۱- رمضان منزلگاه عارفان، منزل اوّل: شب زنده داری
مقدّمه:
منزلگاه، از نظر لغوی در فرهنگ معین به معنی «جای فرود آمدن» و «مقامگاه» آمده است.
امّا از نظر اصطلاحی و عرفانی، «منزل» مقامی است که عارفان و سالکان طریق معرفت به آن مقام نایل میآیند. منازل عرفانی اسلوب و روشهای تربیتی است که مکاتب تصوف در تزکیه و تربیت «نفس»، بدان تمسک جستهاند و در تاریخ تصوف بهرههای تربیتی و دستاورد عارفان و سالکان در این طریق تربیتی بوده است.
هر چند هر مدرسهی تربیتی برای رسیدن به تزکیهی درون، تعاریف متفاوت از منازل عرفانی ارائه نمودهاند؛ در مقدمهی کتاب «تهذیب مدارج السالکین» نوشتهی «ابن قیّم الجوزیه» نقل شده است که شیخالاسلام أبیاسماعیل عبدالله بن محمد بن علی انصاری هروی حنبلی صوفی، متوفی به سال (۴۸۱) هجری، منازل رسیدن به تزکیه و تقرب به خداوند را به صد منزل تقسیم بندی نموده است، و هر منزل را مقامی و پلهای برای منزل بعدی میداند. بر همگان واضح است که پیمودن تمامی منازل و مقامات عرفانی برای عموم روزه داران در زمانی محدود (یک ماه) میسّر نمیباشد؛ امّا دستاورد حداقلی از تزکیه نفس و زدودن آثار لغزشها و غفلتها با تأییدات قرآن و سنّت عملی، امری ممکن و مقدور برای اغلب روزه داران و عابدان در مسیر بندگی است. حاصل یک ماه تربیت نفس در مدرسهی رمضان با رعایت سنّتهای عملی آن، دستاوردی درونی و روحی عاید روزهدار میکند، که سلامت نسبی یک سالهی روزهدار را تضمین میکند، و اگر بیشتر از این نیازمند بود، در سیرهی عملی پیامبراسلام(ص) مورد تأکید قرار میگرفت. البتّه مشروط بر اینکه شخص روزهدار، اصول کاربردی و عملی سنّت را رعایت نماید.
منزل اوّل: شب زنده داری
گام اوّل، تسلط انسان بر نفس خویش و تربیت آن، در شب زنده داری است. بدین معنی هنگام قیام روزهدار برای تناول «سحری» و انجام این سنّت، در راستای تغذیه «جسم»، شایسته است تغذیه «روح» را مقدّم بدارد. با گرفتن وضو (نشاط و طهارت جسم)، زمینهی طهارت قلب را فراهم نموده و هر چه برایش مقدور شود؛ نماز شب بخواند، و به تأسی از سنّت پیامبر اسلام(ص) و احیای سنّت «صلاهُ التّهجّد» سر تسلیم بر آستان جلال و عظمت خداوند فرو نهاده و با ذلّت جسم، عظمت روحی و قلبی خویش را باز یابد. خداوند شب زندهداری پیامبر (ص) را زمینهای برای نیل به «مقاممحمود» بیان میدارد، و میفرماید:
«وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا» اسراء/۷۹
(در پاسی از شب از خواب برخیز و در آن نماز تهجّد بخوان ، این یک فریضه اضافی (و افزون بر نمازهای پنجگانه) برای تو است . باشد که (در پرتو این عمل) خداوند تو را به مقام ستوده ای (و مکان برجسته ای در دنیا و آخرت که موجب ستایش همگان باشد) برساند ( و مقام شفاعت کبری را به تو ارمغان دارد )
نکتهی قابل تأمل در اینجاست که خداوند «صلاهُ التّهجّد» (نماز شب) و بیدار شدن از خواب، برای شب زنده داری را در سورهی «اسراء» بیان میکند. سورهای که خداوند آغاز آن را با «معراج» پیامبر(ص) آغاز میکند:
« سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ » اسراء/۱
(تسبیح و تقدیس خدائی را سزا است که بنده خود ( محمّد پسر عبدالّله ) را در شبی از مسجدالحرام (مکّه) به مسجدالاقصی (بیتالمقدّس) برد ، آنجا که دَور و بر آن را پربرکت (از اقوات مادی و معنوی) ساخته ایم . تا (در این کوچ یک شبه زمینی و آسمانی) برخی از نشانه های (عظمت و قدرت خداوندی) خود را بدو بنمایانیم (و با نشان دادن فراخی گستره جهان و بخشی از شگفتیهای آن ، او را از بند دردها و رنجهای زمینیان برهانیم و با دل و جرأت بیشتر به میدان مبارزه حق و باطل روانه گردانیم) . بی گمان خداوند بس شنوا و بینا است . (نه سخنی از او پنهان و نه کاری از او نهان می ماند).
میتوان نتیجه گرفت که نماز شب، «معراج معنوی» انسان مؤمن است، بر همین اساس خداوند در قرآن، نیکوکاران را به شب زندهداری توصیف میکند و میفرماید:
«آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ (۱۶) کَانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ» ذاریات/ ۱۶-۱۷
(دریافت می دارند چیزهائی را که پروردگارشان بدیشان مرحمت فرموده باشد . چرا که آنان پیش از آن (در سرای جهان) از زمره نیکوکاران بوده اند. آنان اندکی از شب می خفتند).
با توجّه به آیات فوق دو ویژگی منزل عرفانی شب زندهداری، یکی تربیت درونی و دیگری تربیت بیرونی و اجتماعی میباشد:
۱- تربیت درون
تربیت درونی، نوعی خودیابی و بازنگری انسان از شخصیّت خویش است. گویی انسان، گم شده و مجدداً خود را باز مییابد، و به مسیر درست و صراط مستقیم برمیگردد. در این بازیابی و خودشناسی اوّلین اقدامش «استغفار» و توبه از گناهان است. سپس خاضعانه تکبر و غرور را کنار گذاشته و پیشانی ندامت را بر خاک ذلّت نهاده و از خداوند، بخشش گناهان را خواستار میشود:
« وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ » ذاریات/۱۸
(و در سحرگاهان درخواست آمرزش می کردند).
۲- تربیت بیرون
تربیت بیرون، به معنای بازگشت به جامعه و همنوایی، همگرایی و همسویی با نیازمندان جامعه است. همچنانکه در مرحلهی اوّل خودش را مییابد، و نفس گم شده خویش را به منزلگاه ایمان و تقوا فرا میخواند، این بار در جامعه، نیازمندان محروم را مییابد و آنان را به سفره رفع نیاز، که نجات از فقر و گرسنگی است فرا میخواند؛ و حیات همراه با نعمت را تنها برای خودش نمیخواهد، بلکه دامنهی خانواده اقتصادی خویش را توسعه بخشیده و چتر امکانات مادی بر سر نیازمندان اجتماع برافراشته میکند.
چه سعادتی، چه تربیتی، چه احساس مسئولیتی، و چه منزلگاه میمون و مبارکی، فقیر و غنی در یک اردوگاه عمومی، در تغذیه جسم و روح، همگام و همیار هم هستند. قرآن در این آیه، این صحنه را به نمایش میگذارد:
« وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ » ذاریات/۱۹
(در اموال و دارائیشان حقی و سهمی (جز زکات) برای گدایان و بینوایان تهی دست بود).
