زمانی که ابر سیاه جاهلیت، آسمان شبه جزیره را پوشانیده بود؛ و در آن فضای خشن و مملو از گمراهی، انحراف، جنگهای خونین، غارت و زنده به گور کردن دختران، مرگ وجدان و نابودی اخلاق بود، خورشید سعادت و زندگی طلوع کرد و محیط جزیرةالعربِ غرق در تاریکی را روشن کرد.
گاه پیش آمده که مردمی از یک نژاد، از وجود گروههای دیگر آگاهاند و در کنارشان زندگی میکنند، امّا به آنها احترام نمیگذارند.
گفتگوی زیبا
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- ما بهترین روش تعامل با غیرمسلمانان را به ما آموخته است، رودررویی سنجیده و احترامآمیز به مخالفان و ناهمکیشان نظر شخصی محمد-صلّی الله علیه وسلّم- نبود، بلکه از جانب خداوند-جلّ جلاله- به وی وحی شده و سفارش شده بود.
خداوند-جلّ جلاله-، در کتاب مبارکش، چگونگی گفتگو با نامسلمانان را اینگونه بیان میکند: «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ * قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ * قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ»؛ بگو: «چه كسى شما را از آسمانها و زمين روزى مىدهد؟» بگو: «الله! و ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در ضلالت آشكارى هستيم!» بگو: «شما از گناهى كه ما كردهايم سؤال نخواهيد شد، (همان گونه كه) ما در برابر اعمال شما مسؤول نيستيم!» بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع مىكند، سپس در ميان ما بحق داورى مىنمايد (و صفوف مجرمان رااز نيكوكاران جدا مىسازد)، و اوست داور (و جداكننده) آگاه!»(سبأ: 24-26)
گرچه رسول-صلّی الله علیه وسلّم- راه هدایت را خوب میداند، با این وجود پروردگار به او دستور میدهد که در گفتوگویش با مشرکان، به آنها بگوید: «وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ».
ما و شما زمینهای مشترک داریم؛ یکی از ما برحق و دیگری باطل است، پس باید گفتگو کنیم تا به این حقیقت پنهان برسیم. این بهترین راه گفتوگو، با نهایت ادب و اخلاق نیکوست.
او لفظ «جرم» را به خودش-جرم معمولاً برای اشتباهات و گناهان کوچک به کار برده میشود- و لفظ «عمل» را به آنها –عمل هم میتواند شایسته باشد هم ناشایست-، نسبت میدهد. سپس همه چیز را به خدا موکول میکند و میفرماید: «بهراستی خداوند روز قیامت همهمان را جمع میگرداند و بینمان قضاوت میکند؛ آن زمان است که میدانیم چه کسی درستکار و چه کسی بدکار است!»
این بهترین شیوهی ممکن برای گفتگوست که عاری از تعصب و خشم و سرشار از ادب و احترام به طرف مقابل میباشد.
قرآن برای تعامل با اهل کتاب نیز حد و حدودی مشخص کرده است: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون»؛ با اهل كتاب جز به روشى كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كسانى از آنان كه ستم كردند؛ و (به آنها) بگوييد: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ايمان آوردهايم، و معبود ما و شما يكى است، و ما در برابراو تسليم هستيم!»(العنكبوت:46)
چه اسلوب زیبایی!!! قرآن نه تنها از ما میخواهد که به شیوهای نیک با اهل کتاب صحبت کنیم، بلکه میخواهد همیشه بهدنبال سنجیدهترین و زیباترین شیوهی برخورد باشیم.
بنگر به این دلجویی و این نزدیکدیدن افقها، آنگاه که میگوید: «... وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»؛ (به آنها) بگوييد: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ايمان آوردهايم، و معبود ما و شما يكى است، و ما در برابراو تسليم هستيم!»
قرآن به اهلکتاب پیام همسویی و همگرایی میدهد و مهربانی و نه نفرت و کینه و از مسلمانان میخواهد که در مواجهه با اهلکتاب بگویند: همانا پروردگار ما یکیست و برایمان کتابهایی فرستاد که همهمان به آنها ایمان بیاوریم.
به این طرز گفتوگوی قرآنی که پر از نکتههای پرلطافت است توجه کنیم: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ بگو: اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را -غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد. هرگاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد كه ما مسلمانيم!(آلعمران: 64)
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛ بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد -كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند؛ با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چيزى تواناست.(البقرة:109)
همچنان که در دو آیهی فوقالذکر دیدیم، بایستههای گفتگو از منظر قرآنی احترام و چشمپوشی و تأکید بر محورهای مشترک و رویکردی دلنوازانه است.
