مفهوم «اندیشه تربیتی» از دو کلیدواژه تشکیل شده است که هر کدام در تعیین موضوعی که در این عنوان میتوان درباره آن صحبت کرد، اهمیت ویژهای دارد.
«اندیشه» فرآیند تفکر و تأملی است که توسط انسان انجام میشود و نتیجه آن در آراء، عقاید، ادراکات و باورها نمایان میگردد که بر اساس آن موضعی اتخاذ میگردد یا تصمیمی گرفته میشود یا رفتاری صورت میگیرد. «تفکر» اصطلاحی قرآنی است که فراتر از عبور امری در ذهن یا خاطر است بلکه به معنای درجهای عالی از آگاهی ، پیگیری و تکرار است. ابن عاشور در تفسیرش، تفکر را این چنین بیان کرده است: «تفکر هزینه یک ایده و بررسی مجدد شواهد برای حصول به حقایق میباشد. اندیشه انسان، آن گونه که نظرابن قیم نیز چنین است امری نظری و جدا از فعل انسانی و واقعیت عملی او نیست. بلکه اصل هر علم نظری و فعل اختیاری، اندیشهها و افکار است، چرا که موجب ادراکات میگردند و ادراکات برانگیزاننده ارادهها هستند. و ارادهها به وقوع عمل نیاز دارند و کثرت تکرار عمل موجب عادات میشود و اصلاح این مراتب با اصلاح اندیشهها وافکار ممکن میگردد و فساد آنها نیز نتیجه فساد افکار است.»
اندیشه انسان خالی از احساس نیست زیرا در روح انسان دو قوه وجود دارد: قوه اندیشیدن و قوه وجدان و نیاز هر کدام نیاز آن یکی نمیباشد یکی از آنها حقیقت را برای شناخت آن جستجو میکند و در جستجوی خیر برای عمل بدان است و دیگری احساس لذت ودرد خود را از اشیاء به ثبت میرساند؛ بیان کامل آن است که اگر این دو حاجت ونیاز را برای تو برآورده سازند و با دو بال خود به سوی تو پرواز کنند در آن صورت بهره خود را از نفع روحی و لذت عاطفی به تو میبخشند، چرا که هر کس وقتی میاندیشد فیلسوف کوچکیست و هر کسی زمانی که احساس میکند و درک میکند شاعر کوچکیست.
خداوند متعال فکر و احساس را باهم مورد خطاب قرار میدهد؛ شما میبینید که آیات قرآن در احکام دستوری، برهانهای استدلالی و قصص اخباری به گونهای صحبت میکند تا هدایت را برای اندیشه انسان و حکمت را برای رای ونظرش فراهم نماید و در عین حال میبینی که همین آیات، احساسِ امید یا ترس، تشویق یا هشدار را در انسان برمیانگیزانند. هنگامیکه خداوند متعال به دقت نظر، تفکر، یادگیری و کشف دعوت میکند، تعبیر آیات به نحویست که ایجاد تعجب میکند. «أَفَلَا ینْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَیفَ خُلِقَتْ » (غاشیه – 17) « آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است؟! » و زمانیکه که آیات به «احسن الحدیث» (بهترین سخن) نازل میشود بدان خاطر است تا ذهن انسان بنگردکه چگونگی تکرار اخبار و احکام و تشریع به نوعیست که از نظر استواری و صدق و تناسب به یکدیگر شبیهند تا آنجا که روح انسان عمیقاً هیجان زده میشود و عواطف واحساسات به شکل حسی در پوست و به شکل روانی در قلب ظاهر میگردد. «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاءُ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ» (زمر – 23) «خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد (با تکراری شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان میترسند میافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا میشود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی میکند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود!»
