در زمانی که سرسپردگان مدرنیته‌ی غربی و روشنفکری مادّی عقیده‌شان را با این شعار ابراز می‌کنند که:«بر عقل جز خود عقل سلطه ندارد» و در این باره خواهان آزادی عقل از نقل هستند، هر چند این نقل، وحی الهی و شریعت آسمانی باشد! می‌بینیم که بعضی از اسلامگرایان – از دل سپردگان ظواهر نصوص و داعیان سلفیه، کسانی که از سلفیه حقیقی به دورند – چون نامی از عقل و عقلانیت به میان آید، تیر خود را به سوی آن نشانه می‌روند. بنابراین ما در برابر دو نوع زیاده روی نسبت به عقل و عقلانیت قرار داریم:
گروهی که عقل را به جای خدا می‌نشانند، آنگاه که برای نتایج آن ویژگی شمولیت و اطلاق قایلند و میان آن و نقل صحیح و راست تناقض ایجاد می‌کنند، با اینکه نقل اسلامی و به ویژه قرآن کریم اعجازی است عقلی که از عقل می‌خواهد تا آن را درک کند؛ از این رو عقل داوری است که نصوص برای تبیین درستی و نادرستی خود به پای داوری آن می‌نشینند. در اندیشه ی اسلامی آنچه در برابر عقل قرار دارد جنون و دیوانگی است و چنانکه انگاشته اند، نقل نیست.
اما دعوتگران سلفیه - کسانی که در مدعایشان دلایلی جز ظواهر نصوص ندارند و با تأویل، عقلانیت و نگرش به نصوص در پرتو مقاصد شریعت که نصوص خود برای تحقق آن ها آمده‌اند، سر دشمنی دارند- اینان آنگاه که با عقل و عقلانیت دشمنی می‌کنند، در واقع با یکی از مهمترین ویژگی های اسلام و بلکه با نعمت الهی ای که خداوند آن را فرق میان انسان و حیوان قرار داده است، دشمنی می‌کنند. بی شک عقل و نقل هر دو، هدایت های خداوند برای انسانند، و از این رو چنانکه «ابن تیمیه» گفته است: تعارض معقول صریح با منقول صحیح محال است و با اینکه عقل یکی از صفحات سرشته شده در انسان است، ولی با این حال با همه‌ی عظمتش، فهم و درک حقیقت آن نسبی است، بدین معنا که اموری نیر یافت می‌شوند که عقل به تنهایی از درک حقیقت و جوهره‌ی آن ناتوان است و آنها اموری‌اند که عقل حقایقشان را از نقل و وحی آسمانی می‌خواهد.
امام «محمّد عبده» کسی که افراط گرایان سکولار و سلفیان او را به درستی نشناخته‌اند، یکی از نوابغ اندیشه‌ی معاصر اسلامی بود، کسانی که به مسأله‌ی عقلانیت اسلامی خدمت قابل توجهی کردند و توانستند میان معقول صریح و منقول صحیح پیوند برقرار سازند؛ نقل در نزد چنین شخصیتی جوهر انسان و بهترین نیروی انسانی و سرچشمه‌ی یقین در ایمان به خدا و صفات او و تصدیق ادیان و پیامبران است. اما نقل سرچشمه‌ی یقین در امور دیگر از جمله‌ی علم غیب و عبادات است و قرآن که نقل معجز و خارق العاده است، معجزه‌ای است که خود را بر عقل عرضه کرد و آن را داور خود معرفی کرد.
نخستین بار در اسلام بود که عقل و دین در کتابی مقدس، بر زبان پیامبری مرسل و به صیغه صریحی که تأویل‌پذیر نیست؛ پیوند برادری بستند، لیکن عقل بشر به تنهایی قادر نیست تا انسان را در این به سعادت خود برساند، لذا او به یاوری نیازمند است تا در تهیه ی وسایل سعادت دنیا و آخرت به او کمک کند و آن چیزی جز عقلانیت اسلامی نیست، همانی که دعوتگران مدرنیته و تمامی داعیان سلفیه در فهم آن دچار اشتباه شده‌اند.