اینگونه به نظر میرسد که برخی از مردم تمام زندگانی خود را به دنبال هدف و معنا سپری میکنند، در حالیکه ناراضی هستند. ایندو لاندو بهعنوان یک فیلسوف و استاد دانشگاه بیان میکند: «هر آنچه را که برای داشتن یک زندگی معنادار و پرمحتوا لازم هست در اختیار داریم.»
لاندو در کتاب ارزشمندش با عنوان «جستوجوی معنا در دنیای ناتمام امروزی» بیان میکند: «مردم زمانی که زندگی خود را پوچ و بیمعنا مینامند سخت در اشتباه بسر میبرند. اشتباه آنان به عدم شناخت موضوعات با اهمّیت و مهمّ در زندگیشان برمیگردد و بهجای آن بر آنچه که در وجودشان بهعنوان خلٲ و مشکل وجود دارد تمرکز نموده و به عبارتی برای آنچه که دارا هستند اهمّیت درخور و شایستهای قائل نیستند بنابراین تمرکز ضعیف بر داشتهها و تمرکز قوی بر نداشتهها، آدمی را به پوچگرایی در زندگی سوق میدهد. »
او میگوید: آنچه که مرا بیشتر شگفتزده میکند مردمی هستند که باور به پوچگرایی و عدم معنادار بودن زندگیشان دارند، امّا در مقام عمل برای بهبود شرایط زندگیشان عملکرد قابل قبولی ارائه ننموده، حتّی در توضیح وتبیین دلایل ناامیدیشان کاملاً ناتوان و سرگردان هستند به عبارت دیگر، لاندو بر این باور است که انسانهای پوچگرا و ناامید، در زندگانی در درک عنوان «مفهوم زندگی» به کجفهمی عمیق دچار گشتهاند.
معنا چیست؟ جواب فلاسفه و حکما به این سؤال بسیار متعدّد، متنوّع و دارای درجهبندیهای مختلفی است.
بسیاری معتقدند که معنای زندگی فقط و فقط با معنویت و خدامحور بودن تفسیر میشود و بر این باورند که تنها وجود الهی میتواند هدف و معنا را خلق نموده و فراهم نماید، آن را گسترش داده و بزرگ جلوهاش دهد. به عبارتی ذات خداوندی بر هر چیزی متمرکز شود، منشأ گسترش و بالندگی خواهد شد.
برخی نیز بیان میکنند که خلّاقیت در امور، باعث ایجاد هدف و معنا در زندگی میشود از آن جمله است؛ اکتشافات و اختراعات نسل بشر تاکنون، در حالیکه گروهی دیگر بر این باورند که مجموعهی بایدها و نبایدهای اجتماعی و فرهنگی به ارث گرفته شده از تجارب ادوار گذشته، از بدو پیدایش جهان تا قرن اخیر، میتواند نمادی از زندگی معنادار باشد.
ذهنگرایان یا درونگرایان که لاندو نیز به این گروه تعلق دارد بر این باور هستند که اگر معنا از طریق ادراک و شناخت، حاصل میشود پس میتوان از منابع دیگری نیز آن را حاصل کرد. لاندو بیان میکند که نه تنها خلّاقیت و اخلاقیات منابع مستقلّ زندگی معنادار هستند بلکه منابع دیگری بهعلاوه این منابع نیز وجود دارند که میتوان به برخی از آنها اشاره نمود:
کشفیات عقلانی و ذهنی، توسعهی آموزش همگانی، نواختن موسیقی، بهبود و گسترش ورزش همگانی، احترام به محیط زیست، حق برخورداری از بهداشت و...
درونگرایان در توضیح و تبیین باور فکریشان عنوان میکنند که با توجّه به آنکه ما که هستیم؟ و یا در چه موقعیت و جایگاهی قرار داریم؟ ارزش فعّالیتها و کارها نیز متغیّر میگردد. زندگی معنادار است امّا این معنا توسط ما در ذهنمان ساخته و پرداخته میشود و معلول بر تغییرات در مرور زمان است، لذا معنا ضرورتاً تأکید یک حسّ ارزش است که ما میتوانیم از طُرق مختلفی همچون؛ توسعهی روابط فردی و اجتماعی، سخاوتمندی و بخشش و... آن را کسب نمائیم.
ساختار فکری خود را بازسازی کنید:
برای آنانی که احساس بیهدف بودن و زندگی را فاقد معنا تصوّر میکنند، لاندو پیشنهاد میدهد که بازسازی دوبارهی ذهن را در اولویت قرار دهند؛ بەطوریکه ذهن را در مسیر القائات مثبت قرار داده و از چالش و موانع دست و پاگیر و نفسگیر آن را بدور نگاه دارند بهطور اساسی او می گوید: « مفهوم و معنا مانند یک معادله است، افزایش یا کاهش ارزشها متغیّر است، بنابراین با ارتقاء و گسترش ارزشها، شما نیز از موهبتها و معنای بیشتری برخودار خواهید شد و بالعکس، با تنگنظری و مجال دادن به انرژیهای منفی و ناامیدکننده، خود را از سعادت و بهروزی محروم خواهیم نمود.»
