تربیت و رعایت حجاب.
قرآن، در سورهی احزاب، سلسله قوانین خانوادگی و اجتماعی را مطرح میكند، كه ابتدا این قوانین و بحث تربیتی از خانواده پیامبر (ص) شروع میشود. در آیهی 59 سورهی احزاب، حكم به پوشش حجاب، ابتدا برای زنان و دختران پیامبر (ص) و بعد سایر زنان و دختران مورد خطاب قرآن میباشند.
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» احزاب/59
«ای پیغمبر! به همسران و دختران خود و به زنان مومنان بگو كه ردای خود را جمع و جور بر خویش فرو افكنند. تا این كه (از زنان بیبند و بار و خانمهای آلوده) دست كم باز شناخته شوند و در نتیجه مورد اذیت و آزار (اوباش) قرار نگیرند، خداوند (پیوسته) آمرزنده و مهربان بوده و هست (و اگر تاكنون در رعایت كامل حجاب سُست بودهاید و كوتاهی كردهاید، توبه كنید و از این كار دوری كنید، تا خدا با مهر خود شما را ببخشد).»
شاید این نكته به نظر برسد كه خطاب آیه به زنان مسلمان است، و حكم آیه چندان به مسائل تربیتی مرتبط نمیباشد. ولی بحث ما مسایل تربیتی فرزندان و احكام صادره در قرآن و دستورات دینی تكلیفی، مربوط به افراد مكلّف میباشد، ولی آنچه ما تعقیب میكنیم، مسایل تربیتی از آیه است زیرا:
1ـ در آیه كه محور تربیت در پوشش و حجاب اسلامی است، متناسب با فرهنگ اسلام، هر فرهنگ زمانی قادر خواهد بود اصالت خود را حفظ كند، كه پیروان آن فرهنگ، ارزشهای آن را محفوظ نگه دارند. چون واژه ی فرهنگ، «عبارت است از مجموعه عادات و اوضاع اجتماعی، دستاوردهای فكری، هنری، ادبی، علمی و فنی و همچنین شیوه های تفكر و احساس و «ارزشهای رایج» در یك جامعهی معین.»[68] حفظ دستاوردها و ارزش های فرهنگی، باعث تمییز و جدایی و ایجاد فرهنگ های مختلف گردیده است. حال حفظ ارزشها، نوعی تربیت، و التزامی است كه طرفداران هر فرهنگ، آن را انجام میدهند. خطاب آیه تنها به زنان پیامبر (ص) نیست، بلكه دختران پیامبر هم مورد خطاب دستور حجاب قرار میگیرند. بنابراین نكته ی تربیتی دختران پیامبر، رعایت پوشش و حجاب، میباشد.
2ـ نكتهی بعدی تربیتی آیه، كه در آن زنان مسلمان مورد خطاب قرار می گیرند؛ این است كه مسایل تربیتی از اُموری است كه به مرور زمان و از روی تمرین و تكرار در شخصیت انسان شكل میگیرد. به قول «جان لاك» فیلسوف آلمانی: «پرورش با عادات نیك» یكی از محورهای ضروری یك نظام تربیتی است. زنان مومن امروزی كه مورد خطاب قرار می گیرند، دختران دیروز، و دختران امروز، زنان فردا خواهند بود. پس، تربیت از كودكی و جوانی شروع میشود، و به قول كانت تا قبل از 16 سالگی تاثیرگذاری آن برای دوران تكلیف است. این دوره از تربیت، مثل سایر مسایل تربیتی شروع آن از خانه آغاز میشود.
