خداوند در پایان ماه رمضان بر روزه‏داران منت نهاده، چون انجام کارى را که وسیله پاک گرداندن و کامل کننده نعمتش به ایشان است، بر آنان مقرر کرده است. با انجام آن روزه و شب زنده‏دارى آنان را قبول مى‏کند و لغزشها و بیهوده‏گوییها و دشنام‏هایى را که با عبادتشان در آمیخته است، از بین مى‏برد و نیازمندانشان را در روز گرفتن جایزه (عید فطر) از گدایى کردن بى‏نیاز مى‏کند. با انجام این کار، مسلمانان دوشادوش همدیگر حرکت مى‏کنند و همدیگر را دوست مى‏دارند و ثروتمندان و نیازمندانشان با هم یک دل مى‏شوند و براى خشنودى خدا حرکت مى‏کنند.
خداوند با این صدقه سرور و خوشحالى را در دل روزه‏داران مى‏اندازد، بدین گونه که خشنودى‏اش را از آنان در این ماه بزرگ میسر مى‏گرداند. این صدقه همان زکات فطر است. گرچه مقدار آن کم است اما نشانه‏اى بر عظمت قانون‏گذارى اسلامى و کمال آن است.

زکات فطر به خاطر آن به این اسم نامیده شده که با افطار کردن در پایان رمضان، واجب مى‏گردد.[1]

پیامبر ص زکات فطر را در سال دوم هجرى - سالى که روزه رمضان فرض شد- بر مسلمانان فرض کرد. زکات فطر بر تمامى مسلمانان مرد یا زن، کوچک یا بزرگ، آزاد یا برده، مقیم یا مسافر، در حالى که در شب و روز عید بیشتر از غذاى خود و کسانى که نفقه آنان بر او واجب است داشته باشند، فرض است.

زکات فطر با دریافتن غروب آخرین روز رمضان (شب عید فطر) واجب مى‏شود. مسلمانان از جانب خود و از جانب کسانى که نفقه آنان (از مسلمانان) بر عهده‏شان واجب است (مانند: زن، فرزند نیازمند، خدمتکار و والدین نیازمند) زکات فطر مى‏دهند.

مقدار آن معادل یک صاع (در حدود دو کیلو و هفتصد گرم) از غذاى معمولى شهرى که در آن زندگى مى‏کند، مى‏باشد؛ چون نیازمندان در روز عید به چنین غذایى علاقمند و منتظر دریافت آن هستند.

الصاع - براى مذکر و مؤنث به کار مى‏رود - پیمانه‏اى است به اندازه چهار مد، هر مد یک مشت است - مشت شخص متوسط - . پس یک صاع از گندم خوب و نظیر آن از حبوباتى که در حالت اختیارى خورده مى‏شوند، داده شود. هر مد معادل 675 گرم است. پس هر صاع تقریباً دو کیلو و هفتصد گرم (2700) است.

اگر مسلمان بیشتر از آن هم زکات فطر بدهد، براى او صدقه به شمار مى‏آید و به او پاداش فزونترى داده مى‏شود.[2]

پیامبر ص چهار نوع از غذاها را براى دادن زکات نام برده است: خرما، جو (سَلْت که نوعى جو است، جزو آن به شمار مى‏آید، کشک و کشمش.

(سُلْتْ گونه‏اى جو است. در روایت ابوداود و نسائى[3] آمده که سُلْت را مى‏توان به عنوان صدقه فطر داد). («اقط» کشک، ازهرى گوید: از ماستى درست مى‏شود که کره‏اش را نگرفته باشند. ماست در کیسه ریخته مى‏شود و آبش مى‏رود تا سفت شود.[4]).

پیامبر ص زمان پرداخت آن را مشخص کرده است. انسان مسلمان باید بعد از طلوع فجر صادق (بعد از نماز صبح) در روز عید و پیش از رفتن مردم براى نماز عید زکات فطر را پرداخت کند. این وقت براى دادن زکات مستحب و پسندیده است. (چون روز عید است و مستمندان با دریافت آن در این روز در شادى و سرور با دیگران شریک مى‏شوند)، اما پرداخت زکات فطر در طول ماه رمضان و پیش انداختن آن، یک یا دو روز یا بیشتر مانده به عید فطر، جایز است، ولى به تأخیر انداختن آن از نماز عید مکروه است، مگر کسى که عذر داشته باشد، مانند غایب بودن مستمند و نظیر آنها. تأخیر پرداخت زکات فطر به خاطر آن مکروه است که در تأخیر آن هدفى که از دادن زکات - که خوشحال کردن مستمند و بى‏نیاز گرداندن او از گدایى کردن در روز عید است - از بین مى‏رود.

