در روم قدیم اتباع کشور به دو دسته تقسیم میشدند. شهروندان، یعنی رومیان اصلی، که از حقوق و مزایای بیشتری برخوردار بودند و رعایا، یعنی اقوام و ملل دیگری که تحت تسلط حکومت رومیان بودند. در یونان قدیم، افراد ساکن در یونان دو درجه بودند، شهروندان درجهی یک، که ساکنان اصلی یونان بودهاند و درجه دو، که بردگان و غیر یونانیها بودند.
در یکی از فرهنگهای علوم سیاسی، شهروند چنین تعریف شده است: کسی که از حقوق مدنی یا امتیازات مندرج در قانون اساسی یک کشور برخوردار است.
مفهوم شهروندی در اسلام
در مدینة النبی، معیار عضویت در جامعهی اسلامی (شهروندی به زبان امروزی) یکی از این دو چیز بوده است؛ مسلمان بودن یا پیمانپذیر بودن. بدین ترتیب امت مسلمان و امت یهود مدینه، در عین حفظ استقلال جامعه دینی خود، جامعهی سیاسی واحدی را به وجود میآورند و پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- وحدت دینی را جایگزین وحدت قومی مینماید و پیروان سایر ادیان الهی را به شرط بستن پیمان به عضویت جامعه سیاسی در میآورد. با نزول آیات سورهی توبه و تشریح پیمان ذمه، عضویت قراردادی در جامعه، از یهودیان مدینه فراتر رفته و سایر اهل کتاب را نیز در بر میگیرد و آنان نیز در پرتو پذیرش پیمان ذمه در جامعهی اسلامی و نه امت مسلمان، عضویت مییابند. هر کس که هیچ یک از این دو شرط نداشت بیگانه (غیر شهروند) تلقی میشود.
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- الگوی شهروندان جامعه
پیامبر اسلام-صلّی الله علیه وسلّم- به توسعهی انسانی جامعهی خویش بسیار اهمیت داده و در ساختن فرد نیکوکار و شهروند با اخلاق تلاشهای فراوانی را مبذول داشته است، زیرا جامعه از افراد شکل میگیرد و بدون داشتن افراد سالم، نمیتوان ادعای داشتن جامعهی سالم را داشت. بیشترین مشکلات یک جامعه مربوط به تعامل و رفتار نادرست شهروندان با هم دیگر است، از مشکلات افراد خانواده با همدیگر گرفته تا مشکلات آنها با همسایگان، خویشاوندان، شرکاء معامله، همکاران، مسؤولان و...
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- اسوه و الگوی واقعی و همه جانبهی مسلمانان است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب: ۲۱) وی در تمامی موقعیتهایی که برای فرد مسلمان پیش میآید واقع شده است؛ مثلاً او هم در مقام پدر هم پدر بزرگ، هم پسرمُرده، هم نوهمُرده، هم شوهر تک همسر و هم چند همسر، هم یتیم و هم پدر بزرگ مُرده و هم عمو مُرده، هم سرباز و هم فرمانده، هم پیروز در جنگ و هم شکستخورده و هم زخمیشده، هم شکنجه دیده و مسخره شده، هم مریض هم گرسنه و فقیر، کسی که یاران و اصحابش هم شکنجه شدهاند و هم شهید، هم مهاجر بوده هم مقیم، هم عالم بوده هم عابد و زاهد، هم رهبر سیاسی بوده و هم رهبر معنوی، هم رهبر اجتماعی، هم قاضی بوده، هم کشاورز بوده، هم تجارت کرده و هم چوپان بوده، هم با مسلمانان تعامل و برخورد داشته، هم با مشرکان و هم با اهل کتاب و...
همهی این شرایط و موقعیتها برای دیگر پیامبران پیش نیامده است و لذا نمیتوانند از هر لحاظ اسوه و الگوی عملی ما باشند.
