مقدّمه:

برای ورود به بحث، و نقش سیاست در مدیریت جامعه، لازم است تعریفی از سیاست ارائه شود تا با توجّه به تعاریف اهل نظر از سیاست، نقش مدیران مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. و براساس آن، نکات بکار گرفته شده مدیریتی توسط حضرت سلیمان ؛ و ملكه سبا در قرآن را به عنوان ملاک ومعیاری مورد پسند مدیران سیاسی به صورت عام، و مسلمانان به صورت خاص، قرار گیرد. و با تئوری‌های سیاسی روز مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم. چنانچه اهل نظر می‌گویند: سیاست از مقولات و مفاهیم کشدار ومبهمی‌است که با وجود آن دارای تعاریف گسترده و وسیع است.(1) و هر صاحب نظری با توجّه به شرایط سیاسی و اجتماعی، تعریفی از آن ارائه نموده است. صاحب‌نظران در معنای عام، هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهکرد هر امری، چه شخصی و چه اجتماعی را، «سیاست» گویند. سیاست به معنای خاص، هر امری که مربوط به دولت، مدیریت و تعیین شکل، مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد، از مقوله‌ی امور «سیاسی»گویند.(2)

اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن و حکم راندن بر رعیت(3)، از تعاریف مشترک از سیاست، در بین اغلب صاحب نظران است؛ در نتیجه‌ی تعاریف کلیدی، همان معنی عام و مطلق از سیاست، اهتمام دادن به امور «داخلی وخارجی» مردم است.(4)

 در تعریفی، سیاست مدار، به کسی اطلاق می‌شود که درگیر مبارزه برای راه یافتن به قدرت حکومتی، و یا مقام دولتی باشد.(5) اگر بخواهیم این تعریف را تحت پوشش تعریف فوق قرار دهیم، سیاست مدار در دو مرحله قابل تعریف است؛ مرحله‌ی نخست، مبارزه و تلاش در عرصه‌ی سیاسی برای بدست آوردن قدرت و حکومت است، و مرحله‌ی بعدی، مدیریت، اداره کردن مملکت و اهتمام دادن به امور داخلی و خارجی مردم است. در این مقاله، موضع‌گیری دو مدیر ارشد سیاسی در مسند قدرت در حوزه‌ی روابط خارجی و داخلی با توجّه به آیات قرآن، مورد بحث و کاوش قرار می‌گیرد.

دایره‌ی سیاست بسیار گسترده است، و از دیدگاه اسلام دایره و عرصه‌ی سیاست، همه‌ی عرصه‌های قانونگذاری، اجرا و مدیریت تمام زندگی انسان، از تولد تا مرگ ـ حتّی پیش از تولّد و پس از مرگ ـ را نیز شامل می‌شود. چون برنامه‌ی اسلام در طول زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی از آداب طهارت و بهداشت گرفته، تا امامت و حکومت و مسایل صلح و جنگ، در هیچ شرایطی مقرّرات اسلامی انسان را تنها نمی‌گذارد. و رهنمودهایی را فرا راه او قرار می‌دهد.(6) به قول «آنتونی گیدنز» هر سه حوزه‌ی حقوق از جمله «1ـ حقوق «مدنی»، شامل آزادی برای زندگی، آزادی بیان و مذهب، حق مالکیت و حق دادرسی یکسان در برابر قانون، 2ـ حقوق «سیاسی»، حق شرکت در انتخابات [انتخاب کردن و انتخاب شدن]، 3ـ و حقوق «اجتماعی» که حداقل استاندارد رفاه اقتصادی و امنّیت، که شامل مزایای بهداشتی و درمانی، تأمین اجتماعی(7)...» را در برمی‌گیرد.

منظور ما از سیاست و مطالب مورد بحث در بررسی آیات قرآن، این نیست، که یک الگوی سیاسی عرضه شود، چون عرصه‌ی سیاست با وجود اصول کلی، همانند فقه، عرصه‌ای است اجتهادپذیر، و شرایط سیاسی و اجتماعی، مکانی و زمانی، در سیاست مؤثر و دخیل هستند. بلکه هدف این است که این آیات می‌تواند روش سیاسی چند هزار سال قبل را به تصویر کشانده، و از نقاط قوّت و محوری آن در مدیریت سیاسی، بهره گرفت.

این مقاله، آیات 20 الی 44 سوره‌ی نمل را در برمی‌گیرد، که در رابطه با حضرت سلیمان ؛ و ملکه سبأ در قرآن طرح شده است. شاید به نظر کسانی اصلاً هیچ بوی از مسائل سیاسی در آیات به مشام نخورد. ولی آنچه که قابل کنکاش وارزیابی است هر نوع مدیریت در عرصه‌ی اجرا و پیگیری در سیاست داخلی، و هر گونه روابط در سیاست خارجی بین دو دولت، مشمول همان تعریف سیاسی «اداره امور مملکت» که محور سیاست است، می‌باشد. سیاست قابل بحث ونکات برجسته ی آن که در آیات مذکور مورد اشاره قرار گرفته است، دو دیدگاه و رویکرد مجزا از هم را تصویر نمایی می‌کند؛ یکی سیاست مقتدرانه‌ی سلیمان ؛ و تعقیب خواسته‌ی او، و دیگری سیاست تسامح‌گرایانه وشورا محور ملکه سبأ، قهرمان سیاسی در قرآن، که در نهایت دوراندیشی در مقابل اقتدار سلیمان، تعامل نموده و ملّتی را از جنگ و اسارت نجات داده؛ و سعادت را برای ملّتش به‌ ارمغان می‌آورد، و همچنین از نظر عقیدتی و فرهنگی سبب نجات ملّتش گردید و طبق عرف بین‌الملل «منع توسّل به زور و تحریم جنگ»(8)، یک طرفه از طرف حاکم سبأ صورت می‌گیرد. 

