آغاز نخستین ایام خلافت ابوبکر صدیق - رضی الله عنه - مصادف با بروز بزرگترین فتنهی تاریخ اسلام - فتنهی ارتداد- گردید. و این پیشامد، موجب ظهور بسیاری از اغتشاشات در داخل مملکت گردید و اگر قاطعیت قابل تحسین ابوبکر - رضی الله عنه - نبود، خطری که هر آن انتظار میرفت، تمام ارکان اسلام را تحت الشعاع خویش قرار دهد، مسلمین را در کام خویش فرو میبرد و موجد تشنج شدید در میان آنان میشد. و بیگمان سنت هم به عنوان یکی از رموز جاودانگی اسلام، دستخوش جزر و مدهای نامطلوبی قرار میگرفت.
اقدام جوانمردانه و پر صلابت خلیفهی اول موجب شد، این پدیدهی مرگبار در آغاز جست و خیزهایش، سرکوب شود و دامنهاش برای همیشه از شبه جزیرهی عرب بر چیده گردد. و آرامشی قبلی در میان مسلمین و ارکان اسلام، رو نماید.
می دانیم که، طول مدت خلافت ابوبکر صدیق - رضی الله عنه - از 2 سال و 3 ماه[20] تجاوز نکرد؛ اما در این دوران کوتاه با پشتکار حیرتانگیز، خدماتی به جامعهی اسلام نمود که طولی به درازای ابد دارند و تا دنیا برقرار است، مسلمین سایهی آرام بخش آن را بر سر خویش خواهند داشت. حفظ و صیانت سنت از زمرهی خدمات ارزندهی او به شمار میآید.
کوشش در حفظ اهمیت سنت
بنای دین ما بر نقل[21] است. نه عقل. این سخن مشهور از خلیفه اول مسلمین است و از آن به خوبی میتوان به جایگاه و اهمیت ویژهی سنت در نزد او پی برد و ناخوانده میتوان حدس زد که در امر حفظ این پایهی بزرگ دین چقدر دقیق و کوشا بوده است.
از آنجایی که قرآن، در میان مسلمین یک نوع تجسم مستحکم خارجی و هویتی مشخص و بلامنازع یافته بود، با تهدید قابل ملاحظهای روبرو نبود، ولی سنت بنابر ظرافت خاص و پراکندگی نگران کنندهاش در مصاحف مختلف و اذهان مردم، وضعیت حساستری داشت و این امر باعث شده بود، خلیفهی اول توجهی خاص به آن داشته و اهمیت آن را همان گونه که در زمان پیامبر اکرم - صلیاللهعلیهوسلم - بود، در سطح زندگی مردم و در قلوب آنان، برقرار دارد. برای این کار، قبل از هر چیز آن را در کارهای خود که به عنوان مقتدا و اسوهی عملی مسلمین انجام میداد، به همان کیفیت عهد رسالت، پیاده میکرد.
شیوه ابوبکر - رضی الله عنه - در حل درگیریها
برجستهترین نمونهی حمایت ابوبکر - رضی الله عنه - از سنت را میتوان از شیوهی تمسک او به سنت در حل منازعات و خصومات، ارائه داد:
وقتی که خصمی نزد ابوبکر میآمد، قبل از هر چیز به کتاب (قرآن) مراجعه میکرد. اگر مساله را در آن مییافت، طبق آن قضاوت میکرد. در صورتی که آن را در کتاب الله نمیدید، متوسل به سنت میشد؛ اگر خودش در آن مورد حدیثی از پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - میدانست، به مقتضای آن فیصله میکرد، اما اگر برایش مشکل میشد، از مسلمین سوال میکرد و میگفت: چنین مسالهای برایم پیش آمده؛ آیا کسی از شما در این باره قضاوتی از رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - به یاد دارد؟ گاهی چندین نفر با هم قضاوتی مربوط به آن موضوع از رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - به او میگفتند. آنگاه ابوبکر میگفت: سپاس خدایی را که در میان ما کسانی را گماشته است که سنتها را از پیامبرمان حفظ میکنند...[22].
خدمات ارزندهی ابوبکر صدیق -رضیاللهعنه - برای حفظ سنت
ابوبکر - رضی الله عنه - در دوران کوتاه اما پر ثمرهی خلافت خویش، موثرترین اقدامات را در راه حمایت و نگهبانی از سنت به عمل آورد. در اینجا خوانندگان را با این اقدامات، آشنا میسازیم:
١ - تکمیل اقدامات پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم -
ابوبکر - رضی الله عنه - به مجرد روی کار آمدنش در صدد اتمام و تکمیل اهداف پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - برآمد و بدین منظور، کارهایی را که آن حضرت - صلیاللهعلیهوسلم - آغاز کرده و با رحلت او معلق و یا نیمه تمام مانده بود، به آخر رساند.
