جنگ روانی موضوعی مربوط به عصر جدید نیست چرا که از قدیم این مباحث به روش سنتی انجام می‌شد.
جنگ روانی یا به تعبیری دیگر پروپاگاندا نوعی عملیات روانی است که هدف آن تغییر و تأثیرگذاری بر باورها، نگرش‌ها و رفتارهای افراد یا گروه‌ها است. این نوع جنگ معمولاً با ابزارهایی مانند رسانه‌های جمعی، شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات و خبرسازی انجام می‌شود و هدف اصلی آن تسلط بر افکار عمومی و ایجاد یا تغییر در باورهای جامعه است.
رسانه‌ها با انتخاب و نمایش گزینشی اخبار و اطلاعات، می‌توانند دیدگاه مخاطبان را نسبت به مسائل مختلف تغییر دهند یا شکل دهند.
رسانه‌ها می‌توانند با تأکید بر جنبه‌های احساسی وقایع و حوادث، مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند و احساسات خاصی همچون ترس، نفرت، یا امید را در آن‌ها ایجاد کنند.
در مواردی رسانه‌ها می‌توانند با انتشار مطالب و اخبار دروغ یا تحریف شده، به اختلافات اجتماعی دامن بزنند و به تفرقه و ایجاد شکاف در جامعه کمک کنند.
این کارکرد که به آن “جنگ هراس” نیز گفته می‌شود، تلاش دارد با بزرگ‌نمایی خطرات و تهدیدها، حس ناامنی و نگرانی را در جامعه القا کند.
برخی رسانه‌ها به‌طور مداوم ایده‌ها و باورهای خاصی را تبلیغ می‌کنند تا مخاطبان نسبت به آن‌ها اعتماد و تمایل بیشتری پیدا کنند.
در کل، جنگ روانی در رسانه‌ها ابزاری قدرتمند برای مدیریت و جهت‌دهی افکار عمومی است که از آن برای دستیابی به اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی استفاده می‌شود.
زمانی که رابطه دو کشور با یکدیگر به درگیری نزدیک می‌شود و حالتی خصمانه میان آن‌ها شکل می‌گیرد، میدان جنگ رسانه‌ای بسیار در این خصوص مهم است چرا که اکثر عملیات‌های روانی در این بزنگاه رخ می‌دهد و اکر کشوری در این میدان نبرد، عملکرد دفاعی خوبی ارائه ندهد، بلاشک هزینه‌های کلانی را باید پر اخت کند.
رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور نیز به تازگی گفت: «در شرایط اخیر و تقابلی که بین ایران و رژیم صهیونیستی به وجود آمده است، شاهد جنبه‌های جدیدی از تهدیدات هستیم.» سردار غلامرضا جلالی در «نشست تخصصی هم‌افزایی پدافند و امنیت سایبری» با اشاره به ماهیت دوگانه تهدیدات سایبری-فیزیکی در دوره رواج استفاده از هوش مصنوعی، اظهار کرد: «در مواجهه با تهدیدات سایبری – فیزیکی که ماهیت سیال و پویا دارد، باید دفاعی هوشمند و روزآمد بکار گرفته شود.»
رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور با بیان اینکه فناوری‌ها علاوه‌ بر تسهیل زندگی بشر برای کنترل، اشراف و جمع‌آوری داده کاربرد دارند، تصریح کرد: «این امر منجر به تسلیم ناخواسته افراد به اشراف اطلاعاتی می‌شود. با توجه به اینکه این فناوری‌ها از سوی اشخاصی بااراده و برنامه خاص توسعه داده می‌شوند، باید به انگیزه‌های پشت پرده آن‌ها توجه کرد.»
یاید به این موضع اشاره کرد که صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی ، باید بهتر، بیشتر و موثرتز در حوزه جنگ روانی در رسانه کار کند چرا که نقش آفرینی لازم را در این خصوص ندارد.
مطبوعات نیز باید با کمک بیشتر وزارت ارشاد نیز موثر تر وارد شوند و نقش خود را ایفا کنند. چرا که علی رقم توانمندی ایران در حوزه نطامی و موشکلی، دارای یک پدافند رسانه ای نیستیم.
