نهايت تلاش متخصصان تعليم و تربيت در جهان امروز، رسيدن فرد به نقطه‌ى‌ خودکنترلى و بى‌نيازى از نظارت و کنترل عوامل بيرون از فرد است.

اين هدف بسيار بزرگ که در حد يک آرمان تلقى مى‌شود، در قرآن تقوا نام دارد و فلسفه‌ى اصلى روزه‌دارى است.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿بقره/١٨٣﴾

براى رسيدن و دستيابى به اين امر خطير و تعيين کننده، رهايى از عادت‌ها‌ و خودباورى، دو اقدام اصلى و اساسى هستند.

اول) شکستن عادت‌ها؛ مى‌دانيم که بسيارى از ما اسير عادت‌هاى خود هستيم؛ عادت به اين که هميشه بايد مقدار و زمان مشخصى، بخوريم، بياشاميم، بخوابيم و صحبت کنيم و...

بسيارى از رفتارهاى ما به‌گونه‌اى ناخودآگاه توسط عادت‌هاى ما شکل مى‌گيرند. متوجه شده ايد که پس از يک عمل ناشايست و زشت فوراً پشيمان مى‌شويم؟! با خود حرف مى‌زنيم که باز هم خراب کرديم؟!!

رمضان و روزه عادت‌شکنى مى‌کند. خورد و خوراک و خواب انسان را به هم مى‌ريزد.

- به جاى سه يا پنج وعده، فقط دو وعده مى‌خوريم!

- به جاى شش يا هشت ساعت، چهار تا پنج ساعت مى‌خوابيم!

- کمتر و به‌شيوه‌اى ديگر حرف مى‌زنيم.

- رفت و آمدها را کنترل مى‌کنيم و زمان آن‌ها به هم مى‌ريزد.

- خلاصه، به مدت يک ماه، عادت‌هاى جديدى شکل مى‌گيرد.

دوم) خودباورى که ترکيبى از خودکنترلى و خودْمديريتى است.

خودْکنترلى، انسان را از حيوان و ماشين متمايز و متفاوت مى‌کند. زيرا يکى از ويژگى‌هاى حيوان و ماشين اين است که توسط موجودى غير از خودش کنترل مى‌شود.

خودْمديريتى نيز، انسان بالغ و توسعه‌يافته را از انسان‌هاى معمولى جدا مى‌کند. انسان‌هاى عادى و معمولى، خودشان را کنترل مى‌کنند، ولى توسط ديگران مديريت مى‌شوند. اما انسان‌هاى رشديافته و فرهيخته، هم قادر به کنترل خود هستند و هم خويشتن را مديريت مى‌کنند.

خودْباورى، ترکيبى از خودکنترلى و خودمديريتى است.

تقوا، ترکيبى است از: رهايى از عادت‌ها - خودْباورى