۲- رمضان منزلگـاه عـارفـان، منزل دوم: خوردن سحری و اَسرار آن
منزل دوم: خوردن سحری و اَسرار آن
روزه گرفتن هر چند فلسفههای فراوانی دارد، و از زوایا و ابعاد مختلف قابل بحث و بررسی میباشد، امّا یکی از اهداف آن، ترک لذت جوییها و مهار آرزوهای نفسانی است. نفس انسان ذاتاً لذتجو و لذتگرا، خلق شده است. تا در کنترل و تربیت آن، انسان قادر باشد و مسیر کمال انسانی را طی کند. بر همین اساس قیام برای خوردن سحری وا نهادن یکی از لذّت خواهیهای نفس، یعنی «خواب راحت» است. در قیام برای سحری نکتههایی نهفته است که بررسی آنها بیشتر ما را متوجّه شیوهی تعامل در تربیت نفس میکند:
۱- پیروی از سنّت پیامبر(ص)
انجام سنّت، و احیای سنّت، اسباب تقرّب به خداوند بوده و پیامبر (ص) بر آن تأکید فرموده است:
«تَسَحَّرُوا فَإِنَّ فِی السَّحُورِ بَرَکَهً» (نووی، ۶۸، ۷۱۶)
سحری کنید زیرا در سحریها، برکت است.
۲- تفکیک در فرهنگ عبادت
هر آیینی در انجام شعایر، با توجّه به شرایط آن متفاوت از همدیگر بودهاند. زیرا تفاوت ها شریعت ها مقتضی چنین روشی بوده است. یکی از این تفاوت سنّت خوردن سحری است که در شریعت اهل کتاب، معمول نبوده است؛ در این راستا پیامبر(ص) فرموده:
«فَصْلُ مَا بَیْنَ صِیَامِنَا وَصِیَامِ أَهْلِ الْکِتَابِ أَکْلَهُ السَّحَرِ»(همان/۷۱۷)
فرق میان روزهی ما و روزهی اهل کتاب، سحری کردن است.
۳- سلامت جسم
فلسفهی سوم سحری علاوه بر انجام سنّت، حفظ سلامت جسم انسان میباشد. زیرا تقویت و سلامت روح و تزکیه ی نفس، نباید به سلامت جسم آسیب برساند. و یکی از برکتهایش که در حدیث آمده، اشاره به سلامت جسم انسان روزهدار است.
۴- آمادگی جسمی و روحی
فلسفهی چهارم سحری، آمادگی و آماده سازی جسمی و روحی برای منزل بعدی میباشد، که همان نماز صبح است. تردیدی نیست کسی که قادر به قیام برای سحری نباشد، نماز صبح را سرِ وقت اداء نکرده و از فضیلت آن محروم میشود.
بنابراین در منزل دوم، با دست یابی به اهداف بیان شده، روزهدار به پلهای دیگر از معرفت دست یافته، که حداقل آن کنترل و تسلط بر نفس و آرزوهای نفسانی است؛ که اهداف عارفان هم تسلط بر نفس و تربیت آن میباشد.
۳- رمضان منزلگـاه عـارفـان، منزل سوم: خواندن نماز صبح سرِ وقت
منزل سوم: خواندن نماز صبح سرِ وقت
منازل تربیتی معرفتی رمضان، یا از پشتوانه آیات برخوردار است، یا سنّت. یعنی انجام عبادتی که سبب تربیت نفس و معرفت بیشتر انسان میشود؛ یا دستور الهی و نص قرآن را به همراه دارد یا فرموده و عملکرد پیامبر(ص) میباشد. در هر دو صورت انجام آنها یا واجب میباشد یا سنّت. هر چند انجام دادن واجب و سنّت حلقهای از زنجیرهی «عبودیت و عبادت» است، امّا معرفت و خودشناسی و کنترل نیروهای درونی و غرایز نفسانی انسان را به دنبال دارد. در منزل سوم، نماز صبح مطرح است، که اغلب جزء نمازهای فوت شده میباشد. در ماه مبارک رمضان کمتر روزهداری یافت میشود که بعد از خوردن سحری و تغذیه جسمی، از تغذیه روحی غافل مانده و نماز صبحش قضا شود. اگر روزهدار در گام اوّل «عبادی» موفق گردید و نمازش را سرِ وقت اداء نمود – و از فضیلت نماز جماعت بهرهمند شد- در بقیه روز ملتزم و متعهد به انجام سایر نماز های پنچگانه در سرِ وقت خواهد بود.
میتوان اقامهی به موقع نماز صبح را سکوی پرتاب در معنویت روزهدار تلقی نمود، در اهمیت نماز صبح پیامبر(ص) فرموده است:
« مَنْ صَلَّى صَلَاهَ الصُّبْحِ فَهُوَ فِی ذِمَّهِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَانْظُرْ یَا ابْنَ آدَمَ لَا یَطْلُبَنَّکَ اللَّهُ مِنْ ذِمَّتِهِ بِشَیْءٍ » (نووی، ۶۸ ص ۶۳۷)
آنکه نماز صبح را اداء کند، او در عهد و پیمان خداوند است، پس بنگر ای فرزند آدم، که خداوند چیزی از عهدش را از تو نطلبد.
در حدیث دیگری پیامبر(ص) تارکان نماز صبح و عصر را در زمرهی منافقان معرّفی میکند. زیرا دو وقت فوق، از اوقات استراحت و راحت طلبی نفس است؛ و تنها ایمان و اخلاص عبادی بر هواهای نفسانی غالب شده و آنان را به انجام فرایض سر وعده و زمان مشخص وادار مینماید:
« إِنَّ أَثْقَلَ صَلَاهٍ عَلَى الْمُنَافِقِینَ، صَلَاهُ الْعِشَاءِ وَصَلَاهُ الْفَجْرِ…» (مسلم، ۲۰۰۴، ص ۱۴۸۲)
سنگینترین نماز (از نظر اداء) در نزد منافقین، نماز عشاء و صبح است.
علت این همه تأکید پیامبر(ص) بر اقامهی نماز سرِ وقت آن، تعهّد و التزام به امر الهی است که در انجام عبادت نماز، برای بندگانش مقرّر فرموده است:
« فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلَاهَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَوْقُوتًا » نساء/۱۰۳
(هرگاه نماز را به پایان بردید ، خدای را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایتان افتاده (و در همه حال و احوال) یاد کنید (و حتّی در کشاکش روزگار و گرماگرم کشت و کشتار ، خدا گوئید و خدا جوئید) و هنگامی که (ترس و هراسی نماند و) آرامش خود را باز یافتید ، نماز را (به تمام و کمال و در وقت مشخّص) برپای دارید . بیگمان نماز بر مؤمنان فرض و دارای اوقات معلوم و معیّن است).
در آیهی (۱۰۲) سورهی نساء، سخن از نماز «خَوف» و آرایش نیروهای نظامی در جبههی جنگ است، هنگامی که پیامبر(ص) در جبههی جنگ برای مجاهدان امامت میکند، آنان را به دو گروه تقسیم میکند، گروهی نمازگزار و گروهی نگهبان، سپس جابجا میشوند، تا همگی از فضیلت نماز جماعت سرِ وقت بهرهمند گردند. هنگامی که در شرایط سخت، مبارزهی با دشمن نماز سرِ وقت مورد تأکید قرار میگیرد، در زمان آسایش، دیگر هیچ عذری برای انسان مسلمان باقی نمیگذارد. هر چند انسان مسلمان همیشه در جنگ با نفس و هواهای نفسانی و شیطانی در مبارزه است.
