قرآن کریم برای عمل صالح به عنوان لایه‌ی خارجی اهمیت بسزایی قایل است؛ زیرا به مثابه اثر و پرتو نیرویی است که در درون انسان وجود دارد؛ اما اگر اثر و برونداد این نیرو بر رفتارهای انسان از زبان گرفته تا چشم و گوش و دست و پا وجود نداشته باشد به معنی آن است که یا نیرویی وجود ندارد یا اینکه به حدی ضعیف است که قابلیت روشنایی ندارد درست همانند نیروی برق؛ هر چند سیم و لامپ داشته باشیم اما اگر نیروی برق برای روشن کردن لامپ‌ها یا حرکت دادن ماشین‌آلات وجود نداشته باشد هیچ ارزش ندارد. اگر نیروی برق نباشد وسایل دیگر اشیاء بی‌فایده‌ای هستند و تنها جا اشغال کرده‌اند. اگر قدرت ایمان یا انرژی انفجاری که‌‌ همان ایمان واقعی، قلب صالح، نفس سرزنش‌گر و اطمینان‌بخش، عقل سلیم و روح بلند و متصل به خدا است در درون انسان وجود داشته باشد، آثار آن به طور مستقیم به اعضا می‌رسد؛ این اعضا چون بردگانی هستند که از نیروی درونی فرمان می‌برند و با آن حرکت می‌کنند. رابطه‌ی درون و برون این گونه است؛ اگر درون سالم باشد برون هم به اذن الهی سالم خواهد بود مگر زمانی که انسان از روی غفلت و نادانی به گناه دچار شود؛ که در آن صورت نیز درِ توبه به روی چنین کسانی که از روی نادانی یا غفلت دست به گناه می‌زنند و بی‌درنگ به سوی خدا بازمی‌گردند همواره گشوده است:
 «إنَّ الَّذِینَ اتَّقَوا إِذَا مَسَّهُم طَآئِفٌ مِّنَ الشَّیطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبصِرُونَ» پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌ای از شیطان می‌شوند به یاد (نیرنگ شیطان و ثواب یزدان) می‌افتند و (در پرتو یاد خدا) بینا می‌شوند.
وزن ایمان به وزن این اعمال بستگی دارد؛ وقتی گفته‌ می‌شود ایمان منظور‌‌ همان باور حقیقی است هنگامی است که همراه با اسلام آمده باشد. در غیر این صورت ایمانی که عملی را با خود ندارد چه ارزش عملی و حقیقی دارد؟ پس ایمان واقعی عبارت از سه چیز است که رسول خدا (ص) در حدیث جبرئیل آن را بیان کرده است. زمانی که جبرئیل درباره‌ی سه چیز از رسول خدا (ص) سؤال کرد ایشان پس از پاسخ به سؤالات، از یارانش پرسید: آیا می‌‌دانید این شخص کی بود؟ گفتند: خدا و رسول او بهتر می‌دانند. فرمود: این جبرئیل بود که آمده بود دینتان را به شما آموزش دهد. این دین که اسلام نامیده می‌شود و خداوند آن را برای ما برگزیده است از سه عنصر تشکیل شده است:
عنصر نخست: ایمان است یعنی اصل و اساس دین؛
عنصر دوم اسلام که عبارت است از پنج رکن ظاهری دین و سایر اعمال صالح؛
عنصر سوم: احسان یعنی دقت و ظرافت در عمل، انجام کار به بهترین شکل و برآمده از تقوایی که انسان را حرکت دهد و به سمت خیر و نیکی راهنمایی کند. این عناصر سه‌گانه در مجموع دین واقعی ما را شکل می‌دهد و اگر تنها به ایمان کفایت کنیم یا تنها به اسلام یا احسان راضی شویم یا اینکه ایمان بیاوریم و تسلیم بشویم اما احسان نداشته باشیم، به معنی آن است که بخش بزرگی از دین در وجود ما ناقص است یا اینکه یک بخش اساسی از دین را اجرا نکرده‌ایم.
