«اعتماد» اوضاع دریاچه ارومیه را بررسی می‌كند

«دریاچه ارومیه كاملا خشك شده؟»، « دریاچه ارومیه؛ مرگ تدریجی ایران به دست مافیای آب» و ... از مهم‌ترین خبرهایی است كه در هفته‌های اخیر درباره دریاچه‌ای منتشر شده كه سال‌ها نام بزرگ‌ترین دریاچه داخلی كشور و آب شور خاورمیانه و حتی ششمین دریاچه آب شور دنیا را یدك می‌كشید، اما سال‌هاست كه تنش زخمی است و روحش خسته.

آنچه بر این دریاچه گذشته است را همه می‌دانند و نیازی به توضیح و تفسیر بیشتر نیست، اما آنچه نباید فراموش كرد، این است كه بهره‌برداری نامناسب، بی‌تدبیری، ناكارآمدی و ده‌ها دلیل دیگر وجود داشت و دارد كه اجازه نداد، حیات از دست رفته‌اش دوباره برگردد.

تعابیر زیادی درباره وضعیت این دریاچه بیان شده، برخی كارشناسان می‌گویند مدیریت نادرست و غیرعلمی سبب شده كه دریاچه ارومیه به این وضع دچار شود و برخی هم تغییرات اقلیمی را مقصر می‌دانند؛ «فرشاد قوشچی»، استاد دانشگاه و كارشناس كشاورزی پایدار هم بر این باور است كه وضعیت كنونی دریاچه ارومیه تاثیرگذار از هر دو این عوامل است، اما با درصدهای متفاوت.

او در گفت‌وگو با «اعتماد» تاكید می‌كند كه مدیریت غیرعلمی و ناكارآمدی 80 درصد و شرایط اقلیم و گرم شدن زمین 20 درصد سبب به خطر افتادن حیات دریاچه ارومیه شدند، اما به این معنی نیست كه عدم تخصیص حقابه دریاچه از سدهای اطراف و از همه تلخ‌تر حفر چاه‌های عمیق با هدف كشاورزی در اطراف دریاچه طی سال‌های گذشته را نادیده بگیریم.

او می‌گوید: «سال‌های پیش وقتی صحبت از توسعه كشاورزی در ارومیه شد و كشاورزان خواستند محصولات سیب و انگور خود را بیش از گذشته تولید كنند، تنها چیزی كه به ذهن‌شان رسید، این بود كه چاه‌های عمیق حفر كنند، غافل از اینكه این چاه‌های عمیق منابع آب‌های زیرزمینی كه دریاچه را تغذیه می‌كردند، با این حركت از بین برد.»

قوشچی این را هم اضافه می‌كند كه از سال 57 تاكنون حفر چاه‌های عمیق در ارومیه 50 برابر شده است، بدون اینكه برای جایگزینی آن چاره‌ای اندیشیده شود. وقتی شرایط به اینجا رسید، همه به دنبال این بودند كه تقصیر را گردن تغییر اقلیم بیندازند.

خطر بیخ گوش ساكنان منطقه

طبق آخرین آماری كه چندی پیش سایت عصرایران منتشر كرده است در حال حاضر، تنها ۱۰ درصد از دریاچه ارومیه باقی مانده و تراز آن به ۱۲۷۰ متر و ۱۰ سانتی‌متر رسیده كه ۳ متر كمتر از تراز استاندارد آن است. این كاهش سطح آب، عواقب زیست‌محیطی و اقتصادی جدی به همراه داشته و زندگی میلیون‌ها پرنده مهاجر و ساكنان منطقه را تهدید می‌كند. یكی از اصلی‌ترین عوامل خشك شدن دریاچه ارومیه، ساخت ۲۳ سد در حوضه آبریز آن است. این سدها عمدتا برای تامین آب كشاورزی ساخته شده و منجر به كاهش شدید جریان آب ورودی به دریاچه شده‌اند. این امر، علاوه بر تبخیر بیشتر آب، اكوسیستم‌های اطراف دریاچه را تخریب كرده و معیشت كشاورزان و دامداران محلی را تحت تاثیر قرار داده است. قوشچی با اشاره به اینكه ادامه بی‌توجهی به دریاچه ارومیه می‌تواند خطر بزرگی برای كشاورزان و ساكنان منطقه داشته باشد، می‌گوید: «خطر وقوع توفان نمكی كه بارها درباره آن صحبت شده همچنان وجود دارد. وقتی به جای حفظ بزرگ‌ترین دریاچه كشور، به دنبال حفر چاه برای تولید سیب و انگور بودند، اتفاق‌هایی مانند توفان نمك دور از ذهن نیست.»

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: «اتفاق تلخی كه افتاده این بود كه خیلی از سیب و انگورهای كاشته شده به دلیل نبود مدیریت درست برای چیدن و فروختن آن در باغ‌ها و كنار جاده‌ها رها شدند و این یعنی دوبار آب دریاچه ارومیه هدر رفت.»

او اشاره‌ای به موضوع «آب مجازی » دارد و می‌افزاید: «برای تولید یك هندوانه پنج كیلویی، 2500 لیتر آب مصرف و در نهایت به كشور تركیه صادر می‌شود این یعنی اینكه ما 2500 لیتر آب یا همان آب مجازی صادر كردیم، به همین دلیل است كه كشورهای پیشرفته اقدام به تولید این محصولات نمی‌كنند.»

