نخستین همایش دگرپذیری و رواداری؛ مبانی و راەکارها عصر روز پنجشنبه ٢٧ تیرماه در تالار وحدت مهاباد برگزار شد.
بنا به گزارش اصلاحوب در این همایش که با حضور جمع کثیری از مردم و سخنرانی پژوهشگران داخلی و خارجی روز پنجشنبه ٢٧ تیرماه در تالار وحدت مهاباد برگزار شد، محمد مهدی شهریاری استاندار آذربایجان غربی با ارسال پیامی که بهوسیلهی معاون وی و فرماندار ویژهی شهرستان مهاباد دکتر ایرج شجاعی قرائت شد، ضمن قدردانی از بانیان این همایش، ابراز امیدواری کرد که فضیلت مدارا و گفتوگو بیش از پیش به همّت فرهیختگان و اندیشمندان دلسوز وطن مطرح و در بطن جامعه جاری و ساری گردد؛ چرا که صلح، پاداش دانایی و بردباری است و گریبانگیری و نارواداری، دستاورد جاهلیت و آفت بدخواهان برای به تسلیم وا داشتن ارادهی مردم فرهیخته ایران عزیز و عقب نگه داشتن این تمدّن بزرگ و تاریخی است.
در بخش دیگری از پیام استاندار آ.غ آمده بود: اکنون که نخستین همایش دگرپذیری و رواداری با باور اینکه دگرپذیری همان پذیرش درونی تفاوتها و احترام و به رسمیت شناختن تکثر آراء و اندیشههایی است که در آن حذف، طرد، به حاشیه راندن و تحقیر دیگری جایگاهی نداشته و تنها گفتوگوی برابر، ابزار و وسیله انتقال دیدگاهها، افکار و مواضع است، در حال برگزاری است، با درک شرایط کنونی و اینکه رواداری و دگرپذیری، امروزه از اولویّتهای مهمّ جامعهی ماست، امید آن داریم فتح بابی جدید در باب گفتمانسازی این باورهای والای انسانی در جامعهی ما باشد.
فرماندار مهاباد ضمن تشکر از بانیان این همایش و ابراز خوشحالی از برگزاری همایش، بر ضرورت و اهمیت چنین همایشهایی در شرایط فعلی تاکید نمود.
وی افزود: برای توسعهی انسانی، پیشرفت، آبادانی کشور و تعامل سازندهی همهی اقوام و فرهنگها بهویژه در استان ما، برگزاری و تداوم این همایشها ضرورت خاص دارد.
در بخش دیگری از همایش، دکتر مسعود پزشکیان نائب رییس اول مجلس شورای اسلامی در سخنانی به ضرورت مفهوم وحدت از دیدگاه قرآن پرداخت. وی افزود: بسیاری از مشکلات جهان اسلام به خاطر مسایل ایدئولوژیک و ذهنی است که استکبار جهانی آن را علیه ما تقویت میکند و زمینهی تفرقه و کینه بین مسلمانان را به وجود میآورد.
وی ادامه داد: آنچه مسلّم است دشمنان و بدخواهان بیکار ننشستهاند و با آتشافروزیهای مداوم خطرناکتر از همیشه با پاشیدن بذر اختلاف مذهبی در ابعاد گوناگون سعی در مخدوش کردن فضای معاصر در دنیای اسلام و تیرهکردن روابط بین مسلمانان دارند.
پزشکیان با بیان اینکه منطقهی ما مستعدّ ایجاد اختلافهای بین مذاهب و قومیتهاست، اظهار داشت: ذات حقّ تنها متعلّق به پرورگار جهانیان است و مربوط به اشخاص نیست تا با بیخردی خود از آن به عنوان زمینهی اختلاف استفاده کنند.
نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه آنانی که بین اهل سنّت و اهل تشیع فاصله ایجاد میکنند نه سنّی هستند و نه شیعه، اظهار داشت: اتّحاد و انسجام اسلامی یکی از ضروریترین مسایل مسلمانان در بعد داخلی و خارجی است و هیچگونه منافاتی با اصول مذهبی ندارد.
در این همایش که به صورت دو پنل برگزار شد، در پنل اول دکتر ژیلا مرادپور، دکتر ابوبکر علی(کاروانی) از اقلیم کردستان عراق و دکتر عبدالسلام امامی امام جمعهی مهاباد مشارکت نمودند.
دکتر ژیلا مرادپور، دکتری فقه و حقوق اسلامی در سخنانی گفت: در اسلام دگرپذیری و رواداری وجود دارد؛ امّا دگراندیشی وجود ندارد. وی «مؤلفةقلوبهم» را بهعنوان یکی از اصناف مستحق دریافت زکات، نمادی از رواداری دانست. وی به چند نمونه از رواداری در فقه اسلامی ازجمله شرع منقبلنا، جواز خروج از خلاف جهت مراعات خلاف و تبعیت از حکم مذهب مرسوم در صورتیکه آن حکم محتاطانهتر باشد، اشاره نمود. وی به سنّت و سیرهی پیامبر(ص) و خلیفهی راشد عـمر بن خطاب(رض) در برخورد با مخالفان در مدینه و بیتالمقدس اشاره نمود.
در بخش دوم پنل دکتر ابوبکر علی، «پژوهشگر و نواندیش دینی از اقلیم کردستان» به ضرورت مبحث رواداری و دگرپذیری پرداخت و اجرای کاربردی این مفاهیم از ضروریات زندگی مسالمتآمیز دانست و بر قانونی کردن حقّ متفاوت بودن و تمایزات دینی، مذهبی، نژادی، ایدئولوژیک، سیاسی و اندیشگی تأکید نمود. وی علت تمایز و تفاوت میان انسانها را به سرشت متنوّع جهان هستی، تاریخ و نظامهای مختلف حکمرانی نسبت داد. وی افزود که وجود تمایز در اندیشهی اسلامی مشروع است و آنرا در حوزهی حقوق و تکالیف به رسمیت میشناسد. وی با استناد به قول محمد عابد الجابری گفت: در اسلام اصل بر توحید است امّا در سیاست اصل بر شرک و شراکت همهی ساختارها و طیفها و... در تصمیمگیریهای سیاسی و مدیریت است. وی گفت: با استناد به آیهی «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» افزود: وجود تفاوت میان انسانها یک حقیقت آفاقی و یک حقّ برای دیگری است و مراد از آن تعارف و همشناسی است.
وی تأکید کرد که وجود تفاوت و تمایزات هویتی نباید سبب تبعیض در حقوق فردی شود و آنرا در ساختار یگانهی جهان هستی که انسان را از نفس واحد آفریده است باید دید. وی با استناد به آیاتی از قرآن مجید از جمله: «ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ»، گفت: بنا به این آیات محکم قرآنی، هیچکس حقّ ندارد تفاوتها و تنوّع را از میان بردارد و تنها خداوند متعال است که در روز قیامت بین آنها داوری خواهد کرد.
وی گفت: اختلافها و تفاوتها و تمایزات تنها با پند و اندرز و موعظه مدیریت نمیشوند؛ بلکه باید این تکثر در قالب حقوق اساسی برابر در قانون اساسی به رسمیت شناخته شوند و همهی طیفها احساس تعلق و وابستگی به نظام سیاسی و حقوقی در ساختار مدیریتی دولت- ملّت داشته باشند و احاد انسانی حقوق و تکالیف یکسان داشته و حقّ متفاوت بودن برای آنان نه بهعنوان موهبت و بخششی از سوی دیگران، بلکه بسان حقّ انسانی به رسمیت شناخته شود.
دکتر عبدالسلام امامی امام جمعهی مهاباد نیز در ادامه این همایش بیان کرد: اسلام دین اخوت، وحدت، یکدلی، مساوات و برابری است و جذابیتهای آن موجب شده تا جوانان اروپایی روز به روز به این دین بزرگ الهی بیشتر روی آورند.
ماموستا امامی وحدت را رمز پیروزی مسلمانان جهان دانست و خاطر نشان کرد: باید با افزایش آگاهی مردم، تبیین اندیشهها و بصیرت افزایی دینی به تقویت و گسترش اتحاد اسلامی همت گماشت تا اینگونه به همزیستی مسالمتآمیز میان مذاهب اسلامی دست یافت.
دکتر صلاحالدین خدیو روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در پنل دوم همایش در سخنانی گفت:
«رواداری گرچه امروز در جوامع کثرتگرای غربی بویژه آنهایی که به صورت رسمی چند فرهنگگرا محسوب میشوند، فضیلتی بی چون و چرا محسوب میشود، امّا برآمدن آن در سپهر اندیشه و سیاست اروپا، بیشتر محصول یک ضرورت بود. ضرورتی که اصطلاحاً از پی سازشهای دردناک سر برآورد.»
وی افزود: منازعات پایانناپذیر میان اعتقادات و باورهای متضاد و متعارض که راهی برای سازش و توافق نمیجستند و طرفین دعوا نمیتوانستند به عنوان نمایندهی صراط مستقیم و مذهب صالح، نظر خود را به دیگران تحمیل کنند. در متن چنین کارزاری بود که «رواداری» مانند هر نظریهی جدیدی که در شرایط بنبست و انسداد به دنیا میآیند، به آرامی و به تدریج بعنوان یک راهحل مطرح شد.
وی درباب تبارشناسی رواداری گفت: «وابستگی به شرایط عینی در واقع سرنوشت مشترک بیشتر اندیشههای سیاسی است و گویای این واقعیت که هیچ نظریهای در خلأ زاده نمیشود. نظریهی حاکمیت یکپارچه و دولت مطلقهی هابز نتیجهی دغدغهها و دلمشغولیهایی است که عمدتاً مخلوق بریتانیای ناآرام و ناامن قرن شانزده بودند. پیمان وستفالی و طلیعهی دولت مدرن که مشروعیت خود را از موجودیتی سیاسی بنام ملت میگرفت، نتیجهی جنگهای مذهبی سی ساله اروپاست. هر سه این نظریهها قبل از آنکه به هنجار تبدیل شوند، اجبار بودند و چند سده آزمون و تجربه نیاز بود تا آنها را از ضرورت به فضیلت تبدیل نماید.»
وی درباب ایضاح مفهومی رواداری گفت: نوعی طرز تلقی همراه با تحملِ طرفِ مقابل در جامعه است که موجب همزیستی صلحآمیز و خشونتگریزی میشود. شخص «روادار» در اعتقادات، نحوهی رفتار و کردار و یا شیوهی عمل و زندگی دیگران دخالت نمیکند حتی اگر آن اعتقاد و رفتار برایش سؤالبرانگیز باشد. رواداری نوعی طرز تلقی همراه با تحملِ طرفِ مقابل در جامعه است که موجب همزیستی صلحآمیز و خشونتگریزی میشود.
وی تأکید کرد که اگر در جهانی همگن و همسان و عاری از تفاوت زندگی میکردیم که در چشم انداز هیچ مسئلهای وجود نداشت، نیازی هم به رواداری نبود.
خدیو چالشهای مخالف رواداری را به دو دسته تقسیم کرد و افزود: «دستهای که به جهانشمولی ارزشهایی چون دموکراسی، حقوق بشر و آزادی عقیده و وجدان باور داشته و هیچ نسبیتی را در آن نمیپذیرند. از نظر اینان به ارزشها باید به مثابهی یک مذهب جهانی و یا یک قانون اساسی عالمگیر نگریست و هیچ جرح و تعدیلی به بهانه نسبی بودن موازین و معیارها در آنها روا نیست. گروهی دیگر امّا در واکنش نسبت به دگرگونیهای ایجاد شده در جوامع خود بدلیل ورود مهاجران، روی دندهی راست افتاده و با پیگیری نوعی سیاست هویت، دنبال نابگراییهای سیاسی و فرهنگی افتادهاند. اینان مخاطبان احزاب و دستجات نوفاشیستی و سیاستمداران عوامگرا هستند.»
وی افزود: در کشورهای خاورمیانه بدون استثنا مسیر رواداری مشخصاً از راه گردن نهادن به الزامات دولت ـ ملت میگذرد. این بدان معناست که دولت به لحاظ عقیدتی بیطرف شود و نماینده تنوّع و تکثرهای موجودیتی سیاسی بنام ملت گردد. این بدان معناست که تا سیاست شهروندی و برابری حقیقی و حقوقی تمام اتباع جای سیاست هویت را که میان شهروندان دست به گزینش و انتخاب میزند نگیرد، نمی توان راهی برای نیل به رواداری و دگرپذیری متصور بود.
وی تأکید کرد: تجربهی غرب در این زمینه راهگشاست. نخست سیاست کرامت جای سیاست شرافت را که مبتنی بر مال و خون و مذهب و تبار و جنسیت بود گرفت. این تحول به این معنا بود که تمام افراد در برابر قانون برابر شدند. پس از تعمیق این مهم، این پرسش پدید آمد که شهروندان آزاد شده و مساوی در برابر قانون، تعلقات فرهنگی، مذهبی، و هویتی متفاوتی هم دارند که صرفاً در اجتماعات گروهی متجلّی میشود. یعنی غیر از هویت فردی دارای هویتهای جمعی هم هستند که نیازمند پاس داشتن است.
