خداوند دنیا را محل آزمایش اقسام مردم قرار داده است: ثروتمند و فقیر، باهوش و کمهوش، شریف و حقیر، قوی و ضعیف.. هر یک از این افراد در وضعیتی که هستند و با توجه به جایگاه و نعمتی که از آن برخودارند مورد آزمایش قرار میگیرند. ما وظیفه داریم در چارچوب امکانات و ابزارهایی که در دست داریم کار خود را به نحو احسن انجام دهیم؛ وظیفه داریم با موانعی که ما را از هدف و رویکردمان باز میدارد مبارزه کنیم. در دنیا منطقهی امنی وجود ندارد که در آنجا رخت اقامت بیفکنیم و تقوا و پارسایی و صفات اخلاقی و رفتاری خود را در آن بار بنشانیم. همهی ما بر زمین لرزانی قرار داریم در کشمکش میان درست و نادرست و خیر و شر. یعنی هر گونه کوتاهی و سستی در حوزهی اخلاق میتواند ما را به درهی انحراف و تباهی پرت کند. هر لحظهای که بر ما میگذرد چالش جدیدی با خود دارد و ما باید برای رویارویی با آن آماده باشیم. ما از خدا دو چیز میخواهیم: هدایت و دستگیری.
سورهی فاتحه که مسلمان باید در هر رکعت از نمازش بخواند از دو مفهوم تشکیل شده است: "إياك نعبد وإياك نستعين" [دستگیری] و «اهدنا الصراط المستقيم» [طلب هدایت] مفسرانی که گفتهاند درخواست هدایت از خداوند یعنی ثبات بر راه راه راست به این معنا اشاره نکردهاند. استقامت بر فرمان خدا به مبارزهی همیشگی و مجاهدت دایمی نیاز دارد به ویژه که ما در شرایط سخت و دشواری زندگی میکنیم؛ فریبندهها زیاد است و انسان را به این سو و آن سو منحرف میکند. در جوامع اسلامی الگوهای بدی برای نسلهای جدید معرفی شده است و دردناکتر از همه این که امروزه کارهای منکر متنوعی انجام میگیرد بدون آن که با مجازاتی روبرو شود. بهانهها زیاد شده است؛ میگویند: همهی مردم چنین میکنند... ما مجبوریم به خاطر فشارهایی که وجود دارد به وجدان خود اجازهی این کار را بدهیم... اگر کار بدی بود فلانی آن را انجام نمیداد... یا فلانی در برابر آن سکوت نمیکرد... یا حکومت اجازه نمیداد...
در کنار آن انبوه پیامهایی که از هر سو با یک مضمون به ما میرسد و آن این است که ما سزاوار موقعیتهای بهتری هستیم بیشتر از آنچه بدان دست یافتهایم. وسایل سریعتری برای رسیدن به آنچه میخواهیم وجود دارد. تو حق نداری از مشروعیت آن وسایل بپرسی زیرا ما را از حرکت و جهش باز میدارد.
پرواضح است که وجدانهای ما شدیدا تحت تأثیر قرار میگیرد و این بار در برابر راههای غیر مشروع برای رسیدن به موفقیت و ثروت کمتر حساس میشود. خداوند پیامبرش را به استقامت دعوت کرده است و میفرماید: «فاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» [هود:١١٨]. پس، همان گونه كه دستور يافتهاى ايستادگى كن، و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند]، و طغيان مكنيد كه او به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
ابن عباس میفرماید: هیچ آیهای بر رسول خدا سختتر از این آیه نبود. وقتی صحابه گفتند پیری زودتر به سراغت آمده است فرمود: سورهی هود و امثال آن مرا پیر کرد.
این پیام رسول خدا حکایت از اهمیت استقامت در زندگی مسلمان دارد و استقامت برای شخصیت اسلامی فرد یک اصل است.