خواننده گرامى، این برخى از مطالبى بود درباره احکام مربوط به ‏زکات فطر که شریعت اسلامى آن را به مسلمانان هدیه کرده و بخشیده ‏است. آن را به طور خلاصه - بخاطر اینکه مى‏خواستم سخن کوتاه گویم - بیان کردم و اینک ادله آن را به ترتیب بیان مى‏کنم و با بیان این ‏ادله، مباحث این فصل را که پایان کتاب است، به پایان مى‏برم. از خداوند منان مى‏خواهم که با فهم آن و عمل کردن به آن، به من و شما سود برساند.

1- «فرض رسول اللّه ص زکاة الفطر طهرة للصّیام من اللّغو والرَّفث وطعمة للمساکین».[5] «رسول خدا ص زکات فطر را فرض کرد تا وسیله‏اى باشد براى پاک شدن روزه از کارهاى بیهوده و دشنام (که با روزه آمیخته‏اند) و غذایى باشد براى مستمندان».

2- «فرض رسول اللَّه ص زکاة الفطر، صاعاً من تمر أو صاعاً من شعیر، على العبد والحرّ والذکر والأنثى والصغیر والکبیر، من المسلمین وأمر بها أن تؤدّى قبل خروج الناس إلى الصّلاة».[6]

«رسول خدا ص زکات فطر را چنین فرض کرد. یک صاع (دو کیلو و هفتصد گرم) از خرما یا یک صاع از جو، بر هر فرد مسلمان آزاد و برده از مرد و زن، کوچک و بزرگ، و دستور داد که قبل از رفتن مردم براى نماز (عید فطر) پرداخت شود».

3- ابوسعید خدرى (رض) گوید: ما یک صاع خوراکى یا یک صاع جو، یا یک صاع خرما، یا یک صاع کشک یا یک صاع کشمش، به عنوان زکات فطر مى‏دادیم.[7]



پایان

در پایان، حقیقت روزه و مصالح آن و همچنین کمال سیرت و روش پیامبر ص بیان مى‏شود:

امام ابن قیم؛ گفت: از آنجا که هدف از روزه‏دارى، بازداشتن نفس از پیروى از شهوتها و بریدن آن از چیزهایى است که به آن اُنس و اُلفت گرفته و متعادل ساختن نیروهاى شهوانى آن است تا براى جستجوى چیزى که در آن اوج سعادت و نعمتش است، آماده شود و براى پذیرفتن و انجام دادن چیزى که با آن زندگى ابدى‏اش پاکیزه و پربار و نیکو مى‏گردد، آماده شود.

گرسنه و تشنه ماندن، سرکشى و خشم نفس را مى‏شکند و از تندخویى آن مى‏کاهد و آن را به فکر و یاد شکم‏هاى گرسنه مستمندان مى‏اندازد، راه‏هاى نفوذ و حرکت شیطان را در درون بنده تنگ مى‏کند و اعضاى بدن را از رها شدن و حرکت طبق فرمان غریزه و طبیعت به دنبال چیزهایى که در دنیا و آخرت به آن آسیب مى‏رساند باز مى‏دارد و تمامى اعضا و سرکشى تمامى نیروهاى داخلى و بیرونى را مهار مى‏کند و نفس را با لگام روزه مهار مى‏کند، چون روزه لگام متقیان و سپر جنگجویان و وسیله تهذیب اخلاق نیکوکاران و مقربان درگاه خداست. روزه در میان سایر عبادتها مخصوص خداوند است، چون در سایر عبادتها به خاطر علنى بودن، احتمال ریا وجود دارد، اما در روزه، چون عبادت پنهانى است. این احتمال منتفى است.

تمامى کارهاى روزه‏دار اعم از ترک شهوت و غذا و نوشیدنى فقط به خاطر معبود است.

روزه عبارت است از ترک خواسته‏ها و لذتهاى نفس فقط به خاطر خدا و ترجیح خشنودى و محبت خدا بر خواسته‏هاى خود. روزه عبادتى پنهانى بین بنده و خدا است. هیچ کس جز خدا از آن اطلاع پیدا نمى‏کند. گاهى بندگان از ترک باطل کننده‏هاى ظاهرى روزه اطلاع پیدا مى‏کنند، اما این که روزه‏دار غذا و نوشیدنى و شهوتش را فقط به خاطر خدا و به نیت اطاعت از او ترک کرده، امرى است که هیچ کس از بندگان از آن اطلاع نمى‏یابد. آن (نیت خالصانه براى خدا) حقیقت روزه است.

