محبت و مهرورزی به دیگران یکی از صفات بارز فرستادگان الهی و مصلحین اجتماعی بوده است. در حقیقت انبیا الهی تمام زندگی خویش را جهت رهنمونی و رستگاری بشریت به فرجام رساندند. با آنکه در مسیر راه دعوت خویش از جانب مردم آزار و اذیت زیادی دیدند، ولی در مقابل آن همه بیمروتی و بیلطفی ایشان، همیشه کوشیدهاند که با محبت و مهربانی پاسخ بدهند.
مهرورزی به دیگری باعث میشود تا وی شیفته و مسحور پیام و روش و منش مقابل شود و سخن او را با دل و جان گوش فرا داده و بپذیرد. سخنی که با مهر و محبت عجین شده باشد به سان نوشیدنی گوارای است که در تار و پود مخاطبش رسوخ میکند و او را متحول کرده و به اندیشه وا میدارد.
الله سبحانه و تعالی هنگامی که پیامبرش را میستاید وی را متصف به والاترین صفت میداند و در این باره در کلام سترگش چنین میفرماید: {فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ } [آل عمران: 159]
«از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان نرمش نمودی و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند».
راز موفقیت رسالت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم و شیفته شدن دیگران و گرویدن به دین اسلام در پیام محبتآمیز و مهرورزی آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم نهفته است. زیرا مردم به آغوش مهربانی، نیازمندند که به ایشان عشق بورزد و آنان را دوست داشته باشد و همیشه با لبخند و آغوش باز با ایشان بر خورد نماید و بر عکس از انسانهای عبوس و ترشروی، اگر چه علامهی دهر هم باشند، گریزان و متنفر اند. و شما کسی را نخواهید یافت که با خشونت و تندی بر دل کسی جای داشته باشد ولی مردم عاشق انسانهای مهربان، نرمخوی و متبسم هستند و آمادگی شنیدن و به دل و جان سپردن حرفهای این نوع انسانها را دارند.
در این مورد رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: (ان الرفق لا یکون فی شیء الا زانه و لا ینزع من شیء الا شانه) رواه مسلم « رفق و مدارا در چیزی قرار نمیگیرد مگر آن که زیبایش میکند و از چیزی جدا نمیشود جز آن که باعث زشتی و تباهیش میگردد».
چه تعبیر زیبایی است این فرمودهی رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم، راز زیبایی شناسی و تاثیر گذاری بر دیگران، در این فرموده کوتاه اما پر محتوا نهفته است. ما هیچگاه نمیتوانیم قلوب دیگران را تسخیر نماییم مگر این که با نرمی و مدارا و مهربانی تعامل نماییم و بر عکس، قلوب از شدت و تندروی متنفر بوده و فرار مینماید.
شهید سید قطب یکی از دعوتگرانی است که قلب بسیار رقیق و عاطفه بسیار شفیق دارد، بر عکس کسانی که وی را به خشونت ورزی و خشونت طلبی متهم مینمایند، در فرمودههای آن شهید سترگ نهایت مهر و محبت نسبت به دیگران نهفته است، وی در نامهی که به خواهرش آمنه قطب مینویسد، چکیدهی تجارب زندگی و دعوی خود را برایش روان میکند، در این مورد به خواهرش چنین سفارش مینماید: «خواهرم! اگر به قدرت و توانِ خیر و نیکی، در درونِ انسان پی ببریم، میبینیم که خیر فراوانی در اندرون اوست؛ تا حدی که برای اولین بار، آن را احساس نمیکنیم؛ من این را آزمایش کردهام، در خیلیها هم امتحان کردهام... حتا با آنهایی که در ابتدا چنان وانمود میشود بدکار و شرورند و یا بیاحساس و بیشعوراند... اما کمی مهربانی و گذشت در مقابل گناه و تاوانشان و یا مقداری محبت واقعی و دوستداشتنشان، و یا کمی دلسوزی صادقانه و خالصانه برای رفع درد و رنجشان، کافی است تا چشمهی خیر را در درونشان به جوش آورد و با اندک بخششی که بیریا و تزویر باشد، آنان نیز، نسبت به تو مهر میورزند و احساس اطمینان میکنند؛ زیرا یقین داشته باش که شر و بدی در درون آدمی، آنقدر عمیق و ریشهدار نیست که ما فکر میکنیم؛ بلکه فقط در پوستهی سختی از وجود انسانهاست که با آن به مقابلهی درد و رنج زندگی میشتابند، تا زنده بمانند... و هر گاه به خود اعتماد و اطمینان کردند، این پوستهی سخت هم میتواند بَر و میوهای شیرین و خوشمزه داشته باشد. این لذت را تنها کسانی میتوانند بچشند، که مردم آنان را دلسوز و امانتدار خویش میدانند و به محبت چنین افرادی، ایمان و اطمینان دارند؛ چون به راستی آنان را در غم و دردهای خود، شریک میدانند و رأفت و گذشتشان را در مقابل حماقت و گناهانِ خویش، میبینند و با تمام وجود لمس میکنند... اندک سعهی صدر، چنین چیزی را تضمین میکند؛ به گونهای که تصورش را هم نمیکردی! و من چنانکه گفتم، این را آزمودهام و تنها سخنان آب و تاب داری نیستند که از اوهام و خیالاتم بر آمده باشند...!» (نامه سید قطب به خواهرش آمنه؛ 14_16)
و سپس در ادامه چنین مینگارد: «خواهرم! چه شیرین است آن هنگام که دانههای محبت و اخلاص، در درونمان سبز گشته و قلبمان لبریز و مالامال از دوستیِ بندگانِ پروردگار شده است و از این سرچشمهی جوشان و منبع درخشان، به دیگران ایمان و آرامش و اطمینان میبخشیم و چون ماه تابان در شبهای تاریک میدرخشیم و از این دریای بیکران خداوند منان، خود نیز، چه گوارا و نیکو مینوشیم...!!