بازگشت ما به مساجد یکی از برکات بیداری امت است؛ روی آوردن به روزه و نماز و حج امر بسیار مبارکی است اما کافی نیست و زمانی سودمند است که این ارکان سه‌گانه کامل شده باشد. این ارکان یا کلمات سه‌گانه به گونه‌ای هستند که هر‌گاه جمع شوند پراکنده می‌شوند و هر‌گاه پراکنده شوند جمع می‌شوند؛ یعنی هر‌گاه اسلام ذکر شود مقصود از آن ایمان و اسلام و احسان است و اگر ایمان و احسان هم ذکر شوند همین حکم را دارند. اما هر‌گاه با هم جمع شوند آن گونه که در حدیث جبرئیل آمده است، هر کلمه به معنی خاص خود حمل می‌شود تا به تکرار منجر نشود و به مثابه تأکید بر این معانی و تقویت اهمیت این اصطلاحات باشد و بتواند آن‌ها را در درون مردم ریشه‌دار کند. زیرا ایمان مردم تنها با اسلام کامل می‌شود و اسلامشان نیز با احسان؛ احسان واقعی نیز زمانی وجود دارد که همراه با ایمان و اسلام باشد.
عمل صالح ثمره‌، شعاع و درخشش ایمان است و معیاری است برای سنجش راستی و درستی ایمان؛ به همین خاطر خداوند متعال اهمیت عمل صالح را در حدود ۱۸۰ آیه آورده است که در همه‌ی این آیات از اهمیت اعمال صالح و پاداش و آثار آن سخن به میان گفته است از جمله:
عمل صالح برای ورود به بهشت:
 «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَت لَهُم جَنَّاتُ الفِردَوسِ نُزُلًا»
بی‌گمان کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، باغ‌های بهشت جایگاه پذیرائی از ایشان است.
 «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنهُم سَیِّئَاتِهِم وَلَنَجزِیَنَّهُم أَحسَنَ الَّذِى کَانُوا یَعمَلُونَ»
کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند (ما گناهان ایشان را می‌بخشیم و) بدی‌هایشان را محو می‌کنیم، و پاداش کارهای نیکشان را به بهترین وجه می‌دهیم.
 «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجرَ مَن أَحسَنَ عَمَلًا»
کسانی که ایمان آورده‌اند (به خدا و دین حقی که به تو وحی شده است) و کارهای شایسته کرده‌اند (پاداششان در پیشگاه آفریدگارشان محفوظ است). ما پاداش کسی را هدر نمی‌دهیم که کار نیکو کرده باشد.
عمل صالح برای نجات انسان در مسیر زندگی و جلوگیری از زیان و ضرر انسان‌ها:
 «إِنَّ الإنسان لَفِى خُسرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»
انسان‌ها همه زیانمندند. مگر کسانی که ایمان می‌آورند، و کارهای شایسته و بایسته می‌کنند،
برای بهرمندی از حیات طیبه در دنیا و آخرت:
 «مَن عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَو أُنثَى وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ مَا کَانُوا یَعمَلُونَ»
هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، بدو (در این دنیا) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و (در آن دنیا) پاداش (کارهای خوب و متوسّط و عالی) آنان را بر طبق بهترین کار‌هایشان خواهیم داد.
 برای دستیابی به محبت و دوستی خداوند:
 «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمَٰنُ وُدًّا»
بی‌گمان کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته و پسندیده انجام می‌دهند، خداوند مهربان آنان را دوست می‌دارد و حجّت ایشان را به دل‌ها می‌افکند.
برای استوار کردن مؤمنان در زمین:
 «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُم وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِى الأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِى ارتَضَى لَهُم وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم أَمنًا یَعبُدُونَنِى لا یُشرِکُونَ بِى شَیئًا وَمَن کَفَرَ بَعدَ ذَٰلِکَ فَأُولَـٰٓئِکَ هُمُ الفَاسِقُونَ»
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که آنان را قطعاً جایگزین (پیشینیان) در زمین خواهد کرد‌‌ همان گونه که پیشینیان (دادگر) را جایگزین (طاغیان) قبل از خود کرده است هم‌چنین آئین (اسلام نام) ایشان را که برای آنان می‌پسندد، حتماً (در زمین) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌سازد، (آن چنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران، تن‌ها) مرا می‌پرستند و چیزی را انبازم نمی‌کنند. بعد از این (وعده‌ی راستین) کسانی که کافر شوند، آنان کاملاً بیرون شوندگان (از دائره‌ی ایمان و اسلام) بشمارند (و متمرّدان و مرتدّان حقیقی می‌باشند).