محمد لسانی، کارشناس رسانه به آرمان امروز گفت: از زمان جنگ‌های جهانی اول و دوم، واحدهای ارتشی به نام «واحدهای عملیات روانی» یا «سای‌اپ» (Psychological Operations) در کنار حملات نظامی به میدان آمدند. هدف این واحدها ایجاد هماهنگی با جوامع ناراضی و نفوذ در نیروهای نظامی دشمن بود تا به این ترتیب، سدهای انسانی و اجتماعی در برابرشان نرم شوند و عملیات نظامی با سهولت بیشتری پیش رود. همچنین این عملیات منجر به جذب نیروهای انسانی می‌شد و از این نیروها به‌عنوان منابع اطلاعاتی یا برای نفوذ استفاده می‌کردند.
وی در ادامه افزود: عملیات روانی تاریخچه‌ای طولانی دارد که حدود ۸۰ تا ۹۰ سال به آن سابقه تاریخی می‌توان اختصاص داد. البته، اگر به دوران پیش از مدرنیته بازگردیم، تأثیرات مشابهی در همراهی جنگاوران با نیروهایشان مشاهده می‌کنیم.
این کارشناس رسانه با اشاره به مفهوم عملیات روانی در دوران مدرن مطرح کرد: در دوران مدرن، مفهوم عملیات روانی عموماً بار منفی پیدا کرده است، زیرا ابرقدرت‌ها از این ابزار برای تأثیرگذاری و همسو کردن توده‌ها به نفع گفتمان و منافع خود استفاده می‌کنند. در حالی که در تاریخ اسلامی و حتی پیش از آن، این نوع تأثیرگذاری‌ها جزئی از نبرد بوده و همراه با افتخار و روحیه جنگاوری صورت می‌گرفته است.
وی ادامه داد: بنابراین، اگرچه در عصر حاضر عملیات روانی بار منفی به خود گرفته، اما در تاریخ شاهد همگرایی سازنده بین نبردهای میدانی و عملیات روانی بوده‌ایم. این ابزارها، هنگامی که با نیت صحیح به‌کار گرفته شوند، نقش مهمی در هماهنگی و تقویت روحیه‌ جامعه و نیروهای نظامی داشته‌اند.
لسانی در مورد چگونگی مقابله با جنگ روانی گفت: شناخت منبع و پیشینه آن، به همراه تفکر نقادانه نسبت به بافت و محتوای پیام، لایه‌های مختلفی دارد. در برخی فرهنگ‌ها، از اصطلاح “خواندن بین خطوط” (Read between the lines) استفاده می‌شود. این اصطلاح به معنای توجه به پیام‌های پنهان و ایهام‌هایی است که در ظاهر کلمات مستتر هستند. در ادبیات غنی فارسی نیز، این نوع از کدگذاری پیام به خوبی مشاهده می‌شود؛ جایی که بسیاری از پیام‌ها دارای معانی چندلایه و پیچیده هستند. کسی که با زبان و ادبیات فارسی آشنایی داشته باشد، بهتر می‌تواند این پیچیدگی‌های بافت پیام را درک کند.
وی اینگونه ادامه داد: در رسانه‌ها، مفاهیمی مانند «کدگذاری» (Encoding) و «کدگشایی» (Decoding) وجود دارد. کدگذاری به فرآیند تولید پیام توسط فرستنده اطلاق می‌شود، در حالی که کدگشایی زمانی رخ می‌دهد که گیرنده سعی می‌کند معنای پشت پیام را دریابد. اما اگر نویز یا اختلال در فرآیند انتقال وجود داشته باشد، یا پیام به قدری پیچیده باشد که نتوان آن را به‌درستی رمزگشایی کرد، گیرنده ممکن است قادر به فهم دقیق پیام نباشد.

این کارشناس رسانه به اهمیت سواد رسانه‌ای اشاره کرد و گفت: برای رفع این مشکل، افراد باید دارای سواد رسانه‌ای کافی باشند. فردی که به‌عنوان یک «دریافت‌کننده ماهر» پیام عمل می‌کند، باید بتواند لایه‌های مختلف پیام را شناسایی و تحلیل کند و با دید نقادانه به محتوا نگاه کند تا پیام به‌درستی و بدون اختلال فهم شود.