تربیت و نظرخواهی از فرزندان
مشورت و نظر خواهی در اموری كه مربوط به فرزندان است، یكی دیگر از روشهای تربیتی در قرآن است. حتّی در اموری كه مستقیماً به آنان مربوط نمیشود، نظرخواهی از آنان شخصیتدادن به كودكان است. و به علاوه در اموری كه مربوط به آنان نیست، همسویی آنان به امر مورد نظر است. در جریان قصص قرآنی، نكات ظریف تربیتی به چشم میخورد كه هر كدام میتواند محوری باشد برای مسایل تربیتی. در سورهی «صافّات» قصص ذبح اسماعیل توسط حضرت ابراهیم آمده است. بر اساس آیات قرآنی حضرت ابراهیم، خواب میبیند كه اسماعیل را ذبح نماید؛ و حضرت ابراهیم میداند كه خواب پیامبران، خواب شیطانی نیست، و در این امر الهی به یقین میرسد و تردیدی در آن نیست كه انجام این تكلیف فراطاقتی، با توجّه به عاطفهی پدری با پسرش آن هم فرزندی كه سالهای سال حضرت ابراهیم انتظارش را میكشید و در سنّ پیری خداوند اسماعیل را به او عطا فرمود؛ كار شاقّ و دشواری است. و باز جای تردید نیست، چنین التزام و تسلیمپذیری از اسماعیل را میبیند كه این گونه خداوند، ابراهیم و پسرش را امتحان میكند. اما برای انجام این امر الهی در حالی كه اسماعیل نوجوانی تازه رسیده بود «بَلَغَ مَعَهُ السَعَی» با او مشورت میكند و نظر او را در انجام این تكلیف الهی جویا میشود. در این نظرخواهی اسماعیل را همسو میكند همراه با رضایت.
«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ» صافات/102
«وقتی كه (او متولد شد و بزرگ گردید و) به سنی رسید كه بتواند با او به تلاش (در پی معاش) ایستد، ابراهبم بدو گفت: فرززندم! من در خواب چنان می بینم كه باید تو را سر ببرم (و قربانیت كنم) بنگر نظرت چیست؟ گفت: ای پدر! كاری كه به تو دستور داده میشود بكن. به خواست خدا مرا از زمره ی شكیبایان خواهی یافت.»
تربیت و تعهّدمداری
پایبندی به تعهّد و وفاداری به آن، یكی از اصول حیات انسان در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... است، یكی از معضلات اساسی در میان انسانها درگذشته و حال، عدم پایبندی به تعهّدات است. كمتر كسانی در جامعه پیدا میشوند كه پایبندی به تعهدات اجتماعی را بر منافع و مصالح شخصی ترجیح دهند، بلكه اكثراً تعهدات را قربانی مصالح و منافع فردی و خانوادگی میكنند و گاه در مرحلهی حسّاس تعهدات خانواده را هم قربانی منافع و مصالح شخصی می كنند؛ این معضل اجتماعی به تربیت و اخلاق در خانواده بر میگردد. ریشهی این ضعف بنیانی اجتماعی، به تربیت دوران كودكی و نوجوانی مربوط میشود. تعهدمداری و پایبندی به تعهدات از خانواده شروع میشود و در جامعهكارایی خود را نشان میدهد. یكی دیگر از محورهای تربیت قرآنی، پرورش افراد در مسیر تعهّدمداری است. در جریان رویداد قضیهی حضرت یوسف؛، كه برای خانوادهی یعقوب؛ پیش آمد. بعد از مراحل مختلف و سپریشدن صحنههای پی در پی در زندگی یوسف؛، سرانجام به مقام وزارت اقتصادی و بازرگانی منصوب گردید. با بروز قحطی در سرزمین كنعان و رهسپار شدن اهالی كنعان برای خرید گندم، یوسف؛ برادران خود را شناخت. و در دوّمین سفر از برادرانش درخواست كرد كه برادر دیگرشان را همراه خود بیاورند. بعد از بازگشت، برادران یوسف؛ موضوع را با پدر در میان نهادند، اما با توجّه به سابقهی قبلی آنان، به پسرانش اعتماد نكرد. با الحاح پسران یعقوب؛ از طرفی، و نیاز آنان به گندم از طرف دیگر، حضرت یعقوب؛ راضی شد كه «بنیامین» را به همراه آنان به مصر اعزام كند امّا مشروط به این كه «عهد و پیمان» خدایی به یعقوب بدهند.
«قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ» یوسف/66
«(سرانجام یعقوب گول سخنان فرزندان را خورد، ولی برای اطمینان خاطر) گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا این كه عهد و پیمان موكّد و استوار با سوگند به خدا، با من نبندید كه او را (سالم) به من برگردانید، مگر كه (بر اثر مرگ و یا غلبه ی دشمن یا عامل دیگر) قدرت از شما سلب گردد، (فرزندانش پیمانش را پذیرفتند و خدای را به شهادت طلبیدند) هنگامی كه با پدر پیمان بستند، گفت: خداوند آگاه و مطلع به آن چیزی است كه (به همدیگر) می گوییم.»