برای بهرمندی از نصرت و یاری الهی:
 «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِى الحَیَاةِ الدُّنیَا وَیَومَ یَقُومُ الأَشهَادُ» ‌
ما قطعاً پیغمبران خود را و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان بپا می‌خیزند یاری می‌دهیم و دست‌گیری می‌کنیم.
بدیهی است که همه‌ی این امتیازات به ایمان واقعی بستگی دارد.

مسلمانان و انقلاب‌های عربی تلاش‌های زیادی کرده‌اند و عامل اصلی آن هم اسلام و مسلمانان و گروه‌های میانه‌روی اسلامی بوده‌اند؛ اما برای گسترش دایره‌ی خود نیاز به عمل صالح بیشتری دارند تا بتوانند بخش اعظم مسلمانان را در بر گیرند و در اقلیت باقی نمانند؛ در آغاز حرکت، تعداد زیاد است اما در هنگام بلا و آزمایش تنها اندکی باقی می‌مانند این‌جاست که اقلیت آزموده و آب‌دیده به اکثریت تبدیل می‌شود و به اذن الهی پیروزی از راه می‌رسد. این‌‌ همان تمکین، قدرتمندی و برخورداری از امن و امانی است که خداوند پیش از آخرت در دنیا به مؤمنان وعده داده است. در آخرت اما باغ‌های بهشت و فردوس برین از آن مؤمنان راستینی خواهد بود که به این اصطلاحات سه‌گانه یعنی اصلاح درون با ایمان، اصلاح برون با اسلام و ایمان و عمل صالح پایبند هستند. عمل صالح از دیدگاه اسلام نماز و روزه و حج و سایر ارکان نیست‌؛ این‌ها به عنوان پایه و ستون برای ایمان هستند؛ وقتی می‌گوییم ارکان اسلام پنج رکن است، سایر اعمال صالح جزئیات و عناصر این خانه‌ی ایمانی محسوب می‌شود. از دیدگاه اسلامی تا زمانی که نیت شخص پاک و برای رضای خدا باشد تفاوتی بین عمل صالح و سایر اعمال وجود ندارد مگر با ترتیبی که خداوند متعال و رسول گرامی او طبقه‌بندی کرده‌اند؛ برخی را جزء ارکان، برخی را فرایض یا واجب یا سنت یا مباح قرار داده‌اند. در صورتی که شخص نیت انجام هر عملی را داشته باشد و رضای خدا را مد نظر قرار دهد، هیچ یک از اعمال از دایره‌ی شریعت خارج نمی‌شوند. وقتی شخصی بر خانواده‌اش انفاق می‌کند و زکات و خیراتش را می‌پردازد، خداوند به واسطه‌ی این اعمال عبادت بزرگی را به حسابش می‌نویسد.
امام بخاری و مسلم و دیگران حدیثی را از ابوذر جندب بن جناده روایت کرده‌اند: عن أبى‌ذر جندب بن جنادة ـ رضی الله عنه ـ قال: قلت: یا رسول الله، أی الأعمال أفضل؟ قال: «الإیمان بالله، والجهاد فی سبیله» قلت: أی الرقاب أفضل؟ قال: «أنفس‌ها عند أهل‌ها وأکثر‌ها ثمناً»، قلت: فإن لم أفعل؟ قال: «تعین صانعاً أو تصنع لأخرق». قلت: یا رسول الله أرأیت إن ضعفت عن بعض العمل؟ قال: «تکف شرک عن الناس؛ فإن‌ها صدقة على نفسک».
از رسول خدا پرسیدم: کدام عمل باارزش‌تر است؟ فرمود: ایمان به خدا و جهاد در راه او. گفتم: کدام برده از همه بهتر است که آزادش کنم؟ فرمود: آن‌که برای صاحبش باارزش‌تر و گران‌قیمت‌تر است. گفتم: اگر این کار‌ها از دستم برنیامد چه کنم؟ فرمود: به صنعت‌گری کمک کن برای انسان تنبلی چیزی بساز. گفتم:‌ای رسول خدا اگر از انجام برخی کار‌ها برنیامدم چه کنم؟ فرمود: شر خود را از مردم کم کن که این خود صدقه محسوب می‌شود.