در تفسیر این آیه «ظاهریه معتقدند که نمازی که فوت شد، قضاء ندارد. قضاء آن فائدهای ندارد و درست نمیباشد. زیرا ادای نماز در وقت معین درست نخواهد بود. زمانی که وقت معین آن گذشت، خواندن نماز ممکن نیست،… امّا جمهور علماء قضای نماز فوت شده را درست میدانند. و معتقدند هر چه زودتر نماز فوت شده اداء گردد ، بهتر است و تأخیر کردن ناپسند است.» (سید قطب، ۱۳۸۷، ج/۲، ص ۲۱۱)
نکتهی تربیتی این منزل، التزام به تعهّدات عبادی ، وقت شناسی برای انسان مؤمن است و انجام فریضهی نماز صبح سرِ وقت، آماده سازی شخصیّت فرد مؤمن برای ورود به عرصهی اجتماع، همراه با هوشیاری قلبی است که او را از منکرات محفوظ میدارد:
«اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» عنکبوت/۴۵
((ای پیغمبر !) بخوان آنچه را که از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی شده است ، و نماز را چنان که باید برپای دار . مسلّماً نماز (انسان را) از گناهان بزرگ و از کارهای ناپسند (در نظر شرع) بازمی دارد، و قطعاً ذکر خدا و یاد الله (از هر چیز دیگری) والاتر و بزرگتر است، و خداوند می داند که شما چه کارهائی را انجام می دهید (و سزا و جزایتان را خواهد داد) .
۴- رمضان منزلگـاه عـارفـان، منزل چهارم: نماز یومیّه و نتایج آن
منزل چهارم: نماز یومیّه و نتایج آن
در منزلگاه چهارم، قسمت دیگری از تربیت نفس و نظم در عبادت برای روزهدار مطرح است. فضیلت ماه رمضان جامعهی ایمانی را وادار به جنب و جوش عبادی میکند، و مساجد، بیشتر از ماههای دیگر صفوف جماعت را در خود جای میدهد. آنچه در مقام تربیتی قابل پیگیری است التزام عملی به سنّت پیامبر(ص) در خواندن نماز به موقع، و شرکت در جماعت میباشد. همچنانکه در آیه (۱۰۳) سورهی نساء مورد اشاره قرار گرفت «کِتَابًا مَوْقُوتًا» تأکید بر وقت شناسی و حضور به موقع در بارگاه الهی است. برای همین هنگامی که از پیامبر(ص) از فضایل عبادی سؤال میشود،
« أَیُّ الْعَمَلِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ ؟ قَالَ (ص) الصَّلَاهُ عَلَى وَقْتِهَا، ثُمَّ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ وَالْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (بخاری، ۲۰۰۴، حدیث ۵۹۷۰).
ای رسول خدا کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمود: خواندن نماز سرِ وقت، نیکی به پدر و مادر و جهاد در راه خدا.
در این حدیث فضیلت خواندن نماز سرِ وقت، بیشتر از جهاد در راه خداست. زیرا در مدرسه نماز و تربیت نفس، هم نیکی نسبت به والدین محقّق میشود، و هم فرد مؤمن در نتیجهی جهاد با نفس و هواهای نفسانی، خود را برای جهاد با دشمنان بیرون آماده میکند، از حدیث مذکور در میابیم که خواندن نماز در وقت مقرّر مبارزه و جهاد درونی با نفس میباشد، که مقدّم بر جهاد بیرون با دشمنان اسلام است. خداوند در قرآن سه ویژگی را برای نماز بیان میکند که تحقّق هر کدام از آنها گوشهای از شخصیّت ایمانی شخص مؤمن را شکل میدهند:
۱- خواندن نماز همراه با خشوع:
خشوع در لغت، به معنی «ترس درونی، و سکون در بیرون» آمده است. (الوسی، ۲۰۰۵، ج/۷، ص ۲۷۵) یعنی ترس از جلال و شکوه الهی، در مقابل ذات، و حفظ آرامش ظاهری، همراه با ادب و احترام در مقابل عظمت خداوند:
« الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ » مؤمنون/۲
(کسانیند که در نمازشان خشوع و خضوع دارند).
۲- حفاظت از نماز:
حفاظت از نماز، زمان شناسی در عبادت و التزام به رعایت عبادت در زمان مقرّر است. سر وقت، نماز را اداء کردن، و حفظ جایگاه آن، نظم و تربیت انسان را به دنبال دارد. و او را در امور اجتماعی چنان تربیت میکند که هر کاری را در وقت مقرّر انجام داده، که چنین رفتاری حفاظت انسان را به دنبال دارد:
« وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ» مؤمنون/۹
(و کسانیند که مواظب نمازهای خود می باشند (و پیوسته آنها را در وقت خود اداء ، و ارکان و اصول و خشوع و خضوع لازم را مراعات می نمایند).
۳- مداومت بر خواندن نماز:
مداومت در عبادت به ویژه نماز، تداوم در تعهد «عبودیت» در مقابل پیمان بندگی با خداوند است. پیمانی که پیوسته قابلیت اجرایی خود را حفظ نموده، و نقش بسزایی در اصلاح درون و برون انسان مؤمن دارد. یعنی هرگاه انسان بر پیمان عبودیت پایبند باشد تقویت بُعد روحی و معنوی او، و در پی آن اصلاح رفتار انسان در جامعه را به دنبال خواهد داشت:
«الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ » معارج/۲۳
(نمازگزارانی که همیشه نماز خود را به موقع می خوانند و بر آن مداومت و مواظبت دارند).
این سه مقام عبادی نماز، که هر کدام از آن ها هدفی را در عبودیت انسان نسبت به معبود تعقیب میکند، و هر کدام از زاویهای در شکل گیری شخصیّت انسان، مؤثر و کارا بوده، وسایلی هستند برای تحقق دو امر بسیار مهم، که فلسفهی خواندن نماز هم، تحقق همان دو امر مهم میباشد:
الف) هدف اوّل نماز، یاد خداوند:
ذکر و یاد خداوند، انسان مؤمن را از «خود فراموشی» و «خدا فراموشی» رهانیده و شخصیّت و رسالت خود را باز مییابد. ثمرهی این یاد خدایی و خود آگاهی همراه با معرفت، حضور نور هدایت در قلب انسان است؛ زیرا خداوند مسئولیت خود آگاهی را به انسان واگذار نموده و ابتدا از او درخواست ذکر و یاد الهی نموده است:
«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ» بقره/۱۵۲
(پس مرا یاد کنید (با طاعت و عبادت و دوری از معاصی ، به دل و زبان و قلم و قدم ، و سیر در آفاق و انفس ، جهت کشف عظمت و قدرت من) تا من نیز شما را یاد کنم (با اعطاء ثواب و گشایش ابواب سعادت و خیرات و ادامه پیروزی و قدرت و نعمت) و از من سپاسگزاری کنید (و با گفتار و کردار ، شکرگزار انعام و احسان من باشید) و از من ناسپاسی مکنید (و نعمتهای مرا نادیده مگیرید).
