شکل گیری جنبش دانشجویی، پاسخ به ناهنجاری سیاسی است همدلی| شاخه‌وان قادری - در ادامه سلسله مباحث هفتگی گروه تلگرامی‌تریبون همدلی، به مناسبت روز دانشجو گفت‌وگویی با محور«جنبش دانشجویی- دیروز،امروز و فردا» با حضور دو مهمان و کارشناس،آقایان عباس عبدی روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و عبدالعزیز مولودی تحلیل‌گر و فعال سیاسی و با مدیریت عثمان عباسی کارشناس ارشد پژوهشگری و فعال مدنی برگزار شد که متن این گفت و گو را در ادامه می‌خوانید. ضمن تشکر و سپاس از تخصیص وقت بزرگواران، گفت‌وگو را با این پرسش شروع می‌کنیم؛ فاکتورهای جنبش دانشجویی کدام موارد هستند؟ این جنبش را در چند دوره می‌توان تحلیل کرد؟ عباس عبدی: تعیین فاکتورهای اصلی جنبش دانشجویی بستگی به این دارد که درباره چه دوره‌ای از این جنبش صحبت کنیم، ولی در مجموع می‌توان جوان بودن، مجرد بودن، آرمان گرا بودن، در قدرت نبودن را مولفه‌های اصلی دانست، که باعث می‌شود ویژگی‌های جنبش دانشجویی از جنبش اجتماعی بزرگ‌تر تا حدی متمایز شود. ولی این امر به معنای تفاوت مطلق جنبش دانشجویی با جنبش اصلی اجتماعی و بزرگ‌تر نیست. جنبش دانشجویی فقط زمانی می‌تواند موفق شود که بتواند پیوند عمیقی با جنبش اجتماعی برقرار کند، البته تفاوت‌هایی هم با آن دارد که می‌تواند مکمل این جنبش باشد. دکتر عبدالعزیز مولودی: ضمن تایید بیانات مهندس عبدی از ویژگی‌های دیگر جنبش دانشجویی می‌توان به منتقد بودن جنبش دانشجویی در یک بستر اجتماعی و سیاسی مناسب برای چنین رویکردی اشاره کرد. ظهور و بروز رهبران جنبش دانشجویی تحت چه عواملی اتفاق افتاد و چه شخصیت‌هایی در این جنبش ایفای نقش کردند؟ عبدی: جنبش دانشجویی عموما در غیاب حرکت سیاسی- مدنی شکل می‌گیرد و قدرتمند می‌شود. اگر در جامعه‌ای حرکت مدنی، سیاسی وجود داشته باشد جنبش دانشجویی آن قدر قوی نخواهد بود. همچنین در مقاطعی که حرکت سیاسی به بن بست برسد در این حالت نیز دانشجویان وارد می‌شوند و تحولی را ایجاد می‌کند. مصداق آن جنبش دانشجویی دهه ٦٠ میلادی در اروپا، که بسان یک جرقه عمل کرد و تحولی را در اروپا ایجاد کرد و سپس خاموش شد. مولودی: جنبش دانشجویی در ایران به طور کلی زیرمجموعه جنبش چپ قرار می‌گیرد و از ابتدا از این جنبش بهره گرفت، با توجه به سیر اعزام دانشجویان به خارج کشور و تحت تاثیر قرار گرفتن آن‌ها در فضاهای دانشجویی و دانشگاهی در کشورهای غربی، انتظار می‌رفت که از نظر نقد شرایط و ساختار حکومتی، بر کشور خودشان تاثیرگذاری داشته باشند. البته مواجهه با جنبش دانشجویی در ایران از ابتدا سرکوبگرانه بود و این جنبش نه تنها در موضع نقادانه، بلکه اپوزیسیون قرار گرفت. آیا می‌توانیم مفهوم هویت دانشجویی را به عنوان یک هویت مشخص به رسمیت بشناسیم؟ اساساً این هویت دارای چه مشخصه‌هایی می‌تواند باشد؟ عبدی: با نظر آقای مولودی موافقم که ریشه و گرایش اصلی جنبش دانشجویی از جنبش چپ نشات گرفته و دلیل آن هم این بوده که در فضای آن زمان جنبش‌های چپ غلبه داشتند. در حال حاضر و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نظر نمی‌رسد که این گرایش غالب باشد هرچند که کماکان حضور دارد. به هر حال آرمان‌گرایی جزء مشخصه‌های جنبش دانشجویی است و این آرمان‌گرایی در جنبش‌های راست و چپ به اشکال مختلفی خود را نشان می‌دهد و اینکه الان ببینیم کدام یک از این دو وجه جنبش قوی‌تر هستند، نیازمند یک مطالعه میدانی است. مولودی: هویت دانشجویی هویتی شناخته شده است و چنانکه آقای عبدی هم اشاره کردند، دانشجویان در غیاب جنبش اجتماعی قدرتمند فعال می‌شوند. اما چون دوره دانشجویی از نظر زمانی محدود است، طبیعی است که این هویت هم تابعی از آن خواهد بود. معمولا دانشجویان تنها به صفت دانشجویی یعنی تحصیل و تحقیق و در شرایطی حساسیت اجتماعی و سیاسی شناخته می‌شوند. نقش جنبش‌های دانشجویی در چینش مدنی و حکومتی چه بوده و کارکرد آن را در ادوار گذشته و امروز چگونه ارزیابی می‌کنید؟ عبدی: جنبش دانشجویی بیش از این که نقش تعیین کننده داشته باشد نقش مکمل و حمایتی یکی از جناح‌ها را داشته است. در طول زمان هیچ وقتی این طور نبوده که خودش بتواند مستقل یک چیزی را ایجاد کند و آن را به پیش ببرد. برمبنای این اصل که چه نوع جنبش و حرکتی در جامعه ایفای نقش کرده، نقش جنبش دانشجویی تقویت بخش آرمان‌گرایانه این جنبش‌ها بوده است. مولودی: جنبش دانشجویی با توجه به اینکه دانشجویان در محیط دانشگاه به سر می‌برند، ناظر بر آشنایی و تشخیص مشکلات و کمبودها و مخصوصا نقش حکومت در ایجاد یا تقویت آنها بوده است. از این‌رو دانشجویان هم واقع بینانه با مسائل روبرو می‌شوند هم آرمان‌گرایانه در صدد تغییرات هستند. دانشجویان همواره آمادگی آن را داشته‌اند که به صورت عمل‌گرایانه به حل و فصل مشکلات و مسائل کمک کنند. چه عواملی باعث افول یا توفیق جنبش‌های دانشجویی در طول تاریخ این فعالیت‌ها بوده است؟ عبدی: پاسخ به این سوال زمان زیادی را می‌طلبد، ولی علت اصلی ضعف جنبش‌های دانشجویی مرتبط با عواملی است که آن را ایجاد می‌کند، فقدان نهادهای مدنی و حزبی، فساد، فشار و اختناقی که در حکومت‌ها وجود دارد از مهم‌ترین دلایل تقویت نهادهای دانشجویی است. مولودی: این در‌اندازه زیادی به تعامل حکومت با دانشجویان از یک سو و انسجام درونی جنبش از سوی دیگر بر می‌گردد. یعنی در سطحی از تعامل دمکراتیک حکومت با جنبش، امکان پیشروی آن فراهم شده و در غیر این صورت با تنش و سرکوب مواجه شده است. در کنار اینها نقش احزاب سیاسی را نیز باید در نظر گرفت که معمولا از جنبش دانشجویی برای تحقق آرمان‌های حزبی استفاده کرده‌اند. نظام‌های سیاسی باید جنبش‌های دانشجویی را جدی‌تر از این بگیرند. چطور می‌توان جنبش دانشجویی را به سمتی سوق داد که چنین صبغه‌ای داشته باشد و برای جامعه هم مفید باشد و هم به قشر پیشرو تبدیل شود؟ عبدی: به نظر من این سوال واجد یک پارادوکس است. اگر سیستم‌های سیاسی عاقلانه و دموکراتیک رفتار می‌کردند، اصولا با جنبش دانشجویی به معنای مصطلحش مواجه نمی‌شدند بلکه بیشتر با عرصه عمومی سیاست مواجه می‌شوند. مولودی: همه نظام‌های سیاسی طبیعتاً مسئله دانشجو و دانشگاه و جنبش دانشجویی را جدی می‌گیرند و این بستگی به ساختارهای سیاسی و بسترهای اعمال قدرت آن‌ها دارد. نوع نگرش به جنبش دانشجویی هم متفاوت است؛ به این معنا که در سیستم‌های دموکراتیک، جنبش دانشجویی عمدتا به لحاظ صنفی فعال است و کمتر به لحاظ اجتماعی و سیاسی برای کل جامعه می‌تواند نقش فعالی داشته باشد. در نظام‌های سخت‌گیرانه‌تر سیاسی، نوع نگاه به جنبش دانشجویی متفاوت است؛ در این شرایط با ظن و گمان با جنبش دانشجویی و دانشگاه و نقش آن در جامعه نگریسته می‌شود و تلاش‌های آنان بیشتر در جهت کنترل جنبش و مفاهیمی است که آن‌ها در این چارچوب با آن کار می‌کنند. مهم‌ترین دلایل ضرورت سیاسی بودن و لزوم مشارکت سیاسی دانشجو را در چه مواردی می‌دانید؟ عبدی: سیاسی بودن برای صفت دانشجو یک عارضه برای جامعه است و نه یک ضرورت! در واقع دانشجو می‌تواند سیاسی باشد، ولی به عنوان یک شهروند نه به عنوان یک مجموعه دانشجو، چون وظیفه دانشجو درس خواندن است. بنابراین جنبش دانشجویی در جوامعی شکل می‌گیرد که یک نوع ناهنجاری سیاسی در آن وجود دارد و این جنبش‌ها می‌آیند که این ناهنجاری‌ها را در این جوامع جبران کنند و آن‌ها را پوشش دهند. مولودی: مشارکت سیاسی دانشجویان چنان که اشاره شد بیشتر به فضا و شرایطی برمی‌گردد که در جامعه وجود دارد. وقتی که بسترهای دموکراتیک فراهم نیست، طبیعتا جنبش‌های دانشجویی زمینه بروز پیدا می‌کند بنابراین حضور مشارکت سیاسی شاید به این معنا مطرح نباشد. وقتی که این مسئله ضرورت پیدا می‌کند که جامعه به لحاظ سیاسی با نوعی گسست روبرو است. کارکردهای اجتماعی دانشگاه بعنوان یکی از مهم‌ترین بخش‌های ساختار فرهنگی کشور چه مواردی می‌توانند باشند؟ عبدی: واقعیت این است که دانشگاه باید کارکرد اصلی خود را که تولید دانش است داشته باشد. اگر در کنار تولید دانش به بخش‌های دیگر هم بپردازد ایرادی ندارد، ولی اگر دانشگاه نتواند وظیفه اصلی‌اش را انجام دهد آن کارکردهای دیگرش فاقد فایده خواهد بود و دردی از جامعه را درمان نمی‌کند، اما به هر حال دانشگاه یک محیط پویایی است که پس از تولید دانش می‌تواند به حوزه سیاست، فرهنگ، هنر، ادبیات، روشنفکری و سایر حوزه‌های دیگر بپردازد. مولودی: دانشگاه‌ها همواره بستر آگاهی در جوامع بوده‌اند و اولین قشری که در این رابطه در معرض این آگاهی قرار گرفته‌اند قشر دانشجو هستند. از این نظر است که یک نوع حساسیت به این قشر وجود داشته و از این رهگذر دانشجویان به سمت و سوی فعالیت‌های سیاسی سوق داده شده‌اند. در کنار این، از مهم‌ترین کارکردهای دانشگاه، وجه علمی و فرهنگی آن است که در دانشگاه فضای فکری و شخصیت دانشجو تحت تاثیر قرار می‌گیرد و انعکاس بعدی آن برای جامعه خواهد بود. نظرتان در باره فعالیت‌های جنبش دانشجویی و رابطه آن با فعالیت‌های حزبی چیست؟ آیا موافق هستید که جنبش‌های دانشجویی الحاقیه‌هایی از فعالیت‌های حزبی بوده‌اند و خودشان مستقل عمل نکرده‌اند؟ عبدی: برای جنبش دانشجویی یک عارضه بزرگی است که به احزاب وصل شود. جنبش دانشجویی باید فراتر از مسائل حزبی به موضوعاتی بپردازد که احزاب یا حکومت‌ها درباره حل آنها به بن‌بست رسیده‌اند. اما هر دانشجویی می‌تواند برای فعالیت حزبی و سیاسی وارد احزابی شود که خود را نزدیک به آن‌ها می‌بیند. ضمناً از این نظر اشکالی ندارد که احزاب شاخه‌های دانشجویی داشته باشند، ولی باید فرق میان شاخه دانشجویی و جنبش دانشجویی را کاملا حفظ کنند. مولودی: «جنبش دانشجویی» از عنوانش مشخص است که فاقد سلسله مراتب تشکیلاتی است که احزاب دارند، مخصوصاً اهدافی که احزاب سیاسی برای تصرف قدرت دارند. احزاب ایرانی در داخل کشور شاخه‌های دانشجویی داشته‌اند و از این طریق خواسته‌اند دانشجویان را وارد بدنه و ساختار حزبی خودشان کنند. در این شرایط دانشجویان دیگر آن صبغه جنبشی را از دست می‌دهند، در داخل احزاب نهادینه می‌شوند. بنابراین یک بخش آسیب‌زایی در این رابطه وجود دارد و شاید بخشی از مشکل جنبش اجتماعی در دوره اصلاحات به این مشکل برمی‌گردد. در دوره اصلاحات دانشجویان با تمام توان به حمایت از آن پرداختند، اما جریانات اصلاح‌طلب نتوانستند در پاسخ به آن، حمایت لازم را از دانشجویان به عمل آورند. آیا مبارزه با فساد در شرایط فعلی می‌تواند به مسئله ملی و گفتمان جنبش دانشجویی تبدیل شود؟آیا جنبش ضد فساد، بر مسئله دموکراسی خواهی تقدم دارد یا مکمل آن است؟ عبدی: به نظرم مبارزه با فساد به جنبش دموکراسی‌خواهی بسیار کمک می‌کند و دلیلی ندارد که این دو را از هم جدا کرد. بنابراین مبارزه با فساد یک رویکرد فراحزبی است و می‌تواند جزء برنامه‌ها و اهداف یک جنبش اصیل دانشجویی قرار بگیرد. مولودی: مبارزه با فساد با طرح موضوع آن در دانشگاه‌ها را شاید نتوان به عنوان بخشی از وظیفه دانشجویان توصیف کرد. البته تبیین آن توسط دانشگاه و انعکاس اجتماعی آن در مطبوعات می‌تواند عامل فشاری بر حکومت برای اقدام باشد. در اواسط دهه هشتاد، جنبش دانشجویی به سه شاخه تحکیم، چپ‌ها و کردها تقسیم شد، بعضی‌ها معتقدند که در شرایط فعلی دوباره این مسئله تکرار می‌شود. آیا شما موافقید؟ عبدی: وقتی ما می‌گوییم یک جنبش اجتماعی به شاخه‌های متعدد تقسیم می‌شود بدان معناست که چیزی به نام جنبش اجتماعی وجود ندارد، بلکه این خرده جنبش‌ها و خرده احزاب سیاسی هستند که خودشان را در قالب یکی از آن شاخه‌ها بازتولید کرده‌اند. در زمان قبل از انقلاب علی‌رغم این که دانشجویان مذهبی و چپ بودند، ولی همه آنها با وجود تمایزات فکری در مراسم و برنامه‌ها به نسبت مشترکی حضور داشتند و در دل جنبش دانشجویی وحدت نظر داشتند. به همین دلیل است که من معتقدم در دهه گذشته چیزی به نام جنبش دانشجویی با آن معنای اصیلش نداشتیم. مولودی: در دهه هشتاد جنبش دانشجویی یک