ترک محیط: متربی باید از محیطی که برایش تأثیرات منفی دارد دور شود؛ زیرا ماندنش در محیط آلوده اگر پایبندی، پاکی و صفایش را به کلی از بین نبرد حداقل پیامد‌های منفی‌ای را برایش در پی خواهد ‌داشت. ترک محیط سبب تثبیت و تحکیم باورهای مثبت یا ایجاد آن‌ها می‌شود. پاکسازی محیط با دورکردن بدکاران از آن یا با دور شدن متربی از آنان، روشی است که قرآن در زمینه‌ی دعوت ارائه داده ‌است»[111]؛ آنجا که رسول خدا)ص) را فرمان داده تا از  بدکاران دوری گزیند:﴿لَّئِن لَّمۡ يَنتَهِ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَ ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَ ٱلۡمُرۡجِفُونَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ لَنُغۡرِيَنَّكَ بِهِمۡ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَآ إِلَّا قَلِيلٗا﴾؛ یعنی «اگر منافقان و کسانی که در دل هایشان مرضی هست و شایعه افکنان در مدینه، (ازکارشان) باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلط می‌کنیم تا جز(مدتی) اندک در همسایگی تو نپایند»(الأحزاب:60). همان طور که متربی باید از محیط آلوده دور شود، لازم است تا به محیط پاک که در آن تأثیر مثبت می‌گیرد، درآید. خداوند فرموده است: ﴿وَ إِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٱسۡتَجَارَكَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ يَسۡمَعَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُۥۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا يَعۡلَمُونَ﴾؛ یعنی: «اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنان قومی نادانند»(التوبه:6). این آیه در راستای هم‌نشینی با نیکوکاران دلالتی روشن و تشویق‌کننده دارد، تا کلام خدا شنیده شود و در نتیجه‌ی آن، شناخت حق از باطل ممکن شود و پس این که کلام خدا توسط مدعوّ شنیده شد باید بر پذیرش آن مجبور نشود بلکه هدف، شنیدن است و آزادی انتخاب‌ِ شنونده باید محفوظ بماند[112]. در سنت نیز دلیل بر ترک محیط به عنوان راه کاری مؤثر و سازنده وارد شده ‌است. ازابو سعید خُدری0[113] روایت‌ شده است که رسول خدا)ص) فرمود: «در میان امت‌های گذشته مردی بود که 99 نفر را به قتل رسانده ‌بود. این مرد خواست تا عالم‌ترین فرد را به وی معرفی کنند؛ راهبی را به وی معرفی کردند؛ مرد نزد آن راهب آمد و گفت: من 99 نفر را کشته‌ام، آیا می‌توانم توبه کنم؟ راهب گفت: خیر. مرد او را نیز کشت و آمار را به 100 کشته رساند. سپس خواست تا عالم‌ترین فرد را به وی معرفی کنند، عالمی را به وی معرفی کردند؛ به او گفت 100 نفر را کشته ام، آیا می‌توانم توبه کنم؟ عالم گفت: آری. چه کسی می‌تواند مانع توبه شود؟ به فلان سرزمین برو که در آن‌جا مردمانی هستند که خدا را پرستش می‌کنند همراه آنان خدا را پرستش کن و به دیار خود باز نگرد؛ زیرا سرزمین بدی است[114]. عالمان گفته‌اند: این روایت، دلالت دارد که مستحب است فرد توبه‌کننده از مکان‌هایی که در آن‌ها مرتکب گناه شده‌ است دور شود و نیز از کسانی که او را در ارتکاب گناه یاری داده‌اند و در مسیر گناه هستند قطع ارتباط کند و به جای آنان دوستانی اهل خیر و نیکی از میان عالمان و عابدان پرهیزگار برگیرد؛ کسانی که به آنان اقتدا کند و از مصاحبت‌شان بهره‌ی مفیدی ببرد و در استمرار و استحکام توبه‌اش او را یاری کنند[115].