كارشناس كشاورزی پایدار در پاسخ به این پرسش كه چرا به‌‌رغم تلاش‌های زیاد و صرف هزینه‌های گزاف، دریاچه ارومیه جان نگرفت، می‌گوید: «ببینید مساله دریاچه ارومیه مساله پیچیده‌ای است، چون از چند جهت احیای آن هم متولی دارد و هم ندارد. اول باید ببینیم منظور از احیا چیست. اصلا منظور از احیای دریاچه ارومیه چیست؟ به نظر می‌رسد كه اولا خیلی موضوعات شفاف نیست و احیای دریاچه ارومیه به‌‌رغم ستادهایی كه دارد و انجام شده و مركزی كه این كار را انجام می‌دهد، چطور می‌خواهد این كارها را انجام دهد؟»، «آنچه به صورت جسته و گریخته در اخبار و گزارش‌ها می‌شنویم، این است كه مثلا مهم‌ترین راهكار احیای دریاچه ارومیه، انتقال آب از رودخانه‌هایی است كه در اطراف دریاچه وجود دارد. به‌طور نمونه رودخانه زاب كه حدود 36 كیلومتر كانال كشیدند كه به دریاچه ارومیه بیاید و ظاهرا این طرح انجام شده و چیزی حدود 7-6هزار میلیارد تومان هزینه كردند. اما مهم این است كه این اقدام چقدر برای احیا بازدهی دارد. همچنین گفته می‌شود كه تا سال 1400، 15هزار میلیارد تومان برای دریاچه ارومیه تخصیص پیدا كرده و از آن به بعد هم مبالغ زیادی تخصیص پیدا كرده كه من آمار دقیقش آن را ندارم. اما اینكه چقدر موثر بوده را دقیق نمی‌دانم. اما می‌دانم كه طرح‌های احیای دریاچه ارومیه، طرح‌های شفاف و روشنی نبوده كه همه هم نسبت به آن طرح‌ها اتفاق‌نظر داشته باشند.» این استاد دانشگاه تاكید دارد: آنچه مسلم است، این است كه تنها با انتقال آب از رودخانه‌های مجاور دریاچه ارومیه یا واقع‌شده در حوضه آبریز دریاچه ارومیه مثل رودخانه زاب كه كانال كشیدند، دریاچه احیا نخواهد شد، زیرا لازمه این اتفاق مجموعه‌ای از شرایطی است كه بر آن منطقه جغرافیایی حكمفرماست كه باید توام با هم انجام شود.

قوشچی این را هم اضافه می‌كند كه عده‌ای معتقدند باید پیشگیری می‌شد، بعد سراغ درمان می‌رفتیم؛ مطمئنا اگر پیشگیری زودتر انجام می‌شد، نیاز به صرف این همه هزینه نبود و می‌شد امید بیشتری به احیای دریاچه ارومیه بست، اما حالا كه بیمار ما در حال احتضار است، معلوم نیست كه با صرف این هزینه‌ها هم كمكی به احیای دریاچه ارومیه شود.

«ما برای اینكه دریاچه ارومیه احیا شود، باید به سطح تراز اكولوژیك دریاچه برسیم كه برابر با 1/1274 متر است. الان چیزی حدود 1270 یا كمی كمتر یعنی 1265 متر است و حدود 5-4 متر از طراز فاصله داریم. طبیعی است كه میزان آب دریاچه ارومیه بسیار متغیر است. در ماه‌های پربارش سال و اواخر زمستان و بهار، امید به احیایش می‌رود، چون به‌طور طبیعی بارندگی بیشتر و از رودخانه‌های اطراف و حوزه‌های آبریز، آب بیشتری جاری می‌شود و در فصل خشكی به كمترین میزان خودش می‌رسد.»

قوشچی تاكید می‌كند: «بنابراین احیای دریاچه ارومیه به‌طور مطلق، آسان نیست. در بعضی از ماه‌های سال امیدواركننده است و در بعضی از ماه‌های سال به‌شدت ناامیدی به بار می‌آورد، به‌طوری كه از 6 هزار كیلومتر مربع وسعت دریاچه، مطابق آماری كه ستاد احیا می‌گوید به 1500 كیلومتر رسیده و برخی آمارها می‌گوید كمتر از 500 كیلومتر مربع. یعنی از 6000 كیلومتر مربع، ما به كمتر از 500 كیلومتر مربع رسیدیم. آمار رسمی می‌گوید حدود 1300-1200 كیلومتر مربع و به این ترتیب این كار بسیار سخت است. یعنی دریاچه‌ای كه 95-90 درصد مساحت خودش را از دست داده و خشك شده، احیایش به مراتب سخت‌تر است، چون وقتی آب هم در دریاچه جاری می‌شود، به دلیل ضریب تبخیر و تعریق سالانه مقدار زیادی از این آب تبخیر می‌شود و بنابراین یك توازن منفی از راه آب ورودی و خروجی از راه تبخیر اتفاق می‌افتد و كار را سخت‌تر می‌كند.