از جملهی این موارد، ارسال لشکر اسامه - رضی الله عنه - به مقصد معین شدهاش بود. رسول اکرم - صلیاللهعلیهوسلم - در روزهای آخر زندگیش، این لشکر را فراهم آورده و به سرکردگی اسامه بن زید - رضی الله عنه - برای کارزار با کفار شام آماده ساخته بود. و در حالی که در هنگامههای حساس لحظات واپسین زندگی قرار داشت، اصرار عجیبی به روانه کردن آن داشت. اما صحابه ش با بیماری مرگباری که آن حضرت - صلیاللهعلیهوسلم - را در آغوش خویش میفشرد، مردد مانده بودند و لشکر هم حیران و پریشان از عاقبت محبوبشان، تکان نمیخوردند. تا اینکه رسول اکرم - صلیاللهعلیهوسلم - به دیدار حق شتافت و یارانش را در عالمی پر حزن و اندوه تنها گذاشت.
خلیفهی اول، بلافاصله افسار اوضاع را در دست گرفت و علیرغم حیرت صحابه و رای مخالف بعضی مبنی بر به تاخیر انداختن ارسال لشکر مزبور، به اسامه - رضی الله عنه - دستور داد حرکت کند و به سوی مقصد بتازد. فرمان اجرا گردید و خواستهی رسول اکرم - صلیاللهعلیهوسلم - پس از وفات او در حالی که در شرف تعطل قرار گرفته بود، جامهی عمل پوشید.
از همین سری فعالیتهای ابوبکر - رضی الله عنه - است، ارسال نامههای پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - رسول اکرم ص دستور داده بودند احکامی مربوط به زکات جانوران بنویسد و به والیان وی در ولایات اطراف بفرستند. اما قبل از اینکه آنها را بفرستد، رحلت فرمود. ابوبکر - رضی الله عنه - آن احکام را مرتب کرده و به مناطق مقرر فرستاد[23].
٢ - تشکیل انجمن شورای صحابه
برای یافتن راه حل اساسی جهت نجات سنت از بینظمیهایی که منجر به فروپاشی آن میگشت، قبل از پیاده مردن هر نوع تدبیری، لازم آمد تا یک انجمن از صحابهی صاحبنظر و با تجربه در امر حدیث، تشکیل گردد و با تبادل نظر پیرامون مسائل و پیشامدهای مختلفی که سنت به نوعی در معرض وقوع آنها قرار داشت، قوانینی وضع گردد که ضامن سلامتی و صیانت آن باشد.
ابوبکر اولین کسی بود که دست به این اقدام اساسی زد. وی اصحاب رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - را جمع کرد و با آنها در مورد امر مذکور مشورت نمود. در این نشست تاریخی و سرنوشت ساز، لایحهی ذیل با اتفاق آراء صحابه ش به تصویب رسید:
در خبر واحد، نگاهی کاوشگرانه داشته باشند و آن را با کتاب الله و خبر متواتر و احادیث مشهور پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - مقایسه نمایند. اگر چیزی از آن مخالف باشد، آن را جدا کرده و بیرون بیندازند و اگر مخالف نباشد، بار دیگر راوی آن را مورد بررسی قرار دهند، و از کسی حدیثی قبول نکنند، مگر اینکه عدالت، ضبط، راستگویی و اصابت رای او نزد مردم معروف باشد. اگر چنین نباشد از او بخواهند شاهدی برای صحت روایتش بیابد، به طوری که عین روایت او را روایت نماید، و علیرغم مخالفت سایرین، روایت را تقلیل دهند، زیرا در زیاده گویی احتمال خطا و اشتباه وجود دارد[24].
کسانی که سر رشته و یا حداقل مطالعهای در قواعد علم حدیث و شرایط روایت حدیث دارند، به خوبی میدانند که مصوبهی فوق تا چند اندازه دقیق طراحی شده و حاوی چه نکات و اصول ایمنی دقیقی میباشد. از ورای کلمات آن میتوان به زمزمهی سخنان و نظریات دلسوزانهی صحابه ش برای پاسداری و دفاع از سنت گوش فرا داد. و کاملاً پیدا است که ابوبکر - رضی الله عنه - با اتکاء به مطمئنترین و موثرترین اسالیب مدیریت، به بهترین وجه این جلسه را به سوی مقصد که همانا چاره جویی برای حمایت از سنت بود، هدایت کرده است.