اگر به بهانهی اینکه ما از دیگران، روحی پاکتر، قلبی صافتر، سینهای گشادهتر و ذهنی تیزتر داریم، از آنان کنارهگیری کنیم و خود را دور بداریم، بدان و یقین داشته باش که کار مهمی نکردهایم، زیرا این روش، تنها آسانترین راهها و بیمشکلترین آنها است و نه درستترینشان! در حقیقت، بزرگواری واقعی این است که با قلبی سرشار از عفو و گذشت، و اخلاص و محبت و با دیدهی ترحم، به کژی و کاستیهای مردم بنگریم و با روحی آرزومند و امیدوار به تزکیه و تعلیم و رشد آنها به میزانی که خود رسیدهایم، همّت گماریم و تا میتوانیم از این مردم دوری نکنیم و با آنان همدل و همنوا شویم! این به معنای دست کشیدن از افقهای بلند و اُسوههای والا نیست؛ به معنای تملق و چاپلوسی برای مردم و تعریف و تمجید از آنان به جهت کارهای ناپسندشان هم نیست و یا بخواهیم با این کار، چنین وانمود کنیم که ما دارای سعهی صدر، همتی عالی و اخلاقی کریمانه هستیم، نه! هرگز! چنین چیزی مد نظر ما نیست! و صد البته، بزرگواری حقیقی، در جمع کردن این تضادها و صبر و آرامشی که این کار میطلبد، نهفته است!!» (همان 18_20)
در جهانبینی اسلامی نه تنها محبت و مهرورزی به آدمیان توصیه شده است، بلکه شفقت و ترحم نسبت به حیوانات نیز از مسلمان خواسته شده است و چه بسا خدمت به چارپایان باعث رستگاری و نجاتش از عقوبت اخروی شود.
در حدیثی از رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم روایت شده است که فرمودهاند: {عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " بَيْنَا رَجُلٌ يَمْشِي، فَاشْتَدَّ عَلَيْهِ العَطَشُ، فَنَزَلَ بِئْرًا، فَشَرِبَ مِنْهَا، ثُمَّ خَرَجَ فَإِذَا هُوَ بِكَلْبٍ يَلْهَثُ يَأْكُلُ الثَّرَى مِنَ العَطَشِ، فَقَالَ: لَقَدْ بَلَغَ هَذَا مِثْلُ الَّذِي بَلَغَ بِي، فَمَلَأَ خُفَّهُ، ثُمَّ أَمْسَكَهُ بِفِيهِ، ثُمَّ رَقِيَ، فَسَقَى الكَلْبَ، فَشَكَرَ اللَّهُ لَهُ، فَغَفَرَ لَهُ "، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَإِنَّ لَنَا فِي البَهَائِمِ أَجْرًا؟ قَالَ: «فِي كُلِّ كَبِدٍ رَطْبَةٍ أَجْرٌ»}رواه بخاری
« مردی در بیابان راه میرفت، تشنگی شدید بر او فشار وارد کرد، از چاهی که در آن نزدیکیها بود پایین رفت و آب نوشید، سپس بالا آمد و با سگی مواجه شد که نَفَس زنان زبانش را بیرون آورده بود و از شدت تشنگی زمین را میلیسید. مرد گفت: این سگ هم همانند من تشنه است، پس از چاه پایین رفت و کفشش را از آب پر کرد و با دندان آنرا گرفت و از چاه بالا آمد و آب را به سگ داد و به خاطر این که موفق شده بود این عمل نیک را انجام دهد از خدا تشکر کرد و خداوند نیز او را مورد عفو و غفران قرار داد. اصحاب گفتند: ای رسول خدا! آیا اگر با حیوانات و چارپایان نیکی کنیم، اجر و پاداشی در یافت خواهیم کرد؟ پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: نیکی کردن با هر موجود زندهای مستوجب پاداش و اجر اخروی است».
