مقدّمه:
کمال سپاس و ستایش؛ تنها از آنِ خداوند متعال است. درود و سلام بر پیامبران گزیده و بر خاتم آنان، محمّد مختار و بر خاندان و یاراناش، که پیشوایان هدایتاند؛ و هر که آنان را الگوی خود بداند، هدایت یافته است.
اجتهاد در شریعت اسلام جایگاه مهم و با ارزشی دارد. به بارنشستن ثمرهی شریعت و تحقق اهداف و مقاصد آن در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و به طور کلی امّت اسلامی، در گرو بهکارگیری عملی اجتهاد در زمینههای گوناگون و سطوح مختلف آن، نیز بهرهگیری از انواع متعدّد آن همچو: اجتهاد تأسیسی و ترجیحی،[1] هم چنین استفاده از اجتهاد مطلق، جزیی، فردی یا جمعی خواهد بود.
اجتهاد در شریعت اسلام، صورتهای گوناگونی دارد؛ گاهی اجتهاد در زمینهی قضاوت و داوری است که قاضیان، آن را به کار میبرند. اینگونه اجتهاد، به ویژه در عصر طلایی اسلام و پیش از قانونمند کردن احکام فقهی در مواد مختلف آن و ملتزم نمودن قاضیان به اجرای مفاد آن احکام، همچنین پیش از فتوا به بستن در اجتهاد (سدّ باب اجتهاد) بر آنها- جز در موارد مربوط به تحیق مناط[2]- از رونق زیادی برخوردار بود.
از صورتهای دیگر اجتهاد، قانونگذاریست؛ یعنی احکام فقهی –با توجّه به موضوعات مختلف آن- در موارد قانونی وضع گردد؛ برای نمونه: قانونهای خانواده (احوال شخصی) و مدنی و کیفری و اداری و ... مالی. همچنان که، «مجلة الأحکام العدلیة[3] در اواخر دورهی عثمانی، قانونهای مدنی را در چارچوب مذهب حنفی دربرداشت.
تشریع یا قانونگذاری اسلام را افزون بر قانونهای مدنی، میتوان در زمینههای گوناگون دیگر نیز، بر اساس اجتهاد نو -چه اجتهاد کلی، چه جزئی، چه تأسیسی، چه ترجیحی- انجام داد. چنین قانونگذاری در قانونهای مربوط به خانواده یا آنچه به «احوال شخصیه» نامیده شد، به اجرا درآمد، که نخست در مذهب حنفی التزام داشت؛ ولی سپس به تمامی مذاهب چهارگانه کشده شد؛ حتّی پس از آن، به دایرهی اجتهاد در گزینش آرای فقهی از همهی میراث ماندگار فقه اسلامی وارد گردید.
از کسانی که در مصر چنین اجتهادی را (آزادی در گزینش دیدگاههای فقهی) پایه نهاد، استاد اکبر، شیخ محمّد مصطفی مراغی[4] بود، که مقلّدان و متعصبان مذهبی بسیار بر او هجوم آوردند؛ امّا ایشان با دلایل محکم شرعی –که تنها نادانان و لجاجتطلبان آن را انکار میکردند- به رویارویی با آنان پرداخت.
از صورتهای دیگر اجتهاد، پژوهش و کندوکاو فقهی است. چنین شیوهیی را امامان فقهی ما در حلقههای تدریس با دوستان و شاگردان خود اعمال نمودند؛ به این صورت که، پس از بیان فروعات، به طرح سؤالاتی از خود یا دیگران میپرداختند؛ و در پرتو نصوص و قواعد فقهی و مقاصد شریعت، به آن مسایل پاسخ میدادند؛ و آنها را تجزیه و تحلیل میکردند. گونهیی از این شیوه و مانند را هم اکنون، استادان دانشگاه یا دانشجویان تحصیلات تکمیلی در قالب پایاننامهها به انجام میرسانند. برپایهی همین برّرسیها و پژوهشهای فقهی، مجتهدان، کتابهای فقهی را نوشتند.
یکی دیگر از صورتهای اجتهاد، فتواست؛ یعنی پرسشهای گوناگون فقهی به صورت شفاهی یا کتبی، در زمینههای مختلف زندگی شخصی و خانوادگی و اجتماعی، به عالم شریعت یا مفتی عرضه میگردد؛ و وی نیز به پاسخ هر یک از این پرسشها میپردازد. بر مفتی واجب است، که به پرسشهای فقهی دیگران پاسخ بدهد؛ و به تبیین آنها بپردازد؛ به ویژه اگر مفتی دیگری، جز او در آن منطقه یا دیار نباشد؛ یا اینکه، حکومت وی را به منصب افتا گمارده باشد. اصل در پاسخهای مفتی بر این است، که باید از روی پژوهش و اجتهاد خود سخن بگوید؛ و پاسخگوی رخدادهای واقعی امّت باشد؛ و از پاسخ به مسایل فرضی و غیر واقعی دوری نماید.