ایمان درون انسان را پاکیزه و مرتبط با الله قرار می‌دهد؛ آن‌گاه جهاد در راه خدا یعنی عمل صالح و مبارکی که از دعوت تا جنگ و قتال در خدمت انسان است؛ قتال نوعی جهاد است اما جهاد هر نوع تلاش و کوشش از بزرگ و کوچک در راه گسترش دعوت اسلامی و رساندن خیر و برکت آن به تمام مردم را شامل می‌شود. جهاد به این معنی بهترین اعمال است و منتهای کمال آن قتال است یعنی زمانی که انسان جان و مالش را در راه خدا نثار می‌کند و رسول خدا (ص) این مرحله را به نوک پیکان پیکان تشبیه کرده است.
کار رسانه‌ای نوعی جهاد است و قرآن کریم نیز به این مسأله پرداخته است؛ آن‌جا که وسایل دعوت و رسانه‌ها برای گسترش دین را جهاد اکبر نامیده است و می‌فرماید: «وجاهدهم به» یعنی با سلاح قرآن و ساز و کارهایی که به گسترش فرهنگ قرآنی کمک می‌کند جهاد بزرگ را با آنان آغاز کن، «جهادا کبیرا» پس جهاد بزرگ می‌تواند رسانه‌ای باشد که خیر و نیکی را تبلیغ می‌کند، حق را اظهار و باطل را رسوا و برملا می‌سازد.
چه رخ‌دادهایی به وسیله‌ی رسانه‌ها دگرگون می‌شوند؛ رسانه‌های دروغ‌پرداز و گمراه‌کننده و توجیه‌کنند‌ه‌ی جنایت توانسته‌اند عقل و فهم مردم را تغییر دهند؛ کودتا را انقلاب جلوه می‌دهند، قتل عام مردم را کامیابی، تحقیر و هتک حرمت انسان و هول دادن و له کردن آنان با بلدوزر‌ها را پیروزی را نشان می‌دهند. انسان جنایت‌کاری را که دستش به خون مردم آلوده است قهرمان معرفی می‌کنند و از او می‌خواهند تا کار نیکش را تکمیل کند و برای او کف می‌زنند؛ احمد شوقی در نمایش‌نامه‌ی کلئوپاترا درباره‌ی حمله‌ی روم به مصر و ارتباط فرمانده‌ی رومی با کلئوپاترا جمله‌ی زیبایی می‌گوید. فرماند‌هان مصری از طریق شعبده‌بازان خود تبلیغ می‌کردند که بر روم پیروز شده‌اند و فرمانده‌ی رومی برای تسلیم آمده است. در حالی که کلئوپاترا خود را به دامان فرمانده‌ی رومی انداخته بود و مصر را به او تسلیم می‌کرد و مردم هم برای او کف می‌زدند. شوقی در پایان این نمایش‌نامه می‌گوید: «چه انسان‌های کودن و طوطی‌صفتی که عقلشان در گوششان است». رسانه‌ها عقل برخی از ملت‌ها را می‌ربایند. «وسحروا أعین الناس واسترهبوهم»
مردم را چشم‌بندی کردند و ایشان را به هراس افکندند.

به خاطر اهمیت کار رسانه خداوند آن را جهاد بزرگ نامیده است؛ حضور رسانه‌ی واقعی که در مقابل این رسانه‌های دروغ‌پرداز قرار گیرد بسیار ضروری است؛ از خداوند کریم می‌خواهم شبکه‌ی الجزیر و دست اندرکاران آن را رسانه‌ی واقعی قرار دهد.