چون در صورت عدم ذکر و یاد خداوند، انسان دچار «خود فراموشی شخصیّتی» شده، و از مسیر ذکر و یاد خداوند منحرف می شود؛ و در بیابان سرگردانی، مسیر بیهویتی را طی میکند؛ به همین خاطر خداوند آنان را سرزنش میکند:
«وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» حشر/۱۹
(و همسان کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند ، و خدا هم خودشان را از یاد خودشان برد ! آنان بیرون روندگان (از حدود شرائع الهی) و خارج شوندگان (از دایره ایمان) هستند).
اولین اثر مراعات این سه ویژگی در نماز اصلاح شخصیّت انسان مؤمن در درون است، که جلوهای کامل از عبادت خداوند میباشد:
« إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی » حشر/۱۴
(من « الله » هستم ، و معبودی جز من نیست ، پس تنها مرا عبادت کن، (عبادتی خالص از هرگونه شرکی)، و نماز را بخوان تا (همیشه) به یاد من باشی).
ب) هدف دوم نماز، دوری از فحشاء:
بعد از تحقق هدف اوّل نماز، که یاد و ذکر خداوند و اصلاح درون، برای ایجاد یک شخصیّت معتمد اجتماعی است، در مرحلهی دوم، اثرات درونی آن به جامعه و اجتماع بر میگردد. زیرا فلسفهی ادیان تربیت نفسها در تأمین سلامت جامعه است. تا همگی در جوار هم در راستای یک هدف کلی و کلان که «خلافت» انسان در زمین است، گام بردارند. هدایت این اجتماع عظیم، بدون بهرهگیری از تربیت درون و اصلاحات درونی، مقدور و ممکن نمیباشد. لذا هدف دوم از خواندن نماز، صیانت اجتماع و فرد است، (اگرچه در نظام اسلامی اصالت با جامعه میباشد)، به عبارت دیگر، اقامه ی نماز با رعایت اصول و ویژگی های ذکر شده، میتواند ضامن سلامت فرد و جامعه باشد و جامعه را در برابر فحشاء و منکرات اجتماعی مصون بدارد.
«اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ » عنکبوت/۴۵
((ای پیغمبر !) بخوان آنچه را که از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی شده است ، و نماز را چنان که باید برپای دار . مسلّماً نماز (انسان را) از گناهان بزرگ و از کارهای ناپسند (در نظر شرع) بازمی دارد ، و قطعاً ذکر خدا و یاد الله (از هر چیز دیگری) والاتر و بزرگتر است ، و خداوند می داند که شما چه کارهائی را انجام می دهید (و سزا و جزایتان را خواهد داد).
منزل چهارم، که (تداوم نماز همراه با خشوع، و حفاظت از آن)، بیشترین تأثیر در معرفت شناسی دینی دارد. چون نماز با این اوصاف عبادتی است در هیچ شرایطی رخصت و معافیت ترک آن برای انسان مؤمن وجود ندارد. بنابراین خداوند علیم که آگاه به درون و روان انسان است، هموست اهمیت این عمل عبادی را میداند، برای همین همانند طبیب حاذق چنان نسخهای در راستای سلامت روح و روان برای بندگانش میپیچد؛ که بندهی متعهد به مثابه بیماری نیازمند، اجرای به موقع آن را برعهده دارد. و کوتاهی از مصرف به موقع این داروی شفابخش، اثراتی عکس آن را دارد. به همین خاطر هم اکنون مشکلاتی در جوامع نمازگزاران روی میدهد، که دور از انتظار است.
۵- رمضان منزلگـاه عـارفـان، منزل پنجم: کنترل نفس و تربیت اعضاء و جوارح
منزل پنجم: کنترل نفس و تربیت اعضاء و جوارح
خود کنترلی، و کنترل بر نفس و هواهای نفسانی در این منزلگاه برای روزه دار، بسیار حائز اهمیّت است. تربیت نفس مهمترین عمل انسان در طول حیات اوست. و فلسفهی دعوت پیامبران، پس از توحید، تربیت نفس در راستای تحقق شریعت الهی بوده است. و نفسهای سرکش در طول حیات بشر مشکلات عدیده و رنجهای بسیاری به جامعهی انسانی تحمیل کردهاند. واژهی «صِیام» در آیهی (۱۸۳) سورهی بقره، که در اصطلاح شرع، به معنی «روزه» آمده است، واژه «الصَّوم»، به معنای خودداری از انجام کاری است. (راغب اصفهانی، ۱۳۸۹، ص ۳۰۶). بنابراین اگر به دقّت و با نگاه عمیق به فلسفهی وجودی روزه بنگریم، کنترل نفس و تسلط بر کلیّهی اعضاء و جوارح – که استعداد گناه و لغزش در آنها است- میباشد. یعنی کنترل چشم از چشم چرانی و نظر، کنترل گوش از شنیدن آنچه اظهار آن مثل غیبت و تهمت حرام است، کنترل دست از آزار و اذیت دیگران، کنترل پا از رفتن به سوی جایگاه و محل نامشروع، و این نظارت و کنترل در سایه قلب مملؤ از ایمان و نفس مُزکّیَ صورت میگیرد. بر همین اساس پیامبر(ص) فرموده است در صورت عدم کنترل بر اعضاء، خداوند از نخوردن و نیاشامیدن روزه داران بینیاز است:
« مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْعَمَلَ بِهِ فَلَیْسَ لِلَّهِ حَاجَهٌ فِی أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ » (بخاری، ۲۰۰۴، حدیث، ۱۹۰۳)
کسی که سخن دروغ و عمل به آن را ترک نکند، پس خداوند نیازمند آن نیست که وی خوردن و نوشیدن خود را ترک کند.
ترک کلام زشت و عمل و رفتار ناپسند، ثمره و نتیجه روزه انسان روزهدار، و تربیت اجتماعی او میباشد. گویی یک ماه روزهداری مدرسهای است که انسان با تغییرات در رفتار شخصی خویش، خود را برای تعامل اصولی و رفتار صحیح در جامعه مهیا میکند. بر همین اساس پیامبر اسلام(ص) ماه رمضان را ماه صلح و ماه امنیت اجتماعی بیان میکند:
« إِذَا کَانَ یَوْمُ صَوْمِ أَحَدِکُمْ فَلَا یَرْفُثْ وَلَا یَصْخَبْ ، فَإِنْ سَابَّهُ أَحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْیَقُلْ إِنِّی صَائِمٌ » (نووی، ۱۳۶۸، ص ۷۲۰)
هرگاه یکی از شما روزه باشد، پس دیگران را دشنام ندهد، و با صدای بلند با دیگران صحبت نکند، و اگر کسی او را دشنام داد یا با او جنگ نمود، بگوید: من روزه دارم.
امام غزّالی، کنترل نفس را یکی از «عوائق» چهارگانه معرفی میکند؛ که مانع استقامت در عبادت و کمال معنوی انسان میشود؛ و اظهار میدارد: عائق چهارم [در کمال انسان،] نفس است. زیرا «نفس امّارهُ بِالسّوء» و دشمنی است، عظیم و گزاینده و علاج او دشوارترین علاجها است و دوای او مشکلترین دواهاست و این حال از دو وجه است:
یک؛ آنکه او دشمنی است اندرونی، و دزد چون از خانه باشد، دفع او و حیلت منع او، دشوار باشد، و زیان او بسیار.