لسانی در خصوص دامن زدن جنگ روانی توسط تندروها اظهار کرد: جنگ روانی یا عملیات روانی اصولاً در سطح فراملی و علیه هویت‌های متخاصم تعریف می‌شود، نه در سطح ملی یا داخلی. گروه‌های سیاسی با استفاده از ابزارهای مختلف، تلاش می‌کنند حمایت اجتماعی و سیاسی را به دست آورند. در کشور ما، این گروه‌ها به‌طور سنتی در دو اردوگاه اصلی، یعنی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، شناخته می‌شوند. هرکدام از این اردوگاه‌ها دارای سه ضلع چهره‌های سیاسی، نهادهای حقوقی_سیاسی و بدنه اجتماعی هستند.
وی افزود: این اردوگاه‌ها تلاش می‌کنند تا در بزنگاه‌های انتخاباتی، همگرایی میان این سه ضلع ایجاد کنند. با توجه به ضعف ساختار حزبی و تشکیلاتی در کشور ما، بسیاری از کمپین‌های سیاسی به‌صورت شب انتخاباتی شکل می‌گیرند و به همین دلیل، فعالیت‌های مستمر و تأثیرگذار این گروه‌ها در دوران غیرانتخاباتی کمتر دیده می‌شود. در این زمان، بیشتر بدنه‌های اجتماعی این گروه‌ها به کنش‌های خود بر اساس فهم اجتماعی و سیاسی ادامه می‌دهند. این کارشناس رسانه اینگونه ادامه داد: نکته مهم این است که نباید این بدنه‌های اجتماعی را تخریب یا برچسب‌زنی کرد. این بدنه‌ها نقش مهمی در پویایی و حیات سیاسی کشور ایفا می‌کنند. هرچه بیشتر بتوانیم این بدنه‌ها را در اردوگاه‌های مختلف زنده و فعال نگه داریم، به پویایی ساختار سیاسی کشور کمک خواهد کرد.
لسانی درمورد نقش رسانه در جنگ روانی بیان کرد: توانایی رسانه‌ها در مقابله با جنگ روانی بسیار حائز اهمیت است، به‌ویژه در زمانی که نقش آن‌ها در پیشبرد خط توسعه و پیشرفت ملی برجسته می‌شود. رسانه‌ها در گام اول باید تلاش کنند تا این خط ملی را تقویت کرده و از هرگونه گرایش به سمت خطوط حزبی یا جناحی که به تضعیف این خط ملی منجر شود، پرهیز کنند. هرگونه تمرکز بر خطوط حزبی یا جناحی که به ضرر منافع ملی باشد، تأثیر منفی دارد.
وی افزود: رسانه‌ها باید جایگاه خود را در این عرصه به‌درستی شناسایی کنند و سپس به کنش‌سازی بپردازند؛ یعنی ایجاد رفتارها و واکنش‌های اجتماعی مؤثر. این نه‌تنها به ایجاد رفتارهای خاص کمک می‌کند، بلکه شبکه‌سازی نیز مهم است. رسانه‌ها می‌توانند با فعال کردن گروه‌های اجتماعی مانند دانشجویان، جوانان، کارگران و زنان، شبکه‌هایی از کنشگران ایجاد کنند که در جهت منافع ملی عمل کنند.
لسانی در پایان خاطرنشان کرد: بنابراین، رسانه‌ها نقش مهمی در شبکه‌سازی و کنش‌سازی دارند و این فرآیند، در نهایت به تقویت قدرت و اقتدار ملی ختم می‌شود. از سوی دیگر، دوقطبی‌سازی و ایجاد جدال و نزاع‌های سیاسی که منجر به دسته‌بندی‌های متضاد در جامعه شود، اقتدار ملی را تضعیف می‌کند و به نفع منافع ملی نیست. رسانه‌ها باید از این روندها دوری کرده و در جهت همبستگی و وحدت ملی فعالیت کنند.