در هر مذهب از مذاهب موجود، کتابهایی با نام «فتاوی» نگاشته شده، که دربردارندهی پاسخهای فقهی به پرسشهای مطرحشدهی مسلمانان و حاکمان اسلامی است، که همهی ابواب فقهی را در بر میگیرد. این کتابها در هر مذهبی، بر احکام آن مذهب و اصول و تخریجاتاش شامل است. برخی این فتاوا را «احکام النوازل»، یعنی احکام رویدادها و حوادث مینامند.
از سویی دیگر، بعضی فتاوایی هم وجود دارد، که بر دلایل شرعی تکیه کرده است؛ امّا به پیروی از یک مذهب خاص محدود نمیشود. در این گونه فتاوی، گاهی مفتی از آرای همهی مذاهب موجود صرف نظر میکند؛ و به نظر یک صحابی یا یک تابعی تکیه مینماید. مشهورترین نمونه برای چنین کتابهایی، «فتاوای مشهور شیخ الاسلام ابن تیمیه» است، که شهرت آن، شرق و غرب جهان اسلام را درنوردیده.
در عصر کنونی، مفتیان و فقیهان بسیاری در پرتو دلایل شرعی و بیوابستگی به مذهبی خاص، بلکه تنها با ترجیح دلیل قوی و محکم، پرسشهای فقهی مطرحشدهی مردم را پاسخ میدهند. از بارزترین این عالمان، علاّمه سید محمّد رشید رضا، صاحب مجلهی «المنار» و نیز تفسیر«المنار» است، که بر صفحههای مجلهاش، به پرسشهای بسیاری از مسلمانان در نقاط مختلف جهان پاسخ مینویسد. مجلهی المنار در جهان اسلام، به ویژه در میان داعیان اصلاح و نوگرایی مشهور است.
همچنین؛ فتاوای رشید رضا گردآوری و در شش مجلد بزرگ منتشر شده است. از ویژگیهای ممتاز این فتاوی، پرداختناش به مقاصد شریعت و ارتباط احکام با اسباب و مصالح آن است؛ و با بصیرت و روشنگری، فقه واقعی را برّرسی نموده؛ و از رخدادهای جهان پیرامون خود غافل نشده؛ و میان قدیم و جدید، گونهیی پیوند پدید آورده؛ و به بیان حکم شرعی همراه با ذکر حکمت و هدف آن پرداخته و بدین وسیله، ذهن را قانع و دل را آرامش و اطمینان بخشیده است.
از فتاوای دیگر معاصر، میتوان به فتاوای امام اکبر، شیخالازهر، شیخ محمود شلتوت اشاره کرد، که ایشان هم، شیوهی رشید رضا را در پیش گرفته؛ و مجموعهی فتاوایشان در یک مجلد گردآوری شده است. من از کسانی هستم، که به همراه برادرم، احمد عسّال و با سفارش و دستور استاد، دکتر محمّد بهی، مدیر کل فرهنگ اسلامی در الازهر، در گردآوری و تنظیم فتاوای شیخ از کتابهای گوناگون و پراکندهی وی مشارکت داشتم؛ و آن را در یک مجلد تهیه نمودیم.
فتاوای علاّمهی بزرگ، شیخ محمّد ابوزهره نیز از دیگر کتابها در همین زمینه است. ایشان در برخی مجلهها، به ویژه در مجلهی «لواء الإسلام» پرسشهایی را پاسخ میگفت. فتاوای شیخ به یاری برادر اندیشمند و پژوهشگر و دعوتگر ما، شیخ مجد مکی (حفظهالله)، گردآوری شده است. وی پژوهش و تعلیق آن را برعهده گرفت.
فتاوای علاّمه و فقیه بزرگ، شیخ مصطفی زرقا –که باز برادر، مجد مکی، آن را جمعآوری و برّرسی و تعلیق نموده- از جمله کتابهای فتوا در عصر کنونی است. من این افتخار را داشتم، که با درخواست شیخ زرقا (رح)، مقدّمهیی بر فتاوای ایشان بنگارم.