چند نمونه از تلاشهای پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- برای تربیت شهروند خوب
۱. پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- و اخلاق شهروندی
اساساً اخلاق شهروندی موضوعی است که هم دولتها و هم انجمنها و مؤسسات مردمی توجه فراوانی به آن نموده و در راستای اصلاح اخلاق شهروندان هزینههای هنگفتی صرف میکنند. مکاتب اخلاقی فراوانی هم در شرق و غرب عالم بوجود آمدهاند، اما بسیاری از آنها به دلیل عدم توجه به انگیزههای اخروی، موفقیت چندانی به دست نیاوردهاند؛ اما دعوت پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- برای مردم در راستای اصلاح اخلاق آنان تاحدی انگیزهبخش بود که از اعراب جاهلی آن زمان که از ضعف فرهنگ و تمدن رنج میبردند، آنچنان مؤمنانی ساخت که موفق به فتح قلههای اخلاق شده و در این مسیر گوی سبقت را از همه ربودند. انگیزهی او نعمتهای بهشت و در رأس آنها رضوان الهی بود.
در اهمیت اخلاق در منظومهی فکری پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- همین بس که فلسفهی بعثت خود را به اتمام رساندن پایههای اخلاقی معرفی مینماید و میفرماید: «أنَّما بعثتُ لأتمِّمَ مکارمَ الأخلاقِ»؛ برانگیخته شدهام تا فضیلتهای اخلاقی را به کمال برسانم.
او به حق، اسوه و الگوی رفتارهایی بود که بدانها توصیه میکرد. چه بسا در طول تاریخ بودهاند کسانی که دیگران را به فضایل اخلاقی دعوت کرده ولی خود بدان پایبند نبودند. یکی از بزرگترین مشکلات مکاتب اخلاقی نیز همین بوده که الگوی عملی برای طرفداران خود نداشتند. اما پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- هیچگاه چیزی را به کسی امر نمیکرد مگر اینکه قبل از هر کس خود بدان عمل مینمود و کسی را از چیزی باز نمیداشت مگر اینکه قبل از هر کس خود از آن دوری میجست. ایشان-صلّی الله علیه وسلّم- در مدت ۲۳ سال زندگی نبوی خویش، مکارم اخلاق را به اوج رسانید. اکنون به ذکر چند نمونه از احادیث وی در رابطه با ترغیب مردم به اخلاق نیکو و پرهیز از اخلاق ناپسند میپردازیم:
•قالَ-صلّی الله علیه وسلّم- «لا تحاسدوا و لا تَناجشوا و لا تَباغضوا و لا تدابروا و لا یَبِع بعضُکُم علی بیعِ بعضٍ و کونوا عبادَ اللهِ إخواناً»؛ نسبت به همدیگر حسد نورزید و به منظور ضربه زدن به دیگران قیمتها را بالا نبرید و نسبت به همدیگر کینه نداشته باشید و به همدیگر پشت نکنید و معاملات همدیگر را به هم نزنید و بندگان خدا و برادران همدیگر باشید. [صحیح مسلم]
•«المسلمُ أخُو المسلمِ لا یظلمُه و لا یَخذُلُه و لا یَکذِبُهُ و لا یحقِرُهُ. التقوی ههُنا – و یشیرُ الی صدرِهِ ثلاثَ مراتٍ – بحسبِ امریءٍ من الشرِ أن یحقرَ اخاه المسلمَ. کُلُّ المسلمِ علی المسلمِ حَرامٌ؛ دَمُهُ و مالُهُ و عِرضُهُ»؛ مسلمان برادرش را مورد ظلم قرار نمیدهد، او را خوار نمیگرداند، به او دروغ نمیگوید و وی را تحقیر نمیکند. تقوی در اینجاست_ سه بار به سینهاش اشاره نمود_ در اثبات بدی کسی همین بس که برادر مسلمانش را تحقیر نماید. خون و مال وناموس مسلمانان برای همدیگر حرام است. [صحیح مسلم]
•«من نَفَّسَ عن مؤمنٍ کربةً من کربِ الدنیا، نَفَّسَ اللهُ عنه کُربةً من کُرَبِ یومِ القیامةِ و مَن یَسَّرَ علی مُعسِرٍ یَسَّرَ اللهُ علیهِ فی الدنیا و الآخرةِ و من سَتَرَ مسلماً سترهُ اللهُ فی الدنیا و الآخرة واللهُ فی عونِ العبدِ ما کانَ العبدُ فی عونِ اخیهِ»؛ هر کس مصیبتی از مصایب دنیا را از انسان مؤمنی برطرف نماید، خداوند در پاداش آن، مصیبتی از مصایب قیامت را از او برطرف خواهد کرد. و کسى که بر مؤمن فقیرى آسان گیرد، خداوند نیازهایش را در دنیا و آخرت آسان نماید و هر کس عیبی از عیوب مؤمنی را بپوشاند خداوند عیبهای او را در دنیا و آخرت میپوشاند. خداوند به بندهاش یاری میرساند مادامی که بندهاش به برادر مسلمانش یاری میرساند. [صحیح مسلم]