خدیو افزود: جوامع اسلامی در مواردی نظیر سیاست شهروندی امپراطوری عثمانی بعنوان جامعهای متکثر و متنوّع به لحاظ مذهبی و قومی و چه حکومت مسلمانان در اندلس، تجربیات شگفتانگیزی از رواداری به منصهی ظهور گذاشتهاند که بعضاً امروزه در غرب در مباحث چند فرهنگگرایی به آنها استناد میشود.
وی در پایان گفت: دولتهای موجود که یا محصول دولت ـ ملتسازیهای مخلوق استعمارند و یا ناشی از تعجیل در ورود ناقص این ایده و نونوار کردن دولتهای ماقبل مدرن، نتوانستهاند به تمام معنا دولت ملی باشند؛ از اینرو باید نخست این گام برداشته شود. برای داشتن اجتماعی روادار و عاری از خشونت، فرد، جامعه و دولت هر سه باید روادار و دگرپذیر شوند.
در بخش دیگری از پنل دوم «استاد تحسین حمه غریب» از نواندیشان برجستهی اقلیم کردستان و مدیر مؤسسهی معرفتی «هژان» و استاد دانشگاه توسعهی انسانی سلیمانیه، از رواداری و دگرپذیری به مثابهی فضیلت اخلاقی یاد کرد و تأکید کرد که ضمن اینکه حقّ متفاوت بودن و «دیگری مرکزی» ضروری است به حقی اساسی تبدیل شود که در قانون اساسی تبلور مییابد باید پیش از آن، بهعنوان فضیلتی انسانی در سویدای نهان انسانها نهادینه شود. وی با تأکید بر اخلاق فضیلتگرایانه، و به حقّ برخطا بودن و حقّ ناحق بودن بهعنوان شاخصهی مهم دگرپذیری اشاره و همزیستی مسالمتآمیز انسانها را در همین چارچوب میسر و شدنی دانست.
دکتر سید نوید نقشبندی استادیار گروه فقه شافعی دانشگاه کردستان سخنران دیگر همایش به تعریف و تبیین انواع «دیگری» در قرآن کریم، کلام اسلامی، فقه و عرفان ایرانی- اسلامی پرداخت.
وی افزود: مفهوم «خودی» و «دیگری» زاییدهی وجود تنوّع در ساختار هستی است. گرچه موضوع تنوّع در هستی و در انسانها بدیهی است؛ امّا قرآن در آیهی ٢٢ سورهی مبارکهی روم بدان اشاره میكند و این نشانهی اهمیت آن است. وی افزود در قرآن خداوند در آیات ١١٧ بقره و ١٠١ انعام اشاره میکند که همو «بدیع السماوات والأرض» است؛ خداوند بدیع است و هیچ مخلوق قدیمی ندارد، خداوند دو بار یک چیز را نمیآفریند.
این پژوهشگر دینی افزود: اعتقاد به تنوّع و پذیرش آن یک تاکتیک موقتی نیست بلکه یک بینش برآمده از واقعیت موجود در هستی(همهی مخلوقات اعم از فیزیکی و... ازجمله روحیات، عقاید، سنن و قوانین ثابت هستی) است که همواره همراه و همگام محقق است. وی ادامه داد: این باور به تعدد به نسبیتگرایی میانجامد و این یک توصیه نیست بلکه یک واقعیت است که پذیرش یا عدم پذیرش ما در آن تغییری ایجاد نمیکند و علمای پیشین ما ازجمله امام شافعی و نووی(رحمهمالله) همواره در صدور فتواها در نظر داشتهاند و مورد قبول ایشان بوده است. نقشبندی افزود: قائل شدن به تنوّع، پذیرش واقعیت موجود است و علم به این واقعیت باید تکاندیشی را ازمیان بردارد. وی در پایان تأکید کرد: امّا عاملی هست که پس از علم به واقعیت مانع پذیرش آن میشود و آن بغی(= همهچیزخواهی، خودشیفتگی و...) است.
سخنران پایانی این همایش دکتر رسول ابوالمحمدی از علمای دینی سقز بود. وی درباب «باور به وحدت دین و تعدّد شرایع، حقّ و صواب از مسلّمات دین اسلام است» سخنرانی کرد و گفت: «بدیهی است که همه میپذیرند که انسانها در پارهای از امور فطری، یعنی جنسیت، زبان، نژاد، فرهنگ، رنگ و... تفاوتهای دارند. لازمهی این تفاوتها گوناگونی در امور اختیاری مانند تدین، تمذهب، نظم سیاسی، اقتصادی، آموزشی و.. است و چارهای از این گوناگونی نیست.»
وی افزود: با این وصف قرآن کریم بیان میدارد که به رغم این تفاوتها، اسباب و اموری فطری و کسبی دیگری وجود دارد که انسانها را به هم پیوند میدهد مانند تولد از نفس واحده، اخوت انسانی، اخوت ایمانی، وحدت دین، معاهدات و قراردادهای اجتماعی و... باور به وحدت در بخشی از امور فطری و کسبی و تعدد و کثرت در بخشی دیگر از آنها میطلبد که انسانها امور مشترک و وحدت را مبنا و امور متفاوت و متعدد را فرست همزیستی مسالمتآمیز بدانند. لذا کثرتگرایی از حیث معرفتشناسانه، مسألهی است که میتوان با آن تعامل کرد. امّا این تعامل بعد از تسلیم در برابر این موضوع است که هیچ انسان یا جماعت انسانیای در ادعای برخورداری از حقیقت کامل اولویت ندارد. اعتقاد به این حقیقت و رعایت آموزههای دگرپذیری قرآن کریم منجر به همزیستی و همکاری میشود،
این استاد حجره و دانشگاه در پایان سخنانش، نتایج زیر را به دست داد:
١. یکی از ویژگیهای بزرگ اسلام انسانی بودن آن است، که بخش مهمی از اصول و مبادی نظری و عملی آن را به خود اختصاص داده است به شیوهای که به عقاعد، عبادات، شعائر، منهج، اداب و اخلاق آن گره خورده است.
٢. یکی از ثمرهی انسانی بودن اسلام اخوت و برادری انسانی است، که اسلام آن را بر این مبنا بنا نموده که تمام بشریت فرزندان زن و مردی هستند که به اصطلاح قرآن آنان را در دایرهی ارحام عام و بهمپیوسته عمومی قرار میدهد. و بالتبع اسباب و عللی خلقتی و کسبی قرار داده که در صورت رعایت، مایهی ارتباط و تحمل و دگرپذیری است.
٣. بعد از اخوت انسانی، قرآن اخوت دینی و ایمانی را مقرر نموده که نه تنها با اخوت انسانی مخالفت ندارد بلکه در راستای تقویت آن قرار دارد.
٤. دین در طول تاریخ بشریت و تمام انبیا یکی بوده، ولی شرایع و مناهج آنان متعدد و متنوّع.
٥. تفرق در دین غیر مشروع وتنوّع در شرایع صحیح و مجاز بوده است.
٦. این نهج(وحدت دین و عدم صحت تفرق در آن) در دین محمدی هم صدق میکند، به این معنا که تفرق در دین اسلام مردود، ولی اختلاف، تنوّع، تکثر و تعدد در احکام فقهی، فتوای، سیاسی، فکری، دعوی و منهجی مشروع و مجاز است.
٧. لذا وحدت شریعت در اسلام مانع اختلاف و تنوّع در احکام و فتاوا نیست و این اختلاف تفرق در دین محسوب نمی شود، بلکه اختلاف در اجتهاد و رأی است که در این شریعت واحده به آن اجازه داده شده است.
٨. باور به پذیرش تکثر و تنوّع احکامی، فتوای، دعوتی، سیاسی، فکری و.. مستلزم تعاملی است که قوانین و آداب آن در بطن خود شریعت اسلامی وجود دارد و از پیروان خود خواسته است که آن را رعایت کنند.
٩. رعایت آداب خلاف و باور به تعدد بزرگترین عامل دگرپذیری است.
گفتنی است در ابتدای این مراسم جلال معروفیان، «دبیر نخستین همایش دگرپذیری و رواداری» ضمن عرض خیر مقدم به حاضران و تشکر از همهی کسانی که در برگزاری این همایش سهیم بودهاند در ایضاح مفهومی دگرپذیری گفت: «دگرپذیری عبارت است از پذیرشِ زندگی و ارتباط مسالمتآمیز در چارچوب قانون و اخلاق با دیگر انسانهاییکه از لحاظ قومی، زبانی، رنگی، نژادی، فکری، دینی و مذهبی و... با ما یکسان نیستند؛ به نحوی که به لحاظ روانی و فکری، وجود آنان را در کنار خود بپذیریم و با زور و خشونت باورهای خود را به آنها تحمیل نکنیم.»
با توجّه به نقش فرهنگ و سرمایهی اجتماعی در توسعه، دگرپذیری و رواداری اهمّیتی مضاعف مییابد؛ زیرا بدون قبول «دیگری» گفتوگو و شناختی حاصل نخواهد شد و بدون گفتوگو و شناخت، نمیتوان از همهی ظرفیتهای طبیعی و قانونی برای پیشرفت و توسعه بهره گرفت.
در این همایش گروه سرود نوا به سرپرستی محمد احمدزاده از تهران، گروه موسیقی آقایان جلال خورشیدی و کاوه چلبی و نیز گروه موسیقی سنّتی آذری به سرپرستی آقای سلیمی از میاندواب به اجرای چند سرود پرداختند.
در پایان این مراسم، از پژوهشگران و سخنرانان همایش با اهدای لوح یادبود و تندیس همایش، تقدیر و تجلیل به عمل آمد.
