نگارندهی مقاله، بنا به علاقه و سوابق کاری خود، به گونهای بسیار مختصر و موجز به یکی از زوایای شخصیت رسول اکرم- صلّی الله علیه وسلّم- که متأسفانه کمتر مورد بحث و پژوهش قرار گرفته است میپردازد که عبارت است از «مدیریت زمان» از نگاه آن انسان کامل و بندهی برگزیدهی خدا.
زمان چیست و چرا لازم است مدیریت شود؟
گفتهاند زمان چیزی است که همهی انسانها در داشتن آن یکسان و مساویاند و سهم هیچ کس کمتر و بیشتر از دیگری نیست! چیزی که برای هیچ کس و با هیچ توجیهی قابل افزایش و کاهش نیست و اگر از دست رفت قابل جبران نیست؛ زیرا تاریخ مصرفاش خیلی زود به سر میرسد.
عنصری که پیشرفت و موفقیت و یا شکست و عقبماندگی افراد و جوامع به آن بستگی دارد و استفادهی درست از آن موجب تسریع و جلو افتادن میشود و همچون شمشیری بُرّنده است که اگر از آن درست استفاده نشود، به صاحبش ضربه میزند. بیجهت نیست که گفتهاند: «کشتن وقت، وقتکُشی نیست، خودکُشی است» و زمان چیزی است که خداوند به آن سوگند خورده است و آن را از نشانههای خود معرفی کرده است.
با یک جملهی بسیار کوتاه و گویا و عمیق دربارهی زمان باید گفت: «زمان، همان حیات و زندگی است» و چون چیزی مهمتر و با ارزشتر از زندگی برای انسان وجود ندارد اگر آن را مدیریت نکنیم، زود میگذرد و آسان از کف میرود!!
در متون اسلامی، زمان از اهمیت فوق العادهای برخوردار است تا حدّی که پروردگار عظیم در قرآن کریم به آن سوگند یاد کرده و در پی هم آمدن شب و روز را که عامل اصلی ایجاد وقت و زماناند، از نشانههای خود برشمرده است: «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقّ ِ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ لآیاتٍ لأُولِی الأَلْبَابِ»؛ به حقیقت در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز، دلایل و نشانههایی (به منظور شناخت آفریدگار) برای صاحبان عقل و خرد وجود دارد. (آلعمران: ۱۹۰)
«زمان» در اندیشهی اسلامی، ویژگیهایی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: ۱- سیال بودن و ۲- غیر قابل برگشت بودن آن برای انسان؛ و به همین خاطر، خداوند بزرگ از مسلمانان خواسته است که اولاً آن را تحت کنترل و سیطرهی خویش در آورند (مدیریت زمان) و ثانیاً نگاه آنها در ظرف زمان، رو به آینده باشد. (آینده نگری)
در سورهی ابراهیم آمده است که: «وَسَخَّرَ لَکمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَینِ وَسَخَّرَ لَکمْ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ * وَآتَاکمْ مِنْ کلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کفَّارٌ»؛ و خورشید و ماه را که پیوسته در جنبش و گردشند براى شما رام کرد و شب و روز را نیز رام شما ساخت. و از هر چه خواستید به شما داد، و اگر [بخواهید] نعمت خدا را بشمرید آن را شمار نتوانید کرد هر آینه آدمى بسى ستمگر و ناسپاس است. (ابراهیم، ۳۳-۳۴)
در این آیه، تسخیر شب وروز، معنایی جز کنترل و سلطه بر زمان و مدیریت آن نمیتواند داشته باشد زیرا آنها، همانند ماه و خورشید و کرات آسمانی نیستند که کشف و مورد بهرهبرداری قرار گیرند، بلکه شب و روز، همان «زمان» است که پروردگار میفرماید اگر شما قدرت خدادادی خود را بکارگیرید میتوانید آنها را تحت سلطه و کنترل خویش درآورید.