•«إنَّ مما أدرکَ الناسُ من کلامِ النبوةِ الأولی: إذ لم تستح فاصنع ما شِئتَ»؛ آنچه مردمان از سخن پیامبران پیشین دریافتهاند این بودکه: اگر شرم نداشتی، هر چه میخواهی انجام بده. [صحیح بخاری]
•مردی به پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- عرض کرد مرا نصیحتی کن. گفت: خشمگین نشو. مرد چندین بار خواستهاش را تکرار کرد باز فرمود: خشمگین نشو. [صحیح بخاری]
•«من کانَ یؤمنُ باللهِ و الیومِ الآخرِ فلیقل خیراً أو لیصمت و من کانَ یؤمنُ باللهِ و الیومِ الآخرِ فلیکرم جارَهُ و من کانَ یؤمنُ باللهِ و الیومِ الآخرِ فلیکرم ضیفَهُ»؛ هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد باید که سخن خوب بگوید و یا اینکه خاموش بماند و هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد باید که همسایهاش را احترام نماید و هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد باید که مهمانش را اکرام نماید. [صحیح بخاری و مسلم]
•«مِن حسنِ الاسلامِ المرءِ ترکُهُ ما لا یعنیهِ»؛ از حُسن مسلمانی این است که فرد آنچه را به او بیربط و برایش بیفایده است ترک کند. [بهروایت ترمذی]
•«اربعٌ مَن کُنَّ فیهِ، کانَ منافقاً خالصاً، و من کانت فیه خصلَةٌ مِنهُنَّ، کانت فیهِ خصلَةٌ من نفاقٍ حتی یدعَها: إذا اؤتمنَ خانَ، و اذا حدثَ کذبَ، و اذا اعاهدَ غدرَ، و اذا خاصمَ فجرَ»؛ هر کس در او چهار چیز یافت شود اوخالص منافق است، و هر کس در او یکى از این عادتها یافت شود در او عادتى از عادتهاى نفاق وجود دارد تا اینکه آنرا ترک نماید: چون به او امانتى داده شود خیانت کند و چون سخن گوید دروغ گوید و چون عهد ببندد عهدشکنى کند وچون با کسى درگیر شود دشنام دهد. [بخاری و مسلم]
•«الإستیذانُ ثلاثٌ، فإن أذنَ لکَ و إلا فارجع»؛ اذن گرفتن، سه بار است، اگربه تو اجازهی ورود داده شد وارد شو وگرنه برگرد. [بخاری و مسلم]
•«من یضمنُ لی ما بینَ لحییهِ و ما بینَ رجلیهِ أضمنُ لی الجنةَ»؛ هرکس ضمانت مابین دولبش و دو رانش را برای من بنماید بهشت را برای او ضمانت میکنم. [بخاری و مسلم]
•«لا یدخل الجنةَ نمامٌ»؛ سخن چین هرگز داخل بهشت نمیشود. [بخاری و مسلم]
•«إیاکُم و الحسدَ، فإنَّ الحسدَ یأکلُ الحسناتِ کما تأکلُ النارُ الحطبَ»؛ از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیکىها را تباه میکند، چنان که آتش هیزم را مىخورد. [بهروایت ابوداود]
•«إذا کانوا ثلاثةً، فلا یتناجی اثنانِ دونَ الثالثِ.»؛ اگر سه نفر با هم بودند، دوتای آنها با هم نجوا نکنند. [بخاری و مسلم]
•«مَن غشَّ فلیسَ منِّا»؛ کسی که غل و غش کند از ما نیست. [صحیح مسلم]
•«أنا و کافِلُ الیتیمِ فی الجنةِ کهاتینِ – و اشارَ بالسبابةِ و الوسطی.»؛ پیامبر اکرم-صلّی الله علیه وسلّم- انگشت اشاره و میانی خود را نشان داد و فرمود من و سرپرست یتیم در بهشت مانند این دو هستیم. [صحیح مسلم]
•«خیرُکُم، خیرکُم لأهلِهِ و انا خیرُکُم لأهلِی. ما اکرم النساءَ إلا کریمٌ و لا أهانهنَّ إلا لئیمٌ»؛ بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش بهتر باشد، و من از همه شما برای خانوادهام بهترم. زنان را گرامی نمیدارد مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمیکند، مگر شخص پست و بیمقدار. [بهروایت ترمذی]
۲. پرورش احساس مسئولیت در شهروندان
