خلاصه کتاب والدین سمی
سامانهی تربیتی والدین مجموعهای از باورها و رفتارهای آنهاست. بر اساس این باورهاست که میزان آزادی کودکان و نحوهی کنترل انها ذر خانواده تعیین میشود. این سامانهی تربیتی با تاثیر از بافت فرهنگی خانواده از خانوادهای به خانوادهی دیگر تغییر میکند. سبک زندگی به بیان ساده، شیوهی زندگی و بر اساس الگوهای رفتاری شامل جهانبینی، ارزشها و عادات است. خانواده اولین محیطی است که میتوان سبک زندگی را در میان اعضای آن مشاهده کرد و تعارض میان آنها را تشخیص داد.
مهارتهای والدینی به عنوان یکی از مهمترین ارکانی که سلامت بشر و جامعه به آن وابسته است، مورد بیتوجهی قرار گرفته است. اساس روش تربیتی نه بر پایهی دانش و آموزش صحیح، بلکه بر پایهی اصول تجربی، احساسی یا باورها و آموختههای غلط و کهنه است. این مسائل پیچیدهتر میشوند وقتی که مفهوم پدر و مادر در بسیاری فرهنگها چنان تقدسی دارد که نقد رفتار آنها و بررسی مهارتهایشان با احساس گناه همراه است. اما والدین هم انساناند و مثل تمام انسانها، ضعف و نقص دارند. . حس پدر و مادر تا حدی غریزی و فطری است و تحت تاثیر شرایط محیطی و تربیت و امکانات قرار میگیرد. ممکن است در دوران کودکی خود، پدر و مادری ناآگاه، بیمار یا سرکوبگر داشتهاند و در نتیجه در شیوهی فرزندپروری خود دچار اشتباه و تقصیر شوند.
خانواده مهمترین و اصلیترین نهاد تربیتی جامعه است. بدون پدر و مادر خالی از عشق هستیم، احساس امنیت نمیکنیم و بیسروسامانایم. در سالهای کودکی به مراقبت والدین وابستهایم. اما در دوران بلوغ و نوجوانی، فرایند مستقل شدن از والدین به اوج میرسد. خانوادهی سالم در چنین شرایطی تلاش میکند تا با افزایش تحمل خود و در پیش گرفتن فضایی منطقی برای استدلال، این بحران را مدیریت کند. اما والدین سمی حاضر به درک این مرحلهی حساس نیستند. آنها، همهی رفتارهای استقلالطلبانهی فرزندانشان را به چشم سرکشی و زیرسوال رفتن قدرت خود میبینند.
فرهنگ جامعه هم در نوع برخورد والدین با فرزندان نقش مستقیمی دارد. فرزندان این والدین، از همان کودکی درمییابند که والدینشان از قدرت خود استفاده میکنند تا آنها را وادار به اطاعت کنند. ترس چنان در وجود این دسته از کودکان ریشه میدواند که در بزرگسالی حتی با وجود موفقیت شغلی و اجتماعی، ضعف هویتی گمگشتگی و اعتمادبهنفس پایینی دارند و از زندگی و موفقیتهای خود لذتی نمیبرند. این کتاب تلاش میکند تا با بررسی روشهای تربیتی ناسالم، راهحلهایی در اختیار فرزندان این دسته از والدین قرار دهد.
مروری بر فصلهای کتاب والدین سمی
خانوادهی سالم، خانوادهای است که میان اعضای آن به ویژه والدین و فرزندان رابطهی دوستی حاکم باشد. برای رسیدن به رابطهی انسانی سالم، شیوههایی وجود دارد که والدین باید دانایی و مهارت لازم را داشته باشند تا بتوانند با این اصول پیوند روحی و فکری با اعضای خانواده برقرار نموده، نقش تربیتی خود را اعمال نمایند. والدین باید از شیوهها و راهکارهای مناسب در برقراری ارتباط با فرزندان آگاهی داشته باشند. برای مثال در دوران کودکی با محبت کردن، بازی کردن و... می توان به کودک شخصیت داد و با ایجاد امنیت روحی و روانی ارتباط موثری با او برقرار کرد، در حالی که در دوران نوجوانی وضع به گونهای دیگر است و با ایجاد عزت نفس، تقویت اعتماد به نفس و... می توان زمینههای رشد و کمال نوجوان را فراهم نمود و راه ارتباط با او را فراهم کرد.
سوزان فوروارد در مقدمهی کتاب روانشناسي خود مواردی چون اهمیت بررسی گذشته، تعریف والد سمی، بلایی که والدی سمی بر سر کودکانشان میآورند اشاره میکند و چگونگی کمک کتاب به خوانندگان را شرح میدهد. بر این اساس، این کتاب نوعی سفر است که هدف آن آگاهی از این است که بر خواننده چه گذشته است. خواننده در پایان این کتاب به این بینش خواهد رسید که چگونه از تاثیر رفتارهای بد و غلط والدین ناآگاهش رها شود. در تمام فصلهای این کتاب برای کمک به درک بهتر مطالب، مثالهای گوناگونی ارئه شده است. فرایند کاهش یا خنثیسازی تاثیرات منفی والدین سمی، فرایندی تدریجی است و ارادهای قوی میطلبد. ولی این تلاش بلاخره به ثمر مینشیند و نیروهای درونی خواننده از بند عادت ازاد شده و خود واقعی آنها که در پس اینسالها از رفتار والدین آسیب میدیده، آشکار میشود.
