اشاره: در پی انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام (ص) و اقدامات چندسالهی اخیر در رابطه با توهین به مقدّسات اسلامی، در گفتگو با سه تن از صاحبنظران اهل سنت، چرایی انجام اینگونه اقدامات، تحلیل واکنشهای مسلمانان بدانها، برخورد منطقی و راهکارهای اصولی تعامل و نیز جلوگیری از هتک حرمت مقدّسات دینی، بررسی شده است. این گفتگو به شکل مکتوب با سه شخصیت زیر انجام شده است:
اشاره: در پی انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام (ص) و اقدامات چندسالهی اخیر در رابطه با توهین به مقدّسات اسلامی، در گفتگو با سه تن از صاحبنظران اهل سنت، چرایی انجام اینگونه اقدامات، تحلیل واکنشهای مسلمانان بدانها، برخورد منطقی و راهکارهای اصولی تعامل و نیز جلوگیری از هتک حرمت مقدّسات دینی، بررسی شده است. این گفتگو به شکل مکتوب با سه شخصیت زیر انجام شده است:
نظرات
Soroush
05 آبان 1391 - 06:47از سایت اصلاح بخاطر مصاحبههای چند جانبه ممنون
احمد
08 مهر 1391 - 09:18محمود صدری: بازار افراط گرایی را با خونسردی می توان کساد کرد سایه صدر جزس: محمود صدری دکترای جامعهشناس تطبیقی و استاد دانشگاه رنان در تگزاس آمریکا؛ در خصوص واکنش ها به فیلم ضد پیامبر اسلام معتقد است: "این وظیفه علما و روشنفکران جهان اسلام است که به مردم بگویند عکس العملی نشان ندهند. عکس العمل ما دقیقا همان چیزی است که به ماشین اسلام ستیزی و خشونت پيشگي بنزین می دهد." کتاب "عقل، آزادی و دموکراسی در اسلام"(ترجمه ی نوشته های عبدالکریم سروش به انگلیسی، کار مشترک با دکتر احمد صدری) از انتشارات اوست. با صدری که امروز از نو اندیشان دینی و آکادمیک محسوب می شود، در باره رخداد های خشونت بار اخیر در جهان اسلام که در واکنش به نشر آثاری موهن درباره شخصبت پیامبر مسلمانان صورت گرفت، گفت و گو کردیم. صدری بر این باور است که مسلمانان باید در برابر چنین کنش های افراطی و واکنش های ساده لوحانه، خونسردی خود را حفظ کنند. بر فرض که کسی به عقاید و مقدسات توهین کرد، دیوانه ای است که سنگی به چاه انداخته. متن کامل گفتگو را در زیر بخوانید: آقای دکتر! آیا ترسیم چنین تصویری از پیامبر اسلام با معیارهای پذیرفته شده ی آزادی بیان در غرب هماهنگی دارد؟ (با توجه به اینکه هنرمندان غربی بارها چهره عیسی مسیح یا مادر گرامی ایشان حضرت مریم را با شیوه ای توهین آمیز به تصویر کشیده اند.) از این حقیقت آغاز می کنم که اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان و مسلمانان، اهل اینگونه تهمت ها، اهانت ها و خشونت ها نیستند. اقلیت ریزی در هر دو طرف هستند که با شروع یا عکس العمل به حادثه ای پیشگوئی کابوس وار همتای مقابل خود را تعبیر می کنند و چرخه خشونتی را براه می اندازند که هدف آن اغوای اکثریت در دو طرف و کشاندن آنها به تاس لغزنده نفرت و افراط است. بنابراین، چه در جامعه مسیحی و چه در جامعه مسلمان وظیفه اکثریت قاطع معتدل و معقول و سخنگویان آنهاست که به اقلیت های افراطی خود اعتنائی نکنند و در هنگام حاد شدن بحران ها با آنها به محاجّه و مقابله برخیزند. در اینجا روی سخن با من با مسلمین و ایرانیان است که بدانند این حرکت ها ریشه در توطئه های صهیونیستی، امپریالیستی، و اسلام ستیزی ساختاری و قس علیهذا ندارد. کار معدودی افراطی جاهل و جنگ طلب است که با پیروی از شعار "الباطل یموت بترک ذکره" بازارشان برای همیشه کساد خواهد بود اما افسوس که متاعشان هر از چند گاه خریدار پیدا می کند. در این غائله اخیر ملاحظه بفرمائید: فیلمی بنجل و بی ارزشی با بودجه ای نازل ساخته شده، فیلمی که حتی بازیگران