نکته‌ی دیگری که از آیات مورد بحث قابل تأمّل و دقّت است، همسویی و همراهی ملّت سبأ با ملکه، و مشورت و رایزنی ایشان با ملّت است.

 حال اگر از منظر جامعه‌شناسی سیاسی به حکومت دو شخصیت مورد بحث در قرآن بنگریم، نوع حکومت سلیمان ؛ از یک طرف با توجّه به نقش کاریزمایی او و رابطه ی او وپیروانش، همراه بر پایه‌‌ی ارادت و عقیده‌‌ محوری است؛ و برحسب میزان ارادت و خلوص کارگزاران و پیروان او، نظامی‌است با «سلطه‌ی کاریزمایی» (9)؛ و از نگاه و منظر دیگر که فرمانروا نقش درجه‌ی اوّل در اداره‌ی مملکت داشته، شبیه به یك نظام ریاستی امروزی است. در عوض با توجّه به پاسخ گو بودن ملکه به «مَلأ قوم» که همان مجلس و پارلمان امروزی است، که موضوع نامه ی سلیمان را به آنان مطرح می‌کند و اظهار می‌دارد بدون نظر و رأی شما هیچ اقدام نمی‌کنم، نزدیکی و همخوانی زیادی با نظام «پارلمانی» امروزی داشته است.

اگر چه مقایسه ی آن دو نظام سیاسی با سیستم های سیاسی امروزی كاملا منطبق نیست، ولی از آیات این برداشت به چشم می‌خورد که دو سیستم سیاسی، مجزّا و رویکردی جداگانه داشته، ولی سرانجام در نقطه ای به همدیگر می‌رسند.

فصل اوّل: مدیریت و سیاست

شخصیّت حضرت سلیمان ؛

برای شناخت بیشتر از حضرت سلیمان ـ شخصیت حقوقی و حقیقی ایشان ـ لازم است اطلاعات دقیق در این مورد را از زبان قرآن پیگیری نماییم.

در سوره های صاد، سبأ و نمل، قصص سلیمان ؛ بیان شده است، که بیشتر بحث در حوزه ی سیاسی و اقتدار او در مقابل ملکه سبأ، در سوره‌ی نمل آیات44ـ15 را به خودش اختصاص داده است. در آیات 19ـ 15سوره ی نمل وآیات40 ـ 30 سور‌ی صاد، و در سوره‌ی سبأ آیات13ـ 12 تصویری از نعمتهای خداوند به سلیمان ؛ از جمله تسلّط او بر حیوانات و درک وفهم زبان حیوانات و تسخیر باد به پرده‌ی نمایش گذاشته می‌شود. که همه‌ی اینها بیان اثبات رسالت و شخصیّت پیامبری حضرت سلیمان ؛ است. در این آیات نعمت‌هایی که خداوند به سلیمان ؛ بخشیده، امتحال او در مقابل نعمتها، و چگونگی بکارگیری آنها در مسیر بندگی خداوند است. سلیمان در مقابل این همه نعمت پایبندی و التزامش به خداوند تا آنجا اوج می‌گیرد، که در مقابل نعمتهای الهی می‌گوید. «اِنَّ هذا لَهُوَ الفَضلُ المُبین»؛ و در آیات 27ـ 20 سوره‌ی نمل، سلیمان ؛ همانند یک مدیر مقتدر اُمور داخلی را مدیریت می‌کند، و پیگیر و ناظر نیروهای تحت نفوذش می‌باشد. و غیبت حتی یکی از پرندگان كار پردازش را، بر نمی‌تابد. و جویای غیبت او می‌شود. واو را تهدید می‌کند. که این تصویر کوتاه، جلوه‌ای از قدرت و هیمنه و اقتدار او را می‌رساند.

در آیات44 ـ 28 سوره‌ی نمل تصویری از سیاست خارجی دولت سلیمان به نمایش گذاشته می‌شود. برخورد همراه با اقتدار او در رویارویی با ملکه سبأ و دستیارانش و دعوت از آنان، و جلوه هایی از قصر شاهی و سلطنت او، نمایش دیگری از قدرت و سلطه سیاسی اوست.