از جمله حکمت های خداوند متعال در این نوع گفتارکه روح بشری را خطاب قرار میدهد و شیوه پاسخ روح به این خطاب را توصیف میکند این است که تا حقایقی را از روح و از تکامل ابزارهای شناخت در آن به ما بیاموزد؛ واینکه روح، انبوهی از اندیشه ایستا یا احساسات سیال نیست، بلکه وجودی واحد است که در آن قدرت تفکر، استدلال، برهان، تحقیق و کشف با قدرت واکنش عاطفی و تاثیرات درونی ترکیب میشود، ترکیبی از شکل یکپارچگی و هم افزایی که روح را به سطح مناسبی برای دریافت خطاب و هدایت برای رسیدن به حقیقت هدف خلقت، میرساند.
«تربیت» دو معنا دارد: به یک معنا، آموزشی خاص است که با مرزبندیهای مشخصی در مؤسسات آموزش رسمی با سطوح و تخصصهای مختلف انجام میپذیرد و به معنای دیگر فرایندی اجتماعی عام است که در همه نهادهای جامعه اعم ازخانواده، مدرسه، رسانه، فرهنگ، جوانان و غیره بر شخصیت فرد از لحاظ عقلی وروانی و… اثر میگذارد، که این تأثیر با سنجش میزان تغییر در رفتار افراد و گروهها و نوع و جهت این رفتار، آشکار میگردد.
معنای عام تربیت ناظر به رشد انسان در تمام شئون شخصیتی اوست و جهات گوناگونِ یاد دادن، ادب نمودن، پند واندرز، رشد دادن، فرهنگ سازی ،تزکیه و غیره را برای رسیدن به آنچه خداوند متعال در مورد توانمندسازی انسان روی زمین برای برپایی خلافت و شهرنشینی ذکر کرده در برمیگیرد. منشأ زبانی واژه «تربیت» از واژه «رب» است زیرا واژه «رب» در اصل به معنای آفرینش یک چیز بی درنگ تا حد کمال است، ساختارهای متفاوت فعلی این واژه به این صورت است: «رَبَّه»، «رَبّاه» ، «رَبَّبه» و دراین باره گفته شده: « اگر مردی از قریش مرا تربیت کند برایم محبوبتر است تا بدست مردی از هوازن تربیت شوم». درسیرتغییرات معنای «تربیت» معنی این واژه میتوان به مراقبت وتوجه به کودکان و رشد ونمو آنها در خانواده رسید همانطور که در برخی از آیات قرآن این معنا دریافت میشود مانند فرموده ی حق تعالی: « وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیانِی صَغِیرًا»(اسراء- 24) « و بگو: پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده! » یا « قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِینَا وَلِیدًا » (شعراء- 18) « آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم» در حالی که اصطلاح «تربیت» در حوزه آموزشی با تمام مراحل زندگی انسان مرتبط است.
اندیشه تربیتی به معنای عقاید، باورها و اهداف حاکم بر اعمالی است که هدف آن تربیت فرزندان و آمادهسازی آنها برای مسئولیتهای زندگی با فرآیندها و روشهای هدفمند است که در خانواده و در مؤسسات آموزشی، تربیتی، فرهنگی و آگاهیبخشی در جامعه صورت میگیرد.
در جهان معاصر کاربرد واژه «تفکر» اصطلاحی جدید است اما تمام جنبههای فعالیت انسانی بر جوهر آن استوار است زیرا فقیه، عالم، روشنفکر، فیلسوف، واعظ، دعوتگر، مصلح و .... همه اینها با افکار سروکار دارند. فلذا هر شخصیت سیاسی یا اقتصادی و یا تربیتی، درآراء ونظرات و اعمال خود، متکی بر افکارانباشته شده خویش در زمینه علم سیاست یا علم اقتصاد ویا علم تربیت میباشد و یا مبتنی بر افکاریست که مبنای تدوین احکام، قوانین و مقررات حاکم بر عملکردهای سیاسی، اقتصادی، تربیتی و و حوزههای فکری دیگر در سایر تخصصها میباشد.
