مؤمن پیوسته بین دو جاذبه و کشش قرار دارد، یکی جاذبه‌ی ایمان و احساس مسؤولیت ایمانی که در انجام عمل صالح یا تصمیم به انجام عمل نیک قرار دارد و دیگر جاذبه و کشش شیطانی و زیبا و جلوه دادن لغزش‌ها و حب و علاقه به دنیا است، البته انسان از این دو بی‌خبر و نسبت به آگاهی به آن‌ها بی‌تمایل و سست است.
شک و تردید این دو جاذبه‌ی درونی، امری قدیمی و کهن است و پیوسته ادامه دارد.
قرآن می‌گوید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»[سوره الشمس ۸]
در این میان روزه نقش بسزایی در زمینه‌ی تمرین و تربیت نفس و کشش آن به جذبه‌ی ایمان و احساس مسؤولیت دارد.
کشاکشی بین خواسته‌ی نفس و خوردن و آشامیدن و رفع نیاز جنسی و خودداری کردن از این امور در ساعتی معین، نفس آدمی را تربیت می‌کند بر این‌که همیشه مطابق خواسته‌های نفسانی حرکت نکند. 
دو اصطلاح قرآنی دقیقاً به تبیین این موضوع پرداخته است؛
کلمه‌ی هدی که اشاره به جذب ایمانی دارد؛ و حرکت در این راستا فوایدی به دنبال دارد ازجمله: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ»[سوره طه ۱۲۳]
کسی که تابع جذبه‌ی ایمانی خود شد در دنیا گمراه و سرگشته نخواهد شد و در آخرت با درآمدن به دوزخ بدبخت نمی‌گردد. 
پیامد دوم؛ پیروی از هدایت ربانی انسان را از ترس نسبت به آینده در امان قرار می‌دهد، و اندوهی نسبت به گذشته نخواهد داشت: 
«فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»[سوره البقرة ۳۸]
و کلمه‌ی «هوی» اشاره به جذب و کشش شیطانی دارد. 
قرآن می‌گوید: بعضی انسان‌ها کشش‌های نفسانی خود را خدای خویش قرار داده‌اند و دربست تابع هوی خود هستند.
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا»[سوره الفرقان ۴۳]
در مدرسه‌ی رمضان انسان تمرین می‌کند هوای خود را کنترل و آن را تابع هدایت ربانی کند. 
به تعبیر قرآن پیروی از هوی نفس انسان را به وادی نابودی می‌کشاند. 
«فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَىٰ»[سوره طه ۱۶]
پیروی از هوی نفس انسان را از حالت تعادل خارج می‌کند.
«وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»[سوره الكهف ۲۸]
و این‌که آن کس که تابع هوای نفس خود می‌شود، مقام و جایگاه خود را در پیشگاه خدا و بندگانش از دست می‌دهد. 
«وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ» [سوره اﻷعراف]
دمی با شعراء 
در این باب بیدل دهلوی زیبا می‌سراید.
زِ ره هوس به توکی رسم، نفسی زِ خود نرمیده من
همه حیرتم به‌ کجا روم، به رهت سری نکشیده من
سعدی می‌گوید:
اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت
گراز پی شهوت و هوا خواهی رفت 
از من خبرت که بینوا خواهی رفت
(مولوی، دیوان شمس، رباعی شماره ۳۷۲) 
ترکِ شهوت‌ها و لذّت‌ها، سَخاست
هر که در شهوت فرو شد، برنخاست
عُروَةُالوثقی است این ترکِ هوا
بر کشَد این شاخ، جان را بر سَما
(مثنوی معنوی، دفتر دوم)