  گفت‌وگو: برای وادار کردن مخاطب به پذیرش، گفت‌وگو لازم است. تربیتی که بر گفت‌وگو استوار باشد، تربیتی است عقلانی و خردمندانه. مفهوم یا هدفی که انسان فایده‌ی آن را دریابد، آن را به خوبی می‌پذیرد و با کمال میل آن را عملی می‌کند و چه بسا در حالت باور کاذب، عکس چنین برخوردی را شاهد باشیم؛ مثلاً در حالت جدال یا اجبار کردن عاری از تفهیم و نوآوری، عکس این برخورد را می‌بینیم[116]. همان طور که گفت‌وگوی روشمند و مستدل در القای اندیشه به دیگران مفید است، باعث می‌شود تا مربی‌ نزد متربی مقبولیت بیشتری داشته ‌باشد؛ زیرا متربی احساس می‌کند که مربی به شخصیت وی بی‌توجه نیست. در حالت چاره‌اندیشی برای خطاها نیاز بیشتری به گفت‌وگو احساس می‌شود؛ زیرا در این حالت پیش از صدور احکام، نیاز است که عوامل و اسباب ارتکاب خطا شناسایی شوند تا از واکنش‌های عجولان که زیان‌شان بیشتر از نفع‌شان است و به جای این که فاصله‌ها را کم کنند آن‌ها را بیشتر می‌کنند، جلوگیری به عمل آید. وقتی مربی مسائل را به صورت قطعی اظهار می‌دارد و مجالی برای گفت‌وگو و تبادل مفید آرا باقی نمی‌گذارد، به طور کامل از احساسات درونی و تغییر دادن باور‌ها فاصله می‌گیرد و این سبب سرکشی و تمرُّد متربی می‌گردد. ضرب المثلی انگلیسی می‌گوید: «کشاندن اسب بر چشمه‌ی آب آسان است، امّا مشکل است که آن را به اجبار وادار به نوشیدن آب کرد»[117].

  تأمّل و تفکّر: اگر از کسی خواسته شود تا خودش به تنهایی در اندیشه فرو رود، برایش مفید‌تر است؛ زیرا در این حالت، فارغ از فشارهای دیگری است. بر این اساس ارتباط مستقیم با افراد و هم صحبت شدن با آنان همیشه مهم است[118]. خداوند همواره توجه جویندگان حق را به این نکته جلب‌ کرده‌ است تا از فضای هیاهوی جمعی به‌دور باشند؛ زیرا چه بسا در چنین فضاهایی به سبب تقلید کورکورانه و پیروی از اکثریت، حق تباه ‌می‌گردد. این در حالی است که اگر انسان به تنهایی یا همراه کسی دیگر درباره‌ی مسأله‌ای تفکر کند، بهتر می‌تواند به ثواب برسد[119]. خداوند فرموده است: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثۡنَىٰ وَ فُرَٰدَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُواْۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِيرٞ لَّكُم بَيۡنَ يَدَيۡ عَذَابٖ شَدِيدٖ﴾؛ یعنی: «من فقط به شما اندرز می دهم که: دو به دو و به تنهایی برای خدا به پا خیزید، سپس بیندیشید که رفیق شما هیچ گونه دیوانگی ندارد. او شما را از عذاب سختی که در پیش است جز هشدار دهنده‌ای(بیش) نیست»(سبأ:46). یکی از دستاوردهای تامّل و تفکر، این است که فرصتی را فراهم می‌آورد تا مربی شخصیت متربی و دغدغه‌ها و انتظاراتش را به خوبی بشناسد و او را وادار کند تا رازهای درون خود را آشکار کند و پندها و راهنمایی‌اش بهتر و با سرعت هرچه بیشتر صورت گیرد[120].

