قرآن کریم از جلمه آیهی "وعلم آدم الأسماء کلها" تأکید میکند که انسان دانا، عابد و ناطق آفریده شده است و با زبان منطقی و قابل فهم سخن گفته است؛ از سوی دیگر اکثر دانشمندان متخصص در مطالعات انسانی میگویند که انسان اولیه قدرت تلکم نداشت و تنها با زبان اشاره یا یک دست یا دو دست سخن میگفت. همچنین برخی از دانشمندان امروز اصرار دارند که انسان اولیه عقیدهی مشخصی هم نداشته است نسبت به خود و هستی پیرامون آگاهی نداشت. بعدها زبان را از پرندگان و دیگر حیوانات فراگرفت و پس از آن به خاطر ترس از پدیدههای طبیعی به خدا روی آورد. از این رهیافت اشتباه مایکل کوربالیس استاد دانشگاه برنستون آمریکا کتابی را با عنوان "پیدایش زبان؛ از اشارهی دست تا زبان" تألیف کرده است. در این کتاب آمده است: به گمان من در آن زمان، بیشتر اوقات زبان اشاره وجود داشته است سپس صداها به وجود آمد و رفته رفته رو به فزونی نهاد.
وی میافزاید: صدا خدمت جزئی به پیدایش زبان بوده است به خاطر آن که چیزی افزون بر اشارهی صورت و زبان و دهان و دستان بود. اشارههای نامرئی زبان و حفره دهان، شنیداری بود و زبان حتی زبان امروزی خیلی کم به صورت صدای خالی است.
این دوگانگی در پرداختن به یک مسألهی کاملا متافیزیکی مانند پیدایش زبان به خاطر از توهم ناشی از تکامل ارگانیک است که یافتههای علمی اخیر آن را کاملا رد کردهاند به ویژه در زمینههایی مانند علم ژنتیک و سلولهای زنده و میکروبشناسی.
همهی نظریهها و فرضیههایی که در خصوص تفسیر پیدایش زبان مطرح شده است، از حقیقت آفرینش آدم به دور است؛ آدم به طور ویژه آفریده شد و خدای متعال تمام اسامی را در اولین لحظهی آفرینش به او آموخت و آناتومیک بدنش را برای سخن گفتن آماده کرد. بنابراین اینها نظریههای باطلی هستند و نزدیکی کامل بین زبانهای مردم در سراسر جهان و رواج بسیاری از الفاظ در بین آنها به ویژه در زبانهای قدیمی این فرضیه را کاملا رد میکند.
میپذیریم که زبان هم مانند هر موجود زندهای توسعه و تحول مییابد و در این زمینه کافی بگوییم که پنجاه درصد از واژههای زبانهای سریانی و عبری عربی اصیل هستند. با بررسی دقیق زبان مردم جهان که امروزه به پنج هزار زبان و لهجه میرسد، میتوان آن را به یک اصل و ریشه یعنی زبان آدم و حوا بازگرداند. زبان آنان عربی بوده است چنان که در برخی از آیات قرآن و احادیث نبوی و آثار کشف شدهی بشری آمده است. از آیات قرآنی که مؤید این ادعا است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا﴾ [سورة البقرة: 31]. و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت.
- وقال تعالى: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ﴾ [سورة الرحمن: 1-4].
[خداى] رحمان، قرآن را ياد داد. انسان را آفريد، به او بيان آموخت.
- وقال تعالى: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ﴾ [سورة العلق: 1-5].
بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. انسان را از عَلَق آفريد. بخوان، و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است. همان كس كه به وسيله قلم آموخت. آنچه را كه انسان نمىدانست [بتدريج به او] آموخت.
انسان از لحظهی آفرینش به قدرت شنوایی و گویایی مجهز بوده است از جمله دو گوش و زبان و حفرهی دهان و تارهای صوتی مرتبط با دستگاه عصبی بسیار دقیق و با کارایی کامل؛ وجود این توانمندیهای ادعاهای دهریها را رد میکند که میگویند انسان در حین آفرینش ناآگاه، کافر و گنگ بوده است و سپس با تقلید صدای حیوانات پیرامون سخن گفتن را آموخته است. همچنان که میگویند خدا را پس از ترس و وحشت از پدیدههای پیرامون شناخته است. با وجود آشکار بودن این قضیه، بسیاری از ملحدان و مشرکان – که در سایهی تمدن مادی معاصر بر شمار آنان بسیار افزوده شده است – همچنان وجود آفریدگار را انکار میکنند و همه چیز را به طبیعت نسبت میدهند بدون این که بتوانند دقیقا مشخص کنند واژهی "طبیعت" را که برای فرار از نسبت دادن خلقت به آفریدگار ابداع کردهاند چیست؟
ما مسلمانان بر این باوریم که انسان، آگاه، عابد، سخنگو و اندیشمند آفریده شده است و به تمام صفاتی که خداوند برای تکریم او آفریده بود مجهز بود. از تمام ابزارهای لازم برای شایستگی حمل بار امانت در زمین و انجام وظایف محوله مجهز بود.
منابع:
•زغلول النجار، من آيات الإعجاز الإنبائي والتاريخي، دار المعرفة، بيروت، لبنان، ط1، 1434ه-2013م. ،1/90.
•علي الصلابي، قصة بدء الخلق وخلق آدم عليه السلام، ص 409- 413.
•محمد متولي الشعراوي، قصص الأنبياء، دار الراية، الجيزة، مصر، 2018م،1/13.
زبان وسیلهای برای شناخت اسامی اشیاء بود و به این ترتیب میدانیم که خداوند اسماء اشیاء را به ذهن آمد الهام کرده بود و درک و فهم آدم توفیقی بود یعنی نام هر چیزی را آن گونه که خداوند آفریده بود آموخت و سپس به زمین فرود آمد و این اشیاء دگرگون شدند. انسان عقل خود را برای دگرگونی و تعیین اشیاء به کار گرفت و این مستلزم آن بود که برای آن اشیاء همان اسامی را قرار دهد که آدم از خدای متعال دریافت کرده بود.
خدای متعال همهی اسامی را به قلب و وجدان و ذهن آدمی الهام کرد به دلیل این که این اسامی بر فرشتگان عرضه شد اما چیزی از آنها ندانستند و بعدها هم از آنها آگاه نشدند. این قدرت خداوند در آموزش اسامی به آدم را نشان میدهد.
نظرات