آیه‌ی 14 از سوره‌ی سبأ، اشاره به مرگ سلیمان ؛ است؛ که در مورد مرگ او مفسران تفسیرهای فراوانی ارائه نمودند. تفسیری که جذّاب و دل چسب باشد در داستان پیامبران دکتر «عفیف عبدالفتاح طبّاره» این گونه بیان می‌کند: «نزدیکترین تفسیر آن است که «عبدالوهاب نجّار» آن را روایت کرده است و می‌گوید: سلیمان به لقاء الله پیوست.» مرگ سلیمان برای جنیان به صورت معمّا باقی مانده بود. امّا انسان‌ها از مرگ او آگاه بودند، او را دفن کردند و حکومت او به پایان رسید، پسرش به جای او به حکومت نشست. جنّیان در جاهای دوری به کار گمارده شده بودند، بلا انقطاع کار می‌کردند و بر آن دوام داشتند. چون می‌ترسیدند در صورت سُستی در کارهایی که بدانها محول شده بود، مورد مجازات سلیمان واقع شوند. بعد از مدتی یکی از جنّیان از مرگ سلیمان آگاه شد؛ و می‌بیند که عصایش بر زمین افتاده است. همین که آن را برداشت دید موریانه آن را خورده است. این جِنّی با این امر استدلال نمود که سلیمان یا باید مرده، یا مریض باشد. جریان را پیگیری کرد و برایش معلوم شد مدت مدیدی است که سلیمان فوت کرده است.»(10)

 

مدیریت سیاسی سلیمان ؛

1ـ اقتدار سیاسی سلیمان

وَحُشِرَ لِسُلَیمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّیرِ فَهُمْ یوزَعُونَ نمل/17

«لشكریان سلیمان از جنّ و انس و پرنده، برای او گردآوری گشتند، و همه آنان به یكدیگر ملحق و در نزد هم نگاه داشته شدند.‏»

تفسیر آیه 

کلمه‌ی «حُشِر» به معنای جمع کردن، وفرستادنشان به دنبال کار و مأموریتی است.

کلمه‌ی «یُوزَعُون» از ماده «وَزَع» است که به معنای منع، و جلوگیری کردن است.

از آیه چنین برداشت می‌شود که سلیمان لشکرهایی از جنّ و انس و پرندگان داشته و از اینکه متفّرق شوند یا در هم مخلوط گردند، جلوگیری می‌نموده؛ و هر یک در جای خود نگهداری می‌شد.

صاحب فی ظلال در تفسیر آیه این گونه اظهار نظر می‌کند : «پرندگان، حیوانات و حشرات، وسائلی برای تفهیم در میان خود دارند که همان زبان و منطق آنهاست. این امر در زندگی انواع زیادی از پرندگان، حیوانات وحشرات آشکارا دیده می‌شود. امّا چیزی که خدا به سلیمان ؛ عطا فرموده کار ویژه‌ای بود؛ که جنبه‌ی معجزه داشت، معجزه‌ای که با کارهای معهود و مأنوس مردمان مخالفت دارد. سلیمان از راه سعی و تلاش زبان پرندگان را نیاموخته بود و به وسائل تفهیم و تفاهم آنها پی نبرده بود.

بعضی دیگر از خارق‌العاده ها و معجزه‌ها، به تسخیر سلیمان درآوردن گروهی از جنّیان و پرندگان است. آن دسته و گروهی که یزدان از پرندگان مسخّر سلیمان فرموده بود، بدانها درک و فهم خاصی داده بود که فراتر از درک و فهم سایر پرندگان همنوع خود بودند. این امر در داستان «هُدهُدی» پیدا است که از احوال و اوضاع ملکه سبأ چیزهایی را درک و فهم کرد، که خردمندترین و هوشیارترین و پرهیزگارترین مردمان، آن را درک و فهم می‌کنند. این هم خارق‌العاده و معجزه‌ای بود که سلیمان بدان اختصاص یافته بود.

لشکریان سلیمان اعمّ از آدمیان‌ و جنّیان و پرندگان‌گردآمدند، همچون مجموعه‌ای، کوکبه و دبدبه‌ی بزرگی را تشکیل می‌داده است. و گروه عظیمی‌ را فراهم می‌آورده است. اوّلیّن گروه به آخرین گروه پیوسته است و همایش سترگی بوده است. «فَهُم یُوزَعُون»

 تا پراکنده نشوند و هرج ومرج در میانشان پیدا و شایع نشود. این همایش، همایش سپاهیان بود و از نظم و نظام سپاهیگری برخوردار بود. بر این همایش اصطلاح «لشکریان» اطلاق می‌شد. تا اشاره به گرد هم آمدن بزرگی و سروسامان سترگی باشد.»(11)

مسلّم است که لشکر سلیمان ؛ اعم از جّن و انس و پرندگان، مجموعه‌ای محدود بوده نه همه‌ی جنّیان و انسان‌ها و پرندگان زمان سلیمان، برای همین، صاحب روح‌المعانی می‌گوید: صرف نظر از «مِن» تبعیضّه در آیه، در جوار سلیمان ؛ سرزمینی مستقل مثل سباء و ملکه‌ی آن که سلیمان از آن بی خبر بوده، اثبات محدود بودن ملک و قدرت سلیمان را می‌رساند.

