دولت، جامعه و توسعهی سیاسی، مفاهیمی شناختهشده و مورد مناقشه در سیاست و به ویژه در جامعهشناسی سیاسی است. پیوند میان این مفاهیم و تحقّق عینی آنها، امری است که با توجّه به تجربهی زیستهی کشورهای مختلف، شکل میگیرد. جامعه و دولت در ایران از دیدگاههای مختلف مورد برّرسی و تحلیل قرار گرفته است. در این زمینه نظریّاتی مطرح شده و در آنها تلاش شده است تا رابطهی دولت و جامعه را در ایران تبیین کنند. اگرچه در یکی از مقالات این مجموعه من نیز تلاش کردهام بعدی از ابعاد مختلف رابطه میان دولت و جامعه را در رابطه با توسعهی سیاسی مورد بحث قرار دهم، امّا مقالات مجموعهی حاضر، همه به طور مستقیم با این موضوع پیوند ندارند. مجموعهی حاضر، دربردارندهی هفده مقاله است که از یک سو در باب مسائل کشور در سطح ملّی و محلّی نگاشته شدهاند و از سوی دیگر مسائل منطقهای و جهانی را در بر میگیرد که در ارتباط با تخولات کشورهای غربی و اسلامی و نیز خشونتهای درگرفته در اروپا و مسألهی آوارگان جنگ و مهاجرت آنها به اروپا است.
جهان ما را اکنون خشونتهای بیشماری در برگرفته است و هر روز عدّهای از افراد به شیوههای مختلف جنگ شهری، حرکات تروریستی و تروریسم دولتی، جان خود را از دست میدهند. در این وضعیت که قاعدتاً نفیکنندهی شرایط طبیعی و اوّلیّهی زندگی در جامعه است، تلاش برای خشونتزدایی و صلح، تلاشی ستودنی است که خطاب آن هم بشریّت است نه یک گروه اجتماعی ویژه یا دین خاص. از این رو، نیازمند جهانی هستیم که در آن انسانها بتوانند با درک موقعیت دیگری، درصدد برآیند تا ضمن داشتن یک زندگی آرام، مبتنی بر حقوق اولیهی شهروندی، از هرگونه اعمال خشونت، زور و فشار فیزیکی و روانی دور باشند. امری که اکنون مردم خاورمیانه مخصوصاً از آن بهرهی چندانی ندارند و در سودای دستیابی به آن تلاش میکنند.
نظرات