از آنجایی که هر چیز سیال و متحرکی، حتماً تغییر و دگرگونی میپذیرد، «زمان» هم متغیر و دگرگونشونده است؛ ولی این تغییر و دگرگونی، همیشه رو به جلو بوده و به مبدأ و نقطهی آغاز برنخواهد گشت. یعنی یک حرکت طولی دارد و نه چرخهای «یاأَیهَاالَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْنَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَاتَعْمَلُونَ»؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید، و هر کسى باید بنگرد که براى فردا- روز رستاخیز- چه پیش فرستاده است و از خدا پروا داشته باشید، که خدا بدانچه مىکنید آگاه است. (حشر: ۱۸)
بر روی زمین و برای مسلمانان، هیچ «زمانی» با ارزشتر از ماه مبارک رمضان نیست؛ زیرا در آن ماه بود که قرآن نازل گشت و آن، در شبی اتفاق افتاد که به اندازهی هزار ماه ارزش دارد. با این حال دههی آخر این ماه، مهمترین و با ارزشترین جزء آن به شمار میرود؛ زیرا فرجام و خاتم هر چیزی «که همان آینده است» ارزش و حساسیت بیشتری دارد، چنانکه در دعای مأثور آمده است «اللهمَّ أجعَلْ خَیرَ عُمرِی آخِرَهُ و خَیرَ عَمَلِی خَواتِمَهُ و خَیرَ أیّامِی یَومَ ألقَاک»؛ خداوندا! آخر عمرم را بهترین بخشِ عمرم قرار بده و آخرین (یا پایان) اعمال را بهترین اعمالم و بهترین ایامم را روزی قرار بده که به دیدار تو میآیم.
«سَحَر» در نزد مسلمانان یکی از بهترین اوقات و زمانهایی است که در آن میتوان از پروردگار استغفار طلبید و به پذیرش آن امیدوار بود و آن، آخرین لحظات شب است. «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیونٍ *آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذَلِک مُحْسِنِینَ * کانُوا قَلِیلاً مِنْ اللَّیلِ مَا یهْجَعُونَ * وَبِالأَسْحَارِ هُمْ یسْتَغْفِرُونَ»؛ همانا پرهیزگاران در بوستانها و چشمههاى آب باشند. گیرندهاند آنچه را خداى بدیشان دهد- از نعمتها-، زیرا پیش از این نیکوکار بودند. اندکى از شب را مىخفتند- و بیشتر آن را به نماز و عبادت برمىخاستند-. و سحرگاهان آمرزش مىخواستند. (ذاریات: ۱۵-۱۸)
و پیامبر اکرم- صلّی الله علیه وسلّم- نیز فرموده است: «أقرَبُ مَا یَکُونُ الرَّبُّ مِنَ العَبدِ فِی جَوفِ اللّیلِ الآخَرِ...»؛ خداوند در آخر شب، از هر وقت دیگری به بندهی خویش نزدیکتر است.
و سرانجام در روایت آمده است که هرگاه کسی دو روزش برابر باشند او مغبون (و ضررخورده) است و اگر امروزش بدتر از دیروزش باشد ملعون است و بهترین کس آن است که امروزش بهتر از دیروز و فردایش بهتر از امروز باشد.
با این حساب، درک تغییرات زمان و نگاه به آینده و سرانجام کنترل و تسلط برآن، از ضروریات زندگی و بقاء و تداوم آن است و از انسان مسلمان، به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست که نسبت به گذشتِ زمان بیتفاوت باشد. یعنی باید زمان را مدیریت کرد تا به نحو احسن از آن بهره برداری شود.
مسلمانان، نیک میدانند و به کلام پروردگار باور دارند که فرموده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...»؛ هر آینه شما را در [خصلتها و روش] پیامبر خدا نمونه و سرمشق نیکو و پسندیدهاى است. (احزاب: ۲۱)
یکی از مهمترین زوایای شخصیت ایشان که امروز واجب است برای آنان الگو و اسوه باشد، الگو بودن آن بزرگوار در ارزش دادن به زمان و استفاده درست از آن است که امروز به مدیریت زمان تعبیر میشود.
مدیریت زمان چیست؟
مدیریت زمان یعنی:
•درک ارزش وقت و زمان، و بهترین استفاده از زمانی که در اختیار داریم؛
•داشتن نظم در زندگی؛
•تقسیم اوقات و زمانهایی که در اختیار داریم بر مقدار کارها و میزان فعالیتها؛
•رعایت اولویتها در زندگی.