دوم؛ آنکه او دشمنی است محبوب، و آدمی عیب محبوب نبیند، و آدمی زشتی خویشتن همه نیکو بیند، از عیب خویش کور باشد؛ و چون آدمی از عیب نفس خویش دیده بر دوخته باشد، زود باشدکه او را در فضیحت و بلا و هلاکت اندازد، و ابزار این هلاکت را «چشم، گوش، زبان، دل و شکم» معرفی میکند. (غزالی، ۱۳۶۵، صص ۱۰۳ و ۱۰۴)
ایشان در راستای تربیت نفس و نیل به اهداف عرفانی، روزه را به سه دسته تقسیم میکند: «بدانکه روزه بر سه درجه است: روزهی عوام، روزهی خواص و روزهی خاص الخاص.
روزهی عوام:
روزهی «عوام» آنست که گفته آمد و غایت آن نگاهداشتن «فرج و بطن» است، و این کمترین درجاتست.
روزهی خواص:
روزهی «خواص» آن بود که جوارح خود را از ناشایست نگاه دارد و بر بطن و فرج اختصار نکند و تمامی این روزه به شش چیز بود: ۱- چشم ۲- زبان ۳- گوش ۴- دست و پا ۵- شکم (پرهیز از حرام خواری) ۶- دل (به وجود بیم و امید از قبولی عبادت روزه).
روزهی خاص الخاص:
روزهی «خاص الخاص» بلندترین درجاتست و آن آنست که «دل خود را از اندیشهی هر چه جز خداست، نگاه دارد و همگی خود، بدو دهد و از هر چه جز اوست به ظاهر و باطن، روزه دارد، و به هر چه اندیشه کند- جز احدیت حق، و آنچه بدو تعلق دارد- این روزه گشاده شود؛ و اگر در غرض دنیا اندیشد- اگرچه مباح بود- این روزه باطل شود (غزالی، ۱۳۶۴، ۱۸۷).
۶- رمضان منزلگاه عارفان،منزل ششم: افطار و سنّتهای آن
منزل ششم: افطار و سنّتهای آن
منزل ششم از منزلگاه رمضان، «افطار» است. افطار و چگونگی آن در ابعادی قابل بحث و بررسی میباشد. افطار در پایان روز، نوعی پیروزی کوتاه مدت برای روزهدار است. که در طول ساعتها بر هواهای نفسانی و شهوانی خویش چیره و غالب شده، بنابراین دارای سروری است که هر کسی خود میتواند آن را توصیف و تعریف کند. مسلم است هر چه بیشتر در میدان مبارزه با شهوات تلاش بیشتری بکار گرفته باشد، و در صحنهی نبرد مقاومت نموده، و تهاجمات نفسانی را مهار و کنترل کرده باشد، لذت و شیرینی این پیروزی بیشتر خواهد بود. امّا بعد از دستاوردهای روحی و درونی، اموری هم هنگام افطار لازم است که رعایت شود تا بهرهی پیروزی بیشتر شود:
۱- سنّتهای افطار:
الف: تعجیل در افطار:
عجله کردن در افطار- البته بعد از غروب برابر افق- یکی از سنّتهای پیامبر(ص) میباشد. چون در هر عبادتی اعم از نماز، زکات و روزه انجام آن عبادت در ابتدای زمان آن، دارای فضیلت بیشتر است. در این رابطه، پیامبر(ص) فرموده است:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ : « أَحَبُّ عِبَادِی إِلَیَّ، أَعْجَلُهُمْ فِطْرًا » (ترمذی، ۲۰۰۵، حدیث شماره ۷۰۰، نووی، ۶۸، ص ۷۱۸)
خداوند عزّوجل فرمود: محبوبترین بندگانم نزد من، کسی است که در افطار بیش از همه شتاب میکند.
ب: افطار با خرما:
دومین سنّت در هنگام افطار، افطار روزه با خرما میباشد. هرگاه صحبت از سنّت پیامبر(ص) به میان میآید بدون تردید در فلسفهی آن، خیری نهفته است که گاهی ما از فلسفهی آن مطلع میشویم و گاهی درک آن برای ما ممکن نمیباشد، خوردن خرما، قند کاهش یافته در دوران روزهداری را جبران میکند، و به علت دارا بودن فیبر و خاصیت ملیّن بودن آن، سیستم گوارشی را که به دلیل روزه داری بی تحرک شده است، به تحرک وا میدارد. در ضمن این میوه سرشار از انواع ویتامین از جمله: A- B- C و E است. همچنین دارای فلزات معدنی مثل فسفر، کلسیم، آهن، ید و منیزیم میباشد که هر کدام از این مواد در سلامتی انسان نقش بسزایی دارد. (باشگاه خبرنگاران جوان، اینترنت)
در رابطهی افطار با خرما پیامبر(ص) فرموده است:
« إِذَا أَفْطَرَ أَحَدُکُمْ فَلْیُفْطِرْ عَلَى تَمْرٍ فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَلْیُفْطِرْ عَلَى الْمَاءِ فَإِنَّهُ طَهُورٌ » (أبی داود، ۲۰۰۱، جلد/۲، حدیث ۲۳۵۵)
هرگاه یکی از شما افطار نمود، باید با خرما افطار نماید و اگر خرما را نیافت باید با آب افطار کند، زیرا آب پاک کننده است.
ج: طعام حلال:
نظر به اینکه یکی از اهداف روزهدار، کنترل اعضاء و تسلط بر آنها است، تسلط بر شکم در جهت تغذیه آن به طعام حلال، هدفی اساسی و لازم، برای روزهدار باشد، هر چند این به مدیریّت نظام خانواده، مربوط میگردد، که از آوردن لقمهی حرام بر سرِ سفره پرهیز نمایند. لازم است روزهدار از طعام حلال در حدّ رفع نیاز بهره گیرد تا مبادا افراط در خوردن، او را از عبادت و سنّت تراویح منع کند. در این رابطه امام غزالی میگوید: «به وقت افطار حرام و شبهت نخورد و از حلال خالص نیز بسیار نخورد که هر آنچه به روز فوت شده باشد، تدارک کند، چه مقصود حاصل آید؟ که مقصود از روزه ضعیف کردن شهوتست و طعام دوباره به یک بار خوردن، شهوت را زیاد میکند» (غزالی، ۱۳۶۴، ص ۱۸۸).
خوردن طعام حلال علاوه بر اینکه فرمانبری و اطاعت از خداوند است، انسان را در راستای تقرّب به ذات احدیّت و سپاسگزاری او هدایت میکند. عکس آن حرام خوردنّ پیروی و دنبالهروی از شیطان میباشد، که در نتیجهی آن، انسان را از مسیر هدایت منحرف و در مسیر فحشاء و منکرات قرار میدهد؛ به همین خاطر قرآن به صراحت نتیجه و عملکرد هر طعام حلال و حرام را برای انسان بیان میکند:
« یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (۱۶۸) » بقره/۱۶۸
(ای مردم ! از آنچه در زمین است و حلال و پاکیزه است (و خدا آن را تحریم نکرده و نفس انسان گوارا و خوشایندش می داند) بخورید ، و پا به پای اهریمن راه نیفتید (و به دنبال شیطان روان نشوید) . بی گمان او دشمن آشکار شما است).
«إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ » بقره/۱۶۹
(او تنها شما را به سوی زشتکاری و گناهکاری فرمان می دهد (و بدیها را در نظرتان می آراید و شما را وا می دارد بر) این که آنچه را نمی دانید به خدا نسبت دهید (و با پیروی از اوهام و خرافات نادانسته به دنبال معبودهای باطل روان شوید و حلال را حرام ، و حرام را حلال بشمار آورید).
