اینكه نوشتیم «ظاهرا» جدید، به این علت است كه همه علاقهمندان به تاریخ معاصر میدانند كه نامگذاری این واقعه، از همان روز 28 مرداد 1332 محل بحث بوده است. طرفداران شاه و پهلویها، مثل اردشیر زاهدی از همان اول سفت و سخت میگفتند كودتا نبود، بلكه قیام ملی بود و حتی این روز را جشن میگرفتند، بعضی از آنها حتی میگفتند، این مصدق بود كه كودتاچی بود. از طرف دیگر طرفداران مصدق و جبهه ملی و مخالفان حكومت پهلوی میگفتند كه كودتاست. دولتهای غربی تا دههها در این باره سكوت كردند، تا اینكه بالاخره امریكاییها از گوشه و كنار مقر آمدند و گفتند كودتا بوده و ما مسوول آن بودیم. دولت انگلیس اما تا به امروز در این باره سكوت كرده و هیچ اظهارنظر رسمیای نكرده، اگرچه بسیاری از محققان و پژوهشگران انگلیسی و همچنین مقامات سابق و اسبق بریتانیایی، مثل دیوید اوئن وزیر امور خارجه بریتانیا، به صراحت گفتهاند كه كودتا بوده و ما یعنی انگلیسیها در آن نقش داشتیم.
این بحث بعد از انقلاب و با مطرح شدن نقدها به محمد مصدق هم ادامه داشت. بعضی پژوهشگران مثل پیروز مجتهدزاده و بعضی طرفداران پهلوی، مثل پرویز ثابتی بارها و بارها گفتهاند كه كودتایی صورت نگرفته. بعضی مورخان و اساتید علوم سیاسی مثل عباس میلانی هم چنین نظری دارند. در مقابل پژوهشگران و مورخانی مثل محمدعلی موحد، یرواند آبراهامیان، همایون كاتوزیان، سهراب یزدانی، علی رهنما و فخرالدین عظیمی خیلی جدی معتقدند كه آنچه در 28 مرداد رخ داده كودتا بوده و در این باره كتابها و مقالههای فراوانی نوشتهاند، پژوهشگران غیرایرانی مثل مارك گازیوروسكی و استفن كینزر هم با این گروه اخیر هم نظرند.
البته انتقادها به مصدق و عملكرد و منش او از همان ابتدا بوده و در سالهای اخیر هم بسیار شدیدتر شده، گروهی او را پوپولیست میخوانند، عدهای دیكتاتور، برخی مخالف دموكراسی و شماری ساده لوح و گرفتار توهم توطئه. در كنار اینها بسیاری- از طرفداران او و از میان پژوهشگران- هم معتقدند كه البته به مصدق انواع و اقسام انتقادها وارد است، اما او سیاستمداری كاركشته و پاكدست و شریف و میهندوست بود.
در كنار همه این بحثهای تمامنشدنی، آنچه جالب توجه است، داغ شدن دوباره این بحث است كه آیا 28 مرداد كودتا بود یا نبود؟ یك حقوقدان و استاد دانشگاه كه این روزها به دلیل موضعگیریهایش در قبال وقایع اخیر بسیار پرطرفدار شده، در فضای مجازی بحث حقوقی مستوفایی كرده در این باره كه به لحاظ حقوقی آنچه در 28 مرداد رخ داد، كودتا نبود. البته این به معنای درستی حرف ایشان نیست. زیرا حقوقدانهای دیگری مثل عباس توفیق از همین منظر كوشیدهاند نشان دهند كه 28 مرداد به لحاظ حقوقی كودتا بود. روزنامه دنیای اقتصاد هم در گزارشی كه 28 مرداد امسال برگزار كرده، به همین موضوع پرداخته است. این گزارش از نشستی كه در دفتر این روزنامه، با حضور موسی غنینژاد، اقتصاددان، محمود كاشانی، حقوقدان و داریوش رحمانیان استاد تاریخ برگزار شده، تهیه شده است. نكته جالب توجه این گزارش و نشست، همنظری موسی غنینژاد با محمود كاشانی است، آنها هر دو صراحتا معتقدند كه 28 مرداد كودتا نیست. غنینژاد در این نشست به صراحت گفت مصدق پوپولیست بود، دركی از دموكراسی نداشت و دستاوردهای مشروطیت را به باد داد.
خلاصه اینكه بحث درباره 28 مرداد و نهضت ملی شدن صنعت نفت امسال و در آستانه هفتاد سالگی بسیار داغتر از سالهای گذشته است. درباره اینكه چرا این بحث همواره پرهیجان بوده، جامعهشناسان بسیار بحث كردهاند، در این باره هم كه چرا این سوالهای خاص مطرح شده، بسیار میتوان بحث كرد و اتفاقا خیلی موضوع جذابی است. چرا ایرانیان با گذشت هفتاد سال دست از سر یك رویداد تاریخی برنمیدارند و مدام راجع به آن بحث و جدل میكنند؟ از همین جاست كه میتوان به پرسش آغازین پاسخ داد: 28 مرداد كودتا بود یا نبود؟ پاسخ به این سوال، علیالحساب (شاید تا همیشه) غیرممكن است، زیرا موضعگیری درباره یك واقعیت تاریخی حاد و بحثبرانگیز، مثل 28 مرداد، غیر از ارزشسنجی رخدادهای تاریخی به هزار انگیزه و علقه و گرایش بستگی دارد. آدمها با گرایشها و رویكردهای متفاوت سیاسی، عقیدتی و تعلقات مادی و اقتصادی گوناگون، در جبهههای مختلف قرار میگیرند. موضعگیری در برابر28 مرداد، فقط موضعگیری در برابر یك گزاره تاریخی نیست، با شوون مختلفی از هویت انسانی ما گره خورده است و غیر از نظر ما راجع به یك واقعه تاریخی، خیلی چیزهای دیگر را هم نشان میدهد. به همین علت است كه به سادگی نمیتوان گفت كه این رویداد، كودتا بوده یا خیر؟ نویسنده این یادداشت البته همسو با پژوهشگران مذكور در بالا و به علت مطالعه آثارشان، معتقدم كه 28 مرداد 1332 یك كودتا بوده، اما افرادی را هم كه نظری متفاوت دارند، جدی میگیرم و معتقدم كه این سوگیری آنها، غیر از اطلاعات و مطالعات تاریخی، به هزار و یك عامل دیگر هم بستگی دارد و در نتیجه این سوال همیشه پاسخ یكسان و مشابهی ندارد، زیرا همزمان با پاسخ، موضع و جهتگیری فرد در قبال خیلی چیزهای دیگر را هم نشان میدهد، از جمله اینكه كجای تاریخ و جغرافیا ایستادهایم.
نظرات