پس از جهاد آن گونه که در حدیث آمده است آزادسازی بردگان قرار دارد و از بین بردگان آنکه گران‌تر و برای صاحبش باارزش‌تر است در اولویت است و پس از جهاد این بالا‌ترین عمل محسوب می‌شود. امروزه شاهدیم که دژخیمان مصری و سوری چگونه مسلمانان را به سوی زندان‌ها می‌رانند گویی اسیران و بردگانی هستند که سر تسلیم فرود آورده‌اند با اینکه اینان هم‌وطنانشان هستند. پس از دیدن جنایاتی که در حق این قربانیان مرتکب شده‌اند به خود گفتم: به خدا قسم جانم را فدای آنان خواهم کرد تا شاهد این وضعیت اسفناک نباشم و خواری و زبونی آنان را نبینم. زیرا کشتن انسان بد‌تر از ذلت و زبونی اوست. افراد موسوم به شبیحه و امثال آنان با این مردم به مراتب بد‌تر از بردگان رفتار می‌کنند و آنان را خوار و زبون می‌سازند. پس آزادسازی این افراد پس از جهاد بالا‌ترین عمل است. پس از آزاد کردن بردگان در مرتبه‌ی سوم آمده است: «أنک تعین صانعاً أو تصنع لأخرق» به صنعت‌گری کمک کنی و برای انسان تنبل چیزی بسازی. به صنعت‌گر کمک کنی تا صاحب شغل شود. رسول خدا (ص) با وجود اهمیت ذکر نفرمود که به ذکر و تسبیح مشغول شو بلکه فرمود به صنعت‌گری کمک کن. مشکل جهان اسلام این است که اموال زکات و خیرات ما به هدر می‌رود؛ در سال ۲۰۰۷ با بررسی کارخانجات، شرکت‌ها، بازرهای بورس و بانک‌های خلیج حساب کردم که مبلغ زکات حاصل از آن به ۱۰۰ ملیارد دلار می‌رسد. پس از آن در جهان اسلام و کشورهای غیر خلیج تحقیق کردم و دیدم که این مبلغ به ۲۰۰ ملیارد دلار بالغ می‌شود. به علاوه‌ی اموالی که از آن مطمئن نبودیم این مبلغ به ۳۰۰ ملیارد دلار ‌رسید به این معنی که زکات جهان اسلام در غیر نفت و گاز و در اموالی که شامل زکات می‌شود سالانه به مبلغ ۳۰۰ ملیارد دلار می‌رسد. در بررسی دیگری که انجام دادم متوجه شدم که این مبلغ به ۴۰۰ ملیارد دلار هم می‌رسد؛ این اموال کجاست در حالی که فقر روز به روز در حال افزایش است؟
علتش آن است که بسیاری از مردم زکات اموالشان را پرداخت نمی‌کنند و اگر هم بدهند حد نصابش را را رعایت نمی‌کنند. مشکل دیگر آن است که این اموال آن گونه که در دوران عمر بن عبدالعزیز رایج بود در راستای مالکیت و تولید به کار نمی‌رود؛ ایشان در طول سه سال توانست فقر را ریشه‌کن کند. در سال اول وضعیت مردم را به مرحله‌ی امرار معاش رساند و در سال دوم به مرحله‌ی کفایت و در سال سوم به کفایت کامل رساند به طوری که یک فقیر هم در جهان اسلام باقی نماند. اهمیت این مرحله از نظر اولویت بر کسی پوشیده نیست زیرا امت‌ها با فقر پیشرفت نمی‌کنند و امکان ندارد با وجود عقب‌ماندگی و بدون اینکه صنعتی داشته باشد به سمت پیشرفت و توسعه حرکت کنند. پس از این مرحله مسأله‌ی امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد یعنی حرکت کن و به مسئولیت خود در قبال دیگران عمل کن و اگر نتوانستی پس شر خود را از مردم کوتاه کن؛ با دست و زبانت به آنان آزار مرسان.
در حدیث دیگری از ابوموسی اشعری آمده است که رسول خدا (ص) فرموده است:
 «على کل مسلم صدقة». قالوا: فإن لم یجد قال: «فیعمل بیدیه فینفع نفسه ویتصدق»، قالوا: فإن لم یستطع أو لم یفعل؟ قال: «فیعین ذا الحاجة الملهوف»، قالوا: فإن لم یفعل؟ قال: «فلیأمر بالخیر أو قال بالمعروف»، قال: فإن لم یفعل؟ قال: «فلیمسک عن الشر فإنه له صدقة».
بر هر مسلمانی صدقه‌ای فرض است. گفتند: اگر چیزی نیافت چه کند؟ فرمود: با دست خود کار کند به خود سود برساند و با آن صدقه بدهد. گفتند: اگر نتوانست یا انجام نداد؟ فرمود: به انسان نیازمند و درمانده کمک کند. گفتند: اگر این کار را نکرد؟ فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کند. گفتند: اگر این کار را نیز نکرد؟ فرمود: از شر دوری کند که این به منزله‌ی صدقه است.

