استاد عبدالرحمن پیرانی دبیرکل جماعت دعوت و اصلاح در دومین نشست شورای مرکزی این تشکل مدنی که در روزهای ٦و٧ آذرماه جاری در تهران برگزار شد به توصیف ویژگیهای مؤمنان دینورز از دیدگاه قرآن پرداخت.
متن کامل سخنان دبیرکل:
حضور اعضای محترم شورای مرکزی جماعت را در دومین جلسه شورای پنجم خیرمقدم عرض میکنم و از خدای متعال خواهانم به ما توفیق عنایت فرماید تا در پرتو اهداف جماعت و در فضای امیدبخش و معنوی پس از کنگرهی پنجم، بتوانیم اقدامات مثبت و شایسته انجام دهیم. بیتردید تحقق این مهم به جدیت، همدلی و همیاری شما بزرگواران بستگی دارد.
بهعنوان تبرّک و تیمّن، عرایضم را با اشاره به نکاتی در خصوص آیات ابتدایی سورهی مبارکهی مؤمنون آغاز میکنم؛ این آیات به مثابه قرارداد بین خالق هستی با بندگان راستینش میباشد:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ*الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ*وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ*وَ الَّذينَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ*وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ*إِلاَّ عَلي أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ*فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ*وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ*وَ الَّذينَ هُمْ عَلي صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ*أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ»
این قرارداد، هفت بند دارد: ایمان، خشوع و فروتنی در نماز، رویگردانی از لغو و امور و اقوال بیهوده، ادای زکات، اجتناب از کژیهای اخلاقی و انحرافات جنسی، وفای به عهد و محافظت بر نماز.
قاعده بر این است هر چه ویژگیها افزونتر شود نیل به مستوای لازم و مطلوب نیز دشوارتر میشود. در ادبیات عرب زمانی که حرف «قد» همراه فعل ماضی ذکر شود دلالت بر ثبوت و تحقق دارد؛ یعنی فلاح و رستگاری و شایستگیِ برخورداری از نعمتهای اخروی و ورود به بهشت و فردوس اعلی برای واجدان این اوصاف، قطعی و تضمین شده است.
در قرآن، در سه جا «قَدْ أَفْلَحَ» آمده است:
«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا» (سوره شمس)
«قد أفلح من تزکّى» (سوره اعلی)
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (سوره مؤمنون)
در جاهای دیگر بیان میکند که «لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» و «لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ»؛ زیرا ظلم و کفر، منافی رستگاریاند. محور سوره، ایمان است. سپس دلایل ایمان بر اساس ادلهی آفاق وانفس مورد بحث قرار میگیرد. حقیقت ایمان از زبان رسولان الاهی از نوح تا خاتم پیامبران(علی نبینا و علیهم الصلاةوالسلام) بیان میشود و در ادامه به شبهات مخالفان درباره حقیقت ایمان میپردازد و در نهایت بر وعدهی الهی مبنی بر پیروزی رسولان و اهل ایمان تأکید میشود.
برخی میگویند «أفلح» از فلاح به معنای زراعت است و زراعت و کاشتن، متضمن مراقبت و شکیبایی جهت برداشت محصول است. محصول و ثمری که ده برابر تا هفتصدبرابر و بیشتر از کاشت اولیه میتواند باشد. مژدهی رستگاری آن هم از نوع وعدهی صادق و قرار مؤکَّد الاهی، بسیار باعظمت، انگیزاننده و امیدبخش است.
مرحوم سید قطب میگوید: فلاح و رستگاری را انسان مسلمان با قلبش احساس میکند و مصداق آن را در زندگی مییابد و شامل هر آن چیزی است که انسان از معانی رستگاری میشناسد و نیز آنچه نمیشناسد و پروردگار برای او در قیامت آشکار میسازد.
در ادامه میگوید:
مؤمنانی که خداوند این وعده و عهد را برایشان مقرر کرده چه کسانیاند؟ اهل ایمانی که خیر، نیکبختی، توفیق، پیروزی، سربلندی و سرافرازی، نجات، ثواب، رضوان الهی و جواز ورود به بهشت و فردوس اعلی به ایشان وعده داده کیانند؟ اینان همان کسانی هستند که سیاق آیات، ویژگیهایشان را برمیشمارد. ارزش این اوصاف در این است که شخصیت انسان مسلمان را در افق و مستوای والا و اعلی و تراز محمد(ص) و خیر خلق الله ترسیم میکند.