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ » بقره/۱۷۲
(ای کسانی که ایمان آورده اید ! از چیزهای پاکیزه ای بخورید که روزی شما ساخته ایم ، و سپاس خدای را بجا آورید ، اگر او را پرستش می کنید).
در این منزل عرفانی، با رعایت سنّت در افطار و خوردن لقمهی حلال، زمینهی پلهی دیگری را برای عروج انسان روزهدار، فراهم میکند و بُعد دیگری از شخصیّت ایمانی او شکل میگیرد و به معرفتی دست مییابد و دریچههایی از سعادت را به روی روزهدار میگشاید، و فاقد آن بوده است.
۷- رمضان منزلگاه عارفان،منزل هفتم: نماز تراویح، گامی در تقویت تقوا
منزل هفتم: نماز تراویح، گامی در تقویت تقوا
نماز تراویح دارای فضایلی است، که یکی دیگر از ثمرات و برکات ماه رمضان میباشد. در این منزلگاه، روزهدار پس از پیروزی در میدان یک روزه با هواهای نفسانی و شهوانی، گام دیگری برای غلبه بر نفس و تزکیه آن بر میدارد؛ تا نفس آن جایگاه والای خویش را بیابد که خداوند بدان قسم یاد میکند:
« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا – فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا » شمس/۸-۷
(و سوگند به نفس آدمی ، و به آن که او را ساخته و پرداخته کرده است (و قوای روحی وی را تعدیل ، و دستگاههای جسمی او را تنظیم نموده است) ! سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است (و چاه و راه و حسن و قبح را توسّط عقل و وحی به او نشان داده است).
پس از تقویت «تقوا» در درون، و تضعیف و مهار «فجور»، امید است شخص روزهدار در مسیر کمال قرار گرفته و به منزلگاه اطمینان و آرامش برسد؛ و خود را شایستهی بازگشت الی الله میداند، چنانچه قرآن او را مخاطب قرار میدهد:
« یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ – ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً » فجر/۲۸-۲۷
(ای انسانِ آسوده خاطر (که در پرتو یاد خدا و پرستش الله ، آرامش به هم رسانده ای و هم اینک با کوله باری از اندوخته طاعات و عبادات ، در اینجا آرمیده ای) ! به سوی پروردگارت بازگرد ، در حالی که تو (از کرده خود در جهان و از نعمت آخرت یزدان) خوشنودی، و (خدا هم) از تو خوشنود است).
رسیدن به این جایگاه، همانند سرباز ورزیده آموزش میخواهد، نماز تراویح تنها اکتفا به آموزش جسمی و حرکات منظم و تمرینات جسمی نیست، بلکه تکرار مرتب «ایّاک نعبُد» و «ایّاک نَستَعین» و طلب هدایت در مسیر صراط مستقیم است، که بخشی از شخصیّت انسان در طول یک ماه میگردد. اثرات یک ماه تمرین و آموزش، اثرات ماندگار و تأثیرگذار است و دارای قاعدهای خاص و حساب شده از منظر شارع مقدس میباشد. و همهی ابعاد و زوایای آن مورد حسابرسی و دقت نظر همه جانبه قرار گرفته است.
سنّت تراویح حدیثی است که شیخین آن را از ابو هریره و عایشه(رض) روایت کردهاند. پیامبر(ص) فرموده است:
« مَنْ قَامَ رَمَضَانَ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ » (الخن، ۱۳۸۴، ص۲۶۳)
هر کسی از روی ایمان و باور، برای رضای خدا نماز تراویح را در شبهای رمضان بگزارد، گناهان پیشین او آمرزیده میشود.
لازم به ذکر است انجام این سنّت عبادی به صورت جماعت، در زمان خلافت عمر بن خطاب(رض) متداول گردید و در زمان پیامبر(ص) به صورت انفرادی اقامه میشد.
هر چند در حدیث اشارهای صریح به «تراویح» نشده است، ولی واژهی «قامَ» در حدیث، منظور قیام در نماز تراویح بوده و پیامبر(ص) عملاً بعد از عشاء در مسجد آن را انجام داده است و فرمودهاش را عملی تفسیر کرده است.
۸- رمضان منزلگاه عارفان، منزل هشتم: احیای شبهای قدر و اثرات تربیتی آن
منزل هشتم: احیای شبهای قدر و اثرات تربیتی آن
احیای شبهای قدر، سنّت مؤکدهای است که اختصاص به ماه رمضان داشته و اثرات مفیدی در تزکیه و تربیت نفس دارد. در سایر منازل در ایّام رمضان، دوری از حرام و شبهات مطرح بود، اما در این منزل وانهادن و کنار نهادن امر مباح است، انسان روزه دار در شب زندهداری شبهای قدر با ترک بستر خواب و مهار خواهشها و کنترل بر نفس و تزکیه و تربیت آن، منزلت و قدر خود را در نظام هستی باز مییابد.
پیامبر اسلام(ص) در شبهای آخر رمضان همراه با خانواده در مدرسه شب زندهداری و تزکیه و تعالی نفس، نهایت تلاش و جدیت خویش را بکار میبرد. حضرت عایشه روایت میکند: « کَانَ رسولُ اللهِ (ص) یَجْتَهِدُ فی رَمَضَانَ مَا لا یَجْتَهِدُ فی غَیْرِهِ ، وَفِی العَشْرِ الأوَاخِرِ مِنْهُ مَا لا یَجْتَهِدُ فی غَیْرِهِ » (مسلم، ۲۰۰۴، حدیث ش، ۱۱۷۵).
رسول خدا(ص) در رمضان چنان تلاش و کوشش میکرد که در غیر آن نمیکرد، و در دههی آخر رمضان سعی و کوششی میکرد که در غیر آن نمینمود.
از حدیث فوق و تلاش بی وقفهی پیامبر(ص) چنان برداشت میشود، که ایشان شبهای آخر رمضان را یک فرصت استثنایی و از دست دادن آن را غیر قابل جبران میدانست.
در مورد شب زندهداری و احیاء شبهای قدر، حضرت عایشه به مشارکت خانواده پیامبر در این سنّت تربیتی اشاره میفرماید:
« کَانَ رسول الله (ص) إِذَا دَخَلَ العَشْرُ الأَوَاخِرُ مِنْ رَمَضَانَ ، أحْیَا اللَّیْلَ ، وَأیْقَظَ أهْلَهُ ، وَجَدَّ وَشَدَّ المِئزَرَ » (نووی، ۱۳۶۸، ص۶۹۷)
چون دهه اخیر رمضان فرا میرسید رسول خدا(ص) شبها را زنده میداشت و خانوادهاش را بیدار مینمود و در عبادت به جِدّ میکوشید.
نهایت تلاش روزهدار در این منزل، تقویت نیروی معنوی و روحی است. که در گرو ترک بستر خواب، و کنترل هواهای نفسانی میباشد. و تکرار و تمرین در ده شب متوالی و تأثیرات آن به مراتب چشمگیر میباشد؛ که پیامبر(ص) این اندازه بر آن تأکید فرموده است.