نظرات
مسلم خدری- سنندج
30 تیر 1398 - 06:45بسم الله الرحمن الرحیم چند پیشنهاد درباره همایش دگرپذیری ورواداری اولین همایش دگر پذیری ورواداری عصر پنج شنبه ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۸ درتالار وحدت مهاباد شروع ودرهمان روزپایان یافت. سالن همایش مملو از جمعیت بود وفضای آن رنگ وبوی دینی داشت .سخنرانان از داخل وخارج کشوراز مدارج عالی علمی برخوردار بودند .مهمانان حاصر در جلسه با زبانهای کردی ، فارسی، ترکی، انگلیسی وعربی مورد استقبال وخیر مقدم قرارگرفتند.دست اندرکاران این همایش درکمال تواضع وفروتنی وخدمتگزاری تلاش داشتند رسم مهمان نوازی رابه نحو احسن به نمایش گذارند وارامش خاطر مدعوین را بدون حاشیه کسب کنند .انصافا در حد توان وظرفیت از عهده این کار برآمدند وتلاش شبانه روزی انان دراین راستا به خوبی به بار نشست. بیشترسخنرانان ضمن اشاره به دگر پذیری ورواداری در حوزه درون دینی سعی بر ان داشتند با مایه گذاشتن از ایات واحادیث به مخاطب القاء واثبات کنند که اسلام ظرفیت دگر پذیری ورواداری با غیر مسلمانان از ادیان وملل دیگر را دارد. اگر چه این اثبات والقاء درجای خود قابل دقت وتامل است اما انچه که بیش از همه جای بحث وگفتگو داردجایگاه همایش واحساس نیاز به آن ومیزان تاثیرگذاری وجهت دهی به آن در میدان عمل است. طبیعی است هر اقدام مثبتی در راستای خدمت به بشریت در هر حوزه ای که باشد قابل تحسین وتقدیر است وقطعااز بدو تولد تا رسیدن به جایگاه مطلوبش دچار نقاط ضعف وقوت است. نکته مهم وقابل توجه دنبال کردن اهداف همایش واولویت بندی آن است که اگر این همایشها در میدان عمل فاقد اولویت بندی باشدونتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشانند موجب سرخوردگی ویاس وناامیدی دنبال کنندگان آن می گردد. بهمین مناسبت بنده صلاح برآن دیدم که برای بهتربرگذارشدن این همایشها درمراحل بعدی تا رسیدن به هدف نکاتی را در قالب پیشنهاد یاد آور شوم امید است که مورد قبول خردمندان واقع افتد . اول : زمان برگزاری همایشها است .یعنی باید در زمانی برگذار شود که شائبه هرگونه سوء استفاده ازعنوان وهدف همایش از آن زدوده شود وذهن مخاطبین جز به سمت وسوی عنوان واهداف همایش معطوف نگردد .در غیر اینصورت تلاش شبانه روزی بانیان ومجریان نه تنها ضایع می گردد بلکه خود نیز خواسته یا ناخواسته مورد اماج حملات مخرب وجریحه دار شدن شخصیت واهداف آنان می گردد . دوم: بومی کردن همایشها است .بدان معنی تعیین شود که خود به عنوان مسلمان قبل از دیگران چه اندازه به این دگرپذیری ورواداری در میدان تئوری وعملی نیازمندیم وایا می توان در واقعیت جامعه ایمانی خود که آغشته به گرایشهای مختلف است به آن جامه عمل بپوشانیم وراهکارهای عملی آن چیست.؟ سوم: توجه به ابزار همایشها است .یعنی برای رسیدن به هدف مشروع از وسایل وابزار نامشروع استفاده نکنیم.از طرف دیگر ابزار ووسایلی بکار گیریم که زودتر ما را به مقصد می رساند. چهارم : نکته پایانی توجه به موانع همایشها است که قطعا عبور از موانع وموجبات یاس وناامیدی می تواند در مراحل بعدی، موفقیتها ودستاوردهای خداپسندانه وانسان دوستانه وچشمگیری به دنبال داشته باشد.وراه صلح وصفا واشتی را هموار سازد. مسلم خدری ۳۰ تيرماه 1398
عەبدوڕڕەحمان نەزەری- شنۆ
30 تیر 1398 - 06:48«ھەمایشی دیگەری پەزیری و ڕەواداری»؛ پارادۆکسێکی فەلسەفی بەرێوەبردنی ھەمایش، کۆنگرە، کۆنفرانس و ھەر جۆرە کۆبوونەیەک لەسەر بنەمای کاری فەرھەنگی کارێکی شیاوە و بایەخ دانە بە فەرھەنگ، ئەدەب و ئەو بەھا زانستیانەی کە لەم جۆرە کۆبوونەوانەدا دەکەونە بەر باس و لێکدانەوە. بەڵام ئەوەیکە ئەم جۆرە کارانە بە ئامانجی غەیری فەرھەنگی بکرێ و ویستێکی سیاسی لە پشت بێت نە تەنیا وەک دەرفەتێکی فەرھەنگی ناکرێ بۆی بڕوانی بەڵکوو پێویستە وەک مەترسیەک چاوی لێ بکرێ کە لە چەند ڕەھەندەوە جێی سەرنج و تێبینیە؛ یەکەم؛ ئەوەیکە بابەت و کەسایەتیە فەرھەنگیەکان دەبنە ئامراز و ئامانجێکی سیاسی و ھۆی نزم بوونەوەی ئەو بەھا نەتەوەییانە بە ویستی تاقم و شێوە ڕوانینێکی سیاسیەوە. دووھەم؛ بۆ پێداگری لە سەر ویستێکی سیاسی لە قازانجی شێوە ڕوانینێکی تایبەت یا دەسەڵات، کەلێن دەکەوێتە کۆمەڵگای فەرھەنگی و ئەدەبی و لە ئاکامدا سەرجەم کۆمەڵگا سێھەم؛ دوروست کردنی بازنەیەکی سنووردار لەو کەسانەی کە لە مەیدانی فەرھەنگیدا کار دەکەن و ساز کردنی خۆیی و ناخۆیی بوون لە کەسایەتیە فەرھەنگیەکان چوارەم؛ داڕشتنی کلتوورێکی رەسمی بۆ بەھا فەرھەنگی و ئەدەبیەکان و پشت گیری ماڵی و رەخساندنی دەرفەت بۆ کار کردنی لایەنگرانی ئەم کلتورە فەرمیە لەبەرامبەر کلتوورێکی ناڕەسمی و جەماوەریدا پێنجەم؛ حەول دان بۆ ساز کردنی ئادرەسێک کە نە تەنیا نوێنەرایەتی گشتی یا زۆرینەی کلتوور و شێوەڕوانینەکانی کۆمەڵگا ناکات بەڵکو زەق کردنەوەی کەمایەتیەکی سەر بە «کەڵان گوتاری» ناوەندە لە بەرامبەر ئەم زۆرینە پەراوێز خراوەدا ئەگەر کۆنگرەی ناودارانی کورد لەم شێوە کۆبوونەوانە بوو کە بە وەھا ڕوانگەیەکەوە و لە لایەن دامەزراوە سیاسی و ئەمنیەتیەکان بەڕێوە چوو، « ھەمایشی دیگەری پەزیری و ڕەواداری»ی مەھابادیش لەم شێوە کۆبوونەوانە بوو کە شک و گومانی ئامانجی بەڕێوەبردنی ئەم کۆبوونەوانەی بەم شێوەیە بەھێزتر کرد و ئەم راستیەی کە ڕەنگە ئەو ئامانجە باس کراوانەی لە پشت بێ سەلماند. دوو واتای «ڕەواداری» و «دیگەری پەزیری» چەشنی دوو چەمکی سەرەکی دێموکراسی و قەبوڵی ئەسڵی جیاوازیەکان، وەک بابەتی ئەم ھەمایشە لە بنەماوە تووشی کێشەی سەرەکیە، باس لە دوو واتا دەکرێ کە لە دژایەتی ئاشکرا دایە لەگەڵ شێوەی بەرێوەبردنی ئەم کۆبوونەوەیە. ئەگەر قەرار وایە باس لە «رەواداری» و «دیگەری پەزیری» بکرێ پێویستە ئەم دوو واتا گرینگە لە ڕوانگەی جیاوازەوە بە بەشداری ھەموو شێوە ڕوانینەکانی ساحەی فەرھەنگی، سیاسی و ھزری باس و لێکدانەوەی بۆ بکرێ، دیارە بەڕیوەبەرانی ئەم کۆبوونەوەیە ھیچ بڕوایەکیان بە ئەم دوو واتایە وەک چەمکە سەرەکیەکانی دێموکراسی و بنەمای قەبوڵی جیاوازیەکان نیە و لە ڕوانگەیەکی تەسکی یەک لایەنەوە خوێندنەوەی بۆ دەکەن، بۆیە «تاقمێکی چەند دە کەسی» کە مۆری جەریانێکی تایبەتی مەزھەبیان بە ناوچاوەیە و لەم ساڵانەی دواییدا وەک تاقە ئیزن پێدراوی ساحەی سیاسی کوردستان و ناوچە سونی نشینەکان خەریکی چالاکین تەنیا بانگ کراوەکان و بەڕێوەبەرانی وەھا کۆبوونەوەیەکن کە ناوی ئەم دوو واتا گرینگەی بە سەرەوەیە. سەرەڕای ئەوەیکە بەستنەوەی ئەم دوو واتایە بە ئەندیشەیەکی تایبەتی مەزھەبیەوە دژایەتی جەوھەری ھەیە لە گەڵ مانای سەرەکی ئەم دوو واتایە. خاڵێکی بەرچاوی دیکەی ئەم ھەمایشە ئەوەیە کە بابەتەکە بابەتێکی فەلسەفەی سیاسیە و پێوەندی ھەیە بە سیاسەت کە دەبێ کارناسانی سیاسی بە ھەموو جیاوازیە ڕوانینەکانەوە باسەکە تاوتوێ بکەن نە ئەوەیکە کەسانێک تەنیا بەو ھۆیە مەیداندارن کە سەر بە لایەنێکی تایبەتی مەزھەبیەوەن و بۆ ئەوەی دەرھاویشتەی ئەم ھەمایشە بچێتە سەوەتەی ئەوان و بەڕێوەبەرانی پشت پەردەیەوە، کە دیارە کەمترین بڕوایان بە دیگەری پەزیری و ڕەواداری ھەیە کە ھەڵبەت ئەوە ڕیشەی لە بنەمای ھزری شێوە ڕوانینەکەیان دایە.
ژاکاو- ارومیه
30 تیر 1398 - 06:49بسمە تعالی #اولین همایش دگر پذیری و رواداری از نگاە یک قلم همایش یا همان کوڕبەند جنبشی عقلی مناسبی در عصر حاضر می باشد کە مهمترین فرآیند توسعە ای آن در کنار هم چیدن افکار با نگرشهای متفاوتی ست کە این تفاوتها خود نقطه قوت و تز اصلی برای رهایی از کنش و واکنش های ناهنجاری ست کە جامعە را از رسیدن بە دهکدە جهانی بازداشتە و در محیط سنتی کوچک محصور می نماید و هدف اصلی باید رهایی این اندیشە ها از قفس محدود قومیتی و فاشیزم فکری باشد تا سوای دین و مذهب و آیین و مسلک، بستر جهش های عقلی و فکری را خصوصا در خاورخون این جغرافیای خاکی برچیدە و زمینە همزیستی انسان با انسان، انسان با طبیعت، انسان با آیندە را فراهم نمودە و تراژدی های تاریخی شوم کە زمینە نفاق و چند دستگی را فراهم می نماید بە خاک فراموشی بسپارد. بی شک برگزاری اولین همایش دگرپذیری و رواداری سوای قدرت اولیە آن کە حاصل چند فکر روشن، جهت گریز از بن بست های تاریک خودبرتر بینی قومیتی می باشد بە علت نوپا بودن خالی از نقص و ایراد نبودە و لذا جهت پیشرفت بهتر آن در سالهای آتی نیازمند کنکاش قلم های نقادی خواهدبود کە در صورت چیدمان عقلی آن یک حرکت فانتزی را بە دیالکتیک فکری در جغرافیایی میرساند کە سطح دگر پذیری در آن در میان بعضی از قومیتها بسیار پایین می باشد لذا از نظر بندە حقیر(کە ممکن است برداشت شخصی باشد) کە تنها براساس ظاهر قضیە و بی آگاهی از خفا و بطن آن نظر میدهم بر اولین همایش دگرپذیری و رواداری ایرادات ذیل وارد است: ۱. مکان انتخاب شدە پاسخگوی اهداف اولیە همایش نبودە و در انتخاب مکان همایش کە شهری تک قومیتی است درایت لازم بە کار بردە نشدە است لذا انتظار می رود در سالهای آتی مکان برگزاری همایش براساس بافت جمعیتی آن انتخاب شود. ۲.مدعوین انتخاب شدە بیشتر امام جماعت وخانوادە های آنان بودە کە گمان تبلیغ فکری برای حرکت در چارچوب یک گروە اسلامی و استفادە از پتانسیل های نمادین جهت جذب نیروهای جوان بە اذهان عمومی خطور میکرد تا جذب فعالین فرهنگی جهت بە چالش کشیدن سیاست های اشتباهی کە دیوار های قومیتی را بر بطن خاکهای آرمانی مشترک بنا نهادە است لذا انتظار می رود در دورە دوم این مهم در تلاشهای اتاق فکر آن در نظر گرفتە شود و در چینش مهرهای فکری دقت کافی و وافی بە خرج دادە شود. ۳. زمان های تخصیص دادە شدە بە اشخاصی کە قدرت بیان جهت تشریح لب کلام را دارند باید بیشتر از اشخاص دیگر می بود کە متاسفانە این حقیقت و عدالت اخلاقی نیز بە درستی رعایت نشد ۴. بغیر از کوردها کە تجربیات تاریخی نشان دادە است کە هنگامی کە بە قدرت رسیدە اند کمتر با اقوام دیگر مشکل داشتە و همزیستی مسالمت آمیزی با دیگر ساکنین این کرە خاکی داشتە (بغیر از تعداد انگشت شماری) از سایر اقوام و زبانهای دیگر کسی در این همایش حضور نداشتە و لذا این حقیقت نیز در تعارض با اهداف همایش کە جمع آوری افکار با نگرشهای قومیتی متفاوت در صحن صلح آمیز دگر پذیری می باشد. ۵. در چینش سن همایش دقت کافی بخرج دادە نشدە بود لذا هنگام سخنرانی در پشت سخنران و در تیتر لنز دوربین تنها یک زبان نمایش دادە میشد، آن هم زبانی کە تعداد نمایندگان آن بە انگشتان یک دست نمی رسید. با آرزوی توفیق
فاتح کردی