مراد از «میراث تربیتی اسلامی» همان آثار فقهی، کلامی، حدیثی، تاریخی ، ادبی، صوفیانه، فلسفی و غیره، پس از عصر رسالت تا قرن سیزدهم هجری است علمای مسلمان درباره موضوعات تربیتی نوشته اند تا افراد امت از پیر و جوان را برای آنچه در زندگی دینی و دنیوی خود در این زندگی نیاز دارند، پرورش دهند و آنها را به اجر اخروی خداوند نزدیک گردانند. این بدان جهت است که ما قرآن و سنت پیامبر را جزء میراثی که مورد اعتماد هستند داخل ننمودیم ، ما حدث میزنیم آنچه علما و متفکران مسلمان بعد از قرن سیزدهم نوشته اند، کم یا زیاد تحت تأثیر آنچه شوک فرهنگی و فکری با غرب خوانده میشود، بوده است ساختار میراث تربیتی اسلامی در هر مقطعی متشکل از سه عنصر است: اول اندیشه تربیتی: که موضوع تعلیم و آموزش است سپس خود عمل تعلیمی و تربیتی وسرانجام بافت تاریخی مکان، زمان و شرایط ، به تعبیر دیگر میراث تربیتی حاصل این سه عنصر است: اندیشه، تربیت و تاریخ.
ما میدانیم که هر جامعهای یک ایده تربیتی دارد، اما این ایده در هر نسلی جریان نمییابد اما انتظار میرود که هر ایدهای در هر نسلی حاصل تفکری باشد که بیش از یک اندیشمند در آن دخیل بوده باشند وگاهی ممکن است چندین مکتب فکری وجود داشته باشند که مرجع کلی تربیتی خود را به اشتراک بگذارند و در برخی جزئیات متفاوت باشند، از همین رو ما بر اساس این مکاتب فکری متعدد، شیوههای تربیتی متفاوتی را مبتنی برآنها پیدا میکنیم. وسرانجام متوجه خواهیم شد كه اندیشه تربیتی در یك عصر با ویژگیهای آن عصر مشخص میشود و سپس در نتیجه انباشت تجربیات در یک جامعه و تأثیر تعامل فرهنگی آن با جوامع دیگر تغییراتی در عصر بعد رخ میدهد.
بنابراین اندیشه تربیتی در عصری خاص به میراثی تربیتی برای دوران بعدی تبدیل میگردد یعنی میراث تربیتی کنونی ما، اندیشه تربیتی یک عصری بوده که به میراث تبدیل شده است چون محصولی فکری از زمانهای گذشته بوده است مثلاً اندیشه تربیتی یونان امروزه میراث تربیتی آنجاست و اندیشه تربیتی در عصر عباسیان اکنون به میراث تربیتی ما تبدیل شده است وبه همین ترتیب اندیشه تربیتی معاصر در هرکشوری در دوران بعد به میراث تربیتی آن کشور تبدیل خواهد شد.
با این حال، برخی از میراثهای تربیتی حضور خود را از گذشته به حال و آینده گسترش میدهند البته ، عصر ودوره - در شرایطی که ما در آن قرار داریم - یک ساعت از روز یا دو هفته از ماه نیست، بلکه منظور یک بازه زمانی است که در آن برخی از تأثیرات فکری، اجتماعی یا سیاسی همراه کسانی که در آن زندگی میکنند قبل از آمدن تأثیرات دیگر برای شروع یک دوره جدید ، هم زمان میگردند وگاهی ممکن است یک دوره به زندگی یک نسل کامل یا بیشتر گسترش یابد.
انتظار داریم اهمیت تفکر تربیتی در این گفتار روشن شود اندیشه تربیتی در هر جامعهای عنصر اساسی در فلسفهای است که سیاستها، برنامهها و عملکردهای تربیتی در آن جامعه بر آن استوار است.
این اهمیت زمانی بیشتر میشود که بدانیم اندیشه تربیتی مجموعهای از باورها و اصولی است که تعیین کننده خصوصیات شخصیت انسان برای شکل گیری در جامعه و سپس تعیین ویژگیهای آن جامعه مطلوب است. این باورها و اصول ناشی از «نوعی از دیدگاه پیرامون جهان» است که جامعه در مورد جهان، زندگی و انسان اتخاذ میکند، و پایههایی همه نظامهای دیگرجامعه از قبیل : سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و آموزشی و... با تعادل و یکپارچگی مشخصی بر آن بنا میشوند، این وضعیت تفکر تربیتی در جامعه، در هر دورهای است.