  موقعیت‌شناسی: یکی از روش‌های تربیتی برای ایجاد تغییر در متربی، موقعیت‌شناسی و بهره‌گیری از آن‌ها است؛ منظور از این روش، ارتباط با موقعیت و مناسبتی است که مردم با تمام وجودشان آن را درک کرده‌اند و با آن زیسته‌اند، لذا استفاده از چنین موقعیت‌هایی سبب می‌شود تا یک اندیشه‌ به صورت کامل در ذهن و قلب متربی استوار و ماندگار شود. رسول خدا)ص) نیز در هر فرصت و موقعیتی برای بیان نکته‌ها و آموزه‌های دینی بهره می‌گرفت و با استفاده از آن موعظه‌ای مؤثر ترتیب می‌داد که به سبب آن اشک از چشم‌ها جاری می‌شد و دل‌ها به هراس می‌افتاد[121].

  طرح سؤال: طرح سؤال سبب تمرکز کامل حواس شنونده می‌شود و او را وادار می‌کند تا دانش و شناخت آن مسأله برایش دوست‌داشتنی گردد. طرح سئوال یکی  از بهترین راه‌هایی است که به سبب آن، شنونده به اهمیت موضوع مورد بررسی واقف می‌گردد. طرح سئوال اشاره‌ای است به داشته‌های عقلی مخاطب تا در پرتو آن داشته‌ها، موضوع مورد نظر را ساخته و پرداخته کند. طرح موضوع به شیوه‌ی استفهامی و نه اِخباری، مخاطب را متوجه می‌کند که در ارتباط با موضوع مطرح‌شده در قالب سئوال، نیاز به آگاهی دارد و تلاش می‌کند تا پاسخ سئوال را بیابد. طرح سئوال همچنین مخاطب را آگاه می‌سازد تا برای دریافت مطالب، کاملاً آمادگی داشته باشد؛ زیرا وقتی معلومات به شیوه‌ای خبری در اختیار مخاطب قرار گیرد در بسیاری از موارد دریافت آن، همراه با تمرکز لازم، نیست. بر همین اساس یکی از ابزارهای مقدماتی در القای سخنرانی‌ها مطرح کردن مجموعه سئوالاتی است برای ورود به موضوع و آماده کردن ذهن مخاطب برای دریافت مطالب. رسول خدا)ص) در بسیاری از موارد آموزه‌ها را در قالب طرح سؤال به شاگردانش تفهیم می‌کرد که نمونه‌های آن بسیارند[122]؛ از جمله طرح این پرسش‌ها که آیا می‌دانید غیبت چیست؟ یا مثلاً مفلس کیست؟[123]

  تشبیه و تمثیل: یکی از شیوه‌های موفقیت‌آمیز در تأثیرگذاری و متقاعدسازی مخاطب، استفاده از تشبیه و بیان ضرب‌المثل است تا یک مفهوم عقلی، شکل ملموس و عینی بیابد و آن چه که مبهم و دور از ذهن است، روشن گردد و فهم آن نزدیک به ذهن گردد. کسی که سنت رسول خدا)ص) را بررسی‌ کند، تشبیهات و ضرب المثل‌های فراوانی در آن می‌یابد که هر کدام نمونه‌ای است از اوج بلاغت بشری و زیبایی ادبی. رسول خدا)ص) در ذکر تشبیهات و ضرب المثل‌ها متأثر از قرآن کریم است[124].