رسول الله-صلّی الله علیه وسلّم- و عتبه پسر ربیعه
به این نمونهی زیبای تعامل پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- با نامسلمانان توجه کنید:
عتبه پسر ربیعه –از بزرگان قریش- میگوید به نزد محمد-صلّی الله علیه وسلّم- رفتم و با او اینگونه سخن گفتم: «برادرزادهی عزیزم، تو از قبیلهی ما هستی، اصل و نسب داری، اما با این دینی که آوردهای قریش را از هم پاشیدهای، به خدایانشان توهین کردهای و آنچه از پدرانشان به آنان رسیده بود، انکار کردی. اکنون برایت پیشنهادهایی دارم؛ به آنها فکر کن، شاید بپذیری.»
رسول الله-صلّی الله علیه وسلّم- فرمود: «بگو ابوولید، میشنوم».
گفتم: «اگر هدفت از آوردن این دین، ثروت است، از اموال خودمان برایت جمع میکنیم تا ثروتمندتر از ما شوی. اگر خواهان بزرگی هستی، تو را به سروری خود میگماریم و بی تو تصمیمی نمیگیریم. اگر قدرت میخواهی، تو را به فرمانرواییمان برمیگزینیم. اگر آنچه سراغت میآید، یک جن است و نمیتوانی آن را از خود برانی، برایت طبیبی میآوریم و اموال خود را در این راه هزینه میکنیم تا بهبود یابی.»
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- همچنان گوش میداد. عتبه که سخنانش را به پایان رساند، پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- فرمود: «ای ابوولید آیا سخنانت تمام شد؟»؛ گفت: «آری»؛ پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- این آیات را تلاوت کرد: «حم * تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ * بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ * وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ»(فصلت 1-5)
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- آیات بسیاری از سورهی فصلت را برایش خواند. عتبه با دقت گوش میداد و با شنیدن آیات از خود بیخود شد، تنش وا رفت و دستانش را پشت سر ستون کرد و به آنها تکیه داد. هنگامیکه قرائت آیات پایان یافت، عتبه با روحی دگرگون شده، برخاست و نزد قریش رفت. قریش که از دور او را دیدند، اذعان کردند که وی منقلب شده و از پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- اثر پذیرفته است.
عتبه که نشست، گفتند: «ای ابو ولید چه خبر داری؟»
گفت: «من سخنی شنیدم که به خدا سوگند هرگز مانند آن را نشنیدهام. به خدا سوگند، نه سِحر است، نه جادوست و نه پیشگویی. ای اقریش به سخنم گوش کنید و به من اعتماد کنید و این مرد را به حال خود وانهید. به خدا سوگند گفتاری که از او شنیدم، خبری بزرگ خواهد داشت؛ اگر عربها به او آسیب رسانند، از طریق دیگر خواست شما عملی شده است و اگر بر عربها چیره شود، قدرت او توان شما خواهد بود و افتخار او، افتخار شما؛ و شما به سبب او شادکامترینِ مردمان خواهید بود.»
گفتند: «ای ابو ولید، به خدا سوگند با زبانش تو را افسون کرده است.»
گفت: «این نظر من است، هرچه میخواهید بکنید.»
شیوهی این گفتوگوی رویداده بسیار مهم و آموزنده است. در این گفتوگو میبینیم که هر چند عتبه پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- را متهم میکرد، رسول الله-صلّی الله علیه وسلّم- آرام بود و واکنش نشان نمیداد و در نهایتِ ادب و احترام گوش میداد؛ با اینکه عتبه از وی میخواست در مقابل پیشنهادهای دنیوی، از دعوتاش دست بکشد، پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- قبول کرد حرفهایش را بشنود و فرمود: «بگو ابو ولید»...او را با لقبش –که نشانهیِ محبت و نرمخویی بود_ خطاب کرد و زمانیکه عتبه آن پیشنهادها و سخنان بیارزش را مطرح میکرد، رسولالله-صلّی الله علیه وسلّم- سخنانش را قطع نکرد و تا پایان حرفهایش صبر کرد.
حضرت محمد -صلّی الله علیه وسلّم- به عتبه فرصت داد تا تمام و کمال صحبت کند و نظراتش را بگوید و وقتی حرفش را تمام کرد، پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- سخنش را آغاز کرد تا بهترین نمونه برای گفتوگوی با دیگران – حتی کسانی که در دین و عقیده رودررویمان ایستادهاند- باشد.
آنچه بیان شد تنها اشارتهای کوتاهی بود در باب شیوهها و اسالیت اثرگذار گفتوگو در نزد پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- به امید اینکه در هرچه سنجیدهتر شدن گفتوگوهای ما مؤثر باشد.
نظرات