از دیگر کتابهای فتوا، میتوان به فتاوای فقیهان و مفتیان در بسیاری از کشورهای اسلامی اشاره کرد؛ از جمله فتاوای شیخ محمّد بخیت مطیعی، شیخ عبدالمجید سلیم،...، شیخ حسنین مخلوف. این فتاوای علمای مصر در بیست و اندی مجلد منتشر شده است؛ و انتشار آنها همچنان ادامه دارد.
از مهمترین اموری که در این فتاوی بایست به آن توجّه داشت؛ و عالمان بزرگ اسلامی بدان تأکید ورزیدهاند، مراعات عوامل و لوازم تغییر فتواست. عالمان اسلامی، تغییر زمان و مکان و عرف و احوال مردم را از عوامل تأثیرگذار در تغییر فتوا دانستهاند؛ و این، همان چیزیست، که ما در این کتاب بر آن تأکید داریم؛ و بر مفتیار معاصر واجب میدانیم، که به عوامل تغییر فتوا در عصر کنونی توجّه نشان دهند؛ و به آن اهتمام ورزند. در این کتاب، افزون بر عواملی که علمای پیشین، آن را از لوازم تغییر فتوا دانستهاند، برخی عوامل دیگر را –که مقتضای عصر و زمانه است- بر آن افزودهایم؛ پیشینیان، چهار عامل زیر را موجب تغییر فتوا دانستهاند:
1. تغییر مکان؛ 2. تغییر زمان؛ 3. تغییر عرف و عادات مردم؛ 4. تغییر احوال مردم.
افزون بر این چهار مورد، شش عامل دیگر به آن افزوده شده، که در مجموع به ده عامل میرسد:
1. تغییر آگاهیها؛ 2. تغییر نیازهای مردم؛ 3. تغییر تواناییها و امکانات مردم؛ 4. تغییر اوضاع اجتماعی و اقتصاد و سیاسی؛ 5. تغییر رأی و اندیشه؛ 6. فراگیری و مبتلا شدن عمومی؛
مقام و منصب افتا در دین الهی، جایگاه بسیار بزرگی دارد؛ و بیاحترامی و بیاعتنایی به چنین منصبی به طور قطع روا نخواهد بود؛ و کسی که از جنبهی فقهی و فکری یا دینی و اخلاقی، شایستگی لازم را احراز ننماید، نباید عهدهدار چنین مقام خطیری گردد. سلف صالح این امّت، از این که کسی بیصلاحیت لازم به فتوا بپردازد، اظهار ناخشنودی کرده؛ و چنین جسارتی را گناهی بزرگ دانستهاند.
امام شاطبی در اینباره گفته است: «مفتی از حیث بیان احکام شریعت برای مردم، مقام رسول اکرم(ص) را در میان امّت خویش دارد.»[5] از آنجا که، مفتی نیز همانند پیامبر خدا (ص) به مردم میگوید: این حلال است؛ و آن حرام. امام ابن قیم، مفتی را به مثابه کسی میداند، که از سوی خداوند جلّ جلاله امضا میکند؛ همانند کسانی که به جا و نیابت از خلفا و پادشاهان، حق امضا دارند. از این روست، که ابن قیم کتاب خود را «أعلام الموقّعین عن ربّ العالمین» نامید. پس به راستی کدام انسان است، که به چنین مقام والایی رسیده باشد، تا بتواند از سوی پروردگار جهانیان امضا کند؟!
