الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سیدنا محمد(ص) و علی آله و اصحابه و اتباعه اجمعین
[قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولانا و علی الله فلیتوکل المؤمنون] «توبه/51»
[بگو ما را فرا نمیرسد جز آنچه خداوند (از باب سرنوشت) بر ما نوشته است او صاحب امر و فرمانروای ماست، پس تنها بر خداوند اعتماد و توکل کنند ایمانآورندگان]
ایمان به «قضا و قدر» یکی از حساسترین و پیچیدهترین ارکان ایمان بشمار میرود. این رکن بخشی از رکن اول «ایمان به خدا» محسوب میگردد و تأثیری فراوان بر عملکرد و سلوک افراد دارد. تا آنجا که میتوان ادعا کرد زندگی تنها در پرتو ایمان به «قضا و قدر» معنی و مفهوم پیدا میکند و آرامش حقیقی تنها در سایهی آن بر قلوب و مشاعیر انسانها بال میگستراند عقیده و ایمان به خدا در پناه آن، تکامل مییابد و «توکل»، «قناعت» و «رضا به سرنوشت»، که سه عامل اساسی اطمینانبخش و سعادتآفرین هستند در پناه آن جوانه میزنند و رشد میکنند.
قرآن کریم آنجا که خدواند متعال از ارکان ایمان سخن به میان میآورد و آنها را پشت سر هم ذکر میکند بحثی از قضا و قدر به میان نمیآورد. خداوند میفرماید:
[و لکن البر من آمن بالله و الیوم الآخر و الملائکة و الکتاب و النبیین] « بقره/ 177»
[اما نیک آن (کسی) است که به خدا و روز آخرت و ملائکه و کتاب (کتابهای آسمانی) و پیغمبران ایمان آورد]
و میفرماید:
[کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله] « بقره/285»
[همگی (پیغمبر و مسلمانان) به خدا و فرشتگان او و کتابهای او و پیغمبرانش ایمان آورده (و میگویند) بین هیچ یک از پیغمبرانش فرق و جدایی نمیاندازیم]
و میفرماید:
[یا أیها الذین آمَنوا آمِنوا بالله و رسوله و الکتاب الذی نزل علی رسوله و الکتاب الذی انزل من قبل و من یکفر بالله و ملائکته و کتبه و رسله و الیوم الآخر فقد ضل ضلالا بعیدا] « نساء / 136»
[ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان آورید به خدا و فرستادهاش و کتاب (قرآن)ی که فرو فرستاده بر پیغمبرش و کتابی که فرو فرستاده در (زمانهای) پیشین و هر کس به خدا و ملائکههای او و کتابهایش و پیغمبرانش و روز آخرت کافر (بیباور) باشد حقیقتاً در گمراهی دور [از حقیقت] در افتاده است]
چنانکه ملاحظه میشود در هیچ یک از این آیات قرآنی از ایمان به قضا و قدر سخنی نیامده اما این بدین معنی نیست که اصل ایمان به «قضا و قدر» یکی از ارکان ایمان نباشد زیرا در آیات دیگری از این اصل سخن رفته است.
[انا کل شیئی خلقناه بقدر] « قمر/49»
[ما همانا هر چیز را به اندازه و از روی حساب و نظام آفریدهایم]
[و خلق کل شیئی فقدره تقدیرا] « فرقان/2»
[و آفرید هر چیز را بعد آن را به اندازه و تقدیر برآورد کرد]
[و اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون] « بقره/117»
[و هرگاه نسبت به [وجود] امری حکم کرد، نیست جز اینکه میگوید بشو و (فورا) آن چیز میشود]
اضافه بر این در حدیث موسوم به «حدیث جبرئیل» از ایمان به قضا و قدر به عنوان رکن ششم ایمان یاد شده است:
... و بالقدر خیره و شره[1] و اینکه به قدر خدا خیر و شر آن ایمان داشته باشی.
ایمان به قضا و قدر از امتیازات عقیدهی اسلامی است
در میان مکاتب و ادیان موجود - اعم از وحیانی و انسانی - تنها مکتبی که به قضیهی ایمان به قضا و قدر اهمیت فراوان داده و بدان توجه اساسی مبذول داشته مکتب اسلام است ایمان به قضا و قدر در مکتب اسلام تا حدی برجسته شده که از امتیازات اسلام بشمار میرود چون در سایر مکاتب یا اصلا از قضا و قدر بحثی به میان نیامده یا بدان توجه ضعیفی مبذول شده است.
