دیهی اعضا
ائمه متفقند در مورد هر زخمی که امکان قصاص در آن باشد، قصاص انجام میشود اما اگر قصاص به خاط رسببی ممکن نباشد دیه واجب میشود و اگر جنایت خطا باشد، دیه واجب میشود و نیز اگر جنایت موجب ازالهی منفعت باشد دیهی کامل واجب میشود . و اگر بعضی از منفعت را زایل نماید، ارش واجب میشود که بر دو قسم است: قسمی که در شرع مشخص شده و قسمی که با اجتهاد قاضی است که حکومت عدل نامیده میشود و در ده مورد از زخمها چون امکان قصاص در آنها وجود ندارد قصاص انجام نمیشود، که عبارتند از:
1)خارصه( زخمی که پوست را میشکافد)
2)دامیه( زخمی که خون از آن جاری میشود)
3)باضغه( زخمی که گوشت را میشکافد)
4)متلاحمه(( زمی که در گوشت فرو میرود)
5)سمحاق( زمی که در بین آن و استخوان پوست نازکی میماند)
در مذهب شافعی در این پنج قسم حکومت واجب است و نباید به ارش موضحه برسد که دیهی آن پنج شتر است. شافعی نظرش درباره دیه اعضای ناقص بدن اندکی با دیگر پیشوایان فقهی متفاوت است. شافعیه برآنند که از دست دادن احساس تنها موجب حکومت میشود( نووی،2000م، ج 19، ص 124) اما در زخم موضحه اگر موجب از بین بردن عقل شد، به سبب موضحه، ارش و به سبب از بین بردن عقل دیهی کامل لازم است( سبکی، 334ق، ص88).
اقسام اعضا
اعضای بدن در بحث دیه بر چهار قسم تقسیم میشوند:
1)اندامهایی که در بدن نظیر و مانندی ندارند مانند بینی، زبان که دیهی کامل به آنها تعلق میگیرد
2)اندامهایی که زوج هستند مانند دستها، گوشها، چشمها و پاها که اگر جنایت بر هر دو از آنها صورت گیرد دیه کامل و اگر بر یکی از آنها صورت گیرد، نصف دیه تعلق میگیرد. شافعیه در باره چشم نابینا معتقدند نصف دیه تعلق میگیرد چون احادیث، تفاوتی قائل نشدهاند.
3)اندامهایی که چهارتا هستند مانند مژهها. شافعیه در باره ابروها گفتهاند حکومت عدل تعلق میگیرد چون از دست دادن زیبایی بدون سلب منفعت است. دربارهی مژهها هم چنین دیدگاهی دارند( عزازی، 2012م، ج4، ص475).
4)اندامهایی که ده تا هستند. شافعی معتقد است دیهی هر انگشت یک دهم دیه است و دیهی دندان را پنج شتر میداند و همچنین در باره دندانی که بر اث ضربه زدن سیاه میشود حکومت را لازم میداند(( نووی1975م، ج7، ص147).
آنچه که مورد سؤال و انتقاد است این است که چگونه دیهی یک انسان باید صد شتر باشد اما دیهی هر دندان پنج شتر است و مجموع دندانها یعنی دیهی 32 دندان 160 شتر میشود که فقها در این باره سکوت کردهاند.
دیهی زن و مرد
همهی مذاهب متفقند که دیهی زن نصف مرد است، اما دربارهی جراحات اختلاف دارند. شافعی در مذهب جدید گفته است در زخمها یکسان نیستند و در زخمها چه کم یا زیاد نصف مرد است( دمشقی، 1393،ص 327). در مسالهی پاره کردن فرج زن شافعی گفته استدیه بر او لازم است حتی اگر با زن اجنبی هم باشد((شیرازی،1997م، ص533)، اما این دیدگاه مورد تایید بسیاری از علمای معاصر نیست. شخصیتهایی مانند شیخ" محمد غزالی" معتقدند که دیهی زن و مرد در قرآن یکسان است و اعتقاد با تفاوت آنان مخالفت با قرآن است. مرد در مقابل زن و زن در مقابل مرد کشته میشود پس دیهی آنها یکسان است و حدیثی که در باره دیهی زن روایت شده که دیهی زن نصف مرد است صحیح نیست و بیهقی گفته است که اسنادش ثابت نیست و در آن انقطاع است و چنین حدیثی در صحیحین و یا در یکی از آنها وجود ندارد. نویسنده در ادامه میگوید فقه حنفی به عدالت و اعلامیهی حقوق بشر نزدیکتر است چون همهی انسانها بدون توجه به سیاه و سفید و برده و آزاده و کفر و ایمان یکساناند و قاعده برخورد با مخالفین آن است که هرچه بر آنهاست بر ما هم هست و هرچه به ضرر آنهاست به ضرر ما هم هست پس چگونه خون آنان به هدر میرود( غزالی، 2000م، ص70). حدیثی که امام مالک در کتاب" المؤطا" از" ربیعة بن عبدالحمن" روایت کرده که گفته است از" سعید بن المسیب"پرسیدم که دیهی انگشتان زن چونه است؟ گفت: در یک انگشت ده شتر و در دو انگشت دو شتر و در سه انگشت سه شتر. پرسیدم در چهار انگشت چند شتر گفت بیست شتر! گفتم هنگامی که جراحتش شدید و مصیبتش بیشتر میشود دیهاش کمتر میشود؟! پرسید شما عراقی هستی؟ گفتم عالمی محقق یا جاهلی دانشآموز هستم. سعید گفت برادرزادهام این سنت است یعنی در حکم حدیث مرسل است سکحال الماجی، 2010م، ج3، ص222).
متاسفانه برخی از فتاوی و یا منقولات از برخی از فقها را به عنوان نص پذیرفته و هیچگونه شک و تردیدی در اینباره به خود راه ندادهاند در حالی که این حدیث مرسل است و بسیاری از فقها احادیث مرسل را حجت نمیدانند؛ در صورتی که راویانش مجهول و یا ضعیف باشند.
نظرات