مقدمه:

با نگاهی به آیات و روایات موجود در قرآن و سنّت نبوی(ص)درمی‌یابیم که بخش زیادی از نصوص، دارای اهداف و مقاصدی بوده که فضیلت‌هایی اخلاقی و درس‌هایی تربیتیِ فراوانی در ورای آن‌ها نهفته است. درک این اهداف و مقاصد و نیز دروس و فضائل مُنبعث از آن، نتایج مفیدی به دنبال دارد که از جمله‌ی آن‌هامی‌توان به شوق و شتاب و انگیزه‌ی مردم برای انجام مُتقنِ اعمال اشاره نمود. به بیان بهتر، شناخت مقاصد احکام باعث می‌شود تا انجام طاعت و عبادت، بهتر و بیشتر صورت بگیرد، سُستی و کسالت را از بین ببرد و آرامشی کمیاب به آدمی ببخشد. ابن قیّم جوزیه(رحمه الله)، شناختِ حکمت و مقصدِ احکام را موجب ارتقای جایگاهِ آدمی به مقام معرفت، محبّت و معنویت می‌داند و در کتاب ارزشمندش مدارج السالکین می‌گوید: «علم به اسرارِ یک عمل، چیزی فراتر از انجام عمل است که باعث معرفت، محبّت و ستایش هرچه بیشتر معبود و محبوب می‌شود؛ چراکه نفسِ انجام یک امر موجب اطاعت است، اما آگاهی از حکمت و مقصد آن، به معرفت و محبّت، منتهی می‌شود. کسی که مقصد حکمی را نشناسد در عمل دچار لغزش می‌شود و ممکن است از حقیقت آن،منحرف گردد که امکان، در عالم واقع نیز رخ داده و قابل مشاهد است. لذا زمانی می‌توان گفت که یک عمل به درست انجام شده که هدف از انجام آن، درک شده باشد؛ در غیر این صورت، انجام آن جسدی بی‌روح، شکلی بدون مضمون و فعالیتی بدون فایده است.

 

غایت‌‌مندی صیام

بر همه‌ی اندیشمندان مسلمان مبرهن است که شارع، در تشریع احکام مقاصدی را در نظر داشته که در قرآن کریم نمونه‌های زیادی ذکر شده و به عنوان مثال می‌توان به موضوع «روزه» اشاره نمود. خداوند متعال، مقصد و هدف از روزه، این عبادتِ انسان‌ساز را در عبارتی کوتاه و پُرمحتوا برای ما تبیین می‌کند و می‌فرماید: « لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» {بقره:۱۸۳}.  خداوند متعال، برای روزه یک مقصد معرفی کرده و آن رسیدن به فضیلت تقوا می‌باشد. به بیان دیگر، در روزه گرفتن، تعقیبِ هدفی غیر از تقوا، مطلوبِ خداوند نیست؛ برای مثال، مقصود خداوند از تشریع روزه، کاهش وزن، تامین سلامتِ جسمانی و اموری از این دست نمی‌باشد. البته انحصارِ مقصد برای چنین احکامی به معنای انکار سایر ثمرات و دستاوردها نمی‌باشد. چراکه روزه ممکن است فواید دیگری هم داشته باشد که فرد روزه‌دار از آن برخودار باشد؛ به قول شاعر هر که «کارد قصد گندم بایدش/کاه اندر تبع می‌آیدش»! با این وصف، غایتِ اصلی خداوند از تکلیف روزه، «تحصیلِ تقوا» می‌باشد و سرانجام روزه‌گرفتن می‌بایست به آن ختم شود. فراموش نکنیم که صرفِ روزه گرفتن، به معنای  امتناع از خوردن و آشامیدن و پرهیز از مبطلات روزه، الزاماً ضامنِ احقاقِ مقصودِ تکیف صیام نیست و ممکن است کسی در ظاهر، روزه‌ باشد اما آن روزه برای او، فاقد پاداش اخروی باشد. لذا آنچه توسط اهل صیام باید مورد توجّه قرار گیرد این است که همواره خویشتن را در رمضان محاسبه کنند و روزه‌‌شان را رصد و پایش نمایند و بنگرندتا چه اندازه به مقصود این تکلیف الهی، نزدیک شده‌اند. 

همانطور که بیان شد، خداوند غایت روزه‌گرفتن را تحصیلِ تقوا می‌داند؛ لذا ما باید تصوّر روشن و دقیقی از تقوا داشته باشیمو بدون داشتن تعریفی روشن و دقیق از تقوا، نمی‌توان چنین فضیلتی را کسب و در خود یا دیگران پرورش داد. اصطلاحات هر علمی، رهیافت و مدخلی برای ورود به آن علم به شمار می‌آیند. میزان آگاهی و اطلاع هر دانش‌پژوهی، به میزان آگاهی و اطلاع وی از  واژگان کلیدی  و تخصصی آن علم بستگی دارد. برای تقوا معانی و تعاریف متعدّدی ذکر شده است که در این نوشتار، به ذکر پاره‌ای از آن‌ها خواهیم پرداخت.