تربیت امنیتی
یكی دیگر از محورهای تربیتی از منظر قرآن، تربیت امنیتی است. امنیت، یعنی بی بیمی، در امان بودن، ایمن شدن[69]، در مقابل ناامنی یعنی، هر آنچه ایجاد خطر و نگرانی برای انسان میكند. تربیت امنیتی، یعنی آموزش روشهایی كه وسیلهای باشند در راستای حفظ سلامت انسان و محفوظ بودن از هر آنچه او را تهدید می كند. اگرچه حفظ امنیت، با توجّه به شرایط زمانی و مكانی جای بحث خاص است؛ ولی كلّیات مسائل امنیتی مورد عنایت و توجّه قرآن قرار گرفته است. چرا این موضوع در اسلام مورد توجّه است؟ مقاصد شریعت عبارتند از: 1- حفظ دین 2- حفظ جان 3- حفظ نسل 4- حفظ عقل 5- حفظ مال. یعنی دین برای این آمده است كه، جانها، نسلها، عقلها و مالها را حفظ نموده و خطرات تهدیدكننده آنها را دفع نماید.
زمانی موارد چهارگانهی فوق، معنی و مفهوم خواهد داشت كه جان انسان محفوظ باشد. امام غزالی : در اینباره میگوید: «بی گمان نظم دین جز با نظم دنیا بدست نمیآید؛ از این رو نمیتوان به شناخت و عبادت خداوند كه نظم دین از طریق آن دو صورت میگیرد، دست یافت مگر با:
1ـ سلامتی بدن
2ـ بقای حیات
3ـ و بعضی از نیازمندیها از قبیل : پوشاك، مسكن، غذا و امنیت.
سپس اضافه میكند : دین نظم نمییابد مگر اینكه این مسائل مهم و ضروری تحقّق یابند، اگرنه، پس آن كه تمام اوقاتش را صرف مواظبت جان خود از شمشیر ظالمان و كسب روزی اش از راه های سخت و دشوار كند، كی می تواند وقتی به «علم و عمل» اختصاص دهد، با اینكه این دو وسیله ای هستند كه او را به سعادت آخرت خواهند رساند.»[70]
در چند جای قرآن برای حفظ و سلامت جان به تربیت امنیتی اشاره شده كه بخش اساسی آن «رازداری» میباشد. كه پنهانكاری و حفظ اسرار، نقش قابل توجّهی در سلامت را بر عهده میگیرند و افشای اسرار گاهی ضررها و زیانها را به دنبال داشته است. تردیدی نیست هر فردی، هر خانوادهای، و هر جمع و نظامی مجموعه اسراری دارد كه افشای آنها نه تنها فرد، بلكه گاهی ملّتی را به هلاكت میاندازد. با در نظر گرفتن شرایط و موقعیت، حفظ راز و پرهیز از افشای آن، امری ضروری است؛ و نیازمند كار اساسی برای سلامت افراد جامعه میباشد. و این كار بدون تربیت تدریجی و شروع آن از كودكی و نوجوانی، دشواری در بزرگسالی را به دنبال دارد.
الف) رازداری برای حفظ جان
در خانوادهی حضرت یعقوب، بعضی ماجراها رُخ میدهد كه هر كدام در جای خودش باید مورد تدبّر و تأمّل قرار گیرد. خواب حضرت یوسف و بروز محبّت پدر نسبت به او، حسادت برادران، طرح توطئه برای نابودی یوسف، ماجرای خرید و فروش او، شخصیت او در خانه عزیز مصر، طرح توطئه خیانت به او، زندانی شدن و سرانجام تبرئهی یوسف، مدیریت اقتصادی و وزارتی یوسف در حكومتی غیر دینی و مهاركردن بحران قحطی در زمان خشكسالی، همگی در زمینه های اجتماعی، سیاسی، مدیریتی و تربیتی الگوی قابل استنادی است. یكی از این مسائل تربیت امنیتی یوسف و رازداری اوست. هنگامی كه خواب می بیند و خواب را برای پدرش تعریف میكند، پدر او را از افشای خوابش منع میكند :
«إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ» یوسف/4
«آنگاه كه یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من در خواب دیدم كه یازده ستاره و همچنین خورشید و ماه در برابرم سجده میكنند.»
«قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ» یوسف/5
«پدرش گفت: فرزند عزیزم، خواب خود را برای برادرانت بازگو مكن، چرا كه مایه حسد آنان میشود، (و اهریمن ایشان را بر آن می دارد) كه برای تو نیرنگ بازی و دسیسه سازی كنند. بی گمان اهریمن دشمن آشكار است.»
امنیت و فراغت از هر گونه تهدید، حضرت یعقوب را بر آن می دارد كه یوسف را چنان تربیت كند كه با حفظ این راز و سرّ و بكارگیری تدابیر امنیتی، سلامت خود را حفظ كند. اگرچه سرانجام اظهار محبّت زیاد پدرش به او، آنچه كه یعقوب از آن میترسید، برای یوسف پیش آمد. ناامنی، فرق نمی كند از طرف اعضای خانواده و برادران باشد، یا قبیله. از ناحیه جامعه باشد یا قدرت حاكم، از هر طرفی باشد هر كس به هر صورتی باشد، تهدید و به خطر انداختن جان و منافع باشد، مشمول این قاعده است. «رازداری» و سِرّپوشی در جریان تربیت با توجّه به شرایط سنّی كودك، نوعی درس «خطرشناسی» است. یعنی والدین نباید نظاره گر اولادشان باشند؛ و او در كام خطر غرق شود. بلكه با روش حكیمانه بدون اغراق و استرسزایی، عوامل خطرزا را به او عرضه نموده و راهكار مصونیت و پرهیزی را هم به او آموزش دهند.
یك تابلوی سیگاركشیدن ممنوع، و توضیحی در حدّ فهم نوجوان تا حدودی او را متوجّه قضایای مابعد آن میكند. بیشتر جوانان، امروز كه گرفتار دام دخانیات ومواد مخدر... هستند ناشی از عدم توجّه به خطرات پیش پای فرزندان و عدم قراردادن تابلوی ایست و خطر در جلو پای آنان است. رازداری، و كتمان بعضی از مسائل شخصی و خصوصی فردی و خانوادگی، یكی از مسائل و تدابیری است كه نقش سلامت كودكان، را افزایش می دهد. جای شك نیست كه نتایج امور و حوادث روزمره، نتیجهی تدابیر و اسباب لازمی است كه ما بكار می گیریم. برای همین قرآن هشدار می دهد:
« وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ » بقره/195
«خود را با دست خویش به هلاكت نیفكنید.»
حفظ بعضی از اسرار در جایی كه نزد برادران ضروری باشد، در نزد غیر و دوستان ناباب، اولاتر است. در جایی كه برادر به برادر خودش حسد برده و برای او تهدید و ناامنی ایجاد كند، خارج از چهارچوب خانواده در جامعه این مسائل به مراتب بیشتر است. البتّه ناگفته نماند همچنانكه تفریط در این مسائل ضرر و زیان به دنبال دارد، افراط هم زیان آور است. تربیت سالم، تربیتی است به دور از افراط و تفریط، تصوّر و بدگمانی در بین افراد خانواده ایجاد نشود؛ كه ناامنی روانی برای كودكان و نوجوانان به بار آورد. تابلوی خطر اعلام خطر است، و اهل درایت باید با احتیاط عبور و حركت كند و نتیجه نهایی، این شیوهی تربیتی و آمادهسازی برای فضای خارج از خانواده و جامعه است، مسائل رازداری و كتمان بعضی از مسائل امری انكارناپذیر است،بویژه در جامعه امروزی.
ب) رازداری برای حفظ جان دیگران
همیشه رازداری برای حفظ جان و مصالح فردی نیست، بلكه گاهی مسؤولیت مصالح و منافع مالی و جانی دیگران، نیز بر عهدهی انسان است. چون مسؤولیتپذیری یكی از بارزترین ویژگی انسان است. یكی دیگر از مسائل تربیتی، حفظ اسرار دیگران بخاطر مصالح آنان است. یعنی هر انسان با تعهّد، به همان اندازه در جستجوی رعایت حقوق شخصی میباشد، لازم است آن حق را هم برای دیگران مد نظر داشته باشد.