۱-ارزش و اهمیت زمان نزد پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم-
•«ما من یومٍ طَلَعَت شَمسُهُ اِلّا یَقُولُ: مَن استطاعَ أن یَعملَ فیَّ خیَراً فَلیَعمَلهُ فَاِنِّی غیرُ مُکَرَّرٍ عَلَیکُم اَبَداً»؛ هر روزی که آفتاب در آن روز طلوع میکند، به ما چنین میگوید: امروز هر چه میتوانی عمل خیر انجام بده، چون من دوباره هرگز بر نمیگردم. (کنزالعمّال)
•«نِعمَتانِ مَغبُونٌ فیها کَثیرٌ منَ النَّاسِ: الصِّحَّةُ و الفراغُ»؛ دو نعمت چنانند که بسیاری از مردم نسبت به آنها زیانبارند، یکی صحت و دیگری فراغت. (بهروایت بخاری)
•«کُن فِیالدُّنیا کأنَّکَ غَریبٌ أو عابِرُ سَبیِلٍ. إذَا أمسَیتَ فلا تَنتَظِرِ الصَّباحَ و إذا اَصبَحتَ فَلَا تَنتَظِرِ المساءَ. وخُذ مِن صِحَّتِکَ لِمَرَضِکَ وَ مِن حیاتِکَ لِمَوتِکَ»؛ در دنیا مانند غریبه یا رهگذری باش. هرگاه وارد شب شدی صبح را به انتظار منشین و هرگاه وارد صبح شدی چشم انتظار شب مباش. (بهروایت بخاری)
•«إن قامَتِ السَّاعَةُ و فی یَدِ اَحَدِکُم فَسیلَةٌ فَاِنِ استَطاعَ اَن لا تَقومَ حَتَّی یَغرِسَها فَلیَغرِسها»؛ اگر روز رستاخیز، در حال رسیدن بود و کسی از شما نهالی به دست داشت، پیش از برپا شدن قیامت، آنرا بکارد. (بهروایت امام احمد و بخاری در ادب المفرد)
•«مَن استَوَى یَوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ.»؛ هر آنکه دو روزش یکسان و دریک سطح باشد، باخته و زیاندیده است.
•«خداوند برای کسی که شصت سال از عمر خود را سپری نموده (ولی هنوز کارنامهای ندارد که کارهای مثبتش در آن ثبت شده باشند) هیچ عذر و بهانهای را باقی نگذاشته است.»
نکتهی بسیار جالب و ظریفی که در این روایت وجود دارد، این است که بیش از هزار سال بعد از وفات پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم-، اریک اریکسون، یکی از روانشناسان سرشناس که در حوزهی رشد و بالندگی و بحرانهای شخصیت، در تحقیقات و پژوهشهایش به این نتیجه رسیده است که یکی از بحرانهای رشد در دوران میان سالی یعنی از ۶۵ سالگی به بالا، بحرانِ وحدت و یکپارچگی شخصیت در برابر ناامیدی و سرخوردگی است. به نظر او، اگر انسان در دوران جوانی (۲۰ تا ۴۰ سالگی) و میان سالی (۴۰ تا ۶۵) موفقیتهایی داشته باشد و فرد از گذشتهی خود اظهار رضایت و خوشنودی دارد، این بحران را با موفقیت پشت سر مینهد و دارای شخصیتی یکپارچه و منسجم خواهد شد. برعکس اگر ما زندگی خود را با احساس ناکامی، خشمگین از فرصتهای از دست رفته، و متأسف از اشتباهاتی که نمیتوانند اصلاح شوند بازنگری کنیم، پس احساس ناامیدی خواهیم کرد.
۲-نظم در زندگی پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم-
•عبادت پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- از نظم خاصی برخوردار بود. از عایشه نقل شده است که شبها بر بالین پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- مسواک نهاده میشد و مکرر مسواک میزد. چون برای نماز شب بر میخاست نخست مسواک میزد، سپس وضو میگرفت. در مورد نماز شب پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- هم از وی پرسیده شد گفت: معمولاً پس از نماز عشاء در آغاز شب میخوابید و سپس بر میخاست و نماز میگزارد. چون نزدیک سحر میشد نماز وتر خود را میگزارد و آنگاه در بستر خود میآرمید همین که آوای اذان میشنید شتابان از جای بر میخاست و برای نماز صبح به سوی مسجد بیرون میشد.
•یکی از شاخصههای نظم در امور فردی توجه به آراستگی ظاهری است. پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- به آینه نگاه می-کرد، موی سر را صاف میکرد و شانه میزد و نه تنها برای خانواده خود بلکه برای یارانش نیز خود را میآراست؛ ایشان در مسافرت هم به نظم ظاهری خود توجه داشتند و پیوسته پنج چیز را با خود همراه داشت؛ آیینه، سرمهدان، شانه، مسواک و قیچی.