سلف صالح و ایمان به قضا و قدر
ایمان به قضا و قدر در میان سلف صالح و مسلمانان صدر اسلام عامل تحرک و نشاط، ثبات و پایداری در جبهه جهاد و تلاش، و وسیلهی خودسازی و پایداری بشمار میرفت و مسلمانان در سایهی آن از روحیهی چنان بالائی برخوردار بودند که همت بزرگشان کوهها را از جا تکان میداد ایمان به قضا و قدر، و رضا به قضا به هنگام ابتلا به مصائب و مواجه با مشکلات عامل تقویت درون و آفرینش اطمینان بود چون در پرتو آن همه چیز را از خدا میدانستند و به قدر او ارجاع میدادند، با این نگرش به میدان جنگ میرفتند و پیروزی و شکست، سلامتی و شهادت را از سوی خدا میدانستند و به هر دو از عمق دل راضی و خرسند بودند با این اعتقاد به میدان کار و تلاش میرفتند و ثمرهی آن را از خدا میطلبیدند. ایمان به قضا و قدر هرگز آنها را وادار به تنبلی و تنآسایی نمیکرد بلکه به فعالیت و تلاششان وامیداشت.
اما متأسفانه امروز گروهی ناآگاهانه به بهانهی ایمان به قضا و قدر به تنبلی و تنآسایی روی آورده و برای آن توجیههای ناروا مینمایند که عقیده به قضا و قدر از آن مبرا است در واقع این گروه مصداق فرمودهی حضرت عمرt هستند که خطاب به عزلتگزیدگان در گوشهی مسجدالنبی فرمود: «شما اهل توکل نیستید بلکه سربار و انگل جامعه (اهل تواکل) هستید لذا هرچه سریعتر اینجا را ترک کنید».
ایمان به قضا و قدر و استفاده از اسباب مادی
عدهای به بهانهی ایمان به قضا و قدر میخواهند استفاده از اسباب و ابزار مادی را نادیده گرفته و نتایج حاصله از اسباب و مسببات را منکر شوند و این عقیده انحرافی خود را به قضا و قدر نسبت دهند اینها نفهمیدهاند که ایمان به قضا و قدر به هیچ وجه با قانون اسباب و مسببات منافات و ضدیت ندارد بلکه میتوان بین این دو توافق و همخوانی ایجاد کرد چنانکه سلف صالح «رضوان الله علیهم» بین آنها همخوانی و توافق ایجاد کرده بودند. علاوه بر این ایمان به قضا و قدر بین مادیات و معنویات توازن بوجود میآورد طوری که کفهی ترازوی هیچیک بر حساب دیگری بالا نرود.
ایمان به قضا و قدر و سنن الهی
گروهی میپندارند ایمان به قضا و قدر با سنن الهی حاکم بر هستی تضاد و تباین دارد. این توهم نیز از واقعیت بعید است چون سنن الهی حاکم بر اعمال ما، در واقع بازتاب متقابل، و عکسالعملِ عملکرد انسان میباشند بدین معنی که خدواند برای پیدایش هر پدیدهای سنتی قرار داده، عدم استفاده از اسباب یا خلاف آنها عمل کردن منجر به نتیجهی خلاف سنت خدائی میشود مثلا سنت خدا بر این است که انسانی را سالم و دور از نواقص امراض بیافریند اما مباشرهی بعضی از امور مخالف سنت خدائی مانند عدم رعایت بهداشت و زندگی در محیط آلوده و عدم استفاده از غذای مناسب و ... باعث میشوند سنت خدائی از سلامت تبدیل به مرض شود.
و اگر کسانی حوادث طبیعی چون سیل و زلزله و رانش زمین و ... را - که باعث مرگ دستهجمعی افراد زیاد و ببار آمدن خسارات جبرانناپذیر میگردد - بر ما خرده بگیرند. در جواب میگوئیم هم وقوع این حوادث و هم زیانهای حاصله از آنها معلول علل و اسبابی هستند که عقل و درک قاصر ما - با توجه به محدودیتش - از درک و شناخت آن عاجز است و خداوند به عللی که خود صلاح میداند آنها را از بندگان خود مخفی نگه داشته است.
قضا و قدر و جدالهای کلامی
بعضی ایمان به قضا و قدر را با جدالهای کلامی متکلمین پیرامون آن یکی گرفته و جدال طرفداران جبریگری و قَدَریگری را با موضوع ایمان به قضا و قدر در میان سلف صالح و مسلمانان صدر اسلامی یکی دانستهاند. این عقیده نیز صحیح نیست چون ایمان به قضا و قدر امری است و جدال پیرامون آن، از سوی متکلمین امری دیگر. اما امروزه گروهی مغرضانه یا ناآگاهانه این دو پدیده را یکی پنداشته که هیچ ربط و نسبتی با قضیهی قضا و قدر در فرهنگ اسلامی ندارد.
امیدوارم [این مختصر] باعث زدودن زنگار شبهات و شک از دلها، و روشن گردیدن قضیه برای خوانندگان، و فهم صحیح ایمان به «قضا و قدر» از دیدگاه اهل سنت و جماعت شود. از خداوند متعال خواستارم مؤلف را اجر جزیل عنایت فرماید و از رحمت خویش مأیوس نگرداند. آمین.
ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - متفق علیه.
نظرات