ابوحامد غزالی از بزرگان تفکر اسلامی بهطور خاص و تفکر انسانی بهطور عام است.از طرف دیگر وی یکی از بزرگان تصوف و صاحب مجاهدت روحی و از مربیان و داعیان الی الله است. کافی است بدانیم که وی و تنها وی به لقب «حجة الإسلام» نائل شده است، همانطوریکه تنها وی را «احیاگر قرن پنجم هجری» نامیدهاند. دو نوع مواجهه در باب امام غزالی وجود دارد. گروهی که ابوحامد غزالی را تقدیس میکند و وی را به جایگاهی میرساند که به عصمت میماند و انتقاد از اندیشهی غزالی را نمیپذیرد و وجود اشتباه در سخنان وی را بر نمیتابد و هیچکدام از رفتارهای وی را شایستهی ملامت نمیداند و گروه دیگری که بر غزالی جفا میکنند و بر وی میتازند و سهم وی را در دین و علم و اندیشه نمیپذیرند تا جاییکه نزدیک است وی را از هر فضیلتی تهی سازند. پارهای از آنها وی را مسؤول گسترش تصوف انحرافی میدانند و پارهای دیگر شیوع احادیث ضعیف و برساخته را به گردن وی میاندازند. برخی وی را مسؤول زوال تمدن اسلامی و رویگردانی امت اسلام از تمدن میدانند... حق و انصاف این است که وی را با تمام جنبههایش و با تمام خوبیها و نکات منحصر به فردش در نظر بگیریم، خصالی که بسیارند! عیب ما در بسیاری از کارهای فکری- عملی رفتن به دو سوی افراط و تفریط است. روش درست همان روش متعادل و وسط است وباید با این رهیافت به مسائل، کارها، افراد و چیزها نگریست. دکتر یوسف قرضاوی در پژوهشی که انجام داده است کوشیده چنین منظری در پیش بگیرد.
نظرات