پس ابوبکر همچنین اولین کسی است که روایت حدیث را در چهارچوب ضوابطی قرار داد و با این کار، وسیلهی موثری برای استحکام دیوارههای سنت فراهم آورد.
٣ - احتیاط در قبول روایات
او همچنین، نخستین کسی بود که احتیاط را لازمهی قبول اخبار قرار داد[25]. از نمونههای این احتیاط عملکرد وی در واقعهی ذیل است:
روزی مادر بزرگی نزد ابوبکر - رضی الله عنه - آمد و از او خواست تا برایش سهمی از میراث مقرر نماید. ابوبکر - رضی الله عنه - گفت: من برای تو در کتاب الله چیزی از ارث نمیبینم، و نمیدانم که آیا رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - برای امثال تو سهمیهای مقرر کردهاند یا نه؟ سپس از مردم پرسید و مغیره بلند شد و گفت: در محضر رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - بودم و او یک ششم میراث را به جده داد. ابوبکر - رضی الله عنه - از او پرسید: شاهدی بر این گفته ات داری؟ محمد بن مسلمه به مثل آنچه که مغیره گفته بود، شهادت داد. بعد از آن ابوبکر - رضی الله عنه - یک ششم میراث را برای مادربزرگ تجویز نمود[26].
علامه، مناظر احسن گیلانی مینویسد: اصول شهادت را برای تحقیق حدیث، اولین بار، حضرت ابوبکر - رضی الله عنه - بنیاد نهاد[27].
٤- ممانعت از روایت احادیث متضاد
پس از وفات پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - مردم را به دور خویش جمع نمود و گفت: شما احادیثی از رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - روایت میکنید که با هم اختلاف دارند[28]. بدانید که پس از شما، اختلاف در میان مردم شدیدتر خواهد شد. لذا این گونه احادیث را از رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - روایت نکنید و هر که از شما سوال کند، بگویید قرآن در میان ما و شماست، حلال آن را حلال و حرامش را حرام بدانید.
نباید تصور کرد که ابوبکر - رضی الله عنه - با این سخن، با روایت حدیث _ اعم از ناسخ و منسوخ _ مخالفت میکرد و یا این توصیه میخواست دروازهی روایت را مسدود گرداند. این طرز فکر با توجه به خدمات شایستهی او به رونق بخشیدن حدیث و نظم دادن به روایت آن، چنان که از مصوبهی سابق الذکر او پیداست، کاملاُ بیاساس است. بلکه این توصیه مبنی بر بینش کاملاُ موجهی که از آیندهی متزلزل داشت، و نظر شفقت آمیز و دلسوزانهی او نسبت به امت اسلامی بود. علاوه بر این، قاعدتاً اگر دو حدیث متعارض شنیده شود، یکی از آن دو حتماً متروک و ص یر قابل عمل (منسوخ) میگردد، اما اگر همین رویه ادامه پیدا کند و جا برای عرض اندام هر حدیث مخالفی وجود داشته باشد، بدون شک دشمنان سنت از فرصت استفاده کرده و با جعل احادیث مخالف، مشکلات به مراتب وخیمتری خواهند آفرید. بنابراین، اقدام مزبور ابوبکر دور اندیشی و فراست در خور تحسین او را میرساند و بیشک با این عمل موانع بزرگی از مسیر سنت برداشت.
٥ - از بین بردن احادیث مشکوک
یکی دیگر از کارهای ابوبکر - رضی الله عنه - پیراستن مجموعهی احادیث و پاکسازی آن از احادیثی بود که در صحت آنها شک وجود داشت، و بر همین مبنا 500 حدیث را که از دیگران شنیده و بر اوراقی درج نموده بود، سوزانید[29].
ام المومنین، عایشه - رضی الله عنها - قصه را چنین تعریف میکند: پدرم پانصد حدیث از فرمودههای رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - جمع کرده بود. شبی در بسترش دراز کشید. و دیدم که مرتب از پهلویی به پهلوی دیگر میغلطد و خواب بر چشمانش راه نمییابد. بیقراری او مرا اندوهگین ساخت. نزدش شتافتم و پرسیدم: آیا عارضهای جسمانی بر شما وارد آمده یا از شنیدن موضوعی این قدر بیتابی میکنید؟.
