کتاب «آزادی و رازدانی» پرسشی دشوار را پیش کشیده است: دینورزان چگونه میتوانند آزادی را گسترش دهند؟ پاسخ را اگر به زبان آیزایا برلین برگردانیم آنان میتوانند در گسترش آزادیِ درونی (مثبت) نقش بسیار داشته باشند. ولی برای گسترش این آزادی نمیتوان از دستور و اجبار بهره گرفت چون آزادیِ بیرونی (منفی) را بر باد خواهد داد. راه این کار، تربیت است و اگر این راه درست پی گرفته شود پنجرهای به سوی آزادیِ معنوی خواهد گشود. آزادیِ معنوی، گشودنِ چشمِ جان و دیدنِ جهان ملکوت است- جهانی که پیامبران دیده بودند و بدان فراخوانده بودند. غزالی راه رسیدن به این حالت را در تربیت صوفیانه میدید. چنین تربیتی اگر به سرانجام برساند هم آزادی معنوی را برای صوفی به بار خواهد آورد هم به گسترش آزادی بیرونی کمک خواهد کرد چراکه بنیاد آن بر بردباری است- بردباریای که ریشه در نظریهی ترازهای حقیقت دارد و باور به پلکانیبودن شناختِ حقیقت.
کتاب «آزادی و رازدانی» این پاسخها را در پیچوخمهای دیدگاههای غزالی کاویده است- چهرهای شگفت و شگرف در تمدن اسلامی، که حتی اگر کسی با دیدگاههای او مخالف باشد باز نمیتواند او را نادیده بگیرد. او همهی راههای رسیدن به حقیقت را خود آزموده بود و در پایان به نگرشی صوفیانه بر بنیادی خردمندانه و یزدانشناسانه رسید.
نظرات