تحلیل سیاسی آیه

اقتدار، قدرت مشروع، قانونی و مقبولی است که می‌باید در شرایط مقتضی مورد طاعت و فرمانبرداری قرار گیرد.(12) قدرت سیاسی از اساسی ترین شرایط موجودیت هر دولتی است؛ چون هر دولت، سازمانی است دارای قدرت هنجاری، و قادر است با وسایل انحصاری و به کار گرفتن اجبار فیزیکی که در اختیار دارد، بر گروه انسانی موجود در حدّ و مرز سرزمینی خود، اعمال قدرت کند.(13)

 در گردهمایی که جنّیان و آدمیان و پرندگان در آن صف آرایی می‌کنند؛ و لشکر سلیمان ؛ را تشکیل می‌دهند، در این همایش، اقتدار و قدرت سیاسی سلیمان است که مجموعه ی زیر دستانش از او پیروی می‌کنند. چنانچه در تفسیر آیه اشاره گردید، منشأ قدرت سلیمان هم «اجبار» است و هم «اعتقاد» که منشأ اعتقادی قدرت سلیمان، به نسبت انسان و لشکریان صاحب باور او، اثر قابل ملاحظه ای دارد. و در رهبریت دینی رهبران، اعم از پیامبران و سایر رهبران کاریز مای؛ امری طبیعی و مسلّم است. در مورد جنّیان آنانیکه صاحب عقیده و باور بوده باشند، تا حدودی امکان دارد عقیده در این مورد نقش کارا داشته، هر چند دلیلی برای اثبات این موضوع قابل ارائه در دست نیست، امّا به نسبت دو گروه دیگر از لشکریان سلیمان که در آن گردهمایی و رژۀ نظامی‌از آنان سان می‌بینند، تنها منشأ قدرت، اجبار است. چون نیروی جنّیان که نیروی سرکش و متمردی هستند و همچنین پرندگان که تربیت پذیری در آنان ممکن ومقدور نیست. لذا الزام آوری و التزام بخشی آنان، تنها از طریق اجبار ممکن است و منشأ این اجبار هم، چنانچه در تفسیر آیه اشاره شد «معجزه» و خارق‌العاده‌ای است، که اختصاص به حضرت سلیمان داشته است. 

در مورد اقتدار و اجبار در قدرت، نسبت به جنّیان می‌توان به آیه‌ی14 سبأ، استناد کرد. تا زمانی که جنّیان از مرگ سلیمان آگاهی پیدا نکرده بودند، مطیع اوامر و دستورات او بودند. و اقتدار او جنّیان را مسخّر نموده بود. ولی همین که از مرگ سلیمان اطلاع یافتند از قید دستورات سلیمان خود را رها کردند.

 فَلَمَّا قَضَینَا عَلَیهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ ۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَینَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا یعْلَمُونَ الْغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ

سبأ/14

«زمانی كه بر سلیمان (كه سمبل قدرت و عظمت بود) مرگ مقرّر داشتیم، جنّیان را از مرگ او نیاگاهانید مگر موریانه‌هائی كه (مدّت‌ها بود به عصای سلیمان رخنه كرده بودند و) عصای وی را می‌خوردند. هنگامی كه سلیمان (كه در میان جنّیان بر عصای خود تكیه زده بود و كارهای ایشان را می‌پائید) فرو افتاد، فهمیدند كه اگر آنان از غیب مطّلع می‌بودند، در عذاب خوار كننده (بیگاری و اسارت) باقی نمی‌ماندند (و راه خود را در پیش می‌گرفتند).‏»

2ـ سلیمان و مدیریت کنترل

وَتَفَقَّدَ الطَّیرَ فَقَالَ مَا لِی لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ نمل/20

«سلیمان از لشكر پرندگان سان دید و جویای حال آنها شد و گفت : چرا شانه بسر را نمی‌بینم‌؟ (آیا او در میان شما است و او را نمی‌بینم‌ ؟) یا این كه از جمله غائبان است‌؟‏»

تفسیر آیه

کلمه‌ی «تَفَقُّدْ» به معنی جویا شدن، متوجّه فقدان چیزی شدن است.

آراء و نظرات مفسران در مورد «هُدهُد» متفاوت و مختلف است. ابن کثیر برای هُدهُد در لشکر سلیمان ؛ نقش خاص و ویژه‌ای بیان می‌کند، و آن نقش، یافتن آب در زیر زمین و سپس حفر کردن زمین؛ حهت دست یابی به آب برای لشکر است؛ و در لحظه‌ی نیاز. سلیمان ازعدم حضور او در میان سپاه مطلّع می‌شود.(14)

جستجوی هُدهُد از میان پرندگان، نشانه از عنایت وتوجّه سلیمان به اعضای لشکر، به ویژه آنانی که ضعیف هستند، یا کسانی که جایگاه ویژه و خاصی در رکاب سلیمان داشتند.