  تکریم شخصیت: تکریم شخصیت،‌ بهترین و نزدیک‌ترین شیوه‌ای است که می‌توان آن را برای دسترسی به خِرَد مخاطب و متأثر کردن آن مورد استفاده قرار داد؛ زیرا انسان از سخن درباره‌ی خود سیر نمی‌شود. تکریم شخصیت بر نکاتی متمرکز است که یکی از آن‌ها همان سخن گفتن درباره‌ی موضوعی است که دیگران دوست دارند و برای آن تلاش می‌کنند. انسان شخصیت خود را دوست دارد و آن را ارج می‌نهد. مدح، انسان را به وجد می‌آورد و آدمی ذاتاً از مدح سیری نمی‌پذیرد[125]. بر این اساس کارشناسان تربیتی با وضع قاعده‌ای گفته‌اند: «اظهارنظر مربی درباره متربی در شخصیت وی تأثیرگذار است. این قاعده همچنین بیان می‌دارد که تصور فرد درباره‌ی خودش بازتاب مستقیم تصور دیگران درباره‌ی آن فرد می‌باشد و انسان، بسیاری از روابطش را بر مبنای دیدگاهی که درباره‌ی وی وجود دارد، بنیان می‌نهند. متربی از گفتار و آرای مربی خود متأثر می‌شود و بر اساس آنچه دیگران درباره‌اش می‌گویند شخصیت خود را تصور می‌کند. اگر مربی به متربی خود اعتماد کند و او را فردی توانمند، با نشاط و کارامد بداند و بر اساس این تصور وظایف و کارهای مهم را به وی بسپارد، او را تشویق و حمایت کند و با توجه به توانایی‌ها و امکاناتش او را مکلف کند؛ در این صورت متربی نیز می‌کوشد تا دیدگاه مثبت دیگران را درباره‌ی خود در وجودش نهادینه کند و خود را بدان متصف و در صورت امکان آن را از ویژگی‌های بارز خود گرداند. همین‌طور با توجه به دیدگاه و برخورد منفی مربی با متربی، صفات منفی نیز در وجودش نهادینه می‌گردد[126].
ادامه دارد...

ارجاعات و پانوشت‌ها:
111) الطفولة ومسؤولية بناء المستقبل، علي، نبيل سليم، كتاب الأمة، سلسلة دورية تصدر كل شهرين عن وزارة الأوقاف وشؤون الإسلامية، قطر، العدد 92، السنة 22، ذو القعدة 1423ه.
112) العبادة في الإسلام، القرضاوي، يوسف، مؤسسة الرسالة، بيروت، ط 24، 1413ه.
113) العبودية، ابن تيمية، تقی الدين أحمد بن عبد الحليم بن عبدالسلام، حقَّقه وخرَّج أحاديثه وعلّق عليه: فوّاز أحمد زمرلي وفاروق حسن التّرك، دار ابن حزم، بيروت، لبنان، ط 1، ت 1433ه.
114) علم النفس الاجتماعي، سلسلة علم النفس، عويضة، كامل محمد محمد، دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، ط 1، 1416ه.
115) علم النفس التربوي، عَاقِل، فاخر، دار العلم للملايين، بيروت، ط 2، 1394ه.
116) علم النفس النمو الطفولة والمراهقة، الهنداوي، علي، فالح، دار الكتاب الجامعي، العين الإمارات العربية المتحدة،  ط 6، 1427ه.
117) علم النفس النمو، سلسلة علم النفس، عويضة، كامل محمّد محمّد، دار الكتب العلمية، بيروت، ط 1، 1416ه.
118) علم النفس بين الشخصية والفكر، سلسلة علم النفس، عويضة، كامل محمد محمد، دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، ط 1، 1416ه.
119) علم نفس الدعوة، الهادي، محمد زين، دار المصرية اللبنانية، القاهره، مصر، ط 1، 1415ه.
120) علمتني الحياة، السباعي، مصطفى، دار ابن حزم، للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت، د .ط، 1430ه.
121) العوامل المؤثرة في تربية وتعليم الفرد، الشيخ، حسن محمد، دار مكتبة الإيمان، طرابلس، لبنان، ط1، 1432ه.
122) العوامل المؤثرة في سلوك الأطفال، الشيخ، حسن محمد، أطروحة دكتوراه في الثقافة الإسلامية، جامعة الجنان، طرابلس، لبنان، 1434ه.
123) عوامل خلاف الإخوّة الأشقاء وعلاجها في ضوء الكتاب والسنة، الرفاعي، حسن محمد، مؤسسة الرسالة ناشرون، بيروت، ط 1، 1426ه.
124) العوائق، راشد، محمد أحمد، مؤسسة الرسالة، بيروت، لبنان، ط 4، 1414ه.
125) العودة إلى القرآن لماذا وكيف، الهلالي، مجدي، دار الأندلس الجديدة للنشر والتوزيع، مصر، ط1، 1429ه.
126) فتح الباري شرح صحيح البخاري، العسقلاني، الحافظ أحمد بن علي  بن حجر، دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، ط 1، 1425ه.