آن از نیات تهیه کنندگان آن آگاه نبوده اند و تصور می کرده اند در فیلمی کمدی در مورد یک یاغی معاصر بنام "مستر جرج" شرکت می کنند. با دقت در حرکت لبانشان هم آشکار است که "مستر جرج" می گویند ولی "محمد" دوبله می شود. یکی از بازیگران این فیلم (خانم سیندی گارسیا) روی همین اصل بر علیه تهیه کننده در دادگاه کالیفرنیا اقامه دعوا کرده است. دست اند کاران یک مسیحی مصری و دو مسیحی افراطی آمریکائی بوده اند. تهیه کننده اصلی فردی بنام "نیکولا بصیلی نیکولا" است که ابتدا برای رد گم کردن خود را با نام مستعار "سام بصیلی"، یک یهودی بساز بفروش معرفی کرده بود. نیکولا، فردی خلافکار است که به جرم تقلب بانکی در آمریکا 21 ماه زندان کشیده و در زندگی بزهکارانه خود از چندین اسم مستعار دیگر نیز استفاده کرده. او در زمان تهیه این فیلم هنوز تحت نظر بوده و با اتهامات دیگری از قبیل تهیه مواد مخدر (متا امفتمین) در آشپزخانه منزلش نیز مواجه است. فرد بعدی یاوه گوئی الکلی بنام "استیو کلاین" است که به اعتراف خودش یک "مسیحی مبارز" است که به پخش فیلم کمک کرده. فرد سوم تری جونز مسیحی افراطی دیگری است که در یکی از نقاط دوردست فلوریدا کلیسای محقری با حدود 50 عضو دارد. این فردی که در کشور خود آلمان به سبب نداشتن مدرک تحصیلی از ایجاد کلیسا محروم بوده به سرزمین فرصت های طلائی، آمریکا آمده و با تهدید به قران سوزی برای خودش شهرتی دست و پا کرده. هیچکدام از این سه نفر نه مدرکی دارند، نه تخصصی در رشته ای، و نه هنر یا فن سودمندی. سه عنصر حاشیه ای آتش افروز و مملو از نفرت مسلمانان هستند. حالا کلاهمان را قاضی کنیم، اگر در میان ایرانیان یا هر ملت دیگری سراغ بگیریم آیا به همین نسبت و تعداد (حدود یک در یک میلیون) آدم بیمار و عقده ای و دیگر ستیز پیدا نمی کنیم؟ چرا باید با اعتنا به ترهات اینها باعث شهرت و اعتبارشان شد؟ اینها چه محلی از اعراب دارند که ریش سفیدان و مسئولین عالیرتبه کشور های اسلامی قطار شوند، اعلامیه انزجار صادر کرده جامعه غربی و مسیحی را به این دلیل محکوم کنند؟ گروه دیگری هم آتش بیار معرکه می شوند و عوام را بر علیه استکبار یا صهیونیسم جهانی می شورانند. فکر نمی کنند که صهیونیسم جهانی اگر رحم و مروت ندارد، مکر و سیاست که دارد. چرا بیاید بیش از چوبخطش، یعنی آن مقدار که نتیجه سیاست های ضد بشری اسرائیل در مناطق اشغالی است، تف و لعنت مسلمانان را برای خود بخرد و احتمال حملات پراکنده را بر علیه خود بیشتر کند؟ البته حمل به صحت اینگونه عکس العمل های مقامات مذهبی و سیاسی کشور های اسلامی به این حوادث اینست که بگوئیم از گستردگی حدود آزادی بیان (حتی بیان افراطی و مستهجن) در غرب اطلاع ندارند و تصور می کنند هر سخنی از غرب آمد بگونه ای پیام رهبران آنست، و یا آنکه مقامات غربی می توانند به سادگی ابراز کنندگان این آرا را تنبیه و تحدید کنند. احتمال دیگر اینست که می دانند ولی منفعت خویش را در تحریک خلق می بینند و منافع صنفی را به حفظ آبروی و امنیت قاطبه مسلمانان جهان و هزینه ای که اینگونه تظاهرات خشونت بار بر تصویر اسلام در جهان تحمیل می کند، ترجیح می دهند. اما مسلمانان باید در برابر چنین کنش های افراطی و تزویر آمیز و واکنش های ساده لوحانه و احیانا مغرضانه مقابل آن خونسردی خویش را حفظ کنند. بر فرض که کسی به مقدسات ما توهین کرد، دیوانه ای است که سنگی به چاه انداخته. چاره اش فرا خواندن صد سبک مغز دیگر نیست. چرا ضرب المثل های نغزی مانند "حواب ابلهان خاموشی است" یا "مه فشاند نور و سگ عو عو کند" یا "بر دامن کبریاش ننشیند ننگ" را سر لوحه رفتار خود نکنیم؟ یا آیه قران کریم را که سفارش می کند با کرامت از کنار لغو گویان بگذریم سر مشق قرار ندهیم؟ کیست در میان ما که در حیاط دبستان یا دبیرستان این درس را نیآموخته باشد که هر قدر به سخنی حساسیت نشان دهیم بهانه بیشتری بدست رقیبان برای آزار خود داده ایم! در ضمن، ایکاش خیر خواهی پیدا شود به بنیاد مخبّط پانزده خرداد بگوید: محض رضای خدا به بهانه این غائله قیمت خون سلمان رشدی را بالا نبرند، او را از اینکه هست مشهور تر نکنند، و قبای تازه ای از مظلومیت بر قامتش ندوزند. اگر واقعا 3.3 میلیون دلار پول خون او را دارند و بلوف نمی زنند، به اینهمه محتاج و محروم و زلزله زده ایرانی بدهند. کلام امام صادق را بیاد بیاورند که فرمود: برای ما زینت باشید نه مبلّغ زشتی. با این توصیف اساسا مرز آزادی بیان و توهین به شخصیت های دارای احترام چیست و خالقان اثر تا کجا می توانند در برخورد با این قبیل موضوعات حساس آزادانه رفتار کنند؟ احترام هر کس با خودش است. تا آنجا که دشمنی و تهتک به عمل تخریبی منجر نشده باید تحمل کرد و از کنار آن با بزرگواری و خطا پوشی گذشت. بگذارید بگویند. اصلا اینها چه عددی هستند؟ فیلمی نفرت انگیز و با بیننده کمتر از صد نفر در کالیفرنیا تهیه شده که سازندگان آن یک مجرم سابقه دار و دو مسیحی افراطی بوده اند. بعد که دیده اند حتی با اکران رایگان نمی توانند کسی را به دیدن آن راغب کنند آنرا روی یو توب گذاشته و به مقصود شوم خود رسیده اند. وظيفه رهبران آزاد انديش و صلح طلب مذهبي يا حتي آن دسته از حاكمان سياسي جهان اسلام كه در پي سو، استفاده از اين آب گل آلود نيستند، چيست؟ این وظیفه علما و روشنفکران جهان اسلام است که به مردم بگویند عکس العملی نشان ندهند. عکس العمل ما دقیقا همان چیزی است که به ماشین اسلام ستیزی بنزین می دهد. بله اگر شخصیتی، مرجع معتبری، سیاستمداری، رهبر موجهی چیزی گفت پاسخ می خواهد و پاسخ هم داده خواهد شد، با زبانی مناسب و با استدلالی محکم. نمونه آنرا در نقدی که پاپ کلمنت دوم شش سال پیش از اسلام کرد دیدیم. به جائی رسید که رسما از گفتار خود معذرت خواست. بله. دلایل قوی باید و معنوی/ نه رگهای حجت به گردن قوی! چرا بهانه بدست دشمن بدهیم که ما را فاقد استدلال و عاطفی و متمایل به خشونت بخواند؟ مدت هاست که همه ی جهانیان می دانند، مسلمانان با تعصب ویژه ای از پیامبر خود یاد می کنند و در این باره حساسیت بسیاری دارند، با این وجود، آیا آثاری همچون فبلم سینمایی «معصومیت مسلمانان» با هدف تحریک جهان اسلام و وا داشتن مسلمانان به واکنشی خشن خلق نمی شوند؟ مسلمانان باید با وقوف به این احتمال از افتادن به تله ای که برایشان کنده اند اجتناب کنند و به قول آن ضرب المثل عامیانه "دنده خود را پهن کنند". در این امر از جهان مسیحی درس بگیرید که با وجود احساسات مذهبی، در مورد آثار هنری موهن عکس العمل خشنی نشان نمی دهند. ای بسا که اگر چنین می کرد موجب جری تر شدن فحاشان و تشدید حملات آنها می شدند. البته در اینجا روی سخن من با هموطنان و هم مذهبان خویش است و وظیفه می دانم این سخنان را بگویم. در مقابل شنوندگان و خوانندگان غربی طور دیگری سخن می گویم و با توضیح شرایط جهانی آنها را تفاهم با مسلمانان و مقابله با افراطیانشان فرا می خوانم. گذشته از آنجه شایسته است مسلمانان مد نظر قرار دهند، که در باره آن سخن گفتید. ریشه این تعاملات را در چه می بینید؟ این سوال را هفته گذشته از دانشجویانم پرسیدم. سه دقیقه اول فیلم "بیگناهی مسلمانان" را نشان دادم و در کلاس 56 نفری آمریکائی همه با خشم و شرمندگی آنرا دیدند و یکسره نفرت خود را از آن ابراز کردند. سپس از آنها پرسیدم تصور می کنند چه عواملی باعث عکس العمل شدید مسلمانان در برابر این فیلم شده. پاسخ های آنها را با کمی دخل و تصرف بر تخته به این ترتیب نوشتم: 1. دموکراسی غربی که در آن حساسیت به لاطائلات افراطیون کمتر است و عکس العمل های عاطفی نیز بطور کانالیزه شده و مسالمت آمیز ابراز می شود، در جهان عرب تجربه ای نسبتا تازه است و بجای قرنها، ماهها عمر دارد. زمان می برد که این سنت های تحمل و مدارا با آرا مستهجن در جهان عرب ریشه بدواند. 2. اکثریت مسلمانها، مانند اکثریت مسیحیان از اهانت به دیگر انسانها و از واکنش خشونت آمیز به این تحریکات بری و بیزارند. در خود شهر بن غازی که حمله به کنسولگری آمریکا موجب قتل چهار دیپلمات آمریکائی شد تظاهرات گسترده و خود جوشی دیدیم که مردم با پلاکاردهای بسیار حمله مسلحانه به کنسولگری را محکوم کرده به خانواده کشته شدگان تسلیت گفته بودند. سخنشان این بود که این واکنش مردم بن غازی نیست. این نحوه تفکر عرب ها نیست. این نگرش اسلامی نیست. اعمال شنیع اقلیت افراطی را با رویکرد اکثریت قاطع مسلمانان اشتباه نکنید. 3. اکثریت غربی ها باید از تحریکات "ثانوی" نسبت به خشم مسلمانان (که چرا مثل ما بی اعتنا به حمله به مقدسات دینی نیستند) بر حذر باشند. و بدانند که خط قرمز عاطفی برای مسلمانان مقدسات مذهبی است. چنین خط قرمزی در غرب هم وجود دارد ولی ناظر به حساسیت های مذهبی نیست، مربوط به حساسیت های قومی و نژادی است. در بسیاری از کشور های غربی "ابراز عقیده نفرت آمیز" مشمول آزادی بیان نمی شود و جرم دارد. در آمریکا که چنین قوانینی را ندارد (ولی تصویب آنها مورد بحث جدی است) نیز هیچ دیوانه ای کتابی یا فیلمی در اهانت به سیاهان یا یهودیان یا آمریکای لاتینی ها نمی نویسد و نمی سازد. 4. الگوئی برای آتش افروزی بین مسلمانان و دیگران در حال تکوین است که تنها افراطیون از آن سود می برند. این از بلوای بر سر فیلم مستهجن "تسلیم" ساخته "ایان هرشی علی" و "تئو ون گوک" در هشت سال قبل آغاز شد، با کاریکاتور های توهین آمیز دانمارکی در هفت سال پیش ادامه یافت، و اکنون هم با فیلم "بیگناهی مسلمین" و سر انجام کاریکاتور های فرانسوی ادامه یافته. مکانیسم این آتش افروزی کنش و واکنش متقابل و پیش بینی شده میان افراطیون و تلاش برای اشاعه آن به اکثریت جوامع غربی و شرقی و بهانه جوئی برای رویاروئی تمدنهاست. وظیفه اخلاقی و عقلی میانه روان و صلح دوستان در هر دو جامعه آنست که به مقابله با افراطیون خویش بپردازند و همچنانکه افراط و نفرت در هر سو دست به دست یکدیگر داده اند، تفاهم و تحمل متقابل نیز اتحادشان را آشکار کنند.
بدوننام
09 مهر 1391 - 08:44سلام علیکم ورحمة الله این گونه حوادث و برخورد ها از جانب یهود ونصارا بار اول نیست وآخربار هم نخواهد بود تا زمانی نبرد إیمان وکفر در جریان باشد انتظار این نوع برخورد هارا باید داشت وستیز کفر وایمان تا پایان دنیا جریان دارد .اما باید نکاتی را در نظر داشت 1- همه ما می دانیم مسئله افک در زمان حیات رسول الله بلا وتحمیص بود تا دراین دنیا مؤمن وکافر صادق ومنافق از همدیگر جدا گردند وشناخته شوند وگرنه خدای متعال خود از موضوع با خبر بوده ونیازی به اشکار کردن آن نه بود اما آنرا اشکار نمود تا ایماندار صادق از منافق دوروجداگردد . 2- این گونه حوادث برای امتحان ما رخ می دهد که رستگارشدن از آن بسیلر سخت است مگر به کمک الله .آنچناکه موسی علیه السلام با آیه های 85 و86 سوره یونس برای رستگار شدن به خدای متعال پناه بردند . 3- ما باید با تحقق عبادت و عمل صالح زمینه اقتدار الهی را فراهم کنیم تا بر دشمنان فائق گردیم .
