اغلب ما گرچه ظاهراً خود را دیندار و نه مادیگرا میدانیم، اما خوب اگر نگاه کنیم مادّیگرایانه زندگی میکنیم. یعنی در عمل و متن زندگی، مادّیگرا هستیم و نه دیندار. آخر چطور میشود که بشنویم پیامبرمان گفته است خدا به پیکرهایشما، به چهرههای شما، به اموال شما نمینگرد، بلکه تنها به دلهایِ شما نگاه میکند و آنوقت آنچه کمتر از همه محلِ تأمّل و توجه ما واقع میشود، پاکیِ دل باشد؟(حدیث: إِنَّ اللَّهَ لاَ يَنْظُرُ إِلَى صُوَرِكُمْ وَأَمْوَالِكُمْ وَلَكِنْ يَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُم ْ/ بهروایت مسلم)
در متن زندگی، دلنگرانِ آن اساسیترین چیز نیستیم. آن کانونیترین چیز که همان «قلب سلیم» است. قرآن میگوید در حیات اخروی، تنها و تنها «قلب سلیم» یعنی دلِ پاک و پیراسته، به حال آدمی سودمند خواهد بود و نه هیچ چیز دیگر.(یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ/ شعراء:۸۸ و ۸۹)
راستی احوال دل و نگرانی از زنگارها، کدورتها، غفلتها، آفات و بیماریهایی که عارض دل ما میشود چقدر اولویت زندگی ماست؟
تعبیر «قلب سلیم» تنها دوبار در قرآن آمده است. یکبار در دعایی است که بر زبان ابراهیم جاری میشود که خدایا مرا در روز آخرت خوار نکن، همان روزی که مال و فرزند سودمندی ندارد و تنها دل پاک، یاریگر است.(یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ / شعراء:۸۸ و ۸۹) و جای دیگر در وصف خودِ ابراهیم است که او با دلی پاک به نزد پروردگارش حاضر شد. (إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ / صافات:۸۴)
با نظر به احوال ابراهیم میشود دو ویژگی مهم برای دل او پیدا کرد. همان دلی که مصداق قلب سلیم معرفی میشود. یکی نرمدلی و دردمندی(أوّاه) و دیگری خیرخواهی و بُردباری(حلیم): «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»(هود/۷۵)؛ «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ»(توبه/۱۱۴)
دو جا قرآن در وصف ابراهیم میگوید او «أواه» و «حلیم» است. راغب اصفهانی در «مفردات»، حِلم را «خويشتنداري به هنگام هيجان غضب» تعریف میکند. أوّاه را هم به رقیقالقلبی و دلرحمی معنا کردهاند.(الأوَّاهُ الرحيم الرقيق القلب)
أواه، دلِ درمندی است که رقیق، نازک و دلسوز است. حَلیم، وجود بُردبار و دیرخشمی است که با مردم مدارا میکند و این دیرخشمی پرتوی از خیرخواهی و مردمدوستی است. حلیم به کسی میگویند که خواهان مجازات زودهنگام نیست و نمیگذارد مغلوب زبانههای خشم و انتقام شود.
خوب است این دو خصلت را در احوال ابراهیم جستجو کنیم. جایی ابراهیم دعا میکند که بارالها هر که از آیین من پیروی کند از تبار من است و هر که از من عصیان کند، تو آمرزنده و مهربانی.(فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ ابراهیم: ۳۶). او از خدا میخواهد که با اعراضکنندگان از توحید هم با غفران و مرحمت رفتار کند و این دعای ابراهیم نشانهای است از قلب سلیم او. از اینکه او «أواه» و «حلیم» است.
جای دیگری به گزارش قرآن، وقتی فرشتگان گماشته بر قوم لوط، میهمان ابراهیم میشوند و مژدهی فرزندی به نام اسحاق را به او میدهند و بعد خبر میدهند که برای کیفر قوم لوط آمدهاند، ابراهیم با آنان وارد جدال میشود. با اینکه به تازگی بشارت اسحاق را دریافت کرده است، اما در خصوص قوم لوط، خواهان تأخیر در عقوبت است. (فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ / هود:۷۴). جدال با فرشتگانِ مأمور عذاب به منظور انصراف از کیفر و یا تأخیر در آن، نشانهای از بُردباری و حِلم ابراهیم است که همچنان که گفته آمد نشانی است از خیرخواهی و مردمدوستی او.
در موضعی دیگر پس از آنکه با کلماتی دلنواز پدرش آزر را به آیین توحید دعوت میکند و آزر به او میگوید تو را سنگسار میکنم، ابراهیم میگوید برای تو دعا خواهم کرد. (لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا * قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا/ مریم: ۴۶ و ۴۷). این مایه مدارا و مهر با پدری که خواهان هلاکت اوست، نشانهای است از دردمندی، نرمدلی و بُردباری ابراهیم.
دلی که أواه یعنی مشفق، نرمخو و دردمند و حلیم یعنی بُردبار و دیرخشم است، دلِ سلیم است. دلِ پاک، دلِ ابراهیم است. دلی که با فرشتگان عذاب، جدال میکند و از خدا میخواهد با آنان که از آیین توحید روی میگردانند، غفور و رحیم باشد.
تنها چیزی که در سرای آخرت یاریگر ماست قلب سلیم یا همان دلِ پاک است و ابراهیم در قرآن، الگو و سرنمونِ دلِ پاک، معرفی میشود.
قلب سلیم، قلبی رقیق، مشفق، دردمند، دیرخشم و بُردبار است.
قلب سلیم، ابراهیم است.
نظرات