ظاهراً، ابوبکر - رضی الله عنه - بیشترین قسمت شب با تمام آن را، در ناراحتی مرموزش به سر برده بود که دخترش پریشان شده و از علت بیخوابیاش سوال میکند. در هر صورت غمی جانکاه در آن شب در وجود ابوبکر - رضی الله عنه - لانه کرده و آرام و قرار را از او ربوده بود، آن چنان که او را از خود بیخود ساخته بود و در جواب دخترش نیز چیزی نمیگفت.
عایشه -رضی الله عنها - میفرماید: چون صبح شد، به من گفت: دخترم! احادیثی را که نزد خودداری به من بده! من آنها را به دستش دادم. آنگاه آتش خواست و تمام آنها را در میان شعلههای فروزان آتش سوزانید. و بدین طریق تصمیمی را که تمام شب در یافتن آن بیدار مانده بود، اکنون با سوزانیدن مجموعهی حدیثی اش، عملی ساخت و بالاخره از پریشانی وجدانش آسوده خاطر گردید.
علت سوزانیدن احادیث
اما، چرا باید او چنین کاری انجام میداد؟ سوزانیدن احادیث با ارزش رسول الله ص بر کدام مصلحت و خیر بینی استوار بود؟ بهتر است جواب این سوال را از خودش بشنویم. عایشه ب از او میپرسد، چرا چنین کرد، جواب میدهد:
ترسیدم بمیرم در حالی که این احادیث نزد من باقی بماند، و در آنها احادیثی از چنین کسی باشد که من او را امین و معتقد پنداشته ام، اما چنین نباشد که او روایت کرده است و من آن را نوشته باشم. این صحیح نیست[30].
ابوبکر صدیق - رضی الله عنه - در جواب، دو سبب برای سوزانیدن احادیث بیان میکند: اولاً؛ در میان احادیث موصوف، احادیثی وجود داشت که او نه مستقیماً از پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - که از افراد ص یر معینی شنیده و بدون اینکه اسامی هر یکی را در کنار روایت او بنویسد، آنها را در اوراق مخصوص ثبت کرده بود. بنابراین مشخص نبود که کدام حدیث راوی کدام شخص است. ثانیاً؛ از اشخاصی احادیث را شنیده بود که بر دیانت و امانت آنها کاملاً اعتماد داشت، اما نسبت به حافظهیشان چنین اعتمادی نداشت و میترسید از این نظر، آنان در روایت حدیث مرتکب خطاهایی شده باشند.
قاعدهی مسلم در صحت و مستند بودن یک روایت این است که: اولاً؛ راوی آن معلوم باشد. ثانیاً؛ دیانت دار باشد. ثالثا؛ بر حافظهاش اعتماد کرده شود. از جواب حضرت ابوبکر صدیق - رضی الله عنه - آشکارا چنین بر میآید که در بعضی احادیث ص یر معین، شرط اول و دوم، مفقود بوده است[31]. بنابراین، جای هیچ سوالی نیست. برخی این رفتار ابوبکر را ضرر طلبی بر سنت دانسته و بر آن اعتراض کردهاند. اما این برداشت هم بر پایهی منطقی قرار ندارد. چون سوزاندن تعدادی حدیث مکتوب که مستقیماً از پیامبر ص شنیده نشدهاند و شک در صحت کلی آنها انتشار یافته است، آن هم در دورهای که، مروجترین راه حفظ حدیث و نشر آن، از برداشتن و روایت زبانی به دیگران است، و هنوز کتابت جای اصلی خویش را در تدوین و حفظ سنت احراز نکرده است، مولد کوچکترین ضرری بر پیکرهی عظیم سنت نیست. و این رفتار ابوبکر - رضی الله عنه - جز اینکه گویای تعظیم وی در مقابل سنت باشد، هیچ مورد دیگری را تداعی نمیکند. علاوه بر این، سرمشقی است برای دیگران در به خرج دادن احتیاط کامل در امر نوشتن احادیث و امحای کامل احادیث مشکوک و ص یر معتبر.