در کشاکش مبارزهی انسان با نفس، و کنترل هواهای نفسانی و گام نهادن در مسیر انسانی، (به ویژه در مدرسه شب زندهداری و شبهای قدر) و جستجوی انسان برای دستیابی و دریافت قدر و منزلت خویش، پیامبر(ص) روزه داران و مؤمنان را آموزش میدهد، تا بیشتر قلب آنان را به خداوند پیوند دهد و خاضعانه در خلوت شب؛ باب بازگشت و توبه را گشوده و در راز و نیاز خصوصی با «اله و معبود» خویش، از ذات او عفو گناهان را خواستار شود. حضرت عایشه روایت میکند که دعای مکرر پیامبر(ص) در شبهای قدر این بود:
« اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی» (نووی، ۱۳۶۸، ص۶۹۸)
بار الهی، تو در گذرندهای و گذشت را دوست میداری، پس از من درگذر.
دلیل نزدیکی انسان در ماه رمضان به خداوند، و استعداد انسان به بازگشت و توبه، آیهی (۱۸۶) سورهی بقره است. که در خلال بحث احکام روزه در سورهی بقره، گویی متناسب با موضوع احکام نیست؛ اما درس دیگر و پیام دیگری در آن نهفته است:
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» بقره/۱۸۶
(و هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند (که من نزدیکم یا دور. بگو:) من نزدیکم و دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند ، پاسخ می گویم (و نیاز او را برآورده می سازم) . پس آنان هم دعوت مرا (با ایمان و عباداتی همچون نماز و روزه و زکات) بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند ( و با نور ایمان به مقصد برسند).
در تفسیر این آیه علماء بر این رأی هستند که موضوع استجابت دعا، آن هم بدون واسطه، در میان آیات احکام روزه، بیانگر نزدیکی انسان روزهدار به خداوند و فراهم شدن زمینهی توبه میباشد.
۹- رمضان منزلگاه عارفان،منزل نهم: اعتکاف، محدود کردن نفس
منزل نهم: اعتکاف، محدود کردن نفس
اعتکاف، در لغت به معنی ماندن و ملازمت بر چیزی است، و در اصطلاح شرع، ماندن در مسجد به نیت عبادت کردن است (الخن، ۱۳۸۴، ص ۳۹۰).
دلیل مشروعیت اعتکاف کلام خداوند است که میفرماید:
« … وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ » بقره/۱۸۷
( … وقتی که در مساجد به (عبادت) اعتکاف مشغولید ، با آنان همخوابگی نکنید . این (احکام روزه و اعتکاف) حدود و مرزهای الهی است و بدانها نزدیک نشوید . خداوند این چنین آیات خود را برای مردم روشن می سازد ، باشد که پرهیزگار شوند)
اعتکاف، یکی از روشهای تربیتی است که پیامبر اسلام(ص) به صورت عملی اصحاب و یارانش را به سمت آن فرا میخواند. و در این سنّت مبارک و پُر خیر و برکت، خانوادهاش به آن پایبند و ملتزم بودند. حضرت عایشه روایت میکند:
« أَنَّ النَّبِیَّ (ص) کَانَ یَعْتَکِفُ الْعَشْرَ الْأَوَاخِرَ مِنْ رَمَضَانَ حَتَّى تَوَفَّاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ثُمَّ اعْتَکَفَ أَزْوَاجُهُ مِنْ بَعْدِهِ » (مسلم، ۲۰۰، حدیث ش ۲۷۸)
پیامبر(ص) در دهه اخیر رمضان اعتکاف مینمود، تا اینکه وفات یافت و سپس همسرانش بعد از وی اعتکاف کردند.
ابن عمر هم در مورد اعتکاف حدیثی را روایت میکند، که تأکیدی بر روایت قبلی میباشد:
« کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) یَعْتَکِفُ الْعَشْرَ الْأَوَاخِرَ مِنْ رَمَضَانَ » (نووی، ۶۸، ۷۳۱)
رسول خدا(ص) در دهه اخیر رمضان، اعتکاف مینمود.
فلسفهی اعتکاف چیست؟
آنچه از آیات قرآن محرز میشود این است که، خداوند از ذات انسان به خودش داناتر است، و هیچ نکتهی پنهانی در شخصیّت او، از خداوند پنهان نمیماند. لذا نفس انسان هر لحظه، مستعد و ظرفیت انجام عمل سوء را دارد، قرآن ناطق به این استعداد ذاتی میباشد:
« وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ » یوسف/۵۳
(من نفس خود را تبرئه نمی کنم (و خویشتن را بیگناه نمی دانم) چرا که نفس (سرکش طبیعهً به شهوات می گراید و زشتیها را تزیین می نماید و مردمان را) به بدیها و نابکاریها می خواند ، مگر نفس کسی که پروردگارم بدو رحم نماید (و او را در کنف حمایت خود مصون و محفوظ فرماید) . بی گمان پروردگارم دارای مغفرت و مرحمت فراوانی است).
نظر به اینکه نفس انسان دارای دو ظرفیت بی نهایت «فجور» و «تقوا» را دارد، یکی از راههای رشد تقوا، مهار و کنترل فجور و استعداد شرّ در وجود انسان میباشد:
« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا – فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا » شمس/۸-۷
(و سوگند به نفس آدمی ، و به آن که او را ساخته و پرداخته کرده است (و قوای روحی وی را تعدیل ، و دستگاههای جسمی او را تنظیم نموده است)! سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است (و چاه و راه و حُسن و قُبح را توسط عقل و وحی به او نشان داده است).
بنابراین یکی از سنّتهای اعتکاف، محدود کردن نفس از آرزوهای مباح است؛ و تحقّق این امر گامی اولیّه در جهت دوری از محرمات میباشد. مسلم است کسی که قادر باشد نفسش را از امور مباح منع و محدود نماید، در جلوگیری از حریم محرمات به طریق اولی، او را کنترل میکند. در نتیجهی صفای قلب و تربیت نفس، تقوای درونی در انسان معتکف شکوفا شده و «أمارت» نفس به کنترل ایمان درآمده و از «آمری مطاع»، به «مأموری مطیع» مبدّل میشود. برای اینکه اعتکاف تبدیل به یک خلوت گزینی «مرتاض وار» نشود، اولاً؛ نیازمند است که انسان معتکف اعتکاف را با نیّت عبادت انجام دهد، ثانیاً؛ رعایت بعضی شروط لازم است، که جزئیات آن در کتبهای فقهی توضیح داده شده است.
۱۰- رمضان منزلگاه عارفان، منزل دهم: عید رمضان
منزل دهم: عید رمضان
منزل پایانی، در منزلگاه رمضان، «عید رمضان» میباشد. عید یک واژه قرآنی است:
«قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَهً مِنْکَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» مائده/۱۱۴
(عیسی پسر مریم (هنگامی که دید درخواست ایشان برای اطمینان بیشتر است؛ نه امتحان او و شکّ در قدرت خدا، درخواست ایشان را پذیرفت و) گفت: آفریدگارا و پروردگارا! خوانی از آسمان (برای ما بندگان) فرو فرست تا (روز نزول آن) جشنی برای ما (مؤمنانِ) متقدّمین و (دیگر مؤمنانِ) متأخّرین شود و معجزه ای از جانب تو (بر صدق نبوّت من) باشد. و ما را (نه فقط امروز ، بلکه همیشه) روزی برسان، و تو بهترین روزی دهندگانی).