روزه تأثیر شگرفى در حفظ اعضاى ظاهرى و نیروهاى باطنى دارد و آنها را به طور شگفت‏آورى از در آمیختن با چیزهایى که اگر بر اعضا و نیروهاى باطنى چیره شوند، آنها را فاسد مى‏کنند، حفظ مى‏کند. کارهاى پست و بى‏ارزشى را که به سلامتى و تندرستى نیروهاى باطنى آسیب مى‏رسانند، از وجود او دور مى‏کند.

روزه سلامتى قلب و اعضاى بدن را حفظ مى‏کند و آنچه را که دستان شهوت از آنها ربوده‏اند، دوباره به آنها باز مى‏گرداند. روزه بزرگترین کمک‏کننده و یارى دهنده براى رسیدن به تقواست. همچنان که خداوند مى‏فرماید: یٰأَیُّهَا ٱلَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ ٱلصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ[8]
پیامبر ص فرمود: «الصوم جنّة».[9]

پیامبر ص به کسانى که شهوتشان سرکشى مى‏کند و توانایى ازدواج ندارند، براى کنترل شهوت دستور داده که روزه بگیرند و روزه را سپرى (وجاء) براى کنترل شهوت نفس قرار داده است.

به این حدیث اشاره دارد: «اى گروه جوانان، هر کدام از شما که توانایى و امکانات دارد پس ازدواج کند، چون براى چشم‏پوشى و کنترل نفس (شهوت) بهترین (وسیله) است و کسى که نمى‏تواند ازدواج کند، بر او است که روزه بگیرد، چون سپرى است (که او را از افتادن در دام شهوت نفس حفظ مى‏کند). این حدیث در صحیحین روایت شده است».

از آنجا که مصالح روزه براى عقل‏هاى سالم و فطرت‏هاى متعادل و میانه‏رو مشهود است، خداوند از روى مهرورزى به بندگان و نیکى به آنان و به عنوان وسیله نگهدارى و کنترل آنان از گناهان و شهوتهاى نفس، روزه را بر آنان فرض کرده است.

سیرت و روش پیامبر در روزه گرفتن، کامل‏ترین سیره و بزرگ‏ترین وسیله براى دستیابى به هدف و آسان‏ترین آن براى جسم و روح و روان است.[10]

بعد از آن که خداوند مرا به جمع‏آورى و تنظیم برخى از احکام روزه موفق گرداند، من هم تمام توانم را در این راه به کار برده‏ام. پس در هر جایى که در بیان حقیقت موفق شده‏ام و حق مطلب را ادا کرده‏ام، از فضل و نعمت خدا است، و در آنجا که از بیان حقیقت وامانده‏ام و حق مطلب را ادا نکرده‏ام، از خوانندگان گرامى، آنانى که اهل علم هستند و به پاسدارى و حمایت از دین حریص‏اند و در نصیحت کردن اخلاص دارند و رضاى خدا را مى‏طلبند و در گفتارشان ادیب هستند، لغزش مرا اصلاح بگردانند و از دریاى علم و فقه خویش به ما جرعه‏اى بنوشانند و با این کار، بر ارزش کتاب بیفزایند و در اجر و پاداش آن با من شریک گردند.

در پایان از خداوند منان مى‏خواهم آنچه را که نوشته‏ام براى رضاى خودش خالص بگرداند، به وسیله آن میزان نیکى‏هاى من و پدر و مادرم و سایر مؤمنان را سنگین بگرداند، به من سود برساند و به وسیله من به مردم سود برساند. همانا او شنوا و اجابت کننده دعاهاست.

وصلى اللّه وبارک على عبده ورسوله سیدنا محمد النبی الأمی، الرّحمة المهداة والنعمة المُسداة وعلى آله الأطهار وصحابته الأخیار والتابعین لهم بإحسان إلى یوم الدّین. وآخر دعونا أن الحمد للّه ربّ العالمین.





--------------------------------------------------------------------------------

[1] -(فتح الباری 3/430).

[2] -(الفقه الإسلامی وأدلته. وهبة الزحیلی 1/142).

[3] -(فتح‏البارى، 3/431)

[4] - المصباح، للفیومی.

[5] -(أبوداود 1609، ابن ماجه 1827، الحاکم 1/409، و به شرط بخارى آن را صحیح دانسته است. ذهبى آن را تأیید کرده و آلبانى در الارواء (3/332) حدیث را حسن دانسته است).



[6] - (متفق علیه، البخاری 1503. مسلم 984).

[7] -(متفق علیه، البخاری 1506. مسلم 985).

[8] -ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بر شما روزه واجب شده است، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بوده‌اند واجب بوده است، تا باشد که پرهیزگار شوید. [البقره: ١٨٣].

[9] -(متفق علیه، البخاری 1894، 7492. مسلم 1151).

[10] -(براى آگاهى بیشتر به کتاب: زاد المعاد فى هدی خیر العباد، ص (2/28 مراجعه شود).