٦ - تقلیل روایت
روزگار پیوسته عناصر فاسدی را در دامان خویش میپروراند و بوسیلهی آنان بازی خویش را با هر واقعیتی به نمایش میکشد. سنت مطهر رسول الله - صلیاللهعلیهوسلم - یکی از واقعیاتی بود که چنین شکارچیانی همیشه مترصد آن بودهاند. این صیادان شب، در لباس اسلام و محدثین سعی داشتهاند با سخنان من در آوردی و مسموم خویش چهرهی واقعی سنت را در هالهای از ابهام و اباطیل قرار داده و بدین وسیله یکی از دو منبع تشریع اسلامی را کاملاً از صفحهی روزگار محو سازند. برای اینکار از استفادهی کوچکترین فرصتی که بر ایشان پیش میآمد، در تزریق این سموم دریغ نمیکردند. و مناسبترین فرصت، برای ضربه زدن را هنگامی میدیدند که بازار روایت حدیث کاملاً باز میشد. و هر کس حدیثی از پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - به یاد داشت، با آزادی خاطر در جمع کثیری از مردم بیان میکرد و شنوندگان هم با باورهای صمیمانه و قلوبی صاف، آن را قبول میکردند. و این درست همان موقع بود که میتوانستند در لباس محدثین، تراشیدههای فاسدشان را به خورد مردم بدهند.
اما، خوشبختانه هرگز نتوانستند از این راه کاری از پیش ببرند، چون مسئولین حکومت و آگاهان به مسایل و مشکلات دینی، موثرترین آنتی بیوتیک این دمل چرکین را که تقلیل روایت و تنزل دادن میزان آن به قدری که بتواند تحت حمایت کارشناسان متعهد فراگیر بود، سطح مملکت اسلامی پخش کرده بودند.
حضرت ابوبکر در ایام خلافت خویش این راه حل را، به عنوان یکی از حربههای مفید در حفظ و حمایت سنت جاری داشته و آن را در ردیف یکی از قوانین مربوط به روایت حدیث در اساسنامهی حدیثی، جای داده بود.
این شیوهی ابتکاری مهم در دورههای پس از ابوبکر -رضیاللهعنه -، به مرور زمان نظم خاصی یافت و چنان تاثیری در جریان روایت حدیث گذاشت که از آن پس، مردم از عدهی معدود و معینی که صلاحیت علمیشان مورد تایید حکومت اسلامی بود، حدیث میشنیدند و آنان که مجوزی برای روایت نداشتند، یا اصلاً به روایت حدیث نمیپرداختند و یا اینکه با استقبال عمومی برخوردار نبودند.
٧ - جلوگیری از شیوع کذب و آگاه نمودن مردم به مفاسد آن
علاوه بر فعالیتهای اساسی مذکور، ابوبکر -رضیاللهعنه - از تشویق مردم برای روایت احادیث واقعی و تهدید از گفتن و پذیرفتن احادیثی که در آنها بوی کذب به مشام میخورد، نیز ص افل نبود و میدانست، قدم اول به سوی موفقیت در قالب مختلف، همراهی احساسات و افکار مردم با خود و درونی آگاه و مسئول بخشیدن به آنها میباشد. برای این منظور، مرتب قباحت و مضار کذب را به آنان یادآور میشد تا بتواند بدین وسیله قداست سنت را در نظرشان هر چه جلوه تر، بنمایاند و از آنان سپرهایی برای سنت بسازد.
شاید در بادی نظر، نگرانی خلیفهی اول از بروز این پدیده شوم و پر خطر در زمانی که هنوز شعلههای ایمان به حرارت اصلیاش باقی مانده و هر نوع آثار و رسوبات جاهلی و خاشاکهای مضر را نابود میساخت، چندان موجه پنداشته نشود. اما نباید فراموش کرد که او در مقام امارت مسلمین جهان تکیه زده بود و به همان صورت که یک امیر آگاه وظیفه دارد خطرات موجود را از جان و مال و داراییهای دینی و فرهنگی ملت بر طرف سازد، بر دوش اوست که تا حد توان خویش دروازههای خطراتی را نیز که وقوع آنها در آینده محتمل است، مهر و موم سازد. کذب علیه پیامبر اکرم ج، از خطرات احتمالی بسیار بزرگی بود که سنت را تهدید میکرد و پیامبر اکرم - صلیاللهعلیهوسلم - در زمان حیات بر انوار خویش نیز، صدای هیاهوی آن را از پشت قرون آینده احساس میکرد و گاه و بیگاه مسلمین را از ضرر آفرینی آن، خبر میداد و میفرمود: هر که دانسته بر من دروغ بگوید، برای نشستن بر جایگاه آتشین خویش، آماده باشد.