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- تمام تلاش خود را متوجهی این نکته میکرد که شهروند جامعهی اسلامی فردی بیخاصیت نباشد که همهی هم و غمش را بر روی مسائل شخصیاش متمرکز کند و دغدغهی دیگر شهروندان را نداشته باشد؛ ولذا میفرمود: «من أصبَحَ وَ لَم یَهتَم بِأُمور المسلمین فَلَیسَ منهُم»؛ کسی که شب را به روز برساند ولی به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان محسوب نمیگردد. و از احادیث وی است که: «کلکم راعٍ و کلکُم مسئولٌ عن رعیتِه»؛ یکایک شما نسبت به افراد تحت سرپرستیتان مسؤولید. پیامبر با ذکر این احادیث میخواهد به ما بفهماند که نباید نسبت به آنچه در دور و بر ما میگذرد بیتفاوت و بیخیال باشیم. و به همین دلیل در دینی که وی-صلّی الله علیه وسلّم- مأمور تبلیغش بود، امر به معروف و نهی از منکر فریضهای به حساب میآمد که ترک بیدلیل آن، فرد را همانند مرتکب گناه مسؤول و پاسخگو میگرداند. قرآن قوم بنی اسرائیل را به خاطر نداشتن این حساسیت مورد لعنت قرار میدهد و میفرماید: «کانُواْ لاَ یتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کانُواْ یفْعَلُونَ»؛ آنان از اعمال زشتی که انجام میدادند دست نمیکشیدند و همدیگر را از زشتکاریها نهی نمیکردند و چه کار بدی میکردند! (مائده: ۷۹) و پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم-میفرمود: «مَن رأی مِنکُم منکراً فَلیُغَیِّرُهُ بِیَدهِ فَإن لَم یَستطِع فَبِلسانهِ و إن لَم یستطع فَبِقلبه و ذلک اضعفُ الایمان»؛ هر که از شما منکری را دید آن را از میان ببرد و اگر برایش مقدور نبود، با زبان و سخن مبارزه کند و اگر این هم در توانش نبود با قلبش با آن بستیزد و این کمترین درجهی ایمان است. و در حدیث دیگری میفرماید: «الدینُ النصیحة؛ قلنا لِمَن؟ قالَ لِلهِ و لِکتابه و لرسولِهِ و لأئمةَ المسلیمنَ و عامَّتِهِم»؛ دین سراسر خالص شدن و خیرخواستن است. پرسیدند به نسبت چه کسانی؟ فرمود: برای خداوند و کتاب و پیامبرش و برای پیشوایان مسلمانان و عامهی مردم.
۳. پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- و رفع مزاحمت از همدیگر
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- در این رابطه میفرماید: «المسلمُ من سلِمَ المسلمونَ من یدِهِ و لسانِه» یعنی مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند. فلسفهی ترغیب پیامبر بر پیشیگرفتن در سلام دادن مؤمنان بر همدیگر نیز به همین دلیل بوده است: «لا تَدخُلُوا الجنّةَ حتَّى تُؤمِنُوا ولا تُؤمِنُوا حَتّى تَحَابّوا، أولا أدلُّکم عَلَى شَیء إذا فَعَلتُمُوه تَحابَبتمُ؟ أفشُوا السَّلامَ بَینَکُم»؛ به بهشت وارد نمیشوید مگر اینکه مؤمن باشید و مؤمن به شمار نمیروید مگر اینکه یکدیگر را دوست بدارید. میخواهید رهنمونتان سازم به رفتاری که انجامش موجب دوستی و محبت است؟ سلام کردن را بین خود رواج دهید. [بهروایت مسلم] مسلمان با سلام خود، طرف مقابل را خاطر جمع میکند که از جانب وی گزندی به او نمیرسد. لذا نباید با زبان چیزی گفت و در عمل خلاف آن را انجام داد. از جملهی مزاحمتهای دنیای امروز میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
•مزاحمتهای زبانی: پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- در توصیهی مسلمان به خودداری از مزاحمتهای زبانی فرمود: «مَن کانَ یؤمن باللهِ و الیومِ الآخرِ فلیَقُل خیراً أو لِیَصمُت»؛ کسی که به خدا و روز آخرت ایمان دارد یا سخن نیکو بگوید یا سکوت اختیار کند. [بخاری و مسلم] یکی از مظاهر مزاحمتهای زبانی، مزاحمتهای تلفنی هستند. اگر این مزاحمتها تا دیروز بد و بیراه گفتن و نگران کردن طرف با خبرهای ناگوار بدون معرفی خویش و... بود، امروزه اشکال دیگری مثل زنگ زدن به دیگران در اوقات استراحت، وعدههای غذایی و اوقات نمازهای جماعت پیدا کرده است.