30 تیر 1398 - 06:44جایگاه دگر پذیری و رواداری در جوامع و نقدی برهمایش تالار وحدت مهاباد انسان به عنوان موجودی اجتماعی که پیشرفت و رفاهش در زندگی مسالمت آمیز در اجتماع تجلی پیدا میکند . بنظر میرسد رسیدنش به این ارامش و پیشرفت ، با وجود تنوعهای قومیتی ، مذهبی و فکری ، بدون دگر پذیری و رواداری امری غیر ممکن باشد . دگرپذیری همانگونه که از اسمش پیداست به معنای قبول کردن اشخاصی غیر از خود است که این اشخاص یا از لحاظ فکری ، مذهبی ، عقیدتی و یا سیاسی، با ما یکی نباشند. در واقع دگرپذیری تعامل با حقیقت اختلاف و تفاوتها بر اساس اندیشهی متمدّنانهای است که در آن حذف و طرد و به حاشیه راندن و تحقیر دیگری جایگاهی ندارد و تنها گفتگوی برابر وسیلهی انتقال دیدگاهها، افکار و مواضع است. رواداری واژهای با بیش از یک دهه عمر در فرهنگ سیاسی- اجتماعی ، دانشمندان علوم اجتماعی آن را به این معنا تعریف کرده اند که انسانها بتوانند همنوع خود را همانگونه که هست بپذیرند و به رسمیت بشناسند. علیرغم قدمت اندیشه رواداری، ((به لحاظ تاریخی این اصطلاح به عنوان یک دکترین در اندیشه و عمل سیاسی و درمتن جنگهای مذهبی قرن شانزدهم اروپا پدیدار شد. رواداری به تعبیری حاصل اصلاح پروتستانیسم است. در آن زمان منازعه بین اعتقادات و باورهای متضاد و متعارض راهی برای سازش و مذاکره پیدا نمیکرد و هیچ یک از طرفهای منازعه نیز نمیتوانستند به عنوان نماینده جریان مذهب صالح خود را بر دیگران تحمیل کنند و در چنین کارزاری بود که «رواداری» آرام و محتاطانه برای جلوگیری از کُشت و کُشتار متقابل مذهبیون و به قصد عرضه یک راه حل مطرح شد و البته به تدریج راه خود را باز کرد.)) رواداری نوعی طرز تلقی همراه با تحملِ طرفِ مقابل در جامعه است که موجب همزیستی صلحآمیز و خشونتگریزی میشود. شخص «روادار» در اعتقادات، نحوه رفتار و کردار و یا شیوه عمل و زندگی دیگران دخالت نمیکند حتی اگر آن اعتقاد و رفتاربرایش سئوالبرانگیز باشد. حال باید از خود پرسید چرا بسیاری جوامع با تنوع های فراوان قومیتی و مذهبی به خوبی به واقعیت دگرپذیری و رواداری رسیده اند و تنوعات موجود به خوبی با رعایت اصل دگرپذیری و رواداری در موضوع بزرگتری بنام پیشرفت و توسعه حل شده است . اگر به چالشها و تنشها در حوزه دگرپذیری و رواداری بپردازیم بیشتر این تنشها در کشورهای جهان سوم و اکثرا با حکومتهای ایدئولوژیک تجلی پیدا میکند . در جوامع توسعه یافته با توجه به حاکمیت احزاب که مبنای بقایشان آرای مردم است و آرای مردم به این احزاب نیز ارتباط مستقیم با میزان خدماتشان به جامعه و ایجاد توسعه همه جانبه در دوران زمام داریشان دارد . دگرپذیری و رواداری و به تبع آن آرامش و توسعه در جامعه یکی از اصلی ترین خواسته ها و اهداف این احزاب به عنوان حاکمان سیاسی جامعه برای بقایشان در راس قدرت است . اما در کشورهای خاورمیانه و جهان سوم که اصولا با سیستم های حاکمیتی توتالیتر و ماهیتی الیگارشی مدتهای زیادی بدون ساختار حزبی و چرخش قدرت حکومت میکنند دگر پذیری و رواداری در بسیاری مواقع خود چالشی برای این حکومتها بوده و در مواقعی وجود دگرپذیری و رواداری بین مذاهب و اقوام، خطری برای سقوط این نظامها محسوب میشود و در بسیاری موارد حاکمیتهاخود عاملی در جلوگیری برای نرسیدن تنوعهای فکری و قومیتی به اصل دگرپذیری و رواداری هستند .پس به واقع برای ایجاد و رواج دگر پذیری در کشورهای جهان سوم حاکمیت یکی از عوامل و فاکتورهای تعیین کننده بعد از بطن جامعه است و بدون همراهی کردن و وجود اراده از طرف حاکمیتها شاید بتوان گفت دگرپذیری و رواداری در این جوامع جزء اوامر غیر ممکن باشد . حال اجرای همایشهایی همچو دگرپذیری و رواداری که در تالار وحدت مهاباد برگزار شد نشان از اراده حاکمیت و جامعه در این اتفاق میمون و مبارک است. به نظر نگارنده دلیل اصلی عدم وجود خروجی ملموس از این همایشها در طول چندین دهه گذشته، نبود حلقه دوم تاثیر گذار در حوزه دگر پذیری و رواداری در این همایشها یعنی نمایندگان حاکمیت با دستانی پر و ارائه قدمهای عملی است . در بسیاری موارد اراده حاکمیت در حذف ناهنجاریهای غیر قانونی همچو محدودیت بکارگیری بسیاری ادیان و افکار دینی و سیاسی در قدرت و مشاغل خاص که به جامعه از طرف گروههای خاص تحمیل شده است. میتواند نقش به سزایی در نهادینه کردن این اصل مهم در جامعه و از طرفی مشروعیت و مقبولیت حاکمیت داشته باشد. هرچند درمواردی حاکمیت باید اراده ای فراتر از حذف گروههای خاص از خود نشان دهد و با اصلاح قانون اساسی در مواردی که تصویبشان حاصل و نتیجه ادوار و اتفاقات خاص بوده با دستانی پر به این همایشها ورود نماید . که حذف شرط داشتن مذهب و اعتقادی خاص در کاندیداتورهای ریاست جمهوری از قانون اساسی از آن جمله است . ولی آنچه بسیار در این همایش واضح بود و به چشم می امد . تفاوت در ادبیات و سطح سخنرانی مهمانان خارجی و داخلی بود . در سخنرانیهای مهمانان داخلی محتوا و ادبیاتی حاکمیتی با نگرشی محدود به چهارجوبهای مذهبی ،دگرپنداری و رواداری را از آن واقعیت وسیعترش به واقعیتی ایدئولوژیکی تقلیل میداد که جذابیت را ازنگاه شنودگان به حداقل خود رسانده بود و از طرفی سخنرانیهای پر محتوای مهمانان خارجی نشان میداد بسیاری از همسایگان کم سن و سالمان در حوزه حاکمیت همچو اقلیم کردستان عراق از نظر رشد و بلوغ سیاسی با همه سابقه تاریخی و فرهنگیمان از ما پیشی گرفته اند. نویسنده : @fatehkurdi96
عەبدولقادر نيازي
30 تیر 1398 - 06:52هیچ بەرنامەیەک بێ کەم و کۆڕی نییە و ئەو هەمایشەش ڕەخنەی لەسەر بوو. وەلی لە لەحاز موحتەوا و ناوەرۆک زۆر عالی بوو من لە سەرەتادا لەوێ بووم چونکە دەعوەت کرابووم. باسەکەش هیچ پێوەندییەکی بە ئیسلامی سیاسی نەبوو. هەر دوو پەنێل لە سەر پەزیرێشی دیگەری بوون لە ڕوانگەی ئیسلامەوە و ئەلحەق هەموو خانێشەکان مۆدێڕن و جیاواز بوون. لە فۆڕمی نەزەر خاهیش دا نووسیم کە دوو ڕەخنەم هەبوو یکیان ئەوەیکە پێموابوو دەبوایە دەعوەتی ئەو کەسانەش کرابا کە مونتەقد و ڕەخنەگرن لە جەریاناتی ئیسلامی و دووهەمەن ڕەخنەم لە قسەکانی ئیمام جومعەی مەهاباد هەبوو. ڕەخنەی ئەووەڵێم زۆر وارید نییە چونکە تەوەرەکە دیاری کرابوو و ئیلزامەنیش تەرحی مەسئەلەبوو بەنەوعێک وەلی ڕەخنەی دووهەمم وارد بوو. کاتی دەعوەت کرانم کوتم وتارم هەیە ئەگەر کات هەبێ کوتیان تازە کۆنداکتۆر بەستراوە وەلی وتارەکەتمان بۆ بنێرە لە جێی دیکە بڵاوی دەکەینەوە. منیش بۆم ناردن. دەنا دوێنێ نا وتارم نەبوو ئەو هەمایشە لەسەر دیگرپذیری و رواداری بوو لە ڕوانگەی ئیسلام دوو پەنێلی هەبوو و مووسیقی زیندەش لەوێ ئیجڕا کرا هەم کوردی هەم تورکی. گرینگیش نییە جەماعەتی دەعوەت و ئیسلاح یا هەرکەسی دیکە بەڕێوەی بەرێ گرینگ ئەو دیگەرپەزیرییە بوو کە دەبێ نهادینە بکرێ لە کۆمەڵگادا.....
حسین ابوبکری
30 تیر 1398 - 06:54همایش دگرپذیری و رواداری یکی از بهترین همایش های چند سال اخیر بود که به همت جماعت دعوت و اصلاح در شهرستان مهاباد برگزار شد ، سخنرانان توانا به ایراد سخنرانی پرداختند ، وو ... به نظر بنده تنها نقدی که به آن وارد بود این است که بدلیل تعیین سخنرانان زیاد ، سخنرانان بدلیل ضیق وقت نتوانستند موضوع را آن طور که شایسته و بایسته است باز کنند و به نظر می رسید هیچکدام هر آنچه را که آماده کرده بودند نتوانستند ارائه دهند ، ... بنده به نوبه خودم از بانیان و دست اندرکاران همایش تشکر ویژه دارم که این همایش مهم را برگزار کردند و امیدوارم در همایش های بعدی این نقد را هم مورد توجه قرار دهند و آن را بر طرف کنند .
قادر رحمتی
30 تیر 1398 - 06:55همایش دگرپذیری تشکر و قدردانی داریم برای کسانی که برای برگزاری این همایش زحمت کشیدند هرکاری نقاط مثبت ومنفی داره چنین همایشی که اولین تجربه بوده خالی از اشکال نخواهد شد برگزار کنندگان هر چند بار اول بود توانسته بودند جمعیت چشمگیری از همه اقشار جامعه و ازشهرهای استان آ غ و استانهای هم جوار به محل همایش بکشانند تا جای که دوستان قبل از شروع میگفتند ممکن جمعیت به نصف سالن نرسه مدیریت همایش به نحو احسن بود مکان و شهرستان مهاباد در سطح استان گزینه خوبی بود سخنرانان که دعوت شده بودند به جا بود ولی ای کاش سخنرانی کمتری در نظر می گرفتند ووقت کافی به بقیه میدادند تا حق مطالب ادا بشه به هرحال جای تشکر و قدردانی است هرچند اولین تجربه بود در این مورد
فهیم بهنام
30 تیر 1398 - 06:58اولین گام جهت تعالی و موفقیت در امر دگر پذیری و دگراندیشی و رواداری تطابق قول و عمل است برای اولین بار در استان رنگین کمان اقوام و ادیان و مذاهب آذربایجانغربی در شهر مهاباد از سوی موسسه هنر سرای قانون شاهد یک همایش با مضمون دگرپذیری و رواداری بودیم. دو مقوله ای تقریبا مترادف اما یک دنیا نیاز به تبیین و توضیح دارد تا بتوان آن را در تار و پود بعضی از انسانها نهادینه کرد. این همایش با تلاش جمعی از فعالین مدنی و سیاسی در سطحی بسیار بالا برگزار شد که با استقبال بسیار زیادی روبرو گشت. یقینا از این استقبال میشود برداشت نمود که هم استانی های ما از دگرستیزی و انکار همدیگر با تنوع قومی و مذهبی میانه خوبی ندارند و دگرپذیری و هم زیستی مسالمت آمیز و اتحاد را بر همه چیز ترجیح می دهند. قرائت پیام استاندار محترم آذربایجانغربی در این همایش توسط فرماندار محترم مهاباد نشان از برداشتن یک گام عملی و جدی در جهت حمایت از این دو مقوله بود. کاری که سالها پیش باید انجام می شد. لزوم برداشت گامهای موثر جهت دگر پذیری وایجاد اخوت ملی و دینی میان اقشار و طیفهای مختلف مردم این استان بیش از پیش به محرومیت زدائی و پیشرفت و کاهش تعصبات قومی این استان کمک خواهد کرد سیاستهای انعطاف پذیر از سوی مدیران ارشد استان در سالهای گذشته می توانست در جهت رفع موانع پیشرفت استان کمک کند تا همزیستی و اخوتی که عملا در میان اقوام و مذاهب وجود داشت را نمایان تر کند، ولی ظاهرا گاهی احساس می شد این موانع ساختگی میباشند و مشخص نبود چرا قبلا چنین به جامعه القاء میشد که باید جامعه رنگین کمان این استان را فقط از منظر دید منفی و امنیتی قضاوت نمود، در حالیکه عملا بین کرد و ترک و دیگر اقوام و مذاهب در این استان سالهاست شاهد قرابت فامیلی و همسایگی بی نظیر از همه جنبه ها هستیم. مشخص نیست چه کسانی و به چه اهداف و منظوری می خواهند موج سواری کنند تا این ملت را از هم جدا کنند و هدفشان هم مشخص نبود، اما روز پنجشنبه ۲۷ تیر ماه با برگزاری این همایش و حمایت مسئولین محترم شاهد یک تحول و برداشتن یک قدم اساسی در جهت مبارزه با دگرستیزی و عدم قبول طرف مقابل با هر گرایش و مسلک و هر زبانی بودیم و توضیحاتی بسیار زیبا و مفیدی به شرکت کنندگان و مخاطبین آن ارائه شد. دگر پذیری باید در وجود تک تک اعضای جامعه به عنوان یکی از ارکان تربیت اسلامی نهادینه شود. توصیه های دینی تنها در مسائل عبادی خلاصه نمیگردد، بلکه اخلاق حسنه و قبول و احترام به حقوق دیگران و دیگر روابط حسنه با دیگران یکی از سفارشات بزرگ پیامبر اکرم (ص) است که ترازوی اعمال صالح را به نفع فرد سنگین تر می کند. این بدین معنی است که بعضی از عناصر زیستن در جامعه منافع دنیوی و اخروی را دارند لذا میتوان با تغذیه علمی و جامعه شناختی و دینی در جهت روشنگری هرچه بیشتر، عملا در جهت رفع مشکلات استان قدم برداشت. چرا که بیشتر مشکلات استانی ما از دیدگاهها سرچشمه می گیرد. دیدگاههای مثبت که منتج به نتیجه مثبت و آبادانی هستند و بر عکسِ آن دیدگاهای منفی که جز یک دستاورد منفی دربر نخواهد داشت که بازنده آن در نهایت مردم استان خواهند بود. پس اولین گام تطابق قول و عمل در جهت تعالی و موفقیت در امر دگر پذیری و دگراندیشی و رواداری است.