او اشاره میکند به ویکتور فرانکل، روانشناس معتقد به فلسفهی وجود؛ که از اسارت در اردوگاههای کار اجباری نازیها در جنگ جهانی دوّم، نجات پیدا کرد و بعد از آن موفّق به تألیف کتابی با عنوان «انسان در جستوجوی معنا» شد. هدف فرانکل و قصد او برای زنده ماندن، علیرغم سپری کردن اسارت در سختترین و دشوارترین شرایط، نشأتگرفته از خواستهی او برای نوشتن در بارهی تجربهی اسارت بعد از آزادیاش است.
فرانکل به این موضوع اشاره میکند که کسانی از دوران اسارت زنده ماندند که هدفی خاصّ و مشخص را دنبال میکردند و با همّت بلند به مبارزه با ناامیدی پرداختند و ارزشهای خود را زنده نگه داشتند. آنان مصمّم به دیدار خانوادههایشان پس از جنگ جهانی و کمک به زندانیهای دیگر برای حفظ و ارتقای حسّ انسانی خود بودند و موفّق نیز شدند.
کسانی که باور به بیمعنابودن زندگی دارند نسبت به اهمّیت ارزش زندگی و مواهب آن غافل و ناآگاهند، میتوان قضیه را اینطور بیان نمود که اگر شما بر این باور هستید که زندگی بیمعناست پس این بیمعنابودن، برای شما تبدیل به ارزش میشود، بدینگونه ما میتوانیم ارزش زندگی خود را با تمرین، تلاش، حرکت و تفکّر افزایش یا کاهش دهیم: «من میتوانم روابط دوستانهی خود را تحکیم یا تضعیف نمایم، سطح سلامتی خود را بهبود یا کاهش دهم، در فعّالیتهای خیرخواهانه نسبت به نیازمندان شرکت جویم تا بیتفاوت عمل نمایم.» بنابراین همه چیز بستگی به نگرش آدمی دارد.
برای آنکه یک زندگی معنادار و با ارزش داشته باشیم نیازی به منحصر بفردبودن نیست.
یکی دیگر از اشتباهات رایج برخی از مردم، اعتقاد به عجین بودن معنای زندگی با خاصّ بودن است. برای تأثیرگذاربودن در روند زندگی معنادار و مفیدبودن در میان اجتماع، لازم نیست آدم خاصّی باشی. میتوان بدون اینکه رئیسجمهور، وزیر و یا استاد دانشگاه و یا هنرپیشهی معروفی باشی بهعنوان یک انسان، نقش پررنگی در تسکین دردهای جامعه ایفا کنی.
بنابراین به باور لاندو این کژفهمی، منجر به معتقد بودن مردم به خلٲ و عدم وجود معنا در زندگیشان خواهد شد و به تبع آن، راههای دیگری را نیز برای تقویت مبانی زندگی خود از دست میدهند.
از آنسو ودلنیگ؛ استاد فلسفه و مطالعات مذهبی دانشگاه کارولینای جنوبی؛ در بارهی زندگی معنادار معتقد است: «آنچه که زندگی را با معنی و با مفهوم میسازد، تنها خود بازهی زندگی نیست بلکه تفکّر و اندیشیدن در بارهی چگونه زندگی کردن است. به عبارتی وی به کمّیت زندگی بیتوجّه بوده و کیفیت را مدّ نظر قرار میدهد. »
دنبال کردن اهداف – تناسب اندام – موفّقیتهای اقتصادی، تحصیلات آکادمیک و...
همگی موارد خوب و با ارزشی هستند امّا از نظر ودلینگ تفکّر و اندیشیدن در بارهی این این اهداف بسیار حائز اهمّیت است که با اتّخاذ یک زندگی اندیشمندانه و به تبع آن اهمّیت و ارزش زندگی، خود را آشکار میسازد، به نظر او زندگی باید دارای فراز و فرودهای مختلفی باشد تا ارزش ذاتی را نمایان کند، او در ادامه میگوید: «من با جرأت این امر را بیان میکنم که زندگی ناآزموده هیچ معنایی ندارد و فاقد ارزش است. »
لاندو در ادامهی بحث گریزی می زند به نظر لائوژو، متفکّر و اندیشمند چینی که میگوید: «زندگی، معنادار و دارای مفهوم است؛ چونکه ما بهعنوان یک حلقه زنجیرهی وجود در میان زندگان، زندگی میکنیم. »
زندگی بعضی اوقات بیرحم است امّا معنای آن از پشتکار ثبات قدم بهدست میآید به باور لائوژو: «کسی که تحمّل نموده و پشتکار دارد از زندگی معنادار، لذّت میبرد. »
و در پایان لاندو بیان میکند که: «معنادار بودن زندگی چیزی جز اخلاقیات و معنویتگرایی نیست. »
نظرات