قرآن کتاب مبارکی است که توانست از ملتی نادان امتی بزرگ تشکیل دهد و نسلی را بر صفحهی تاریخ ماندگار ساخت که اگر انگیختنهای این کتاب وجود نداشت، هرگز نامی در تاریخ نمییافت.
قرآن تنها ملت عرب را از برکات خود بهرهمند نساخت، بلکه جهانیان توانستند بهترین نتایج را از این کتاب والا برچینند، زیرا تعالیم قرآنی، جامعه انسانی را از نو بنیان نمود و تمامی کج اندیشی و خرافهپرستیهای گذشتگان را برچید.
دیدگاهی که جامعهی جهانی با ظهور قرآن بدان رویی آورد، منطقی نو را بخشید، زیرا اسلوب معرفتی را آزاد گذاشت و توانست بر گیتی دست یابد.
اگر قرآن مردم را بدان روشهای پژوهشی و تلاشهای نیکو فرا نمیخواند، جامعهی بشری در لابهلای خرافههای رومی، ایرانی و یونانی تا بی نهایت فرو میافتاد.
اما خداوندگار -از سر رحمت و فضل خود- جهان را از آن سرنوشت ناهنجار نجات بخشید.
قرآن کریم را نازل فرمود تا روزنهای نو را روی آفریدهها بگشاید، باشد که بتوانند در سایهسار روشنگریهای آن، مسیری بهتر گزینند و سوی آیندهای گرانقدر قدم گذارند.
إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً (۹)
وأَنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَهِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً (۱۰)
قرآن کتاب مبارکی است و برکت آن در حقایق گسترده و منافع پهناوری نهفته که در خود فرا گرفته است.
مسلمانان این نکته را نیک دریافتهاند، اما ایشان مسیری دگم و معمولی را پی گرفتهاند که ارتباط آنها را در چارچوبی محدود اسیر نموده و جز عبادتی سمبلیک و بزرگداشتی نمادین برای تلاوتهای بی رمق، مفهومی دیگر را جلوه نمیدهند. با این حال منتظر هستند که قرآن به طریقی خارق العاده آنان را از رحمات خود بهرهمند سازد.
خداوند عز و جل فرمودهاند:
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (۲۰۴)
مسلمانان بر این باورند که در مجالس قرائت، این رحمت از آیات قرآنی نازل میگردد چنانچه گرمی از اجاق برمیخیزد و آب از چشمه جاری میگردد، سپس پنداشتهاند که آن رحمت مستقیم روی رنجدیدگان و اندوهگینان نقش ایفا میکند و آنان را شاد میگرداند.
این دیدگاهی است کاملا وارونه، زیرا رحمت مورد نظر قرآنی عبارت است از اینکه در مشکلات و گرفتاریها به رهیافتهای قرآنی مراجعه شود و از برکات آن بهرهمند گردند.
خوانندگان و شنوندگان پیامهای قرآنی در صورتی از رحمت قرآن برخوردار میشوند که جهت دسترسی به رهیافت و راهحل قرآنی برای گرفتاریها، در آن بیاندیشند و تامل ورزند.
همانا رحمت قرآنی چیزی نیست که در مجالس مردگان و زندگان جاری شود و غافلین و اعراض کنندگان را دربر گیرد، بلکه کالای گرانبهایی است که تنها متفکران و اندیشمندان عرصهی قرآنی بدان دست مییابند.
آیا برداشتن قرآنی جیبی و یا گذاشتن آن روی طاقچهای در خانه، چه معنایی دارد؟
آیا قاری قرآنی که غافلانه آهنگها را برگزار مینماید و شنوندهای که صدای قرائت، گوشهایش را مملو کرده، چه سودی از قرآن میبرد اگر به مفاهیم آن اطلاعی نداشته باشد؟
قرآن به دو روش افراد را تربیت و امت را تشکیل میدهد که اولی ارزندهتر از دومی است: یکی این است که معرفت و عظمت الهی و همچنین ساز ملاقات با مقام پروردگار جهانیان را در درون نهادینه میسازد.
دیگری عبارت است از آن احکاماتی که کاملا مشخص و مرزبندی شدهاند و از بندگان خواسته در احوال شخصی و یا نظام خانواده، جامعه، دولت و …. به اجرا درآورند.
از این رو بیان داشتیم که اولی والاتر از دومی است، زیرا تضمین رفاه عمومی بستگی به برپا داشتن پارهای قوانین و یا اجرای مجموعه دستوراتی انعطاف ناپذیر ندارد.
