إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • فهم یک مادر مصری

    10 مرداد 1392

    صبح با شوق عجیبی از خواب بیدار شد، چند شبی بود خانه نمی‌آمد، گاهی نمی‌دانم چرا نگرانش نمی‌شوم، حسّ اعتماد مانند نور دلم را روشن می‌کند، حتّی آن روز باز دلواپسش نشدم.
    با شور و شادی بیدار شد. با تعجّب پرسیدم دیشب اتّفاقی رخ داد؟ نکند آرزوها و تلاش‌هایتان نتیجه داد؟! بدون آنکه منتظر جواب بمانم ادامه دادم: وای! خدا را هزار مرتبه شکر، خدا سمیع و بصیر است، پسرم ایمان این را به ما اثبات می‌کند.

  • رهایم نکن...

    26 اسفند 1391

    در میان هیاهوی سکوتم بغض سنگینی نشسته بود، قامت بلند غرورم اجازه‌ی سخن نمی‌داد، فکرم به تماشاخانه‌ی تصاویری از حرف‌های نگفته نشست، تمام وجودم در قطره اشکی که، انگار از ابر پاییزی یک زندگی خبر می‌داد خلاصه شد، لحظه‌ای بود؛ گذر تمام عمر، اینجا بود که دانستم؛ عشق انتهای خواستن است، دانستم خنده‌ها سراب هم نبودند، دانستم تباه شدم،