تحلیل سیاسی آیه

کنترل و مدیریت عوامل درونی سازمان، گام اوّل برای موفقیت سازمان در محیط بیرونی وخارجی است.(15) این امر کارساز در گرو مهارتهای سه گانه‌ی: مهارت فنی، مهارت انسانی ومهارت ادراکی، در مدیریت است. در مهارتهای ادراکی، توانایی، قدرت و درک پیچیدگیهای کل سازمان و تصور همه‌ی عناصر و اجزای تشکیل دهنده‌ی کار و فعالیت سازمان، به صورت یک کل واحد است. زیرا سازماندهی و کنترل، دو عنصر اساسی در مدیریت هستند. «روبرت» می‌گوید: کنترل به معنای حفظ و اصلاح موازینی که مظهر عملیات مطلوب است، به کار رفته است. کلمه‌ی نظارت و کنترل، با کلمه‌ی قدرت نفوذ، ارتباط نزدیک دارند. عدم کنترل، دلیل بر عدم کوشش برای اعمال نفوذ نیست، بلکه دلیل بر وجود بی نظمی‌است. عدم کنترل دلیل بر آن است که نیرویی قویتر از نیروی شخصی که قصد نظارت دارد، برجریان مورد نظر حکومت می‌کند.(16)

در مدیریت کنترل سلیمان ؛، که بر گرفته از مهارت ادراکی بالای ایشان است، همسویی و توازن بین قدرت وسلطه او، با کنترل ونظارت بر نیروهایش، حاصل شده است. ولازمه‌ی یک مدیر موفق، کنترل مجموعه‌ی نیروهای تحت سلطه‌اش است، از طرفی جهت جلوگیری از بی نظمی، واز طرفی دیگر جهت جلوگیری از نفوذ قدرت وسلطه‌‌ی بیگانه‌ای است، که در بین نیروهایش نفوذ پیدا کند. وسبب اخلال در مدیریت و سرانجام تضعیف سلطه سیاسی وقدرت او شود. برای همین حتّی پیگیری عدم حضور یک پرنده هم در بین نیروهای او، به چشم می‌خورد. امری مسلّم است که اگر کنترل ونظارت از دست یک مدیر خارج شود، خواه مدیریت یک سازمان کوچک، یا یك دولت مقتدر، علاوه بر اینکه هیمنه‌ی سیاسی مدیر حاکم لطمه می‌خورد؛ عملیات واهداف مورد نظر منجر به شکست می‌شود. پس مهارت مدیریتی سلیمان، کنترل واشراف کافی بر نیروهای تحت نفوذ وحوزه‌ی اِعمال قدرت اوست. از نظر سیاسی در حوزه‌ی اِعمال قدرت، در نتیجه‌ی اِعمال قدرت عامل سیاسی است كه، شماری از افراد یا گروه‌ها تحت تأثیر آن قرار خواهند گرفت.(17)

3ـ تهدید تبلیغاتی سلیمان

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیأْتِینِّی بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ

نمل/21

«حتماً او را كیفر سختی خواهم داد، و یا او را سر می‌برم (اگر گناهش بزرگ باشد)، و یا این كه باید برای من دلیل روشنی اظهار كند (كه غیبت وی را موجّه سازد).‏»

تفسیر آیه

سلطانِ مبین، به معنای دلیل قانع کننده وروشن است. دلیلی که رفع اتّهام از غیبت او کند. در مورد عذاب هُدهُد، در تفاسیر اقوال و نظرات فراوان آمده است، در تفسیر روح المعانی بیشترین اقوال و آراء در مورد تأدیب هُدهُد بیان شده است. شاید نزدیکترین قول، کَندن پَر هُدهُد برای جلوگیری از پرواز وتکرار غیبت، یا زندانی کردن او در قفس، یا سلب مسئولیت در میان نیروهای سلیمان ؛ باشد.(18)

تعذیب هُدهُد، جنبه‌ی تأدیبی داشته ومفسران بر این باورند که باید هُدهُد، مکلَّف بوده باشد. چون مجازات برابر با تکلیف، عادلانه است. با این وصف می‌توان گفت که هُدهُد حیوان برجسته و ویژه‌ای بوده در رکاب سلیمان، و این هم به معجزه‌ی تسخیر حیوانات وجنّیان برای سلیمان بر می‌گردد. مفسّران به دو مرحله ی آیه اشاره می‌کنند: مرحله‌ی اوّل تهدید، ومرحله‌ی دوّم ارائه‌ی برهان دلیل غیبت است. پایان آیه که همان برهان و دلیل غیبت است، ارائه‌ی برهان، مقدّم بر مرحله‌ی اوّل که همان اجرا و عملی کردن تهدید است.