 

معناشناسی تقوا

واژه‌ی تقوا  از مصدر «وقایه» و ریشه‌ی «وقی» مشتق شده است و این کلمه، همراه با دیگر مشتقات در مجموع ۲۵۸ بار در قرآنکریم به کار رفته است. تقوا یعنی اینکه انسان، نفس و جان خود را از آنچه که بیمناک از آن است نگهدارد؛ در شریعت و دین، تقوا یعنی خودنگهداری از آنچه که به گناه می‌انجامد. در تعریف دیگری آمده است: «تقوا یعنی پیشگیری از انحراف از راه درست و نیز پیشگیری از خطا کردن». 

یکی از علمای جهان اسلام در تعریف تقوا می‌گوید: «تقوای خداوند به معنای پرهیز از کارها و گفتارهایی است که زمینه‌یخشم و سخط او را فراهم می‌نمایند. آنچه موجبات خشم او را فراهم می‌نماید، یا فعل محظور است یا ترک مأمور؛ به همین جهت تقوا را اینگونه تفسیر کرده‌اند که عبارت است از امتثال اوامر و اجتناب از نواهی خداوند، و پایه‌ی  آن خشیتِ از اوست». 

در خصوص تبیین تقوا از منظر قرآن گفته شده: «مقصود قرآن از تقوا قانون و احکامی است در رابطه‌ی انسان با انسان و انسان با آفریدگار؛ بنابراین، مراد از بیان قرآن درباره‌ی تقوا در بیشتر آیات، آن است که انسان از آنچه که زیان خود و یا زیان دیگران را داشته باشد، حذر کند». تقوا سرچشمه‌ی زلال نیّت مؤمنان نسبت به پرودگار است. پس هرگاه آنان به وسیله‌ی آرزوهای نفسانی و شهوانی، سرکش و ستمگر و منحرف شدند، نشانه‌‌ی آن روی گردانی از پروردگار و دوری از پارسایی و حقیر شمردن سرزنش‌ها و تهدیدهای خداوند است.

یکی از اسلام‌شناسان ایرانی در تعریف تقوا می‌گوید: «ترجمه‌یصحیح تقوا خودنگهداری یا همان ضبط نفس است و متقین یعنی خود نگهداران؛ که این خودنگهداری به دو شیوه‌ی ضعیف و قویصورت می‌گیرد؛ نوع اول آن است که آدمی برای آنکه خود را از آلودگی‌ معاصی حفظ نماید، از موجبات آن‌ها فرار می‌کند و خود را از محیط گناه دور نگه می‌دارد؛ مانند کسی که برای رعایت سلامتی خود می‌کوشد تا از محیط‌های آلوده و عواملِ نشر آلودگیبگریزد. نوع دوم آن است که آدمی در روح خود، حالت و قوّتی به وجود آورد که به او مصونیت روحی و اخلاقی ببخشد. طوری که اگر در محیط آلوده به گناه و معصیت قرار گیرد، آن حالت و ملکه‌یروحی، او را حفظ می‌کند و مانع از آلودگی او می‌شود. مانند کسی که در بدن خود مصونیت طبی ایجاد می‌کند تا عامل بیماری نتواند در بدن او اثر نماید. در زمانه‌ی ما، تصوری که عموم مردم از تقوا دارند همان نوع اول است؛ وقتی گفته می‌شود فلان شخصآدم با تقوایی است یعنی شخص محتاطی است و خود را از موجبات گناه دور نگه می‌دارد».

یکی از فیلسوفان اخلاق در تعریف تقوا می‌گوید: «مفهوم تقوا به معنای ترس از خدا نیست؛ بلکه به معنای پروای خدا را داشتن و احساس زنده‌ی حضور در محضر اوست. این احساس حضور در محضر خداوند، هم موجب می‌شود که انسان در وقت تصمیم‌گیری از خدا کسب تکلیف کند، و هم موجب می‌شود که انسان به دلیل حضور خداوند از انجام کارهای ناروا خود داری نماید؛ به تعبیر دیگر، احساس حضور در محضر خداوند موجب می‌شود شخصی که چنین احساسی دارد، اراده‌ی خود را در اراده‌ی خداوند فانی کند».