•ایشان در مورد نظم در امور منزل نیز سفارشهایی کردند؛ پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- میفرماید: خانهی شیطانها (آلودگیها) در منزلتان خانه عنکبوت است و در روایتی دیگر میفرماید: خاکروبه را پشت در نریزید که جایگاه شیطان است.
•یکی دیگر از مسائلی که موجب نظم در زندگی شخصی پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- میشد نامگذاری اشیاء بر وسایل شخصی بود؛ از اخلاق- صلّی الله علیه وسلّم- حضرت بود که حیوانات، اسلحه و اثاث خود را نامگذاری می-کرد.
•نظم در صفهای نماز جماعت: در روایت مسلم آمده است: رسولخدا- صلّی الله علیه وسلّم- صفهای نماز را چنان مرتب و منظم میکرد که گویی چوبهای تیر را جفت و جور میکند. روزی به مسجد آمد چون خواست تکبیرة الاحرام گوید متوجه شد که مردی سینهاش جلوتر از سایرین است؛ فرمود: بندگان خدا صفوف خود را منظم کنید و گرنه میان دلهایتان اختلاف خواهد افتاد. روایتهای دیگری با تعابیر مختلف در این زمینه آمده است.
•رسوالله- صلّی الله علیه وسلّم- در پوشیدن لباس، در خوردن و آشامیدن در ورود و خروج نظم داشت؛ زیرا همیشه از راست شروع میکرد.
۳-تقسیم اوقات شبانه روز:
•رسولخدا- صلّی الله علیه وسلّم- چون به خانه میرفت، اوقات خویش را سه قسمت میکرد؛ بخشی را برای عبادت خدا، بخشی برای خانواده خود و بخشی را به خود اختصاص میداد و سپس بخش مربوط به خود را میان خود و مردم تقسیم میکرد.
•«اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَیکَ حَقَّاً و لِنَفسِکَ عَلَیکَ حَقَّاً و لِأهلِکَ عَلَیکَ حَقَّاً. فَأعطِ کُلَّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ»؛ پروردگارت بر تو حقّی دارد و خودت هم بر خود حقی داری، خانوادهات نیز بر تو حقی دارند؛ پس حق هر صاحب حقی را ادا و ایفا کن. (بهروایت بخاری)
۴-رعایت اولویتها
•«اِغتَنِم خَمساً قبلَ خمسٍ شَبابَکَ قَبلَ هِرَمِکَ و صِحَّتَکَ قبلَ سَقَمِکَ و غِناکَ قَبلَ فَقرِکَ و فَراغَکَ قبلَ شُغلِکَ و حَیاتَکَ قبلَ مَوتِکَ»؛ پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بشمار: جوانیات را پیش از پیری، سلامتیات را پیش از بیماری، بینیازیات را قبل از نیازمندی، فراغتت را پیش از اشتغال و زندگیات را پیش از مرگت. (بهروایت حاکم و بیهقی)
•در حدیثی به نقل از معاذ بنجبل- رضی الله عنه- فرموده است: «لَنْ تَزُولا قَدَما عَبْدٍ یومَ القیامَةِ حتّی یسأَلَ عَنْ أربع خِصالٍ: عَنْ عُمرهِ فیما أفناهُ وَ عَنْ شبابهِ فیما أبْلاهُ و عَنْ مالِهِ مِنْ أینَ أکتَسَبَهُ و فیما أنفقَهُ و عَنْ عِلْمِهِ ماذا عَمِلَ بِهِ»؛ در روز رستاخیز، هیچ کدام از بندگان خدا از میدان محاسبه قدم بر نمیدارد و تکان نمیخورد تا اینکه از موارد زیر از او سؤال شود: اول) اینکه عمر و اوقات زندگی خود را در چه چیزی صرف نموده، دوم) عمر دوران جوانیاش را چگونه سپری کرده است، سوم) مال و دارائیاش را از کجا بدست آورده و در چه راهی خرج کرده، چهارم) با علم و دانشی که اندوخته، چه کاری انجام داده است؟ (بهروایت ابن حبّان و ترمذی)
•پرهیز و خودداری از مشغول شدن و اهتمام به امور نامربوط: یکی از راههایی که پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- به وسیله آن استفاده از زمان را تشویق مینمود، پرهیز دادن مسلمانان از اهتمام و مشغول شدن به اموری بود که نامربوط و اضافی هستند و غیر از اتلاف وقت و خُرد کردن اعصاب، نفعی برای آنان در بر نداشت و فرمود: «مِن حُسنِ اسلامِ المَرءِ تَرکُهُ مَا لَا یَعنِیهِ» که این نشان دهندهی اهتمام و توجه رسول الله- صلّی الله علیه وسلّم- به رعایت اولویتها در زندگی است.