اگر لحظهی بر این فرمودهی رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم درنگ نماییم، میبینیم که آنحضرت چه گونه انسان را تشویق مینمایند تا به دیگران خدمت و محبت ورزیم، وقتی انسان به خاطر آب نوشیدن به حیوانی مورد مغفرت قرار گیرد، قطعاً خدمت نسبت به همنوع خود و مهرورزی به دیگران باعث اجر و پاداش وافری خواهد بود و در روز بازپسین مورد آمرزش آفریدگار بخشایشگر و مهرورز خواهد گرفت.
در سیرت رسول اکرم صلیاللهعلیه وسلم ما شاهد برخوردهای نهایت محبتآمیز نسبت به نادانان هستیم در بخاری حدیثی از انس چنین روایت شده است: {عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِيٌّ فَبَالَ فِي طَائِفَةِ الْمَسْجِدِ فَزَجَرَهُ النَّاسُ فَنَهَاهُمْ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَمَّا قَضَى بَوْلَهُ أَمَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِذَنُوبٍ مِنْ مَاءٍ فَأُهْرِيقَ عَلَيْهِ} صحيح البخاري
«یحیی ابن سعید میگوید که از انس ابن مالک شنیدم که فرمود: یک عرب بادیه نشین آمد و در مسجد ادرار کرد، گروهی که آنجا بودند او را مورد سرزنش قرار دادند، اما پیامبر صلیاللهعلیهوسلم مانع کار آنان شد. هنگامی که آن مرد کارش تمام شد پیامبر صلیاللهعلیهوسلم دستور داد سطل آبی بیاورند و بر محل ادرار ریخته شود».
این بر خورد آن حضرت نهایت شفقت و مهربانی و آسانگیری را نسبت به انسانهای نادان میرساند و پیامی سترگی برای پیروانش دارد، و این نوع تعاملات بود که قلبهای دوست و دشمن را شکار کرده بود، و هر کس که با آن حضرت یک بار تعامل مینمود چنان شیفته و مسحور کلام و برخوردشان میشد که دوست نداشت حتا یک لحظه هم ایشان را ترک نماید. و این تعامل بود که از دشمن دوست ساخت و حتا دشمن را بر آن داشت که در غیاب ایشان نیز اقرار به سجایای اخلاقی آن حضرت بنماید.
در این عصر کنونی چهقدر ما نیازمند این نوع تعاملاتی انسانی و اخلاقی هستیم، عصر که همه دشمنان اسلام میکوشند تا از اسلام چهره خشونت طلب و خشونت ورز به دنیا معرفی نمایند، و انواع کید و مکر را به کار میبندند و برخی اوقات از مسلمانهای جاهل و نادان ما نیز برای ادعای خویش استفاده مینمایند. ما امروز سخت نیازمند دعوتگرانی هستیم تا چهره اصلی اسلام را به دنیا به نمایش گزارند و غبار برچسپهای ناروا را بزدایند. در عمل ثابت نمایند که اسلام دین صلح و صمیمت و مهرورزی است، دینی که حتا در مورد نباتات و حیوانات به پیروانش سفارش به نیکویی مینماید، پس به طریق اولی بایستی ما نسبت به آدمیان محبت و مهربانی نماییم، تا از این طریق پیام سترگ اسلام را به دلهای همهی آدمیان برسانیم و قلبهای آنان را شیفته این یگانه رسالت نجات بخش و انسانی نماییم.
در فرجام سخن، سخنم را با کلام بسیار زیبایی شهید بزرگ راه دعوت، شهید سید قطب به پایان میرسانم، وی در سفارشی که به خواهرش مینماید، چنین مینگارد:
«آمنه! خواهرم، بارها امتحان کردهام و برایم مسلم گشته است که در این دنیا، هیچ چیزی به پای لذتهای روحی ناشی از دلداری دادن کسی و شاد کردنش و یا اعتماد و امید در دل او افکندن، نمیرسد؛ لذتی که با تمام وجود آن را احساس میکنیم... این لذت، طعم و مزهای آسمانی دارد که مشابه آن در زمین نیست. گویی، پاسخی است به ندای آن گوهر آسمانی که در سرشت ما، جای دارد و بینیاز از پاداش است؛ چون خود آن لذت، بر ترین و بهترین پاداشها است...!» (همان: 41_42)
نظرات