این حدیث نشان می‌دهد که مسلمان باید تولیدگر باشد؛ من همواره به برادرانم می‌گویم که در این سرزمین پاک به اموالی که در دست دارید توجه کنید و کسی که توان کار کردن دارد نباید در خانه بنشیند و نباید به حقوق بازنشستگی کفایت کرده و با آن امرار معاش کند بلکه باید کار کند و در راه خدا ببخشد. قرآن کریم برای کسانی که به خاطر فقرا کار می‌کنند مجموعه صفاتی را آورده است که در پرتو آن شایستگی ورود به فردوس اعلی را پیدا می‌کنند. در سوره‌ی مؤمنون آمده است: «والذین هم للزکاة فاعلون» و کسانی که زکات مالشان را ادا می‌کنند. زیرا آنان به کار مشغولند و برای کسب مال تلاش می‌کنند آن‌گاه آن را به نیازمندان می‌دهند یا برای نیازهای خانوادگی ذخیره می‌کنند. رسول خدا (ص) فرموده است:
 «أن تذر ورثتک أغنیاء خیر لک من أن تذرهم وهو فقراء».
اگر ورثه‌ات را بی‌نیاز بگذاری بهتر از آن است که آنان را فقیر‌‌ رها کنی.
کار با انواع گوناگون خود پسندیده است؛ در زمانی قرار داریم که برخی افکار بدعت‌آمیز وارد زندگی مردم شده است با این تصور که باید از مردم دوری گزینی و به عبادت مشغول شوی؛ عبادت یعنی سجده‌ی زیاد و نماز زیاد؛ برای خود مجموعه‌ای از اذکار و اوراد را تعیین کرده‌اند تا به آن مشغول شوند و از کار و فعالیت دوری کنند در حالی که این درست نیست.

در سوره‌ی جمعه هنگام برگزاری نماز جمعه به چهار چیز امر شده است: دو امر برای کار:
 «یَآأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِى لِلصَّلَاةِ مِن یَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا إِلَى ذِکرِ اللَّهِ وَذَرُوا البَیعَ ذَٰلِکُم خَیرٌ لَّکُم إِن کُنتُم تَعلَمُونَ».
ای مؤمنان! هنگامی که روز آدینه برای نماز جمعه اذان گفته شد، به سوی ذکر و عبادت خدا بشتابید و داد و ستد را‌‌ رها سازید. این (چیزی که بدان دستور داده می‌شوید) برای شما بهتر و سودمند‌تر است اگر متوجّه باشید.
به سوی ذکرو عبادت خدا بروید و کسب و کار را‌‌ رها کنید. پس از نماز اما در زمین پراکنده شوید و فضل خدا را بجویید. یعنی داد و ستد کنید، کار کنید، بسازید و هر کاری که سودآور باشد انجام دهید. منظور از فضل خدا سودی که به فضل و توفقی الهی به دست می‌آید. این روش اسلام در اعمال صالح است که شامل عمل دنیا و آخرت می‌شود. طی همین هفته دیدیم و شنیدیم ‌آن‌چه را که می‌‌دانستیم و یقین داشتیم که دشمنان اسلام هیچ‌گاه خیر این امت را نمی‌خواهند آنان برای منافع خود کار می‌کنند؛ بار‌ها به ما گفته بودند که سلاح‌های شیمیایی خط قرمز ماست اما به خوبی خود و رژیم بشار را از مهلکه نجات دادند به این وسیله خود را از تراژدی مصر نیز آسوده‌خاطر کردند. آن‌چه در مصر می‌گذرد هتک حرمت‌های انسانی است و به جرأت می‌گویم در دوران معاصر در هیچ یک از کشورهای جهان چنین فجایایی رخ نداده است؛ نه در حق زندگان و نه در حق مردگان. شکنجه و بازداشت زنان و کودکان و زدن اتهام‌های بی‌اساس... غرب که به ادعای خود به دموکراسی و حقوق بشر پایبند است ما و جهانیان را به حوادث سوریه مشغول کرد؛ آنان را به استفاده از سلاح‌های شیمیایی تحرک کرد آ‌ن‌گاه برای خود و رژیم بشار راهی برای برون‌رفت از حمله‌ی نظامی یافتند آن هم اینکه سوریه باید سلاح‌های شیمیایی خود را تحویل دهد و به همین آسانی به مسأله پایان دادند.