اندیشه تربیتی مواد و عناصر خود را از تعدادی نظام شناختی مانند: دین، فلسفه، تاریخ، جامعه شناسی، روانشناسی و علوم دیگر میگیرد. مفهوم آن با مفاهیم کلیدی مرتبط با پرورش وآموزش و جامعه پذیری، به ویژه نظریه تربیتی و فلسفه تربیتی همپوشانی دارد.
نظریه تربیت:
هر چه درباره مفهوم «نظریه» گفته شود، اما باز این مفهوم فراتر از یک ساخت فکری تولید شده توسط اندیشه بشری نخواهد بود اما مفهوم «نظریه» به دو صورت بسیار مورد استفاده قرار میگیرد؛ اول: کاربرد عام که مخصوص توصیف ایده یا نظری است که فرد یا گروهی صرف نظر از اینکه این نظر یا ایده بر چه مبنایی استوار است درباره یک موضوع بیان میکند. مثلاً کسی میگوید: نظریه من درباره پدیده «ترک تحصیل بچهها» این است، یا نظریه من مبنی بر اینکه حفظ قرآن جزء برنامههای درسی مدرسه باشد این چنین است .
دوم: استفاده علمی منضبط، چه در علوم طبیعی باشد و یا در علوم اجتماعی، مثلاً گفته میشود: نظریه بیگ بنگ(انفجار بزرگ در پیدایش جهان ماده) در مورد منشأ جهان مادی، نظریه اتمی در مورد ساختار ماده، نظریه رفتاری در یادگیری، نظریه ارزش در اقتصاد، نظریه عرف در فقه و حقوق و.... .
قرآن کریم واژهی «نظر» را در معانی متعددی به کار برده است، از جمله: معنایی که به اندیشه اختصاص دارد(تفکر آگاهانه، تجدید نظر و تامل عمیق) یا عبرت گرفتن (تفکردر حقایق، عبرت گیری) و تدبر (اندیشیدن در مورد آینده امور، پیامدها و پیامدهای آنها) خداوند متعال میفرماید: « قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِینَ » (آل عمران – 137) « پیش از شما، سنّتهایی وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایی داشتند؛ که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیبکنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! » ویا میفرماید: « فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَیفَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْیی الْمَوْتی وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ» (روم – 50) « به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده میکند؛ چنین کسی (که زمین مرده را زنده کرد) زندهکننده مردگان (در قیامت) است؛ و او بر همه چیز تواناست!»
«نظر» به عنوان یک سازه فکری، رأس هرمی است که دانش بشری را تشکیل میدهد، نقطه شروع هرم آگاهی از حقایق جزئی و ملموس است که واژگان آن به صورت انتزاعی تر جمع میشوند، این مفاهیم با روابط و قوانینی مرتبط هستند که آنچه را که واقعاً اتفاق میافتد توصیف میکنند ، پس از آن نظریهها برای توضیح قوانینی که حاکم بر رفتار هستند ، ارائه میگردند فلذا کارکرد نظریه در ساخت فکر، همان گسترش افق و کارکرد تبیینی است، در حالی که کارکرد سایر سطوح دانش، کارکردهای توصیفی است.
اندیشه بشر در طول تاریخ نظریههای تربیتی مختلفی را میشناسد که توسط دانشمندان و متفکرانی از یونانیها، چینیها، هندیها، مسلمانان و دیگران ارائه شده است. هر یک از این نظریات در جامعهای توسعه یافته اند که مفهوم خود را از باورهای دینی و فلسفی آن جامعه و از وضعیت تمدنی و چشم اندازهای سیاسی و اقتصادی آن جامعه گرفته اند سپس تصویری را ترسیم میکند که جامعه به دنبال پرورش نسلها و ساختن آینده آنها بر اساس آن است بنابراین نظریات تربیتی از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است و حتی در جامعهای نظریه تربیتی اتخاذ شده از عصری به عصر دیگر و از متفکر تربیتی به متفکر تربیتی دیگر تفاوت دارد.