در زمان فرعون در جریان تحلیل منجّمان، پسری از تبار بنیاسرائیل ظهور میكند كه تهدیدی برای نظام طاغوتی فرعون میشود، فرعون فرمان صادر میكند كه هر زنی از بنیاسرائیل كه پسری به دنیا آورد؛ او را بكشید. امّا غافل از اینكه در پشت پرده ی تدبیر فرعون و عوامل او، تقدیری است كه رادار تحلیل سیاسی آنان، تقدیر و تدبیر الهی را ردیابی نمی كند. سرانجام مادر موسی، موسی را به دنیا آورد، و از ترس جان فرزند انقلابی اش با الهام الهی، او را در صندوقچهای انداخته و روانه رود نیل نمود.
«وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» قصص/7
«ما، به مادر موسی الهام كردیم كه موسی را شیر بده، و هنگامی كه بر او ترسیدی، وی را به دریا بیانداز، و مترس و غمگین مباش كه ما او را به تو باز میگردانیم و از زمرهی پیغمبرانش مینماییم.»
مادر موسی با آرامش خاطر فرزندش را در دریا نهاد، بدون اینكه از سرنوشت آینده ی او خبر داشته باشد، جز این كه حیات او را به دست خداوند میسپارد؛ و رهاكردن فرزندش در رود نیل، بر كُشتن او به دست عوامل فرعون، ترجیح می دهد. اما با تدبیر مادرانه و هوشیاری كه شایستهی یك مادر مهربان و دلسوز است، دخترش را مأمور به تعقیب صندوقچه ی موسی در رود نیل می كند.
«وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ » قصص/11
«و (مادر موسی) به خواهر موسی گفت: او را پیجویی و پیگیری كن (تا ببینیم حال و وضع او چه میشود، خواهر موسی دستور مادر را انجام و دورادور موسی را زیر نظر داشت) و او را از جانبی میدید بدون اینكه آنان بدانند.»
«وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُون» قصص/12
«و ما دایگان را از او بازداشتیم (و نگذاشتیم نوزاد پستان زنی را بمكد) پیش از آن (كه مادرش را پیدا و به دایگانی موسی ببرند! مأموران در جستجوی دایگان میگشتند. خواهر موسی خود را بدیشان رساند) و گفت آیا شما را به ساكنان خانواده ای رهنمود كنم كه برایتان سرپرستی او را بر عهده گیرند. (و وی را شیر دهند و پرورش كنند) و خیرخواه و دلسوز او باشند؟»
نكات تربیت امنیتی كه خواهر موسی رعایت میكند، و مأموریت خود را به نحو احسن در سایه ی آن به اتمام رسانید، عبارت است از:
1ـ جستجوی ماهرانه و پی در پی صندوقچهی حامل موسی در جهت شناسایی محل استقرار صندوقچه، با رفتاری حكیمانه بدون اینكه از رفتار و عواطف او، مأموران كمترین بویی از رابطهی او با موسی دریابند.
2ـ درایت و هوشیاری خواهر موسی از شناخت دشمن و شیوه ی روبروشدن و برخورد با مأموران و احساس خطر از لو رفتن موضوع و حفظ جان خودش و برادرش.
3ـ مهارت در راهنمایی مأموران بدون هیچ اعتراف و اقراری، و با اطمینان خاطر به خانوادهای كه قادر به كفالت كودك خردسال باشند، و از طرفی به مأموران چنان اطمینان می دهد كه آن خانواده كه من میشناسم، خانوادهای دلسوز و ناصح برای كودك خواهند بود. بدون اظهار نظر اضافی كه منجر به كشف موضوع شود.