پس از کشته شدن بیش از ۲۰۰ هزار انسان، ویرانی یک ملیون و چهارصد هزار خانه و آوارگی هشت ملیون نفر سرانجام نتیجه به سود آمریکا و اسرائیل تمام شد. مگر این سلاح‌ها به مصلحت چه کسی نابود می‌شود؟ جز اسرائیل؟ آری اسرائیل نگران این سلاح‌ها بود از اینکه مبادا روزی بر ضد او استفاده شود زیرا در ‌‌نهایت به دست کسانی می‌افتاد که مورد اعتماد اسرائیل نیستند. دست‌هایی که مصر را می‌چرخانند و آنانی که سوریه را می‌‌گردانند و برخی از کشورهای خلیج را اداره می‌کنند دست واحدی است؛ تنها دست لابی صهیونیستی است وگرنه به کشورهای خلیج چه سودی می‌رسد که یکی از بین آن‌ها متعهد می‌شود که تمام انقلاب‌های عربی در مصر، تونس و لیبی را ناکام گذارد بلکه حتی در شکستن توافق صلح کردهای پ. ک. ک با دولت ترکیه نیز دست داشته باشد. توطئه بسی بزرگ است این توطئه به دست ما و با اموال ما و با عرق پیشانی ما طراحی و اجرا می‌شود اما نتایج مثبت آن به جیب دشمنان ما سرازیر می‌شود.
یقین دارم که ما همه‌ی این بحران‌ها را پشت سر خواهیم گذاشت زیرا خداوند متعال با ماست و به ما فرموده است:
 «وَقَد مَکَرُوا مَکرَهُم وَعِندَ اللّهِ مَکرُهُم وَإِن کَانَ مَکرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبَالُ» آنان نیرنگ خود را نمودند (و برای جلوگیری از دعوت آسمانی توطئه‌ها کردند و نقشه‌ها چیدند) و خدا از نیرنگشان آگاه است، و شریعت ثابت و استوار (همچون کوه‌های سر به فلک کشیده‌ی اسلام) با نیرنگ آنان از جای برکنده نمی‌شود.
 «فلا تحسبَنَّ الله مخلف وعده» گمان مبر که خداوند با پیغمبران خلاف وعده می‌کند.
از این رو به برادران سوری خود می‌گویم که فریاد برآورند: یا الله ما کسی غیر تو را نداریم تویی که از ما مراقبت می‌کنی و ما را یاری می‌رسانی. به آنان می‌گویم: صفوفشان را یک‌پارچه کنند؛ مجاهدان و شهروندان مخالف سوری همه با هم صف واحدی تشکیل دهند که این تنها راه حل موجود است.

آن طرف‌تر در قدس چه می‌گذرد؟ قدس امروز با خطر تجزیه روبرو است؛ بخشی از آنکه حرم ابراهیمی در آن واقع است برای صهیونیست‌ها و بخش ناچیزی هم برای مسلمانان. اما شهرک‌ها و مستعمره‌ها اتفاقی است که افتاده است و عیب و ایرادی بر آن وارد نیست! غزه از هر سو تحت فشار قرار دارد مگر مردم این دیار چه گناهی کرده‌اند؟ حوادث مصر چه ارتباطی با آنان دارد؟ چرا محاصره شده‌اند؟ نیکسون گفته بود: ما باید حاکمان خودکامه‌ای بر عرب‌ها بگماریم که با فلسطینان رفتار نامناسبی داشته باشند و باعث شوند که موجودیت اسرائیل را بپذیرند. در حال حاضر در جهان عرب جنایاتی صورت می‌گیرد که هیچ‌گاه اسرائیل همانند آن را در حق ما مرتکب نشده است. روزی نیکسون در باغ وحش مشاهده کرد که نگهبان باغ گربه‌ای را داخل قفس موش‌ها کرد و برای او شرح داد که چگونه این گربه را نسبت به موش‌ها رام کرده است. نیکسون تعجب کرد و گفت: ما باید چنین شیوه‌ای در پیش گیریم و کاری کنیم که فلسطینیان اسرائیل را بپذیرند و با او هم‌زیستی داشته باشند.
اما هیچ‌گاه این چنین نخواهد شد برادران ما در فلسطین و غزه شیرانی هستند که ارتش اسرائیل جرأت نزدیک شدن به آشیانشان را ندارد. اما درد کشنده آن است که ما خود هم‌دیگر را می‌کشیم و اعمالی خارج از تمام ارزش‌های اسلامی و انسانی را در حق یک‌دیگر مرتکب می‌شویم.