* نمونههایی از زندگی یاران رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- در بهره برداری و استفاده از زمان
•عبدالله بن مسعود صحابی بزرگ- رضی الله عنه- میگوید: «هیچگاه به اندازهی روزی که بر من گذشته و با غروب خورشید از عمرم کاسته شده است ولی نتوانستهام کار مفید و عملی صالح را انجام دهم، پشیمان و دلگیر نبودهام.»
•میگویند عمربن خطاب- رضی الله عنه-، هرگاه شب فرا میرسید با شلاق به خود میزد (و خود را سرزنش و محاسبه میکرد) و به نفس خود میگفت: «هان! امروز چه عملی انجام دادهای؟.»
•یکی از پیشینیان گفته است: «کسی که یک روز از عمر خویش را سپری کند، بدون اینکه در آن حقی گذارد، یا دَینی ادا کند و یا عظمتی بنا نهاده باشد، یا ستایش و تحسینی کسب کرده و یا خیر و نیکیای نهاده یا دانشی اندوخته باشد، مسلماً حق زمان خویش را به جا نیاورده و به خویش ستم کرده است.»
تاریخ را ورق میزنیم تا ببینیم مسلمانان چگونه از وقت خود استفاده میکردند.
۱- تحمل رنج و سفر کردن به خاطر یادگیری علم
•امام دارمی- رحمه الله- (ازرجال بزرگ حدیث)، به منظور فراگیری علم حدیث به مناطقی چون: خراسان، عراق، مصر شام و حرمین سفر نمود.
•امام بخاری- رحمه الله- از ۱۴سالگی سفرهای خویش را به همراه مادر و خواهرش از بخارا به سوی عراق و مصر و شام و حرمین آغاز کرد.
•ابوحاتم رازی- رحمه الله- بیش از۱۸ هزار کیلومتر را با پای پیاده برای تحصیل علم طی نمود.
•یکی ازعالمان میگوید برای بدست آوردن یک نسخه از کتاب ابن فضاله هفتاد منزل سفر کردم که هر منزل ۲۲ کیلومتر مسافت داشت!
۲- گوشهای از تألیفات و آثاری که بر جای گذاشتند:
•ابن جوزی- رحمه الله-: با این دستان خودم، ۲۵۰۰ جلد کتاب نوشتهام که ۲۵۰ جلدِ آن از تألیفات خودم بودهاند.
•طبری- رحمه الله- (صاحب تاریخ و تفسیر) روزانه ۴۰ صفحه کتاب نوشته است؛ هر سال۱۴۶۰۰ صفحه.
•یحیی بن معین- رحمه الله- میگوید: با دست خودم ۶۰۰ هزار حدیث را نوشتهام.
•ابوالعباس ثعلب- رحمه الله- به کتابخانه اسحق موصلی رفت تا از آن بازدید کند که هزار جلد کتاب را فقط در رشتهی لغت در آن یافت که همه را سماع کرده بود.
•علامه ثعلبی- رحمه الله- یکی از ادیبان معروف میگوید: ۵۰ سال است که ابراهیم حربی را در تمام جلسات و کلاسهای ادبی و لغت حاضر مییابم!!
۳- تلاش برای حفظ کردن
•یکی از بزرگان، به نام تقیالدین بعلبکی- رحمه الله-، در یک جلسه، ۷۰ حدیث و در یک روز سه مقاله از مقامات حریری را حفظ میکردند.
•فیروزآبادی مولف قاموس فیروزآبادی- رحمه الله- میگوید: «تا زمانی که هرشب تا ۲۰۰ سطر را حفظ نمیکردم هرگز نمیخوابیدم.»
•در شهر قرامان روم (بخشی از ترکیه کنونی) مدرسهای بنا شده بود و شرط تحصیل و ثبت نام در آنجا حفظ «صحاح جوهری» بود.
نظرات