اصلاحی
14 مهر 1391 - 07:48بسیار عالی است. مصاحبهها را ادامه دهید.
مرد مؤمن
14 مهر 1391 - 07:50دوستان در سخنانشان گهگاهی نیشگونی از رژیم کنونی سوریه گرفتهاند.
مهابادی
14 مهر 1391 - 07:55نظرات ودیدگاههای آقای ملازاده هم تاحدود زیادی تلطیف پیدا کرده است. جای خوشحالی است. ایشان اکنون حقوق بشر و منشور جهانی آنرا به عنوان سندی در جهت محکوم نمودن غرب آورده و این نشان میدهد که وی از دیدگاههای غربستیزانهی قبلیشان اندکی تنزل کرده است و حتی گلایه مینماید که چرا غرب -بهطور کامل- مطابق آن عمل نمیکند.
بدوننام
15 مهر 1391 - 09:37بنظر مىرسد مسيحيان مصر لبنان نيز با سقوط اسد مخالفند بهمين خاطر اين فيلم را ساخته و منتشر نمودةاند و خواستةاند كشتارهاي روزانه اين رژيم را تحت الشعاع اين فيلم قرار دهند.
بدوننام
15 مهر 1391 - 09:41شجاعت, شفافيت و شخصيت كريستالي دكتر جلاليزاده ستودني است! پاينده باد ايشان
بدوننام
15 مهر 1391 - 09:43به نظر مىرسد جناحي جنگ افروز در اسراييل و آمريكا در پشت اين سناريوها قرار دارد.
بدوننام
15 مهر 1391 - 09:47دكتر جلال گفتةاند سوئد دارالاسلام است دليل اين سخن چيست؟ سوريه دارالاسلام نيست باز مراد ايشان از اطلاق اين واژه ها چيست؟
شنۆیی
17 مهر 1391 - 08:41بیعدالتی و نامنصف بودن خشونت میآورد، اصلا بیعدالتی عین خشونت است! اینان با نقض حقوق بشر و تقهین به مقدسات انسانهای دیگر جنگ و خشونت را در جهان دامن میزنند و از آن بهره میگیرند. ومکروا و مکر الله والله خیر الماکرین
شکاک
17 مهر 1391 - 08:50یک سؤالی دارم اگر آقایان پاسخ دهند ممنون خواهم بود؛ چرا در قرآن مدنی (نه مکی) به کسانی که اصطلاحاً کافر یا منافق خوانده میشوند که بنا به دلایل خاص خود نتوانستهاند ایمان بیاورند یا نخواستهاند باورمند به اعتقادات دینی اسلام باشند، توهین شده است به عنوان مثال آنان را به چارپایان (اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا)، سنگ، مواد سوختی جهنم، ابناء القردة والخنازیر (پسران میمون و خوکها) حسب تقریر جناب ملازاده تشبیه نموده است؟ آیا این نماد خشونت کلامی و نقض آزادی عقیده و اکراه درحق مخالفان نیست؟
سلیمان قورقچی
17 مهر 1391 - 08:14لطفا دربارهی خبرگزاری کرد پرس توضیح بدهد جناب ملازاده ببینیم این خبرگزاری سر به کجاست و مدیران و دستاندرکارانش چه کسانی هستند!
سمانه
28 مهر 1391 - 04:16من سوالی داشتم ولی دیدم به هیچ سوالی جواب داده نشده، پشیمان شدم که نظر بدم یا سوال بپرسم. خوانندگان را دریابید
سمانه
28 مهر 1391 - 04:19سؤال شکاک بسیار مهم بود چرا آقایان میترسند پاسخش دهند. من از همهی استادان می خواهم پاسخ دهند. ناتوانی در پاسخگویی به سوالات این چنینی است که بسیاری از جوانان تحصیلکرده را از دایره اسلام و دین خارج کرده، لا اقل احترام بزارید به خواننده استادان ارجمند!
سلام
05 آبان 1391 - 06:48آیا مصاحبهشوندگان با مخاطبان وارد بۆث نمیشوند، حبذا اگر اینگونه بود!