رسول خدا می‌فرماید: قیامت به پا نمی‌شود مگر آن که خوش‌بخت‌ترین مردم دنیا لکع بن لکع باشد. [مسند امام احمد و جامع ترمذی]. بیهقی هم در دلائل النبوه به روایت از حذیفه بن یمان آن را حسن دانسته است. 

لکع بن لکع فاسق بن فاسق است یا کسی که اصل و نسب پست و بی‌ارزشی دارد. همچنین گفته‌اند: کسی که اصل و نسب ندارد و احدی او را ستایش نمی‌کند. در النهایه آمده است: لکع در نزد عرب به برده اطلاق می‌شود سپس برای حماقت و سرزنش به کار رفته است. 

معنایش این است در آخر زمان کسانی مسؤولیت مردم را بر عهده می‌گیرند و در اموال آنان دخل و تصرف می‌کنند که پست‌ترین و حقیرترین مردم هستند. پیامبر اسلام در این باره می‌فرماید: 

"سيأتي على الناس سنوات خداعات يصدق فيها الكاذب، ويكذب فيها الصادق، ويؤتمن فيها الخائن، ويخون فيها الأمين، وينطق فيها الرويبضة، قيل: وما الرويبضة؟ قال: الرجل التافه في أمر العامة"  

سال‌های پر از مکر و نیرنگ بر مردم خواهد گذشت که در آن دروغگو تصدیق و راستگو تکذیب می‌شود. خائن مورد اعتماد قرار می‌گیرد و امین خیانت می‌کند و رویبضه لب به سخن می‌گشاید. گفتند: رویبضه کیست؟ فرمود: انسان پست فطرتی که در امور مردم دخالت می‌کند. [ابن ماجه و احمد]. در روایت دیگری هم آمده است: انسان نادانی که در امور مردم سخن می‌گوید.

به نظر بنده اگر بخواهیم این حدیث را با زبان روز بیان کنیم، لکع به معانی زیر است: 

انسان مدعی فرهنگ اما نادان. 

قاتلان مزدور یا گروه‌های افراطی که پرچم‌های آدم‌کشی برافراشته‌اند. 

حاکمی که در خونریزی ماهر است و دسته‌های نظامی و امنیتی با افکار خشک فرقه‌ای و قومی در اختیار دارد. 

واعظانی که با هوا و هوس خود تصمیم می‌گیرند... 

خدایا ما از شر و فتنه‌ها رهایی بخش.