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ (۲)
وقتی انسان در پیشگاه پروردگار به نماز میایستد، دل او اهمیت قرار گرفتن در این جایگاه را به خوبی درک میکند و به آرامش و سکون میرسد. چنین قلبی چون سلطان اعضاست، همهی جوارح را نیز به فرمانبرداری وامیدارد و اعضا و جوارح نیز به تَبَع قلب، در مسیر سعادت دو دنیا حرکت میکنند. در نماز، ذرهی کوچک وجود انسان به مصدر و اقیانوس هستی میپیوندد. روح، راه خود را میشناسد و ارزشها در جایگاه واقعی خود قرار میگیرند.
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (۳)
ویژگی دوم این وارثان، رویگردانی از هر نوع کار و گفتار بیهوده و فروتر از شأن یک انسان پوینده راه خیر و سعادت است.
مؤمنان از هر نوع لغوی در گفتار و رفتار، در اهتمام و شعور تا لغو در دلبستگی و وابستگی رویگردانند.
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ (۴)
ویژگی بعدی پرداخت زکات است. زکات، قلب را از بخل و تنگچشمی، از خودبزرگبینی و تکبر، و از خودخواهی و حب نفس، تطهیر میکند و فقرا را از عقده و کینهی اغنیا در امان میدارد. اهل ایمان با پاکسازی قلب از بخل و تکبر و ابراز محبت نسبت به فقرا و نیازمندان، بهسوی انسجام اجتماعی و برادری عملاً گام برمیداریم.
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (۵)
حفظ عفت و اجتناب از کژرفتاری اخلاقی، متضمن احترام به کرامت انسان است و پاسداشت سلامت اجتماع و پاسداری از شرافت نسل بشر را نیز درپیدارد. هدف در اینجا طهارت و پاکی روح و سلامت فرد و خانواده، جماعت و جامعه و حفظ خود از تبعیت هواهای نفسانی است. قرآن در آیهی «فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ»، انواع انحرافات اخلاقی را مد نظر دارد.
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (۸)
امانتداری صفت دیگر مؤمنان است؛ ابتدا حفظ امانت فطرت انسانی است که در هماهنگی با حرکت کلّ هستی قرار دارد. امانتداری در وهلهی اول، پایبندی به عهد نخستین با پروردگار در پیمان «ألست» است. در درجهی دوم، حفظ قول و پیمان در عرصه اجتماعی است که سرمایه جوامع و شرط برقراری زندگی است.
زندگی مسلمانان زمانی پویا و مستدام خواهد بود که بر عهد و امانت خویش پایدار بمانند. امانتداری سه محور دارد:
١. امانتداری در حق پروردگار و استقامت بر عهد خدا از طریق امتثال اوامر و اجتناب از نواهی و تلاش برای الگو بودن و نیل به این شایستگی که به حقانیت دین خدا در عمل شهادت دهیم.
٢. امانتداری در حق خود؛ یعنی شناخت تواناییها و استعدادها و تلاش برای شکوفایی و به فعلیت رساندن آنها و بهرهمندی درست از امکانات، نعمتها، فرصتها و ظرفیتها.
٣. امانتداری در حق دیگران و جامعه؛ باور به تعارف و همشناسی و تعایش و همزیستی به عنوان ضرورت زندگی جمعی.
فرد مؤمن به همزیستی و همشناسی با دیگران در جهت همسویی سازنده، باور و تعهد دارد. در مسیر «برّ» و «تقوا» آماده همکاری با دیگران است. تعاون در برّ یعنی همکاری در خدمت به خلق و همکاری در تقوا یعنی همسویی در عبادت خالق. خدمت به خلق شرافت و افتخار است و قرار گرفتن در جایگاهی که در آن بتوان از دیگران مشکلگشایی کرد، بسیار مهم و مستوجب شکر مستمر است. تاریخ بشر، شاهد و مدیون تعارف و تعایش و همکاری بر محور برّ و تقوا و مصالح مشترک است.
امیدواریم ما نیز در جماعت دعوت و اصلاح، از زمرهی کسانی باشیم که به برکت رشد و تعالی شخصی و تعاون و همکاری در عبادت خالق و خدمت خلق، بتوانیم گامی در مسیر توسعه جامعه برداریم.

نظرات