نکته‌ی قابل ملاحظه که تفسیر فی ظلال به آن اشاره می‌کند. دوراندیشی سلیمان ؛ است، فی ظلال صحنه را اینگونه به تصویر می‌کشاند: روشن می‌شود که هُدهُد غایب است. همگان هم از سؤال شاه درباره‌ی او متوجّه می‌شوند که بدون اجازه غیبت کرده است. در این صورت باید دور اندیشی کرد، تا «هَرج ومَرج» روی ندهد. چه بعد ازسؤال شاه، بدین شکل و بدین نحو غیبت او پنهان و نهان از دیگران نمی‌ماند. اگر دور اندیشی نشود سابقه‌ی بدی برای بقیه سپاهیان خواهد شد. بدین خاطر می‌بینیم که سلیمان ؛، شاه دور اندیش، به تهدید سرباز غائب و خلاف کار می‌پردازد. لَأُعَذِّبَنَّهُ

سلیمان شاه ستمگرِ زورمدار در زمین نیست، بلکه او پیغمبری است كه او هنوز حجّت و دلیل هُدهُد غائب را نشنیده است؛ پس باید درباره او پیش از شنیدن سخن او، و روشن‌شدن عذر او داوری نهایی را انجام ندهد. از اینجا نشانه پیغمبر دادگر پیدا و هویدا می‌آید. (اَوّ لَیأتِیَنی...)(19)

فَمَكَثَ غَیرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ

نمل/22

«پس دیری نپایید که هُدهُد آمد و گفت: «از چیزی آگاهی یافتم که از آن آگاهی نیافته ای، و برای تو از سبأ گزارشی درست آورده‌ام».

إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِیتْ مِن كُلِّ شَیءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ نمل/23

«من آنجا زنی را یافتم که بر آنها سلطنت می‌کرد و از هر چیزی به او داده شده بود و تختی بزرگ داشت.» 

وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا یسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّـهِ وَزَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یهْتَدُونَ «او و قومش را چنین یافتم که به جای خدا برای خورشید سجده می‌کنند، و شیطان اعمالشان را برایشان آراسته و آنان را از راه راست باز داشته بقود، در نتیجه به حق راه نیافته بودند.»

تحلیل سیاسی آیه

به دنبال مدیریت کنترل در آیه‌ی قبلی، اثبات غیبت هُدهُد سرباز ویژه در لشکر سلیمان ؛ جهت پیشگیری این رویه در میان لشکریان، و دور اندیشی مدیرانه‌ی سلیمان ؛ وحفظ سلطه‌ی خویش در میان سپاه جمع شده، هُدهُد را تهدید می‌کند. اصولاً از طرف حاكمان در مسند قدرت برای جلوگیری از خلل بر قدرت حاکم، در انظار عموم یا در رسانه های تبلیغی تهدیداتی صورت می‌گیرد؛ که گاهی این تهدیدها جنبه‌ی تبلیغی و ایجاد فضای امنیتی در میان مردم دارد، و گاهی صرف نظر از بُعد تبلیغی قضیه، فرد مجرم هم به مجازات می‌رسد. اکثراً این گونه اعمال سیاسی تبلیغی، همانند شمشیر دو لبه هر دو طرف را در بر می‌گیرد.

تهدیدهای تبلیغی در دانش سیاسی به عوامل گوناگونی که در سنجش قدرت سیاسی دخیلند، مرتبط است، این عوامل عبارتند از:

1ـ حوزه‌ی اِعمال قدرت: یعنی اینکه در نتیجه‌ی اِعمال قدرت عامل سیاسی، چه شماری از افراد یا گروهها تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.

2ـ دامنه‌ی قدرت: به این معنی که چه اندازه از رفتارها و اَعمال آن افراد یا گروه‌ها، موضوع اِعمال قدرت خواهد بود.

3ـ شدّت تأثیر قدرت: به این معنی که در نتیجه‌ی اِعمال قدرت، چه میزانی در رفتارهای موضوع قدرت تغییر ایجاد می‌کند.

4ـ پیامدهای قدرت: به این معنی که قدرت وقتی اِعمال شود، همچون ریگی که در آب انداخته شود موجی ایجاد می‌کند، و ارتعاشاتی دور دست پدید می‌آورد.(20)

 

4ـ قضاوت سلیمان ؛ و پذیرش دلیل

آنچه در بحث مدیریت سلیمان ؛ مورد بررسی قرار گرفت، غیبت یکی از نیروهای مطرح و کارگر او بود. لذا ضمن پیگری در انظار سایر افراد لشکر، او را تهدید می‌كند. امّا عدالت شاه با جلو انداختن تهدید لفظی، پذیرش حجّت روشن و دلیل غیبت را، در عمل مقدّم داشت. و قضاوت نهایی و اجرای حکم صادره را منوط به عدم ارائه دلیل قانع کننده موکول کرد. یکی از ارکان اساسی هر نظام سیاسی «عدالت» است. عدالت هم زمانی محقق می‌شود که هیچ صاحب حقی، حقی از او ضایع نشود. اجازه ارائه دلیل و دفاع؛ و مجازات برابر جرم، از امور مسلّم در محاکمات عدالت محور است.