یحیی سهرابی
30 تیر 1398 - 07:00دگرپذیری در گفتار و استبداد در رفتار یحیی سهرابی از مواردی که نشان از سیرقهقرایی یک جامعه دارد، ادعاکردن ارزشهایی است که فاقد آن باشیم و به چیزی دعوت کنیم که درعمل ورفتار به آن پایبند نباشیم. دم از صداقت زدن درعین دروغگویی ،خود را پاک نشان دادن درعین آلودگی وفساد، نشان از نوعی دوگانگی رفتاری دارد که می تواند مادر تمام ناهنجاریهای بعدی یک جامعه گردد. یکی از ارزشهای بنیادین لیبرالیسم فکری و سیاسی، «رواداری» و «دگر پذیری» است که به مثابه سدی درمقابل یک جانبه گرایی، زور ،استبداد و دیکتاتوری عمل می نماید و درصورت پایبندی دولتها و شهروندان به آن ، می توان امیدوار بود که درمناسبتهای انسانی، حقوق اساسی جامعه رعایت شود و ازدست اندازی،خشونت، سیاستهای حذفی و انحصارطلبی ممانعت شود. رواداری و دگرپذیری به مثابه «اخلاق سیاسی» زمانی می تواند ضامن «حقوق»شهروندان گردد که مبلغان آن،در رفتار وعمل بدان پایبند باشند و خود در تعامل با دیگران، اهل مدارا گردند و از نقض حقوق دیگری خودداری نمایند. یکی از پدیده های شوم جامعه ایرانی،عدم تطابق «گفتار»و «رفتار» و «قول»و «عمل» است و افراد منادی اندیشه ها و شعارهایی می شوند که دردرون آنها نهادینه نشده و به فرهنگ و رفتار تبدیل نشده است. به همین علت امروز رواج «تظاهر و دورویی» سکه ی رایج شده و در مناسبات اجتماعی به شکل فزاینده ای با آن مواجه هستیم و افراد و گروهها در حیاط خلوتهای خود آن کار دگر کنند. دگر پذیری و رواداری یکی از ارزشهایی است که قربانی «دورویی» و «دوگانگی شخصیتی» افراد شده و مورد اجحاف منادیانی قرار گرفته که به عناوین گوناگون،به اعمال نامشروع زور و نقض حقوق و آزادیهای دیگران می پردازند و سیاست های حذفی را درقبال منتقدان ومخالفان فکری وسیاسی بکارمی برند. این رواج دوگانگی رفتاری و عدم تطابق ادعا و رفتار، از بزرگترین آسیبهای رفتاری و سیاسی جامعه ایرانی محسوب می شود که «ام الفساد» است و با شیوع آن صداقت و شفافیت و دیگر ارزشهای والای انسانی نیز درمعرض سقوط قرار می گیرد. درچنین شرایطی تلاش های فرهنگی به منظور گذار ازیک ساختار فرهنگی،اجتماعی وسیاسی اقتدارگرا وزورمدار به جامعه ای مبتنی بر حقوق و آزادیها و کرامت انسانی دچار انقطاع می گردد و بازار فریب و سوداگری میان افراد،گروهها و دولت رواج پیداخواهد کرد. #دگرپذیری #رواداری #آزادی_اندیشه #آزادی_بیان #اخلاق_سیاسی #زور #استبداد #حذف
مولود بهرنگ
30 تیر 1398 - 07:02در بارە همایش مهاباد این همایش نقطه عطفی نیکو در تاریخ مهاباد و منطقه و حتی ایران خواهد بود. کاری بزرگ و پسندیده که توان فکری و قدرت مانور برگزارکنندگان آن را نشان می داد. به قول دبیر محترم آن، در رنگین کمان آذربایجان غربی چنین کاری می تواند به وحدت و کاهش تنش و بالابردن روادیدها و رواداری ها کمک شایانی کند. استفاده از ظرفیت فکری استادان برجسته حکومت اقلیم، کاری درخور توجه و شایسته بود. واقعا باید به اجراکنندگانش دست مریزاد گفت. آقایان دکتر خدیو و پزشکیان در قامت اصلی خود ظاهر نشدند.البته علت را از دکتر خدیو پرسیدم و آن اینکه اگر همان که نوشته بودید در قالب سخنرانی بود ، بهتر می بود. ولی ایشان گفتند که امروز(یعنی دیروز) از کانادا برگشته اند و متن را به کسی داده بودند که برایشان تایپ کند که متاسفانه قسمتی از آن حذف شده و بنده متوجه نشده و بعدا هم وقت ویرایش و آماده سازی آن را نداشتم. دکتر پزشکیان هم زیاد در جو نبود،اگر با زبان کردی سخنرانی می کرد، گل می کاشت که این نوعی احترام به دگر پذیری هم بود ولی شاید موقعیت حقوقی شان چنین اجازه ای را به او نمی داد. دکتر نقشبندی هم موضوع جالبی را مطرح کرد و نشان داد که دین اسلام گنجایش و ظرفیت دگر پذیری را دارد. بقیه سخنرانان هم هریک توانستند توان مناسبی در ارائه مطلب داشته باشند. دکتر امامی هم در قامت اصلی خودش یعنی امام جمعه ظاهر شد. ولی واقعا دکتر ابوبکر علی و تحسین حمه غریب ،غنای بحث را بالا بردند و توانستند مستمعان را راضی کنند. که بنده به سهم خودم از هردو نفر تشکر ویژه ای کردم. جامعه به افکار بزرگ و مردان بزرگ زنده است و نفس می کشد. از همه زحمتکشان این همایش،پویندگان راه حقیقت و واقعیت تشکر می کنم.
ئەنوەر ئیسماعیلپووری- مەهاباد
30 تیر 1398 - 07:05تاقمێک لە مەهاباد بە دەستەواژەی " دگر پذیری و رواداری" هەمایشی بەڕێوە دەبەن. بە توێکل جوان و بە کاکڵی بەتاڵ، تەواو لە خزمەتی ئەردۆغان و سیستمی ڕەگەزپەرەستی تورکیەدا و عەربی میسر. بۆ هەوڵین جار کە باسی بەڕێوەبردنی "همایش دگرپذیری و راواداری"م بیست. بە دڵ پێم خۆش بوو کە بواری ئەوە ڕەخساوە کە باسێکی ڕۆژ، لە جێی خۆی، دەیهەوێ بخرێتە بەر تیشکی لێکدانەوەی ڕووناکبیرانە. بە چاوخشان بە نێوی کەسایەتییەکانی پانێلەکاندا بێهیوایی، ئاواتمی لە ئاسۆ ون کرد. بە گەشبینییەوەخۆم ئامادە کرد بۆ بەشداری کۆربەندەکە لە تالاری وەحدەتی مەهاباد. بە حاڵەحاڵ جێیەکەم بۆ ڕاگرتنی ماشێن پەیدا کرد، دوور. دەگەڵ دابەزین کە بەرەو دەرگای وەژورکەوتنی تالار وەڕێ کەوتم. هەر مامۆستای ئائینی بوون کە گلگل لە ماشێنەکان دادەبەزیین، ئامبازی ئەکتر دەبوون. ماچ و موچ و سلامعلیکم و... دوا بە دوای یەکدا دەوتراوە. دیتم کە ژووری هۆڵەکە جمەیدەهات. بەدوای شوێنێک دەگەڕام کە بتوانم خۆم و ناسیاوێکی دیکە کەلە بەر دەرکە تووشی بووم بدۆزمەوە بۆ دانیشتن. ماشاا... پۆل پۆڵی کورسییەکان بە مامۆستایان و فەقێیەکان ڕازاوە بە جلی کوردی و مێزەرەی سپی و جامانەی نەقشی پەرتۆکی ملوانکەی شین پڕ ببونەوە. بە ماڵ و منداڵ و خاو و خێزان. سێ چوار جێگا وەک داوەڵی بژار دیار بوون. بەڵام لە بەر ئەوەی ئافرەتی ڕووبەند و چارشێو بە سەر لە تەنیشتی بوو، بە ڕەوام نەزانی ڕەواداری بکەم و بچم دانیشم. هەروا کە چاوم دەگێڕا یەکێک لە هاوکارانی قوتابخانە بینیمی و فەرمووی لێکردین. تەنیشتاو تەنیشت بە بەر چۆکی مامۆستایان خۆمان گەیاندە ئەو دو جێگە بەتاڵەی ئەو بەڕێزە و دانیشتین. دەتکوت کۆنفرانسی گەورەی مامۆستایانی ئاینییە، بۆ باس لە سەر بابەتێکی پسپۆری ئایینی ئیسلامە. وردە وردە کە لە چاک و خۆشی بووینەوە، نووسراوەکانی سەر بەنێرەکان سرنجمی ڕاکێشا. بەخێرهێنان بە چەن زمانی نەتەوەکانی ئێرانی. دڵخۆش بووم وتارەکانی کە بڕیارە پێشکێش بکرێ، گرینگی نووسراوەی بەنێرەکان لە بەر خۆ بگرێ. وەرگێڕانی دەقی بانگەوازی به زمانی کوردی. همایش = کۆربەند دگرپذیری = قەبوڵی! یەکتر ڕەواداری= ڵێبووردەیی!!! هەرچی هێنام و بردم، وەرگێڕانی وشەکانم وەبەر دڵ نەکەوت. لە دەرووندا دەگەڵی ڕا نەهاتم. بەڵام "دگرپذیری و رواداری" بێدەنگی کردم. هەر خۆم هەست دەداوە! دان بەجەرگت دابێنە، گۆ بدەیە. بەشکو ناوەڕۆکی وتارەکان بچتەوە سەر تەوەری سەرکی کۆبەندەکە. گەشبین بوم کە دو جەمسەرەکانی دارا و نەدار مەزەب و لائیک ئیسلام و دیینەکانی دیکە دینداری و هۆگرایەتی نەتەوەیی چەپ و ڕاست دیکتاتۆڕیەت و دێمۆکراسی ڕۆژهەڵات و ڕۆژئاۆا دونیای ڕاستی و خەیاڵی و... یان هەر نەبێ عوسمانی و سەفەوی چۆن وێک دێ؟ دەبن بە ئاڵقەی ژیان. بۆ بەرژەوەندی و ئاسایشی گشتی و پرەئەستاندنی مرۆڤایەتی. پێش وتاری بەڕێز پزشکیان وەک گەورترین کەسایەتی فەرمی بەشدار بوو، زۆرتر کەوتبوو ژێر مەترسی بێ هەڵە خوێندنەوەی قورئانی پیرۆز. لام وابو، پێی وانەبۆ هێندە مەلا و مەندیل بەسەری قورئان خوێن بەشدار دەبن و دەرسی دروست خوێندنەوەی لێ وەردەگرنەوە. ملایەک کە دو نەفەر ئەولاتر لای ئێمە دانیشتبوو لە سەر موبایلەکەی، نەرئامێرێکی قورئانی پیرۆزی بە وەرگیڕانە، زوو بە بوو، بە قامک دەپشکنییەوە دەگەڵ وتاری هەوڵ کەس، کە خاتونێک بوو، بناغەی باسەکە چۆ سەر سەرتای هەڵوێستەکانی نێردراوی بەڕێزی خوای مەزن سەبارەت بە جولەکەکان. وتاری دووهەم بە تیژی تیر بزوتنەوەی نەتەوەیی بە شەپ وەلا نا و زۆر بە جوانی ڕەوابینی کرد بە تەنیا بزوتنەوەی مەزهەب و تێکی پێچاوە. بای پووشێکیش پێی وانەبوو کە تێکەڵاوی ویستە "ئایین" و "نەتەوەی"یەکانە، کە هەوێنی بزووتنەوی مرۆڤدۆستانەی لە وڵات زیندوو ڕاگرتۆ. وتاری دوایی پەنێلی یەکەم دور لە تەوەری باسەکە و ڕەسمی خانەخوێیی بەجێهێنان بوو. ئاوی شیلەو گەرم پەیتا پەیتا بڵاو دەکرایەوە. ئێمەش گەرم و نەرم نەرم ئارقەمان دەڕشت. بڕێک ڕەخنەگرانە ڕوم کردە هاوکاری ئازیزم. بە باسی تەنگ و چەڵەمەکانی سەر ڕێی هەمایش کەوتە باری پارێزگاری لە ڕەوتەکە و بۆم دەرکەوت کە ئاگاداری پشت پردە و ئاستەنگییەکانی ئاسایش و هەڵوێستی بەرەنگاری ناوەندی پاڕێزگایە. ئاماژەی بەوە کرد کە هەمایشەکە لە تارانەوە ڕێکخراو و ڕێی بەڕێوەچوونی بۆ وەرگیراوە. پەنێلی دوهەم. هەر وەک پەنێلی یەکم، نەیتوانی باسەکە بۆ ئەو دیوی چەپەری ئیسلام بگوێزێتەوە. هەموو لە چەن دێری کورت کراو خۆی دەدیتەوە. "وەرگری دیکە و ڕەوابینی" لە نێو دەستورەکانی ئیسلام داهەیە. ئیسلامە کە دەتوانێ دێمۆکڕاسی و مافی مڕوڤ وەک بنەمایەکی"وەرگری دیکە و ڕەوابینی" لە خۆ بگرێ. نە بە پچەوانەی ئەو. ڕەنگە گەورەترین خاڵەکانی ئەو کۆربەندە ئەوانە بن. نواندنی توانایی ڕێکخراوەیەی جەماعت د- ئی بۆ کۆ کردنەوەی لایانگرانی. دیتنەوە و چاو و دڵڕوونی تاقمی هاوبیری دوکتور پزشکیان لە شاری لەدایکبوونی. چل ساڵ دوای شۆرشی ئیسلامی دەوران زگپڕی ڕووداێکی نادیارە و نامۆیە. دەتوانین بە نێوی سەردێڕێکی گشتی، کۆربەند بە مەبەستێکی خۆخوازانە دابنێن. بەنێر بە زمانی فارسی، کوردی، تورکی، ئینگلیسی و عەڕەبی چاپ کەین و وتاربێژەکانی پەنێلەکان هەر هەمووی کورد بن. مەلاکان بە لایەنی زۆرینەی ئاڵا هەڵگری "وەرگری دیکە و ڕەوابینی" بناسێنین. هەڵبژاردنی مەهاباد بۆ هەوڵین مەکۆی کۆربەند پەپامی خۆی هەیە و گرینگە. نەک بە هۆی باسی زانستی کۆمەڵگایی"وەرگری دیکە و ڕەوابینی" بەڵکو بەهۆی ئەوە کە دەتوانرێ لە پشت پەردەی نێوەڕۆکێکی گشتی، هێمایەکی دیکە لەو شارستانە بۆ دەرەوە بخەنە ڕوو.