تجارب جهانی ثابت کرده است که استقامت بهترین بخش عمل است؛ در روابط اجتماعی و روابط بینالمللی بهترین روش برای کنترل جامعه و جلوگیری از وقوع جنایت است. چرا چنین نباشد که استقامت در معنای عمیق خود به معنی پایبندی و اعتراف به حق و حرکت در مسیر آن است. افراد بیشماری هستند که اسباب پیشرفت و موفقیت را در اختیار دارند اما از برقراری ارتباط با درون خود عاجزند. در درون انسان مسلمان انگیزهی حرکت به سوی خیر و نیکی وجود دارد اما عدم استقامت در بسیاری از موارد مانع استفاده از این انگیزه برای پیشرفت فردی و اجتماعی میشود. وقتی گناهان به بخشی از رفتار روزمرهی انسان تبدیل شود، اعتماد به نفس او را از بین میبرد و نمیتواند توانمندیهای خود را به درستی ارزیابی کند. همان گونه که در نگاه دیگران مصداقیت خود را از دست میدهد. این عوامل برای خاموش کردن درخشندگی معنوی و اجتماعی در آن واحد کافی است.
استقامت برای نشان دادن اصالت ذات غیر قابل تجزیه است زیرا انسان کمتر میتواند اهل استقامت باشد؛ یا کمتر میتواند در همهی احوال صادق باشد یا در برابر بیت المال پاکدست بماند. استقامت به عنوان طبیعت کلی شخص مسألهی بسیار حساسی است؛ گاهی حاصل میشود و گاهی نمیشود و تلاش روزمرهی ما آن است که نخست از آن حفاظت کنیم و بعد آن را ریشهدار سازیم.
به جرأت میتوانم بگویم ما برای آن که اهل استقامت باشیم به تأمل و فعالیت بیشتر نیاز داریم؛ به فداکاری بیشتر از آنچه داریم نیازمندیم. این بدان معناست که پیشرفت در مسیر استقامت به توسعهی همه جانبه نیاز دارد و این توسعه به عزم و همت و پافشاری در پیمودن مسیر تغییر نیازمند است. رفتار متمایز از مجموعهی بزرگی از عادات متمایز تشکیل شده است. وقتی انسان تصمیم میگیرد که هر سال یک یا دو عادت بد را ترک کند، پنج سال نمیگذرد که میبیند از شخص عادی به شخص خوب و ممتاز تبدیل شده است.
من امیدوارم به این نتیجه برسیم که ضعف استقامت زمینه را برای رشد بسیاری از مشکلات روحی و اجتماعی ما فراهم میکند. اگر در بسیاری از مشکلاتی که در زندگی خود با آن روبرو هستیم دقت کنیم میبینیم که این مشکلات به خطاهای مکرر شخصی باز میگردد. زیرا انحراف در نهایت به نوعی به فرد زیان وارد میکند. راهی است که به گذرگاه اخلاقی تنگ و تاریک منتهی میشود و این گذرگاه سرانجام به بنبست میرسد اما گاهی به وقت زیادتری نیاز داریم تا آن را درک کنیم.
با استقامت خود را از غلبهی گرایشهای نا مشروع آزاد میکنیم؛ ارادهی خود را از یوغ بردگی و خیال موفقیت کاذب رهایی میبخشیم. از نگرانی و اضطراب داخلی آزاد میشویم و از راه اطمینان و اعتقاد به این که ما همان کاری را انجام میدهیم که باید انجام دهیم به خودهماهنگی میرسیم.
استقامت چنان احساس خوشبختی و نیرومندی را در انسان به وجود میآورد که زبان از وصف آن عاجز است.
در جهانی که به سرعت در حال تغییر و تحول است محافظت از اصلی که در برابر تغییر مقاومت میکند معادل ماندن ستارهای در مدار خود و دگرگون کردن مسیر حرکت آن است. آیا آنچه ترسیم کردهایم چون فریادی در بیابان یا نقطهی تحولی از خارزار به گلستان است؟ من پاسخی ندارم خواننده باید پاسخ دهد.
نظرات