مجموعه کلی از فعالیت دانشجویان را در برمی‌گرفت. هم جنبش تحکیم با گرایش‌های متفاوتش و هم جنبش دانشجویان کُرد در کنار آن مطرح بودند. با این تفاوت که علاوه بر حمایت دانشجویان کرد از جنبش دانشجویی سراسری کشور، برخی از خواست‌های متفاوت‌شان را نیز که در واقع مربوط به مسائل کردها بود، بیان کردند. حتی در دوره آقای خاتمی، دانشجویان کُرد خواسته‌ها و مطالباتی را مطرح کردند که به عنوان بخشی از خواست‌های جنبش دانشجویی در کشور مطرح شد. با توجه به شرایط فعلی به نظر شما گرایش‌های حرکت‌های دانشجویی در مقایسه با طیف‌های فکری که در گذشته داشت، به کدام سمت و سو تمایل پیدا می‌کند؟ عبدی: برداشت کلی من این است که ما در آینده نزدیک یک جریان دانشجویی فراگیر که غالب طیف‌ها و گرایش‌ها را بتواند پوشش دهد و یک وحدت نظری میان مطالبات و خواسته‌ها و آرمان‌های دانشجویی ایجاد کند نخواهیم داشت و این تشتت فکری در آینده نزدیک همچنان ادامه خواهد داشت. علتش در این است که ابتدا باید این اتفاق در عرصه عمومی شکل بگیرد و بعد در جنبش دانشجویی بتواند بازتابی داشته باشد. مولودی: در شرایط فعلی جنبش اجتماعی در ضعیف‌ترین وجه خود به سر می‌برند و در کنار غیبت جنبش اجتماعی در جامعه ایران، جنبش دانشجویی هم با مشکلات و چالش‌های عدیده‌ای مواجه است. به نظر می‌رسد تا زمانی که در جامعه تغییراتی به وقوع نپیوندد و در حوزه‌های مدنی و سیاسی، احزابی که به دنبال تغییر و تحول هستند نتوانند آن وظایفی که بر عهده دارند عمل کنند، این رکود همچنان تداوم خواهد داشت و هیچ نتایج خوشایندی برای آینده جامعه تلقی نمی‌شود. استادان بزرگوار ضمن ارائه پیشنهادها و راهکاری خود برای فعالیت‌های دانشجویی در هر قالبی که برایشان تعریف کنیم آخرین نکات ناگفته خود را بیان فرمایند... عبدی: تا به حال بارها گفته‌ام که جنبش دانشجویی بهترین خدمتی که می‌توانند بکنند نقض و رد خویش است!آنان باید در بیرون به شکل‌گیری بهتر جنبش مدنی کمک کنند به میزانی که جنبش مدنی در بیرون قدرتمند باشد ضرورت وجود جنبش دانشجویی تقلیل پیدا می‌کند و کمرنگ می‌شود. البته این به معنای هدف نامطلوبی برای جنبش دانشجویی نیست، مشکل ما این است که چون عرصه عمومی‌مان ضعیف است جنبش دانشجویی شکل می‌گیرد. امروزه در کشورهای توسعه‌یافته جنبش دانشجویی وجودی ندارد. بنابراین امیدوارم با قوی شدن عرصه عمومی دانشجویان بتوانند به عنوان یک شهروند فعالیت داشته باشند، ولی به صفت دانشجویی، موافق فعالیت مجموعه‌ای با صفت خاص دانشجویی نیستم، مگر در حوزه‌هایی که به بن‌بست اجتماعی می‌رسیم و حضور آنان برای شکست این بن‌بست نیازمند باشد. مولودی: به نظر من گفت و گو در این زمینه انتهایی ندارد. باید امیدوار بود که گذشت زمان فضاهایی را در حوزه مدنی و سیاسی کشور باز کند، در این شرایط می‌توان برای ظهور مجدد جنبش اجتماعی، اقشار مختلف و مخصوصاً جنبش دانشجویی برای تحقق آرمان‌ها و اهداف دموکراتیک در کشور مجالی فراهم شود.