خداوند بلند مرتبه در برخی آیات قرآن کریم، به چندین پرسش بندگان خویش پاسخ داده است برای نمونه فرموده:
(یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلالَةِ)
([ای پیغمبر] از تو دربارهی کلاله (برادر و خواهر پدری و یا پدری و مادری) فتوا میخواهند. بگو: خدا چنین فتوا میدهد.)[6]
در جایی دیگر فرموده است:
(یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّسَاءِ قُلِ اللهُ یُفْتیکُمْ فِیهِنَّ)
([این پیغمبر] دربارهی زنان از تو فتوا میخوهند. بگو: خدا در حق زنان فتوا خواهد داد.)[7]
در قرآن کریم طلب فتوای اصحاب از رسول اکرم (ص) با عبارت «یَسْئَلونَکَ» آمده؛ و در دهها آیه تکرار شده؛ و خداوند به ای پرسشها با عبارت «قُل» پاسخ داده است؛ از جمله این که در آیاتی فرموده:
(يسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيسْأَلُونَكَ مَاذَا ينْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ * وَيسْأَلُونَكَ عَنِ الْيتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيرٌ)
([ای پیغمبر،] از تو دربارهی حکم شراب و قمار میپرسند. بگو: «در این دو کار، گناه بزرگی است؛ و سودهایی برای مردم؛ ولی زیان گناه آن دو، بیش از سودشان است.» نیز میپرسند از تو، که چه در راه خدا انفاق کنند. پاسخ ده: «آنچه افزون [بر ضرورت زندگانی] است.» خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان میکند. باشد که بیندیشید؛ و خرد خود به کار بندید در کار دنیا و آخرت [تا از دنیا برای آخرت توشه بردارید.] و از تو میپرسند، که با یتیمان چگونه رفتار کنند. بگو: «به اصطلاح [حال و مصلحت مآل] آنها بکوشید، بهتر است».)[8]
از همین دست، در آیاتی دیگر، مؤمنان پرسشهایی مطرح کردهاند؛ و پروردگار جهانیان به آنان پاسخ داده است. چنین آیاتی ما را بیشتر به اهمّیت افتا و جایگاه مفتی در جامعه آگاه میسازد؛ و از آنجا که، خداوند عزّ و جلّ داناترین و بزرگترین و گرامیترین مفتیان است، مقام افتا را به ذات مقدّس خود نسبت میدهد.
بر هر پژوهشگری پنهان نیست، که مسلمانان تنها امتی هستند، که برای به جا آوردن درست عبادات خود و شناخت حلال از حرام در زمینهی معاملات، از احکام دین خود میپرسند؛ و هیچ امتی دیگر –خواه اهل کتاب، خواه بتپرست- چنین اهتمامی به آیین خود ندارند؛ از این روست، که مؤسسهی افتا در کشورهای اسلامی، به ویژه در دولت عثمانی تأسیس گشت؛ و جایگاه مفتی نیز در بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته شده، که به جز چند کشور همچون، مصر، مفتی مقام نخست دینی و علمی را در آن کشورها داراست. در مصر، جایگاه و رتبهی نخست علمی را شیخ الازهر در اختیار دارد.
به دلیل اهمیتی که جایگاه افتا دارد، کتابهایی در شروط و آداب مفتی، نیز آداب مستفتی (پرسشکننده) تألیف شده؛ و امروزه در این زمینه، کنفرانسها و همایشهایی در مناطق مختلف برپا گردیدهاست؛ به ویژه پس از گسترش کانالهای ماهوارهیی و حضور برخی مفتیان در برنامههای زنده. شگفت اینجاست، که بعضی آنان در هر مسألهیی فتوا دادهاند؟؛ و یکبار هم از کلمهی «نمیدانم» استفاده نکردهاند! یا این که پرسش مطرح شده را به بحث و برّرسی بیشتر و مشاوره با دیگران نیازمند ندانستهاند! یکی از بزرگان سلف در این باره گفته است: «هر آنکه گفتن «نمیدانم» را اشتباه پندارد، شکست خواهد خورد.»[9]
به همین سبب و با توجّه به اهمّیت مقولهی فتوا، پیشتر کتابی به نام «الفتوی بین الانضباط و التسیّب» به رشتهی تحریر درآوردم؛ و چاپ شد. اکنون نیز این رساله، یعنی «عوامل تغییر فتوا در عصر کنونی» را انتشار خواهم داد، تا اهل فتوا را در پیمودن راهی روشن یاری دهم؛ و آنها را در یافتن حق و درستی به میزان توانایی و سعی و تلاش در راه کشف حقیقت همراهی نمایم. مفتی پس از آن به خداوند متعال استعانت میجوید، تا او را رهنمون سازد؛ و دروناش را منوّر گرداند؛ همانگونه که، سلف صالح ما در این باره گفتهاند: «هرگاه کاری بر تو مشکل و دشوار گشت، بگو: این آموزندهی ابراهیم، مرا بیاموز!» خداوند متعال فرموده است:
(وَمَنْ يؤْمِنْ بِاللَّهِ يهْدِ قَلْبَهُ)
(و هر که به خدا ایمان آرد خدا دلش را [به مقام عالی رضا و تسلیم] هدایت کند.)[10]
نیز فرموده:
مَنْ يعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
(و هرکس به دین خدا متمسّک شود، به یقین به راه مستقیم هدایت خواهد یافت.)[11]
پیامبر خدا (ص) نیز به ما آموخته است، که بگوییم:
«اللّهمّ ربّ جبرائیل و میکائیل و اسرافیل؛ فاطر السّماوات و الارض، عالمَ الغیب و الشّهادة، انتَ تحکم بین عبادک فیما کانوا فیه یختلفون؛ اهدنِی لما اختلف فیه من الحقّ بإذنک، إنّک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم.»