ابوبکر -رضیاللهعنه - الهام از این نوع اخطارهای پیامبر ج، با همان اسلوب پیامبرانه، در فرصتهای مناسب مردم را از دروغ باز میداشت، و با اینکار آنان را متوجه خطری که سنت و به دنبال آن اسلام را هدف خویش قرار داده بود، میکرد.
از سخنان اوست: از کذب بپرهیزید، زیرا کذب گناه میآفریند و گناه به دوزخ میانجامد[32].
یک روز، برای مردی حدیثی روایت نمود، و آن مرد برای اینکه کاملاً مطمئن گردد، از صحت روایت سوال نمود. ابوبکر -رضیاللهعنه - گفت: حدیث درست همان طور است که برایت روایت کردم! و اضافه نمود: کدام زمین مرا در خود جای میدهد، آنگاه که آنچه را که خود ندانستهام، گفته باشم ؟![33].
تعداد مرویات حضرت ابوبکر صدیق - رضی الله عنه -
صحابهی کرام در حیطهی قوانین و تدابیری که ابوبکر - رضی الله عنه - در مسیر روایات حدیث، وضع نموده بود، به نقل احادیث میپرداختند و سلسله روایت همچنان ادامه داشت و بار امانتی که از رسول الله، بر دوش آنها نهاده شده بود، به آرامی و احتیاط کامل در موضع مخصوصش، گذاشته میشد.
حوادث پر پیچ و خم دوران کوتاه خلافت ابوبکر -رضیاللهعنه -، عمر وی را سخت به خود مشغول داشته بود و فرصتی برای او جهت قدم گذاشتن در عرصهی روایت حدیث باقی نگذاشته بود. اما با این همه او نیز زیر بار سنگین و مهم امانت نبوی قرار داشت و مجبور بود هر طور شده، تا زنده است آن را به میعادگاهش برساند. برای همین در موارد متعدد، با یافتن اندک مجالی به نقل حدیث میپرداخت.
امت مسلمه در میان ذخیرهی ذی قیمت سنت، 150 یا به قولی دیگر 142 حدیث را مدیون ابوبکر صدیق - رضی الله عنه - است[34].
اضافه بر این، بسیاری از احادیث او، توسط صحابهی دیگر، مرسلاً به پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - رفع شدهاند. شاه ولی الله مینویسد:
«بسیاری از احادیث مرفوعه که در مسانید به وفور از صحابه ذکر شده است، به حقیقت روایت شیخین است که عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس و ابوهریره آن را ارسال نمودهاند و به آن حضرت - صلیاللهعلیهوسلم - رفع کرده و اهل مسانید ظاهر آن را اعتبار کرده، در مسانید ایشان درج نمودهاند»[35].
پانوشتها و ارجاعات:
[20] - سیوطی در تاریخ الخلفاء، / ص: 86، مدت خلافت ابوبکر را به نقل از حاکم، 2 سال و هفت ماه ذکر کرده است، اما صحیحترین قول را همان گفتهاند که در متن نوشتهایم.
[21] - نقل عبارت است از آیههای قرآنی و احادیث پیامبر - صلیاللهعلیهوسلم - که شفاعاً و کتباً، نسل اندر نسل به دیگران منتقل میشوند.
[22] - سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص: 42.
[23] - ن، ک: درس ترمذی، ج: 1، ص: 99.
[24] - زرقانی، مناهل العرفان، ج: 1، ص: 326.
[25] - ذهبی، تذکره الحفاظ، ج: 1، ص: 2.
[26] - همان منبع.
[27] - مناظره احسن، تدوین حدیث، ص: 288.
[28] - منظور آن حضرت - رضی الله عنه - احادیث ناسخ و منسوخ و همچنین احادیث به ظاهر متعارفی بود که یافتن مفهوم مشترک آنها و یا تطبیق و جمع بین آنها برای همگان امکان پذیر نبود.
[29] - ن، ک: تذکره الحفاظ، ج: 1، ص: 5.
[30] - ماخذ سابق.
[31] - ن، ک: کتابت حدیث، ص: 121 و 122.
[32] - تذکرة الحفاظ، ج: 1، ص: 3.
[33] - تذکرة الحفاظ، ج: 1، ص: 3.
[34] - شاه ولی الله دهلوی در ازالة الخلفاء، ج: 1 ص: 24، شمارهی مرویات صدیق را 150 ذکر کرده و ابن جوزی آنها را 142 نوشته است.
[35] - دهلوی، قره العینین، ص: 55.
نظرات