«نظریه تربیتی» اغلب بر نظریههای روانشناختی، اجتماعی، فلسفی، اقتصادی و غیره تکیه دارد واز اینجاست که ارتباط قوی میان دانش تربیتی با علم روانشناسی شکل میگیرد دانش تربیتی یک علم کاربردی است که عمدتاً به روانشناسی برای تبیین نظری خود برای فرآیندهای یادگیری انسان متکی است.
از این رو نظریههای رفتاری، شناختی، ساختاری و سایر نظریههای تربیتی مطرح شده اند ارتباط قوی دیگری بین نظریه تربیتی و نظریه اجتماعی وجود دارد. از این رو، نظریه تربیتی فرهنگی شکل میگیرد که به چگونگی انجام آموزش در کل فرهنگ جامعه میپردازد و شامل نهادهای دین، خانواده، مدرسه و... است وهمچنین موجب شکلگیری نظریه تربیتی کارکردی میگردد که به جامعه شناسی تعلیم و تربیت متکی است؛ بسیاری از نظریههای آموزشی بازتابی از فلسفههای عمومی میباشند.
نظریه تربیتی گاه در چهارچوب معنایی كلی كه فاقد تعریف است، فهم میشود، در حالی كه مراد از آن، بحثهای مکتوبِ تربیتی و یا نوشتارهائی درباره مسائل روانی، اجتماعی یا فلسفی است؛ با این حال، معنای دیگری از نظریه تربیتی وجود دارد که مختصرتر، محدودتر ومرتبطتر به علم تعلیم و تربیت است وآن اینکه نظریه تربیتی مجموعهای از اصول و دستوراتی است که به کسانی که در این زمینه به کار تربیتی میپردازند ارائه میشود؛ بنابراین نظریه تربیتی همان نظریه تعلیم و تربیت میباشد.
نظریه تربیتی اسلامی با آنچه در مورد نظریه تربیتی به طور كلی گفته شد تفاوتی ندارد، این نظریه آرا و اندیشههایی است که توسط متفکران مسلمان در مورد جایگاه تربیت در جامعه، نهادها، وموضوعات و برنامههای تربیتی و روشهای تدوین آن در جوامع اسلامی ارائه گردیده است. این آرا و عقاید بازتابی از باورهای حاکم بر این جوامع بوده که عمدتاً مبتنی بر جهانبینی اسلامی میباشد که پاسخگوی هر سؤالی است که ذهن بشردر مورد خالق، جهان آفرینش، خلافت انسان در زمین، ماهیت زندگی انسان، هدف از وجود انسانی او و خصوصیات انسانی که اسلام در صدد پرورش آن است وعمران و آبادانی مادی ومعنوی انسان در زمین، مطرح میکرده است. با توجه به اینکه نظریه تربیتی اسلام یک تلاش فکری بشری است این رو این اجتهادات از یک دانشمند مسلمان به دانشمند مسلمان دیگر و از مکتبی به مکتب دیگر متفاوت بوده و هر نظریه تربیتی متاثر از فرهنگ و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ادوار تاریخ اسلام بوده است. با این حال، نظریه تربیتی اسلامی در ویژگیهای کلی خود که آن را از سایرین متمایز میکند، ثابت مانده است و آن نگرش کل نگر و دیدگاه جامع به کار تربیتی و آموزشی است که انسان را به عنوان یک فرد و جامعه برای رسیدن به هدف وجودی خود در این حیات آماده میکند واین هدف همانا عبادت خداوند سبحان برای تزکیه و تهذیب نفس و انجام وظایف خلافت و آبادانی وعمران زمین میباشد؛ این چشم اندازکلی مبانی تعلیم و تربیت، برنامههای آن، مضامین، ویژگیها و منابع آن را بر اساس آنچه که مربی مسلمان در تلاش برای درک مرجعیت تربیتی در هدایت الهی و هدایت نبوی همراه با شناخت تجربه میراث اسلامی و فراگیری تجربهی انسانی معاصر است ترسیم مینماید.
ادامه دارد…
نظرات