«بار الاها! ای پروردگار جبرییل و میکاییل و اسرافیل، و ای آفرینندهی آسمانها و زمین، و ای دانا به نهان و آشکار! تو در میان بندگان خویش در آنچه با هم اختلاف دارند، داوری کن! و با ارادهی خویش مرا به سوی حق رهنمون ساز! چرا که تو، هر که را بخواهی به راه راست هدایت میکنی.»[12]
از آنجا که کمیتهی تألیف و ترجمه در اتحادیهی علمای جهان اسلام از من خواسته بود رسالهیی بنگارم، تا سرآغاز سلسله کتابهایی در زمینهی «قضایای امّت اسلامی» باشد، این رساله را برگزیدم. به این امید، که آرمان و اهداف خواستهشده را برآورده سازد؛ و در آگاهی دادن به همهی مسلمانان، به ویژه اهل فتوا، سودمند واقع گردد.
والله من وراء القصد، و هو حسبنا و نعم الوکیل
دوحه: ربیع الثانی 1428 هـ.ق / می 2007 م.
نیازمند درگاه خداوند متعال یوسف قرضاوی
ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -در اجتهاد تأسیسی، مجتهاد در یک مسألهیی فقهی، دیدگاهی نو و جدید ارائه میکند، که با آرای مجتهدان پیشین در آن زمینه مغایرت دارد؛ ولی در اجتهاد ترجیحی یا گزینشی، مجتهد از میان آرای مجتهدان دیگر، یکی از آنها را بر میگزیند. (مترجم)
[2] -مجتهد پس از یافتن علّت حکم مسألهیی به یاری نص یا اجماع یا استنباط خود، به برّرسی احتمال وجود آن علّت در مسایل مشابه به آن میپردازد؛ برای نمونه، مجتهد پس از یافتن علّت تحریم حکم شراب –که همان مستآور بودن آن است- به انطباق این علّت در برخی مایعات دیگر میپردازد؛ و هرگاه همان علّت را در مایعی دیگر یافت، حکم تحریم را نیز به آن سرایت میدهد. چنین شیوهیی را در اصطلاح اصول فقه، تحقیق مناط گویند. (مترجم)
[3] - هدف از تدوین این کتاب، عرضهی مضبوط و سادهی احکام فقهی به صورت ماده قانون و به دور از اختلاف نظرهای فقهی بود. این کتاب بر پایهی مذهب حنفی تدوین گشت. و کار نگارشاش از سال 1869م. و با نظارت احمد جودت پاشا و همکاری حدود هفتاد فقیه آغاز و پس از هفت سال، یعنی به سال 1876م. نتیجهی کار آنها با نام «مجلةالاحکام العدلیة» انتشار یافت. این مجموعه، یک مقدّمه و شانزده کتاب فقهی دارد؛ و بر 1851 مادهی قانونی را در بر گرفته است. این کتاب از زمان صدور، در دولت عثمانی و بیشتر کشورهای تابع آن به اجرا درآمد. (ر.ک به: تاریخ الفقه الاسلامی، بدران ابوالعینین بدران) (مترجم)
[4] - مراغی مدنی ریاست الازهر را بر عهده داشت. وی از شاگردان و نزدیکان مصلح بزرگ مصر، محمّد عبده بود. مراغی به سال 1364هـ.ق درگذشت.
- [5] الموافقات، ج 4، ص 244.
[6] - نسا: 176.
[7] - نسا: 127.
[8] - بقره: 220-219.
[9] - ابو نعیم در الحلیه، این سخن را به سفیان بن عیینه نسبت داده است (ج 7. ص 247). و همچنین، در صفوةالصفوة (ج2. ص 234) آمده است. عجلونی در کشف الخفاء آن را به محمّد بن عجلان (ج2. ص 1981)؛ در الاحیاء از ابن مسعود (ج1. ص 69) آمده است.
[10] - تغابن: 11.
[11] . آل عمران: 101.
[12] - به روایت مسلم در صلاة المسافرین از عائشه (770)؛ و ابو داود در الصلاة (767)؛ و نسایی در «الکبر»، در الصلاة (1324)؛ هم چنین در «المجتبی»، در قیام اللیل (1625)؛ و ابن ماجه در امامة الصلاة (1357) آمده است.
نظرات