محسن رضوی
30 تیر 1398 - 07:07در باب همایش دگرپذیری و روا مداری در مهاباد و سخنی چند! شایع بود و خبرهایی درز کرده بود که دوستان اخوانی قرار است همایشی تحت نام دگر پذیری و روا مداری برگزار کنند انهم در شهر مهاباد! که بشخصه با توجه به فاقد مجوز بودن دعوت و اصلاح بیشتر انرا داعیه میانگاشتم، بهر روی اینروزها با توجه به احوالات روزگار پیرامون خیلی ناممکن ها میسور، خاصه جماعتی که کش شلوارشان به جایی بند باشد. روز ۲۷م با اشتیاق به وعده گاهی که ورود برای عموم را ازاد گذاشته بودند شتافتم انهم صرفا برای فیض از مصاحبتها، که در بدو ورود با مانع روبرو شده و ظاهرا اسم مدعیون بر صندلیها نبشته و ولاغیر و با ترفندی وارد شدم و چون مستمعی گوشه ای انتهای سالن برای فرار از دوربین و......نشسته و گوشه عزلت گزیدم، اقای جلال معروفیان عضو شورای مرکزی دعوت و اصلاح و مدیر همایش سخن را اغازید و چه بد شروع کرد، دانشمندان و اندیشمندان محترم و معزز، راستش را بگویم جز دو سه ردیف اول کمتر ادم بالغ میدیدم و بیشتر زن و بچه و حضورشان برای پر کردن صندلیها بود، بیکباره یادم امد حضرات قنداقی اندیشمند و دانشمندند و ولا غیر...... محیط و فضا بیشتر معمم بود و خیلیها را میشناختم، روحانیون معزز شورای روحانیت، صوفی و شیخ و چند ده نفری نفری از جماعت دعوت و اصلاح از تمامی شهرها به همراه خانواده و چه خانواده های پر جمعیتی هم داشتند ماشاالله، که اولین مسئله ای که به ذهن حقیر چنگ انداخت اراده ای بالاتر از توان اخوانیها برای جمع کردن این جمع بشدت ناهمگون لازم است. جمعا ۹ سخنرانی ۱۵ دقیقه ای در دو پنل انجام شد که بجز سخنرانی جناب حاجی هاوری از باشور که باید دستمریزاد گفت به مادری که چنین برومندی صریح اللهجه را تقدیم جامعه کوردی کرده، میتوانم بگویم که فقط وقت تلف کردنی بی دستاورد بیش نبود. البته باید یاداور شوم که مراسم در بالاترین سطح ممکن منظم دقیق و تقریبا خالی از اشکال بود، ادمی احساس پادگانی بودن بهش دست میداد و بودند کسانی هم که استفاده بهینه از میوه و کیک و...... مجانی را بر گوش دادن به محتوا ارجح میپنداشتند، روحانی معززی کنارم بود که یک تنه چهار بسته میوه و چند ابمعدنی را تناول فرمودند و دستمریزادی هم از بنده نثارشان شد، شاید برد برد تنها نصیب ایشان گشت. و اما بعد: درست است مردم ما بصورت حداکثری متدین و مسلمانند ولی در همان حال بشدت از اسلام سیاسی تحت هر عنوان متنفر و گریزانند، ساپورت کردن و میدان دادن به جریانهای منسجم سیاسی با داعیه مذهبی جز انکه وضعیت را بغرنجتر کند نه میتواند مفید به فایده باشد و نه اشتی ملی را برای جامعه به ارمغان خواهد اورد، بیشتر فعالین سیاسی کورد انرا اقدامی برای ادرس سازی غلط میپندارند، ادرس دروغینی که در واقع و میدان عمل دارای هیچ پشتوانه مردمی و اجتماعی نبوده و نیست.
شوانه مام رسولپور-پیرانشهر
12 مرداد 1398 - 07:53هدف برگزاری همایش ها هدف از برگزاری همایش ها ایجاد فضای تبادل اطلاعات و افکار اعضای جامعه در موضوعات مختلف علمی و پژوهشی و پدید آوردن فرصت هایی برای بررسی واکنش های جامعه نسبت به آن موضوع و ایجاد تحولات اجتماعی است. با شروع فراخوان یک همایش با موضوعی خاص، افراد مرتبط با آن موضوع در صدد رونمایی از فعالیت ها و دانش خود و ارائه مقالات مرتبط با آن موضوع بر می آیند. این تلاش ها موجب می شود قدم موثری در جهت پیشرفت جامعه و رسیدن به تکامل بیشتر برداشته شود. در پس ارائه مقالات و سخنرانی ها، چالش های ذهنی برای ارائه دهندگان مقاله و نیز برای شرکت کنندگان همایش و مخاطبان مقالات به وجود می آید و این خود زمینه ساز تحولات موثر در جامعه علمی است. همایش ها ارتباط مستقیمی با رشد و تحولات یک جامعه دارند. و برگزاری همایش ها نشان دهنده آن است که آن کشور در حال واکنش و تحول در همان موضوع خاص می باشد. بنابراین برگزارکنندگان همایش ها با هدف فراهم ساختن محیطی برای انتشار دستاوردهای نو، به تکاپو انداختن اعضای جامعه و افزایش فعالیت های آنها، تبادل اندیشه میان افراد، تحت تاثیر قرار دادن جامعه به منظور پیشرفت در آن زمینه خاص و مطرح ساختن فعالیت های موسسه برگزار کننده همایش اقدام به برگزاری همایش های مختلف می نمایند. چنانچه اهداف فوق مورد توجه و هدف برگزار کنندگان همایش قرار گیرد، می توان انتظار داشت که همایش از سطح کیفی و کمی مناسبی برخوردار باشد. بنابراین پیش از شروع برنامه ریزی های همایش در نظر داشتن این موارد و توجه به آنها به شما کمک می کند تا همایش موفقی در پیش رو داشته باشید. تقسیم بندی همایش ها: همایش ها را بر اساس پارامتر های مختلفی می توان تقسیم بندی کرد. 1. از نظر گستردگی همایش های بین المللی همایش های منطقه ای همایش های ملی همایش های محلی همایش های سازمانی مجامع سازمانی همایش های درون گروهی 2. از نظر موضوع ( تخصص ) همایش های تخصصی همایش های نیمه تخصصی همایش های عمومی 3. از نظر توالی همایش های ادواری و متوالی همایش های غیر ادواری 4. از نظر فراخوان دعوت همایش های با فراخوان آزاد و عمومی همایش های محدود و دعوتی 5. از نظر نوع اجرا همایش های عادی همایش های دارای جلسات همزمان میزگردها همایش های راه دور 6. از نظر نوع برگزارکنندگان: مجامع دانشگاهی مراکز پژوهشی انجمن های علمی و حرفه ای سازمان ها و اداره های دولتی سازمان ها، باشگاه ها و شرکت های غیر دولتی دگرپذیری در متون سیاست اک دریدا، فیلسوف معاصر فرانسوی به مناسبت انتشار یکی از کتابهایش با عنوان «سیاست رفاقت» در یکی از مراکز دانشگاهی فرانسه به ایراد سخن پرداخت. مسئولان برگزاری این سخنرانی با طرح 4پرسش مرتبط با کتاب یادشده، از دریدا خواسته بودند تا دیدگاهش را در باب این مسائل بیان کند. این چهار پرسش از این قرار بودند: نظر وی در باب سیاست چیست؟ درباره دمکراسی چگونه میاندیشد؟ رفاقت چه نقشی در سیاست و دمکراسی داشته است؟ و چرا مفهوم «دگرنوازی» یا «دگرپذیری» را در این ارتباط مطرح کرده است؟ دریدا ابتدا به اعتراضهایی که نسبت به سیاستگریزی وی مطرح شده، پاسخ میگوید و آنگاه بر این نکته پامیفشارد که هیچگاه بهدنبال مکتب یا نظریه خاص سیاسی نبوده است. او در بخش دوم به پیوند میان سیاست و رفاقت میپردازد و به برداشتهایی که در طول تاریخ فلسفه سیاسی از رفاقت شده، اشاره میکند. به نظر وی رفاقت با مردانگی و برادری پیوند خورده و از آن مفهومی تک محور ساخته است. دریدا در بخش سوم به موضوع چالشبرانگیز دمکراسی و ارتباط آن با نکاتی که قبلا در باب سیاست و رفاقت گفته بود، میپردازد. از نظر دریدا دمکراسی، امری نامتعین و غیراستعلایی است و لذا نمیتوان آن را در زمان یا مکان خاصی سراغ گرفت. نکته آخر سخنان دریدا در باب دگرنوازی است. از نظر دریدا ما باید در سیاست و مآلاً دمکراسی مفهوم دگرنوازی را وارد کنیم؛ دگرنوازی، بیهیچ قید و شرطی با آغوش باز و روی خوش به استقبال دیگری شتافتن است. آنچه از پی میآید، بخشی از این سخنرانی است. از زمانی که به نگارش و آموزش رو آوردم، عده بسیاری از اینکه مستقیماً به مسائل سیاسی نمیپرداختم، دوستانه و خصمانه مرا سرزنش کردند. این، بهنظرم همزمان یک اعتراض منصفانه و غیرمنصفانه آمد. غیرمنصفانه به این خاطر که بهنظرم هر چیزی که نوشتهام به طورمستقیم یا غیرمستقیم با مسائل سیاسی ارتباط داشته است و من میتوانم این را به روشنی نشان دهم. اما این اعتراض تا آن حد که این ارتباط با سیاست بسیار غیرمستقیم و مبهم بوده، منصفانه هم هست. آنچه تا به حال در انجام آن کوشیدهام، بهویژه در کتابهایی چون «شبحهای مارکس» یا «سیاست رفاقت»، فهم یا بازاندیشی- البته من تنها کسی نیستم که این کار را میکنم- یا بلکه همکوشی با دیگران در بازاندیشی مفهوم سیاست است و یا همان چیزی که دقیقا در افشانش (انتشار) حوزه سیاسی، دخیل بوده است. بنابراین من هیچ محتوای جدید سیاسی را در چارچوب گذشته مطرح نمیسازم بلکه تنها تلاش میورزم آنچه را که در امر سیاسی دخیل است، بازتعریف کنم، یا به نحوی متفاوت بهآن بیندیشم، به همین دلیل نظریه سیاسی خاصی را پیشنهاد نمیکنم زیرا آنچه را که درصدد بیان آن هستم، بهویژه در باب چیستی رفاقت و دگرنوازی، دقیقا ورای شناخت است. این امر باید در نهایی ترین و اساسیترین شکلش با چیزی که نمیتواند به یک فرمول مبدل شود، ساختوپاخت کند.این چیزی است که صرفا باید بدان آگاهی یافت. نوعی تجربه است، تجربه سیاسی در رفاقت و دگرنوازی که نمیتواند اسباب نظریهپردازی قرار گیرد. البته این امر یک حرکت ضدنظری هم نیست، به گمانم نظریهپردازی سیاسی ضرورت دارد اما درصددم تا لزوم یک نظریه سیاسی را توأم با چیزی در سیاست، در رفاقت و در دگرنوازی بیان کنم؛ امری که به دلایل ساختاری نمیتواند موضوع شناخت، نظریهپردازی یا یک فرمولبندی قرار گیرد. آنچه را که من تلاش دارم در این کتابها به بحث بگذارم، بخشی از نظریهای در باب سیاستشناسی یا نظریه سیاسی و نیز یک سیاست مبتنی بر ساختارشکنی نیست. اگر از عنوان «سیاست»، یک برنامه، یک دستور کار و یا حتی نام یک رژیم را مراد کنیم، چیزی تحت عنوان سیاست ساختارشکنانه وجود ندارد. خواهیم دید که حتی واژه دمکراسی که درصدد تعیین جایگاه آن هستم، ابدا نام یک رژیم سیاسی یا نظامی مبتنی بر ملت- دولت نیست، پس فکر نمیکنم آنچه را که بدان مشغولم- آن چیزی را که مدت مدیدی کوشیدهام تا به نحوه مبهمی انجام دهم- بتوان نظریه سیاسی یا سیاست ساختارشکنانه نامید. وانگهی، خواستهام تا در باب سیاست چیزی بگویم که اصلا حالت نظریهپردازی نداشته باشد؛ در واقع یک تعهد انضمامی و فردی است و این تعهد اجرایی، بخشی است از آنچه بدان میپردازم. کتاب شبحهای مارکس پیش از آنکه متنی درباره نظریه سیاسی مارکس یا مردهریگ مارکس باشد، تعهدی فردی به یک هنگامه معین و یک شیوه خاص [فکری و سیاسی] است. رفاقت در سیاست پس چرا- دومین پرسش- این امتیاز، در چارچوب محدودهای (سیاست) که هم اکنون شرح دادم، به رفاقت تخصیص داده میشود؟ بهدرستی گفته شده که طی قرنها، رفاقت در حوزه سیاسی و فلسفه سیاسی مفهومی حاشیهای پنداشته میشده است؛ این درست است، اما خیلی هم درست نیست. «رفاقت» در طبقه بندی مفاهیم سیاسی، امری فرعی است و نمیتوان مفهوم رفاقت را در آنجا یافت. رفاقت معمولاً به علم اخلاق، روانشناسی یا اصول اخلاقی محول شده است. «رفاقت» مفهومی سیاسی همچون دولت، حاکمیت یا شهروندی به حساب نمیآمد. اما همین که خواندن متون اصلی در نظریه سیاست را با آثار افلاطون یا ارسطو آغاز میکنید، درمییابید که رفاقت نقش سازماندهندهای در تعریف عدالت و حتی دمکراسی داشته است. در کتاب سیاست رفاقت متنهای زیادی را از افلاطون و ارسطو نقل کردم که در آنها «رفاقت» در حکم فضیلتی بنیادین تعریف میشود. به بیان ارسطو، 3نوع رفاقت وجود دارد: نخست؛ رفاقت والا که مبتنی بر فضیلت است و هیچ ربطی به سیاست ندارد و صرفاً دوستی بین دو فرد با فضیلت به شمار میرود. دوم؛ رفاقت مبتنی بر سودمندی و افادت که یک دوستی سیاسی است. سوم و در سطحی پایین، رفاقت مبتنی بر لذت، یا به بیان ارسطو، لذتجویی بین افراد جوان است. همانگونه که ملاحظه میکنید، مفهوم رفاقت، هم سیاسی است و هم نیست.رفاقت سیاسی گونهای از انواع رفاقت است. یکی از پرسشهایی که باید روزانه مطرح شود، این است که آیا باید دوستانمان را از میان همپیمانان سیاسیمان برگزینیم؟ آیا لازم است با فردی که دست دوستی به سوی ما دراز میکند، به لحاظ سیاسی موافق باشیم؟ آیا سیاست و رفاقت، مفاهیمی همنوعند؟ آیا میتوان با کسی دوست بود که از نظر سیاسی دشمن محسوب میشود و برعکس؟ در آرای ارسطو جستوجوی عدالت ربطی به سیاست ندارد، میتوان فراتر از مرزهای رفاقت رفت یا گاهی وقتها میتوان بهنام عدالت به رفاقت خیانت ورزید. پس، میبینید که فیلیا(Philia) یا رفاقت نقش سازماندهندهای در تعریف تجربه سیاسی ایفا میکند. بنابراین، آنچه را که در انجام آن میکوشم، پیجویی تناقضهای مابین رفاقت و سیاست و جستوجوی الگوی متداولی از رفاقت است که در فرهنگهای یونانی، رومی، یهودی، مسیحی و اسلامی شایع و مسلط بوده است. شاخصههای این مفهوم که میتواند به لحاظ سیاسی با معنا و مهم تلقی شود، چیست؟ البته این یک مفهوم متجانس نیست و دقیقاً با آنچه زمانی در یونان و در سدههای میانه و یا حتی امروز شایع بوده، متفاوت است، اما شاخصههای پایداری دارد که من کوشیدم تا آنها را بازیابی، تحلیل و از نظرگاهی سیاسی فرمولبندی کنم. خب، آنها کدامند؟ خیلی خیلی سردستی عرض میکنم: اول از همه، الگوی این رفاقت مبتنی است بر دوستی مابین مردان جوانی که پیمان بستهاند که مطابق با آن یکی بیشتر از دیگری زنده بماند و یکی وارث دیگری باشد. آنها به لحاظ سیاسی به توافقی دست یافتهاند که در وهله اول، رفاقتهای دیگر را نادیده میانگارد. بنابراین زنان تماماً از این الگوی رفاقت طرد شدهاند؛ پس چهره برادر یا برادری نیز در هسته این الگوی رسمی جای دارد. برادری یا اخوت نشان این رفاقت رسمی است. البته مفهوم برادری مقدمات فرهنگی و تاریخی عدیدهای دارد. خاستگاه آن یونان است، نیز الگوی مسیحی رفاقت که در آن برادری و اخوت اساسی تلقی میشود، از آن نشأت گرفته است: انسانها همه برادرند. میتوان اصول اخلاقی این مفهوم را حتی در مفهوم رفاقت و سیاست هم یافت. این مفهوم در انقلاب فرانسه، شالوده اعلامیه حقوق بشر را پی میریزد. در فرانسه آن زمان مفهوم اخوت به مباحثات عظیمی دامن زد. مفهوم برادری یا اخوت بهعنوان یکی از شالودههای جمهوری بین 2مفهوم برابری و آزادی قرار دارد. در اینجا با آنچه من از آن به یک مفهوم نرینه محور یا نرینه کلام محور تعبیر میکنم، سروکار پیدا میکنیم. البته مقصودم این نیست که سلطه این مفهوم به قدری قوی بوده که آنچه را که مردود شمرده، تماماً مطرود واقع شده بود بلکه بدان معناست که در چارچوب این فرهنگ و جامعه که از طریق آن این سنت مجاز شمرده و معتبر شناخته میشد، هیچ صدا، هیچ گفتمان و هیچ امکانی برای به رسمیت شناختن این امکانات مطرود وجود نداشت. خب، همه مفاهیمی که در سیاست اساسی تلقی میشوند، از قبیل: حاکمیت، قدرت، نمایندگی و... بهطور مستقیم و غیرمستقیم داغ این مفهوم رسمی(از رفاقت) را بر پیشانی دارند. بنابراین حتی ایده دمکراسی نیز باید با پیشفرضهای این مفهوم، یعنی با تخصیص امتیاز به مرد و به برادری همخوانی داشته باشد. معنای برادری چیست؟ (یعنی): خانواده، چارچوب خانوادگی، رابطه فرزندی که مقصود از آن برادر به جای خواهر است. متون زیادی وجود دارد که در آنها خواهر به روشنی صورتی از برادر است، نه متفاوت از آن و در واقع هیچ اهمیتی ندارد. پس، مفاهیمی از قبیل: ملت- دولت، رابطه فرزندی، نمایندگی، پیوندهای سرزمینی، حاکمیت و... در این مفهوم نرینهمحور پیوند اجتماعی بهعنوان رفاقت سهیم هستند، به همین خاطر فکر میکردم که این رشته اصلی یا امر مشکلآفرین رفاقت میتواند در جهت ساختارشکنی نظریه سنتی سیاسی سودمند افتد. دگرپذیری در متون ادیان یکی از انگیزه هایی را که در وادی ایده پلورالیسم دینی نهفته است می توان از سخن ادگارمورن به دست آورد، او می گوید: «مذاهب زمینی به مراتب ضعیف ترند، چون می توان بررسی کرد که آیا حقیقت می گوید یا نه؟ در حالی که مذهب ملکوتی بسیار قوی است. به اعتقاد من مذاهب بزرگ تا بی نهایت دوام دارند، اما نمی توانیم بگویم چگونه، مگر آن که مذهب جدیدی ظهور کند و بتواند پیروان چندی در میان مذاهب موجود به دست آورد. ملکوت دوام دارد و حال آن که اساطیر زمینی می میرند. … من شخصاً هوادار مذهب نو هستم؛ یعنی مذهب بدون خدای وحی شده و حتّی بدون خدا، مذهبی که اتحاد انسانها را فراهم آورد؛ همانند آنچه من «زمین موطن» نامیده ام. در بخش مبانی پلورالیسم این نوشتار، یادآور شده ایم که زمینی کردن ادیان یکی از مبانی فلسفی تکثرگرایی دینی است. مبانی پلورالیسم دینی یک. گوهر یگانه ادیان وحدت گوهری ادیان در شمار مهم ترین مبانی اندیشه پلورالیستی دینی است. از نظر پلورالیست ها (یا وحدت گرایان) شرایع، مناسک و اشکال ظاهری عبادات به تناسب گوناگونی ادیان مختلف است، اما این تفاوتها نقشی در گوهر مشترک و یگانه ادیان ندارد. ادیان و پیروان آنها همه در پی معرفت حق و جست وجوی یک حقیقت غایی هستند که خود بر آنها نامهای گوناگون نهاده اند، هدف جمله ادیان آن است که آدمی را از خودِ ظاهر،ناپایدار، فانی و تغییرناپذیر به حقیقت ثابت، پایدار و لایزال رهنمون شوند. «فریتیهوف شوان» و شاگردان وی و فردریک شلایرماخر (1768 ـ 1834) از جمله کسانی هستند که به وحدت متعالی ادیان قائل اند از نظر «ماخر» کثرت ادیان نتیجه احساسات و تجربیات دینی متنوع است و از همین رو تمام آنها در بردارنده حقیقت الهی هستند. به نظر او «تجربه دینی باطنی» گوهر همه ادیان است. سخنانی از عارفان مسلمان این گمانه را پدید آورده است که عرفان و عارفان مسلمان از دیده وحدت گوهری ادیان گوناگون و حق بودن آنها حمایت می کنند. وحدت گوهری ادیان به طور اجمال مورد تأیید نصوص اسلامی و قرآنی نیز هست، از منظر قرآن ادیان آسمانی که دارای کتاب وحیانی هستند گوهر مشترک دارند که نام آن «اسلام» است: «إنّ الدین عندالله الإسلام» آل عمران/19 به یقین در پیشگاه خداوند، دین همان اسلام است. در این آیه مبارکه رابطه دین و اسلام، رابطه این همانی معرفی شده است که بیانگر انطباق کامل این هر دو مفهوم بر یکدیگر است، و بود و نبود هر یک مساوق بود و نبود دیگری است، و این همان ویژگی، لبّ، گوهر و جانمایه یک چیز است. محمد رشید رضا در تفسیر المنار در تفسیر این آیه مبارکه می نویسد: «روح دیانت اسلامی و ملاک و معیار آن توحید و اخلاص است که از آن به اسلام تعبیر می شود. اما نکته این است که وحدت گوهری ادیان، حقانیت تمامی ادیان را نتیجه نمی دهد، زیرا گوهر یگانه دین ـ چه اسلام باشد و یا هر چیز دیگر ـ تصدیق و قبول آورنده آن دین را نیز دربردارد؛ چه بدون تصدیق آورنده پیام، موضوع دین محقق نمی شود. تصدیقِ آورندگان ادیان از آن رو که در افق تاریخی واقع شده اند، ترتیب بعثت و پیام آوری آنان از جهت زمان را نیز درپی دارد و اولیت و آخریت در آن نقش دارد. و این خود به نتیجه ای ناسازگار با پلورالیسم می رسد؛ زیرا لازمه تصدیق پیامبر اسلام به عنوان آخرین آورنده وحی الهی و دین آسمانی آن است که انسانها در عصر کنونی مکلف به پذیرش دیانت اسلامی اند. از همین رهگذر است که قرآن کریم تصدیق تمامی پیامبران الهی را با در نظرداشت ترتیب زمانی آنها شرط بهره وری از گوهر دین (اسلام و ایمان) می شمارد: «قولوا آمنّا بالله و ما أُنزل الینا و ما أُنزل إلی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الأسباط و ما أوتی موسی و عیسی و ما أوتی النبیون من ربّهم لانفرّق بین أحد منهم و نحن له مسلمون» بقره/126 بگویید: ما به خدای جهان ایمان آورده ایم و به آنچه که بر ما نازل شده است ایمان داریم و به هر پیامی که بر ابراهیم، اسماعیل، اسحق، یعقوب و فرزندزادگان یعقوب نازل شده است ایمان داریم و به تورات موسی و انجیل عیسی و به هر آنچه از سوی خدا بر پیامبران داده شده است ایمان داریم، ما هیچ یک از پیامبران را بر دیگری ترجیح نمی دهیم و در برابر خدا سر تسلیم فرود آورده ایم.ه سیاست میشوم، برای من اهرم استراتژیکی باشد جهت ادامه کاری که انجام دادهام. جایگاه دگرپذیری در اسلام دگرپذیری مرکب از دو واژه «دیگر» و «پذیرش» است که هر دو تعبیر «دیگر» و «پذیرش» مبهم و ایهام انگیز است. در تلقی من «دیگری» می تواند هر کسی باشد و هیچ محدودیتی بر دامنه «دیگری» وجود ندارد، تعبیر «پذیرش» هم، این چنین است. لذا باید حدود«دیگری» و حدود «پذیرش» تعبیر شود تا این ابهام پیش نیاید. پذیرش دیگری، مستلزم باور به پلورالیسم دینی نیست؛ یعنی میشود شما در عین باور به حقانیت دین و آیین خود و قناعتی که به فکر و اعتقادات خودتان دارید، دگرپذیر باشید و حضور و موجودیت دیگران را به رسمیت بشناسید. مُراد از دگرپذیری این نیست که ما باورهای دیگران را بپذیریم چون این کار نه ممکن است و نه مطلوب. منطقی نیست که ما اعتقادی را بپذیریم که به آن قناعت فکری پیدا نکردهایم و مطلوب نیست که هر روز به رنگی درآییم و هر باوری را بپذیریم؛ بنابراین، دگرپذیری یعنی پذیرش موجودیت دیگران و نه پذیرش اعتقاد دیگران. حق طبیعی هر کسی است که باوری را که درست میداند و به آن قناعت پیداکرده است، به دیگران ارایه و عرضه کند، دعوت و تبلیغ مَرام و کیش خود، مغایرتی با دگرپذیری ندارد. لازمه دگرپذیری این است که از شیوههای قهرآمیز برای انتقال باورهایمان استفاده نکنیم و آنانی را که با ما همعقیده نیستند از عرصهی اجتماعی حذف نکنیم. آیا دگرپذیری با «و لاء و براء» سازگاری دارد؟ « ولاء» دو لازمه دارد. یکی محبت و دیگری نصرت. محبت یعنی اینکه من شخصی را که همسو و هممسیر با من است دوست بدارم و این طبیعی است. طبیعی است که هر کس بچههای خودش را بیشتر دوست داشته باشد یا همسایه و اقوام خودش را بیشتر از دیگران دوست بدارد. یک بخش از ولاء هم نصرت است. نصرت یعنی اینکه من کسانی را که همدین من هستند، یاری کنم و این از بایستههای ولایت مؤمنین در رابطه با همدیگر است. در« براء»، فرد مسلمان به غیر مسلمانان از آن حیث که با او همدین نیستند، محبت دینی و قلبی ندارد و نیز آنان را علیه اسلام و مسلمانان یاری نمیدهد. اما منظور از براء، پرهیز از هرگونه نصرت و یاری نیست. در شریعت اسلام به ما توصیه شده است که نسبت به هر موجود زندهای یاری و احسان کنیم تا آنجا که پیامبر صلی الله علیه و سلّم فرموده:«في كُلِّ كَبِدٍ رَطْبَةٍ أَجْرٌ / در هر موجود زندهای پاداشی است» و یا در قرآن توصیه شده است که « وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» {قصص آیه ۷۷}؛ « و همچنان که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن» و یا «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا» {بقره آیه۸۳}؛ «و با مردم( به زبان) خوش سخن بگویید.» این توصیهها عام و شاملاند و همهی انسانها را فارغ از تفاوتهای مذهبی و دینی در بر میگیرند. بنابراین عدم نصرت که لازمهی «براء» است محدود به عدم نصرت، علیه اسلام میشود. شاید گفته شود که این نگاه با آیاتی دیگر از قرآن ناسازگار است. مثلا آنجا که ابراهیم پیامبر(ع) به قومش میگوید:« إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ»{ممتحنه آیه۴}؛ « از شما و از آنچه به جای خدا میپرستید بیزارم به شما کفر میورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که فقط به خدا ایمان آورید.» در مورد این آیه، دو نکته را باید مد نظر داشته باشیم: نخست: ابراهیم(ع) فی البداهه و بدون مقدمه این سخن را به قومش نگفته است، بلکه این سخن را بعد إعذار و ابلاغ و اقامهی حجت، بر زبان رانده است؛ یعنی زمانی که با انواع اسالیب و روشها، پدر و قومش را به توحید دعوت کرد آنها از قبول دعوت او سرباز زدند.{الأنعام۷۴_۷۹}{مریم ۴۱_ ۵۰} {الأنبیاء۵۱_ ۷۰}{ الصافات ۸۳_ ۹۸} دوم: ابراهیم از قوم و معبودان قومش اعلام برائت میکند، به عبارتی صف خود را از آنها جدا میکند، ولی با آنها اعلام جنگ نمیکند. دگرپذیری، زندگی مسالمتآمیز با دیگران است و فرق است بین برائت و جنگ. لذا این آیات را باید در کنار آیات دیگری فهمید که بیان میکنند هرگونه ستیزه و کارزاری با غیرمسلمانان تنها در صورتی که آنها آغازگر جنگ باشند، مجاز است و اگر دشمنان به صلح گراییدند، مسلمانان هم موظف هستند از صلح استقبال کنند. «فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا»{نساء آیه ۹۰}؛ «پس اگر از شما کنارهگیری کردند و با شما نجنگیدند و با شما طرح صلح افکندند( دیگر) خدا برای شما راهی( برای تجاوز) بر آنان قرار نداده است.» « وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم»{انفال آیه۶۱}؛ «و اگر به صلح گراییدند تو( نیز) بدان گرای و بر خدا توکل نما که او شنوای داناست.» قرآن تصریح دارد که در کارزارهایی که میان مسلمانان و اهل شرک رخ داده، آغازگری جنگ و نیز عهد و پیمان شکنی از جانب غیر مسلمانان بوده است و تا زمانی که غیرمسلمانان توافق فیمابین را نقض نکرده و معترض مسلمانان نشوند، مسلمانان ابتدا به ساکن، از جنگ استقبال نمیکنند. «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ»{بقره ۱۹۴}؛ «پس هر کس بر شما تعدی کرد همانگونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید.» «أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»{توبهآیه ۱۳}؛ «چرا با گروهی که سوگندهای خود را شکستند و بر آن شدند که فرستاده( خدا) را بیرون کنند و آنان بودند که نخستین بار( جنگ را) باشما آغاز کردند، نمیجنگید.» بنابراین رفتارهای خشونتآمیز و مبتنی بر عداوت در واکنش به عهد شکنی، جنگافروزی و تعرضها و تعدیات است که تجویز میشود. قرآن تصریح دارد که بدی را به نیکی پاسخ دهید دشمنی به دوستی بدل شود: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ » {فصلتآیه۳۴}؛ «و نیکی با بدی یکسان نیست( بدی را) آنچه خود بهتر است دفع کن آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است گویی دوستی یکدل میگردد.» و یا در داستان دو پسر آدم (هابیلوقابیل)، فرزند پارسا به برادرش که او را تهدید به قتل کرده میگوید:« لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ ۖ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ»{مائدهآیه ۲۸}؛ «اگر دست خود را به سوی من دراز کنی تا بکشی من دستم را به سوی تو دراز نمیکنم تا تو را بکشم چرا که من از خداوند، پروردگار جهانیان میترسم.» همچنین گفتهاند آتش با آتش خاموش نمی شود و خون به خون شستن محال آمد محال. با این اوصاف، آیا تجویز مطلق پاسخگویی خشونتبار به اقدامات دشمنانه، درست است؟ اگر دلالت هر نصی را مطلق فرض کنیم نمیتوانیم به درک جامعی برسیم و در ظاهر امر، مفاد برخی آیات با آیات دیگر ناسازگار در میآید. مثلا در کنار آیاتی که اشاره کردید این آیات هم وجود دارند: «وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»{شوریآیه ۴۰}؛ «و جزای بعدی مانند آن بدی است پس هر که در گذرد و نیکوکاری کند پاداش او بر (عهده) خداست به راستی او ستمگران را دوست نمیدارد.» «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ» {نحلآیه۱۲۶}؛«و اگر عقوبت کردید همان گونه که مورد عقوبت قرار گرفتهاید (متجاوز را) به عقوبت رسانیدو اگر صبر کنید البته آن برای شکیبایان بهتر است.» «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ»{بقرهآیه ۱۹۴}؛ «پس هر کس بر شما تعدی کرد همان گونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید.» در اصول فقه، از اصطلاحی به نام «مناط حکم» سخن گفته میشود. مناط یعنی آویزگاه، یا چیزی که حکم به آن وابسته است. اگر بخواهیم این آیات را در کنار هم نگاه کنیم، میشود فهمید که هر حکمی موقعیت مناسب خود را میطلبد. آنجا که از مقابلهبهمثل حرف میزند، بیان یک جواز حقوقی است، اما عفو و گذشت، یک توصیهی اخلاقی است. خود ما را وادار و ملزم به انتخاب گزینهی اخلاقی نمیکند، بلکه در امور اخلاقی، به تشویق بسنده میکند چون انتخاب اخلاقی باید با طیب خاطر و قناعت نفس رخ دهد و گرنه پیامدهای خوبی نخواهد داشت. مثلاً در اجرای قصاص، اولیای دم، امکان قصاص دارند، اما به عفو و گذشت تشویق میشوند:«فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ » {بقره آیه ۱۷۸}؛ «و هر کس که از جانب برادر(دینی) اش(یعنی ولی مقتول) چیزی(از حق قصاص) به او گذشت شود (باید از گذشت ولی مقتول) به طور پسندیده پیروی کند و با (رعایت) احسان (خونبها را) به او بپردازد.» لذا از جهت حقوقی، حق مقابلهبهمثل محفوظ است، اما بخش امری است که باید از سرِ قناعت درونی شخص اتفاق بیفتد. در قرآن، مؤمنان توصیه شدهاند که امر به معروف و نهی از منکر کنند.آیا امر و نهی، متضمن واداشتن و توسل به زور نیست؟ آیا توصیه به امربهمعروف و نهی از منکر، با رواداری و دگرپذیری قابل جمع است؟ اول اینکه به نظر من امربهمعروف و نهی از منکر بیشتر جنبه درونی دینی دارد، تا برون دینی، نه اینکه جنبه برون دینی نداشته باشد، اما عملاً بیشتر شیوه مؤمنان در قبال همدیگر است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»{توبهآیه۷۱}؛ «و مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند که به کارهای پسیندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند بازمیدارند. دوم اینکه هر فرمان و امری دلالت بر زور و اجبار ندارد. مثلاً دعا کردن، از جهت سیاق و نحوی تعبییر، به صیغهی امری گفته میشود، اما آیا هیچ تحکم و اجباری را اقتضا میکند؟ طبیعتاً خیر. جهاد، آنهم از نوع جهاد قاتلی هرگز به قصد اجبار مردم بر اسلام نبوده است. قرآن کریم صریحتر از این چگونه میتواند بگوید که: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»{یونسآیه۹۹}؛ «و اگر پروردگار تو میخواست قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسره ایمان میآوردند پس آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که ایمان بیاورند.» کاری که خداوند عزوجل خود نخواسته و نکرده است و از پیامبرش هم به نحوی عتابآلود میخواهد که انجام ندهد، چگونه میشود به مؤمنان اجازه دهد که انجام دهند؟ لذا، جهاد برای دفع ظلم و تعدی و تجاوز است و به تعبیر قرآن برای دفع فتنه: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ»{بقرهآیه۱۹۳}؛ «با آنان بجگید تا دیگر فتنهای نباشد.» و نه اجبار دیگران بر قبول عقیده. فتنه در قرآن هم به معنای کفر و شرک به کار نرفته است بلکه آن طور که علمای تفسیر و لغت میگویند:«الفتنة:اضطهاد الناس فی دینهم، وحملهم علی ترک الدین و تعذیبهم، وقد وقع هذا من قریش، فهذا أکبر من القتل» فتنه یعنی در دین به مردم ظلم کردن و شکنجه دادن و وادار کردن آنها به ترک دین و این همان چیزی است که از قریش صادر شد و این عمل از قتل بدتر است . نتیجه گیری: مردم فرهنگپرور ایران نباید در آتش افراطگرایی و تروریزم بسوزند. یگانه راه ایجاد صلح و دوستی در میان ملتها، کشورهای منطقه، مبارزهی عمیق و صادقانه، در همهی ابعاد، با تروریزم و افراطگرایی است. باید علل، عوامل، دلایل و انگیزههای افراطگرایی را از منظر فرهنگ، اقتصاد، سیاست و سایر ابعاد جامعه شناختی شناسایی نمود، تا مبارزهی همهجانبه با تروریزم و افراطگرایی به نتیجهی مثبت و معقول نایل گردد. با توجه به پیوند فرهنگی و تمدنی اقوام ایران و از جمله کردها و تداوم آن با آثاری از جمله ماموستا هژار موکریانی، دکتر مظفر پرتوماه "پروفسور عبدالله سلیمی "آیت الله مردوخ " مستوره اردلان و غیره باید گفت که ادبیات به لحاظ نقاط قوت علمی که در زمینه های علمی سیاسی "دینی" تاریخ" و غیره ما مشحون از عناصری است که همگرایی و دگرپذیری را ترویج مینماید. بنا براین، راهبرد معرفتی واقعگرایانه، مفید و تأثیرگذار در راستای مبارزه با خشونت و افراطگرایی است.