اثبات و دلیل، امروزه در حقوق جایگاهی ویژه دارد. واژه‌ی «دلیل» در ادب فارسی به معنی راهنما و رهبر است، در حقوق، هنگامی‌سخن از دلیل می‌شود، که رویدادی رهنمون حرکت عقل به سوی واقع می‌شود.(21) در واقع هدف از دلیل تمهید وسایلی که بتواند اعتقاد دادرسی را به درست‌بودن ادّعا تأمین کند. (22) تفسیرها اشاره‌ای به تهدید قبل از قصاص نکرده اند، ولی آنچه به ذهن متبادر می‌شود این است که سلیمان ؛ رأیش را اینگونه بیان کرد؛ اگر هُدهُد دلیل روشن وقانع کننده‌ای ارائه ندهد او را عذاب می‌دهم یا او را سر می‌بُرم؛ امّا آنچه از آیه‌ی برداشت می‌شود رویکردی شاهانه وسلطه‌ی سیاسی همراه ؛ با مسند قضایی و رفتار پیامبرانه است، سلیمان ؛ در گام اوّل با تهدید هُدهُد، و هشدار به سایر اعضای لشکرش، ـ بر پایه‌ی سیاست عدالت محور او، ـ در مرحله ی دوّم خواستار ارائه دلیل و برهان غیبت؛ بیانگر این است که شوکت سیاسی، هم در تبلیغ ضرورت دارد، و هم در عمل.

5ـ پرهیز از پیش داوری در قضاوت سلیمان ؛

قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِینَ نمل/27

«(سلیمان به هُدهُد) گفت : تحقیق می‌كنیم تا ببینیم راست گفته‌ای یا از زمره دروغگویان بوده‌ای.»

تفسیر آیه

پس از برگشت هُدهُد و مشاهدات او از سرزمین سبأ و بیان ثروت و رفاه آنان، مدیریت سیاسی، قدرت ملکه وهمچنین باور وعقیده آنان در پرستش غیر خدا، اخبار مهم و تازه‌ای برای سلیمان بود. سلیمان ؛ پس از شنیدن اخبار، داوری درباره‌ی گفته های هُدهُد را موکول به تحقیق نمود. در تصدیق یا تکذیب هُدهُد شتاب روا نداشت. این اخبار مهم را هم ناچیز نمی‌شمارد، بلکه اقدام به امتحان هُدهُد می‌کند؛ تا از صحّت و سقم آن اخبار خاطر جمع شود.سلیمان در این مورد دادگرانه رفتار می‌کند. نکته‌ی ظریف بلاغی که در قول سلیمان وجود دارد که از نظر روانشناسی قابل تأمل ودقّت است؛ صدق گفتار وکلام هُدهُد را، مقدّم بر کذب کلام او بیان می‌کند«أََصَدَقتَ»، که بیانگر مثبت نگری در کلام و رفتار سلیمان ؛ است.

نکته ی دوّم بلاغی، عدول از فعل به اسم، در کلام است. اگر چنانچه می‌گفت. «أصَدَقْتَ أَم کَذَّبْتَ» بیانگر دروغ گفتن موردی او است. یعنی در این مورد دروغ می‌گویی و در سایر موارد اهل دروغ نیستی. امّا سیاق «اَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبینَ» بیانگر این مطلب است که پیوستن او به گروه دروغ گویان است. و در چنین شرایطی کلام و گفتار او، مورد اعتماد نخواهد بود.(23)

تحلیل قضایی آیه

چنانچه در تفسیر آیه اشاره گردید، هُدهُد بعد از سپری شدن زمان کم، دلیل روشن و حجّت قاطع درباره‌ی غیبت خویش را به سلیمان عرضه نمود. این امری بدیهی است كه هر مأموری نسبت به مافوق خویش مسئول وپاسخ گو باشد. بدیهی تر از آن نقش مسئول در مقابل عملکرد مأموران و دریافت گزارش از مأموریت آنان است. در جریان گزارش هُدهُد دقّت نظر و تیزهوشی این پرنده کاملاً مشهور و مشهود است، یکی دقّت نظر در وضعیت سیاسی و اجتماعی مردم سبأ که در رأس حکومت زنی قرار دارد، و تمام وسائل رفاه و اسباب زندگی و آسایش را برای مردمش فراهم کرده است. در نگاه اوّلیه هُدهُد نقش ملکه و خدمات او را در می‌یابد؛ دیگری دقّت نظر در باور واعتقاد مردم سبأ است. که ملکه و ملّتش هر دو دارای یک عقیده واحد هستند، آن هم پرستش خورشید و روی گردانی از پرستش خدای واحد است.كه قوّت حاکمیت و رفاه اجتماعی آنان ناشی از مدیریت ملکه، و گمراهی در باور و عقیده را ناشی از فریب شیطان می‌داند. این امر مهّم و خبر تازه، سلیمان را متوجّه امر جدیدی می‌کند.

سلیمان ؛ از پیش داوری، که خصلتی موفق در مدیریت و قضاوت مدیران است، پرهیز می‌کند. لذا نه گزارش هُدهُد را تصدیق و نه رد می‌کند. بلکه برای حصول نتیجه‌ی مطلوب شروع به انجام تحقیقات تکمیلی از محل گزارش می‌نماید. که این روش از نظر قضاوت؛ از امور اوّلیه محاکمات قضایی است. تحقیقات از محل وقایع کمک می‌کند تا داوری و قضاوت از مسیر عدالت، خارج نشود.زیرا صدور حکم قبل از تحقیق روش استبدادی مدیران مستبد، وسیاست مداران در طول تاریخ بوده است. که نمونه روشن و بارز قرآنی آن فرعون در برخورد با ساحران بارگاه فرعونی است. امّا سلیمان از این شیوه‌‌ی قضاوت خودداری می‌كند.