•مزاحمتهای چشمی: پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- در توصیه به خودداری از مزاحمتهای ناشی از چشم دائم توجه مسلمانان را به آیات ۳۰ و۳۱ نور معطوف میداشت که: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ * وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ...»؛ (ای پیغمبر!) به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویشتن را مصون دارند. این برای ایشان زیبندهتر و محترمانهتر است و به زنان مؤمنه بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرند و عورتهای خویشتن را (با پوشاندن و دوری از رابطهی نامشروع) مصون دارند...
در حقیقت بازارها و خیابانهای ما از این جهت محل امنی برای خواهرانمان نیستند. نه مردان چشم خود را از نظر باز میدارند و نه خواهران از نمایش بدن خود به نامحرمان خودداری میکنند و عدم رعایت توصیههای دین در این رابطه باعث ایجاد نابسامانیها و بیبندوباریهای فراوان گشته و مشاهده میکنیم که هر روز به آمار روابط نامشروع و مشکلات اخلاقی و فروپاشی خانوادهها افزوده میگردد.
۴. پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- و بازداشتن از مُدهای نامناسب
«من سنَّ فی الاسلامِ سُنّةً حسنةً فله أجرُها و أجرُ من عملَ بها من بعدِهِ من غیرِ أن ینقصَ من أجورِهم شیءٌ و من سَنَّ فی الاسلامِ سُنّةً سیئةً کانَ علیهِ وزرُها و وزرُ من عملَ بها من بعدِه من غیرِ أن ینقصَ من أوزارِهم شیءٌ»؛ اگر کسی سنت نیکی را بنا بگذارد، برای او اجر آن عمل و اجر عمل کنندگان به آن تا روز قیامت است و اگر کسی سنت بدی را پایهگذاری کند برای او گناه آن عمل و عمل کنندگان به آن عمل تا روز قیامت خواهد بود. [صحیح مسلم]
۴. پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- و بهداشت شهروندی
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- در رابطه با رعایت نظافت و بهداشت توصیههای بسیاری ارزشمندی دارد که جهت اختصار تنها به برخی از آنها اشاره مینماییم:
•نهی از ریختن آب دهان: «البصقُ علی الأرضِ خطیئةٌ و کفّارتُها ردمُها»؛ ریختن آب دهان بر روی زمین گناهی است که کفارهی آن محو آن است.
•توصیه به بهداشت دهان و دندان: «لو لا أن أشُقَّ علی أمتِی – أو علی الناسِ- لآمُرنَّهُم بالسواکِ معَ کُلِّ صلاةٍ»؛ اگر بر امتم دشوار نمیبود آنان را به مسواک زدن در هر نوبت نماز امر میکردم. [بخاری و مسلم]
•نهی در دمیدن در مایعات: «عن ابن عباس- رضی الله عنه- أن النبی-صلّی الله علیه وسلّم- نهی أن یتَنفَّسَ فی الإناءِ أو ینُفَخَ فیه.» [بهروایت ترمذی]
•توصیهی ایشان به ختنه کردن پسران، تراشیدن موهای شرمگاه و زیر بغل، کوتاه کردن سبیل و ناخنها: «الفطرةُ خمسٌ: الختانُ و الإستحدادُ و قصُّ الشاربِ و تقلیمُ الأَظفارِ و نتفِ الآباطِ»؛ «پنج چیز جزو فطرت هستند: ختنه کردن، گرفتن موهای عورت، گرفتن ناخن، گرفتن موهای زیر بغل و کوتاه کردن سبیل. [بهروایت مسلم]
در پایان امید است با الگو گرفتن از پیامبرمان شهروندی ایدهآل برای جامعهای باشیم که در آن زندگی میکنیم.
نظرات