در تعریف دیگری از تقوا بیان شده که «تقوا بر حذر بودن از خشم و ناخشنودی و کیفر خداست؛ و این وقتی ممکن می‌شود که هم خدا را بشناسی و هم آنچه را که او به آن خشنود می‌گردد». تقوا یک نیروی کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ می‌کند و نقش ترمز ماشین را برای انسان در پرتگاه‌های حادثه‌ساز ایفا می‌کند و او را از تندروی‌های خطرناک، باز می‌دارد. 

 

تقوا به مثابه‌ی احساس مسئولیت

از مجموع این تعاریف، می‌توان به این تعریف جامع از تقوا رسیدکه تقوا در حقیقت همان احساس مسئولیت و تعهدی است که در اثر رسوخِ باور به حضور خدا بر قلب انسان حاکم می‌شود و فردرا از ارتکاب هرآنچه که موجب خشم و ناراحتی خداوند می‌گردد دور نگه می‌دارد و نسبت به هرآنچه که خداوند از انجام آن خشنود می‌شود، مشتاق می‌نماید. مرجع اصلیِ ایجاد این احساس مسئولیت، دو چیز است که در آیه‌ی ذیل و در وصف اهل‌ تقوا به آن اشاره شده است:

«الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ» {انبیاء:۴۹}

ترجمه: «[همان] کسانى که از پروردگارشان در نهان مى‌ترسند و همانانى که از قیامت در هراسند.»

مراتب این احساس مسئولیت یا به تعبیر قرآنی تقوا سه نوع است:۱) مرتبه اول: انسان، لحظاتی پس از دچار شدن به گناه و نافرمانی از خداوند، خود را باز می‌یابد و خود را در مقابل خداوند مسئول می‌داند؛ لذا بلافاصله توبه می‌کند و پشیمان می‌شود و تصمیم می‌گیرد که بار دیگر دچار آن خطا و اشتباه نشود و همچنین بر لغزش خود اصرار نورزد{آل‌عمران:۱۳۵}. 2) مرتبه دوم: این است که شخص چنان احساس مسئولیت می‌کند که در حال ارتکاب گناه یا پیش از اتمام گناه به سوی خداوند متعال باز می‌گردد{اعراف:۲۰۱}.۳) مرتبه سوم: در این مرحله، احساس حضور خدا و پاسخگویی به او، چنان در فرد قوّت گرفته که وقتی فکر انجام گناه به ذهنش خطور کرد، پیش از آنکه تصمیم به انجام گناه بگیرد و برای ارتکابش اقدامی نماید، خود را محاسبه کرده و از آن امتناع می‌ورزد{حشر:۱۸}.

 

ابعاد احساس مسئولیت از منظر قرآن

در مدرسه‌ی رمضان، انسان مؤمن می‌آموزد که همیشه خداوند را ناظر بر رفتار خود بداند و در مقابل هر رفتاری که از او صادر می‌شود خود را برای پاسخگویی به پرودگارش آماده نماید. به تعبیر دیگر انسان مؤمن، در مدرسه‌ی رمضان می‌آموزد که همه‌یمسیر بندگیِ خداوند را با سلاحِ تقوا یا همان احساس مسئولیتطی نماید. در پایان به ذکر برخی از مصادیق این احساس مسئولیت، اشاره خواهیم کرد:۱- احساس مسئولیت در گفتار {نساء:۹}۲- احساس مسئولیت در روابط با غیرمؤمنان {طلاق:۱}۳- احساس مسئولیت در قبال خانواده {طلاق:۳۷ و بقره: ۲۳۶-۲۴۱}۴- احساس مسئولیت در روابط اجتماعی {زخرف:۶۷}۵- احساس مسئولیت در قبال دوری از صفاتی که سبب گسستن روابط انسانی می‌شود {حجرات:۱۲}۶- احساس مسئولیت در قبال عهد و پیمان‌های منعقد شده {آل عمران:۷۶}۷- احساس مسئولیت در چشم‌پوشی از خطای دیگران{بقره:۲۳۷}۸- احساس مسئولیت در گفتگوهای پنهانی {مجادله:۹}۹- احساس مسئولیت در روابط زناشویی {بقره:۲۲۳}۱۰- احساس مسئولیت درهنگام دادگری و قضاوت {مائده:۸}۱۱- احساس مسئولیت در خوراک و تغذیه {مائده:۹۳}۱۲- احساس مسئولیت در مسائل مالی {بقره:۱۸۰ و ۲۷۸ و 282 و ۲۸۳}۱۳- احساس مسئولیت جمعی {مائده:۲}

امید است بتوانیم در سایه‌ی لطف خداوند مهربان، چنان که مطلوب اوست، از این ضیافت الهی و آسمانی بهره‌مند شویم و احکام شریعت را معطوف به تحقّق مقاصد آن‌ها انجام دهیم و در پرتو صدق و اخلاص، پاداش‌های اخروی را برای خود ضمانت نماییم.