«(موسی عصای خود را انداخت. عصا مار بزرگی گردید و همه طنابها و چوبه دستیهای مارگونه ایشان را فوراً بلعید.) به دنبال آن، جادوگران همگی به سجده افتادند و گفتند : ما (حقیقت را عیان می‌بینیم و) به پروردگار هارون و موسی ایمان داریم.‏» طه/70

«(فرعون) گفت : آیا پیش از آن كه به شما اجازه دهم، بدو ایمان آوردید ؟ ! مسلّماً او بزرگ شما است. بزرگی كه به شما جادوگری آموخته است. بی‌گمان دستهایتان و پاهایتان را عكس یكدیگر قطع می‌كنم، و شما را بر فراز شاخه‌های درختان خرما به دار می‌آویزم. (آن وقت) خواهید دانست كه كدام یك (از دو خدا : من یا خدای موسی) عذابش سخت‌تر و پایدارتر است.» طه/71

«(جادوگران پاسخ دادند و) گفتند : ما هرگز تو را بر دلائل و براهین روشنی كه برایمان آمده است، و بر پروردگاری كه ما را آفریده است بر نمی‌گزینیم و مقدّم نمی‌داریم، پس هر فرمانی كه می‌خواهی صادر كنی، صادر كن (و آنچه می‌خواهی بكن، كه باكی نیست. امّا بدان) تو تنها می‌توانی در زندگی این جهان فرمان بدهی (و قدرت فرماندهی تو از دائره این دنیا فراتر نمی‌رود).» طه/72

سلیمان ؛ در راستای تحقیقات تکمیلی دو موضوع را تعقیب می‌کند:

یکی اثبات برائت هُدهُد و پذیرش دلیل مبنی بر غیبت او، و دیگری کسب اطلاع از قوم و ملتی که همجوار سلیمان ؛ بودند؛ و از وضعیت آنان به ویژه از اعتقاد و باور آنان خبر نداشته است. در این راستا نامه‌ای به ملکه وحاکم سبأ می‌نویسد:

6ـ تحقیقات تکمیلی و قضاوت نهایی سلیمان ؛

«این نامه مرا ببر و آن را به سویشان بینداز و سپس از ایشان دور شو و در كناری بایست و بنگر كه به یكدیگر چه می‌گویند و واكنش آنان چه خواهد بود.‏» نمل/28

تفسیرآیه

سپس سلیمان ؛ نامه‌ای نوشت و به هُدهُد داد تا برای بلقیس و مردمش ببرد. به او گفت نامه را نزد ایشان ببر ونزد ایشان بینداز. هُدهُد با منقارش نامه را حمل می‌کند و در قصر بلقیس در محل زندگی وخلوتگاهش، نامه را می‌اندازد. علاوه بر نامه رسانی؛ سلیمان ؛ هُدهُد را ملزم می‌کند با رعایت ادب نسبت به بزرگان، در محلّی قرار گیر که آنان را ببینی، آنگاه بنگر ملکه و امراء او چه عکس العملی از خود نشان می‌دهند.

تحلیل قضایی آیه

سلیمان ؛ برای اطمینان از اخبار داده شده از طرف هُدهُد در راستای برائت او، و کسب اطلاع از وضعیّت ملکه، اخبار و اسرار مجلس او با مشاوران و اُمرا، اقدام به نوشتن نامه‌ای می‌کند. که در نتیجه‌ی ارسال و ابلاغ نامه سه امر برای سلیمان متحقّق می‌شود:

1ـ چون صحت اخبار واصله از طرف هُدهُد برای سلیمان محرزنیست، و هُدهُد دلیلی موجّه برای غیبت خویش ارائه نمی‌دهد؛ و براساس ادلّه‌‌ی متقن حکم در نظر گرفته شده بر او جاری، و نهایت عدالت، در حق او بکارگرفته می‌شود؛ ـ که این شیوه‌ی تحقیقات تکمیلی قبل از صدور حکم امری لازم است؛ و تنها در مراجع حقوقی عدالت محور، ممکن می‌شود. ـ و یا اینكه نتیجه‌ی نامه همراه صحّت، و هُدهُد تبرئه می‌شود.

2ـ سلیمان توسط هُدهُد از مجلس مشاوره بلقیس و امیران او کسب اطلاع می‌کند؛ و تا حدودی نبض سیاسی وقدرت تصمیم گیری آنان برای سلیمان بر ملا می‌شود؛ و در اعلام موضع در مراحل بعدی به سلیمان کمک می‌کند. 

3ـ امر سوّم، پاسخگویی واعلام موضع دولت وملت سبأ در مقابل قدرت وحاکمیت سلیمان است. سرانجام بلقیس در نهایت درایت وحکمت موضوع را به سمتی هدایت می‌کند که به جای جنگ، صلح و امنّیت را برای ملتش به ارمغان می‌آورد.

 

ادامه دارد...