بخش اول کتاب با عنوان «والدین سمی» شامل فصلهای «والدین خداگونه»، «والدین بیکفایت»، «والدین سلطهجو»، «والدین معتاد»، «والدین بدزبان»، «والدین کتکزن»، «والدین متجاوز» و «نظام خانواده» است که با ذکر مثالهای گوناگون انواع والدین سمی را با طرز رفتار غلط آنها با فرزندانشان معرفی میکند.
بخش دوم کتاب والدین سمی با عنوان «کنترل زندگیتان را در دست بگیرید» تلاش میکند تا به فرزندان والدین سمی نشان دهد با انجام چه کارهایی میتوانند تاثیر مشکلات ناشی از تربیت آنها را در زندگی خود کاهش دهند. «شما مجبور نیستید ببخشید»، «من دیگر بزرگ شدهام» و «معنا بخشیدن به خویشتن خویش» از جمله فصلهای این بخش است.
این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
تمام کسانی که خاطراتی تلخ از دوران کودکی و نوجوانی خود در ارتباط با والدینشان داشتهاند، با راهکارهای پیشنهادی کتاب میتوانند آثار آن تجارب را کاهش دهند و رابطهی خود و والدینشان را بهبود بخشند. کسانی که والد هستند یا تصمیم دارند در آینده پدر و مادر شوند، با خواندن این کتاب میتوانند روشهای ناسالم تربیتی را شناخته و از آنها دوری کنند.
مرروی بر بخشهای والدین سمی
در ابتدای کتاب پرسشنامهای برای تشخیص پدر و مادر سمی قرار گرفته که با طرح سوالاتی دربارهی رابطهی خواننده با والدینش به او کمک میکند تا دریابد که آیا پدر و مادری سمی داشته و این کتاب برایش لازم است یا نه. در بخش اول پرسشنامه، سوالاتی دربارهی رابطهی خواننده با والدینش در زمان کودکی پرسیده میشود که به مواردی از جمله استفاده از تنبیه بدنی، ایجاد احساس ناامنی، ترس، خجالت و ناراحتی در فرزندان در اثر استفادهی الکل یا موادمخدر توسط والدین و افسردگی شدید یا انواع مشکلات روانی دیگر والدین میتوان اشاره کرد.
سوزان فوروارد، در بخش دوم «زندگی بزرگسالی شما» با طرح پرسشهایی دربارهی زندگی شخصی خواننده سعی در شناسایی تاثیرات مخرب دوران کودکی بر بزرگسالی دارد. رابطههای غلط که در آن کودک مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، نگاه منفی به آدمها و تصور بدترین اتفاقات ممکن از جمله موضوعاتی هستند که در این بخش مطرح میشوند.
بخش سوم با عنوان «رابطهی شما در سنین بزرگسالی با والدینتان» شامل مواردی چون تایید گرفتن از والدین برای انجام کارهای مختلف، والدین کودک بزرگسال خود را بچه میپندارند، والدین با تهدید فرزندانشان به آنها احساس گناه میدهند و ... به خواننده در تشخیص والدین سمی کمک میشود.
در نهایت اگر پاسخ خواننده به یکسوم پرسشها مثبت باشد، این کتاب برای برقرای رابطهی سالم با والدین کمک بزرگی است. ممکن است برخی از فصول کتاب دقیقا شامل حال خواننده نشود ولی با اینحال مطالعهی آنها به شناخت رفتارهای سمی والدین کمک میکند و راهحلهایی برای بهبود این روابط ارئه میشود.
در بخشی از کتاب والدین سمی میخوانیم:
«بسیاری از مردم در نه گفتن به دیگران مشکل دارند. اغلب آنها قبل از اینکه خود را امادهی نه گفتن کنند، بله را گفتهاند. به این ترتیب نه گفتن یکی از رایجترین معضلات رفتاری افرادی است که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند. آنها خود را بیدفاع و ضعیف میدانند، پس ناخودآگاه گمان میکنند هر کاری از آنها خواسته میشود باید انجام دهند. در یکی از روشهای این تمرین از مراجعین خواسته میشود چشمان خود را ببندند و مواردی را که میبایست به آن نه میگفتند و نگفتند، به ذهن بیاورند و سعی کنند با تمرکز کامل حال و هوای خود را در آن زمان دوباره زنده کنند. این موقعیت میتواند از آزار جنسی گرفته تا موارد دیگر را شامل شود. فرد آنها را یکییکی در نظر میآورد، خود را در همان فضا قرار میدهد و به طرف مقابل نه میگوید. بسته به نوع موقعیت، واکنش مراجع میتواند شدید و حتی با حرکاتی بدنی همچون هل دادن فرد متجاوز، فریاد کشیدن، تهدید کردن و نظایر آن همراه باشد.احتمالا تا این قسمت از کتاب نکتههای زیادی آموختهاید. ولی تردید ندارم که یک سوال در ذهن شما منتظر پاسخ است. اینکه چه زمان با فردی که از شما سوءاستفادهی جنسی کرده است، برخورد مستقیم و رویارو داشته باشید و آیا اصلا این کار را انجام دهید یا خیر. همچنین آیا با والد دیگرتان در این مورد حرف بزنید و او را از ماجرا مطلع کنید یا خیر...»
نظرات