تفسر مراغی، در مهارت جوابگویی خواهر موسی و رعایت امنیتی و حفظ جان خودش و موسی نكتهی ظریفی را نقل میكند:
«بعد از اینكه خواهر موسی هوشیارانه و با احتیاط صندوقچهی حامل موسی را تعقیب نمود، و در خانه فرعون محل استقرار آنرا مشاهده كرد. هنگامی كه مأموران دستپاچه و هراسان بودند از اینكه موسی پستان هیچ زنی را نمیگرفت؛ در باب همیاری مأموران و دلسوزی موسی به آنان گفت : آیا میخواهید شما را راهنمایی كنم به خانوادهای كه بدون قصور، از او پرستاری به عمل آورند؟ مأموران از سخن او به شك افتادند و او را گرفتند. گفتند از كجا می دانید چنین خانوادهای ناصح و دلسوز این كودك است؟ دختر در جواب مأموران بدون ترس در نهایت حزم و اندیشه جواب داد و گفت: آخر می دانم قصد آنان جلب رضایت پادشاه (فرعون) و خوشحال كردن او، و چشم امید به پاداش و بخشش شاه را دارند. دختر خردسال با این دیپلماسی ماهرانه خود را نجات داد و سبب حفظ جان موسی گردید.[71]
این نكات ظریف از تربیتی سرچشمه گرفته كه دوست و دشمن را شناخته و با موضع گیری درست، اسباب كافی را برای حفظ جان و مسائل امنیتی فراهم میكند. این روایات و برداشتهای قرآنی و نكات وارده در قصص هر كدام در جای مناسب گوشهای از بنای مدرسه ی تربیتی را تكمیل می كند.
ج) تربیت و امنیت جمعی
آنچه كه گذشت مسائل امنیت فردی بود. گاهی امنیت با پیشگیری از بروز اطلاعات (رازداری) صورت میگیرد؛ و گاهی با عدم بروز و تجلّی ظاهری، یعنی گاهی تظاهر و خودآرایی جلب ناامنی می كند. لازم به اشارهی مجدّد است، مسائل تربیتی تنها اختصاص به دوران كودكی ندارد، بلكه هر دوره ای از زندگی مطالبی را میطلبد و كاربردیكردن آن بنا به مقتضیات لا زم صورت می گیرد. یكی دیگر از این نكات تربیت امنیتی است كه والدین در قبال آن با توجّه به علم و تجربه زندگی، فرزندان را براساس آنها تربیت كنند، حفظ امنیت در جامعه است. ماجرای پسران یعقوب در این زاویه هم جای بهره گیری برای صاحبان خرد است همچنانكه خداوند در پایان سوره بیان فرموده است.
« لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ » یوسف/111
«به حقیقت در سرگذشت آنان، (یعنی یوسف و برادران او و دیگر پیغمبران) عبرت برای همهی خردمندان است.»
بعد از قناعت حضرت یعقوب؛ و گرفتن وثیقه و پیمان ایمانی و اخلاقی از فرزندانش، بنیامین را به همراه آنان به مصر اعزام كرد. هنگام اعزام و روانه شدن فرزندان، وظیفهی پدری و عاطفه ی درونی و رسالت پدری او را واداشت، با وجود رنج یوسف و توطئهی برادرانش، آنان را از نصیحت و دلسوزی و راهنمایی پدرانه محروم نكند و تدابیر لازم تربیت امنیتی را به آنان توصیه و تأكید نماید.
«وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ » یوسف/67
«(یعقوب به عهد و پیمان مؤكد فرزندان خود دل بست) و گفت: ای فرزندانم از یك در (به مصر) داخل نشوید، بلكه از درهای گوناگون وارد شوید. (تا از حسادت حسودان و چشم زخم پلیدان در امان بمانید).»
تفسیر المراغی در تفسیر آیه به نكتهای اشاره میكند كه قابل توجّه است :
مراد یعقوب از ورود دسته جمعی، پیشگیری از حسد حاسدان و كید و مكر مكّاران نسبت به فرزندانش بود. مبادا مشكلی پیش آید و همگی بدان گرفتار آیند.
تربیت امنیتی، بیشتر پیشگیری از مكر و كید مكاران است، كه هر فردی و جمعی بی نیاز از آن نیست.
--------------------
ارجاعات:
[68]ـ دكتر ابراهیم یزدی، روزنامهی آزادگان، 26 اسفند ماه 78 ص22
[69]ـ فرهنگ معین، جلد/ 1، ص 354
[70]ـ امام غزالی، الإقتصاد فی الإعتقاد، به نقل از امنیت اجتماعی در اسلام، دكتر عمّاره، مجید احمدی، ایلاف ص36.
[71]ـ تفسیر المراغی، ج 19، دار أحیا ص 40
نظرات