چه بسا ممکن است در ساختاری ظاهری، قوانین مورد جانبگیری قرار گیرد، در حالی که فساد و تباهی بر بینش و تفکر آنها سایه گسترانیده باشد.
قرآن کریم از جهت مداوای این درد و تشکیل امت اسلامی به پاکسازی درون و تثبیت فطرت انسانی اقدام ورزیده و در این راستا سورههای قرآنی را لبریز از اندرزهای گوناگونی نموده که زندگانی را بر پایههای تقوی، خشوع و اخلاص بنیان میگذارد.
همانا قوانین شرعی در رابطه با کیفرخواستها و سایر احکامات جزئی بیش از چند صفحه را به خود اختصاص ندادهاند، اما سایر صفحات قرآن کریم به تقویت و استوارسازی عقیده و شاخههای آن پرداختهاند.
شاخصهای که قرآن طی چهارده قرن به پیروانش بخشید عبارت از آن شکوهی است که در پی علاقهی راستین با وحی آسمانی، سراسر وجود آنان را فرا گرفت.
آنان نمونهی مردمانی پاک از جامعهی بشری بودند. آنگاه که قرآن نازل گردید، آنها در لجنزار شیادی و هرزگی با گناه و تجاوزگری آلوده شده بودند؛ قرآن همچون سیلابی پاککننده به پاکسازی آنان پرداخت و پیوسته چرک و چپول آنان را میزدود تا اینکه در نهایت آن جاهلیت را برچید که مدت زمان مدیدی بدان گرفتار آمده بود.
و اما ارتباطی که امروز مسلمانان با قرآن دارند، توان شستشوی آنان را ندارد چه رسد به اینکه ایشان به پاکسازی دیگران بپردازند.
مسلمانان -چنانکه بیان داشتیم- قرآن را کنار گذاشته و در زندگانی روزمرهی خود میان آموزههای قرآنی و خواستههای نفسانی دیواری ضخیم قرار دادهاند.
این همان نکتهی شگفتانگیزی است که میبینیم در رسانههای تل ابیب، لندن، پاریس، واشنطون و … از بهترین قاریهای قرآن استفاده میشود و صدای دلنشین آنها را بر فونوگرافها میگذارند و به گوش مسلمانان میرسانند!!…. آن قرآنی که نسلهای اولی را برانگیخت، اما اکنون چنان محدود گشته که کسی را برنمیانگیزاند…!!
شکی نیست که اگر مسئولین ایستگاهای رسانهای احساس میکردند تلاوتهای قرآنی هوشیاری میبخشد و ناتوانی را برمیانگیزاند، هرگز تلاوتی را پخش نمیکردند و از هیچ قاری قرآنی دعوت به عمل نمیآوردند…
واقعیت این است که آنان در پی مرگ بندگان هستند نه زنده نگه داشتن آنها را…!
همانا روح قرآنی دارای یک نظام فراگیر است که الهام بخش و بنیان گذار میباشد.
اما اینجا شیون از جنسی است و یاری رسانی از جنسی دیگر..!!
و اما راجع به سایر بسترهای تاثیرگذار قرآنی باید گفت که بیشتر آنها متوقف گشتهاند، بلکه از نگاه دانشآموختگان استعمار، مراجعه بدان دستورات، نشانگر انحطاط نیروی انسانی و واپسگرایی فکری است.
این را میتوان به عنوان یک بی اعتنایی عمدی نسبت به بیشتر نصوص قرآنی قلمداد نمود و یا همچون وسیلهای جهت نیرودهی برای سایر احکام در نظر گرفت.
چنین عملکردی شگفت انگیز نیست! زیرا آنجا که خداوندگار بیان داشته:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۹۰)
و فرمودهاند:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً (۷۰)
دستورات قرآنی در این دو آیه مساوی و همطراز هستند.
اگر از روی جسارت و گستاخی یکی را منهدم سازند و اهمال گذارند، لابد آن دیگری نیز زیر غبار انهدام پوشیده و پنهان میگردد.
طبعا در جامعهای که میکدهها رونق دارند، باده و شراب در قیمتهای گوناگون عرضه میشوند و شراب عالی از بادهی دنی جدا گذاشته میشود تا میگسار مورد کلاهبرداری واقع نگردد، هرگز تقوای الهی و سخن درست و حسابی مورد استقبال قرار نمیگیرد.
خلاصه اینکه توجیهات قرآنی مورد بی اعتنایی قرار میگیرند و قوانین الهی در سرزمین اسلامی عاطل و باطل میمانند…
همانا اگر مسلمانان با جدیت بر عرصهی قرآنی حضور مییافتند، وضعیت دیگری را برای خود رمق میزدند.
نظرات