روز عید، روز شادی و سرور است، تفسیر کشّاف در این رابطه میگوید: «زبان شناسان گفتهاند: عید زمانی است که شادی دوباره باز گردد و از این روی میگویند: «یوم عید»، تو گویی، معنایش آن است که برای ما مایه شادمانی و سرور باشد» (زمخشری، ۱۳۸۹، جلد/۱، ص ۸۵۰).
جای شگفتی نیست که روز اوّل شوال را روز «عید» نام نهادهاند؛ که به راستی اسمی با مسمّی است. زیرا انسان روزهدار در طول یک ماه، هر روز و هر لحظهی آن، با خواهشهای درونی و نفسانی مبارزه میکند. قلب مملؤ از ایمان چنان بر جوارح و اعضاء کنترل دارد و چنان اعضاء را مدیریّت و مطیع خویش نموده، که کمترین تخلّفی از آنها سر نمیزند، و در صورت تخلّف در نزدیکترین زمان خود را یافته و راه بازگشت را در پیش میگیرد:
« إِنَّمَا التَّوْبَهُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا » نساء/۱۷
(بیگمان خداوند تنها توبه کسانی را می پذیرد که از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به کار زشت دست می یازند، سپس هرچه زودتر (پیش از مرگ، به سوی خدا) برمی گردند (و از کرده خود پشیمان می گردند) ، خداوند توبه و برگشت آنان را می پذیرد. و خداوند آگاه (از مصالح بندگان و صدق نیّت توبه کنندگان است و) حکیم است (و از روی حکمت درگاه توبه را بر روی توبه کنندگان باز گذاشته است).
در این روز مبارک علاوه بر سرور و شادی که نتیجهی یک دورهی تربیتی یک ماهه میباشد، برنامه هایی مطرح است که، بر سرور و شادی آن افزوده و این جشن همگانی، فضای دیگری به جامعه ایمانی و مسلمانان عنایت میکند و هر کدام از این اصول از اهمیت والایی برخوردار هستند.
اصول مطرح در روز عید:
۱- شعار همگانی:
در روز عید شعار همگامی « اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَر،ُ اللَّهُ أَکْبَر،ُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ، و اللَّهُ أَکْبَرُ ، و لِلَّهِ الْحَمْدُ »، گفتن تکبیر از غروب عید فطر شروع و تا پایان نماز عید ادامه دارد و فضای معنوی و روحانی جامعه، خانه و مسجد مسلمانان را در بر میگیرد.
روزه دار بعد از یک ماه روزه و رسیدن به تزکیه و تقوای درونی و باز شناسی شخصیّت خویش در مسیر کمال، مجدداً اقرار به بندگی خداوند نموده و با صدای بلند اعلام میکند که «خداوند» از هر مقامی در نظام هستی بلند مرتبهتر و والا مقامتر میباشد، و بعد از اقرار زبانی و تصدیق قلبی، «الوهیت» و اطاعت از فرمان او را میپذیرد و اعلام میدارد که هیچ مقامی شایستهی الوهیت نیست، مگر «الله»، پس به پاس این همه نعمت، به ویژه نعمت «هدایت» تنها ذات او شایسته «حمد» است. با اقرار لفظی و اجرا عملی انسان روزهدار همراه با کاروان و قافلهی هستی، عملاً در مقام تسبیح الهی قرار میگیرد:
« یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ » تغابن/۱
(آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، به تسبیح و تقدیس خدا مشغول است. حاکمیّت و مالکیّت از آن او است، و سپاس و ستایش خاصّ او است. او بر هر چیزی توانا است).
هنگامی که انسان در مقام و جایگاه تجلیل از خداوند قرار میگیرد و به پاس هدایتش او را بزرگ میدارد، در واقع به پاسداشت نعمت های او پرداخته که این عمل، گوشهای از فرمانبری او از خداوند میباشد:
«… وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ » بقره/۱۸۵
(… و (خداوند ماه رمضان و رخصت آن را برای شما روشن داشته است) تا تعداد (روزهای رمضان) را کامل گردانید و خدا را بر این که شما را (به احکام دین که سعادتتان در آن است) هدایت کرده است، بزرگ دارید و تا این که (از همه نعمتهای او) سپاسگزاری کنید).
۲- زکات فطر:
همگام و همسو با شعار همگانی تکبیر، گام بعدی همکاری و همیاری اجتماعی در میان افراد و اقشار جامعه است. زکات فطر به مقدار معینی از مال گفته میشود که واجب است، هر شخصی برای خود و کسانی که نفقهی آنها بر وی واجب است، با شرایط معینی، پرداخت کند (الخن، ۱۳۸۴، جلد/۱، ص ۲۵۳).
فلسفهی وجوب این عمل عبادی انسانی، تأمین نیاز حدّاقلی نیازمندان جامعه، در روز عید است. تا سرور و شادیها فراگیر باشد، و غنی و فقیر که هر دو در این جشن معنوی- عرفانی هم قصد و هم آهنگ بودهاند، در جشن مادی و تدارک سفره عید نیز با هم هماهنگ و شریک باشند.
۳- نماز عید:
نماز عید که بعد از طلوع آفتاب خوانده میشود، یکی از سنتی مؤکده است؛ که به صورت جماعت خوانده میشود. ابتدای روز عید بعد از تکبیر و سر دادن شعار در اعلام و اثبات عظمت الهی، عملاً اظهارات قولی و لفظی در اثبات عبودیت و حمد خداوند در یک همایش عمومی طی دو رکعت نماز عید ایفا میگردد، سرها در مقابل عظمت، جلال و شکوه الهی فرود آمده؛ و پیشانی ذلّت در مقابل عزّت معبود به خاک میافتد. «الله اکبر» چه صحنهی از این همایش عبادی که همه با هم اعلام میکنند: «لهُ المُلکْ و لهُ الحَمْدُ». این صحنهی عبادی خود سهمی در تزکیهی نفس و معرفت واقعی، در قلب و روان روزهدار بر عهده دارد. در حقیقت انسان از خودخواهی نجات یافته و به خدا خواهی رسیده، و از خود فراموشی رها یافته، و به بازیابی خود رسیده ست و عظمت الهی بر جسم و روان او حکم فرما میشود.
۴- خطبهی عید:
خطبهی عید، (همان گونه که از نامش پیداست)، بیانات خطیب نماز عید میباشد که با « اللَّهُ أَکْبَر » شروع شده و عظمت و جلال الهی را سر لوحهی خطبهی خویش قرار میدهد. گویی سخنگوی جمع حاضر است و به نمایندگی حاضرین بار دیگر سپاسگزاری از نعمت الهی را ابراز میدارد، یا چون فرماندهای پس از یک ماه تمرین در جبههی مبارزه با هواهای نفسانی و شهوانی، هم اکنون این پیروزی بزرگ را به سربازان شاد باش میگوید و تذکرات لازم برای تداوم این پیروزی را به سربازان پیروز میدان مبارزه، گوشزد میکند.
اصول برنامه های فوق که در روز عید یکی پس از دیگری اجرا میشود (همراه با دستاوردهای یک ماه روزه داری)، هر کدام از زاویهای در شخصیّت انسان و معرفت او تأثیر گذارند، و منزلگاه پایانی رمضان یک ضمانت نامه یک ساله بدست انسان روزهدار میدهد که در صورت عدم انحراف از صراط مستقیم، برای یک سال سلامت روان او بیمه میشود.
نتیجهگیری:
منزلهای ده گانه در ماه مبارک رمضان، که هر صحنهی آن بار معنویت خاص خود را دارد، به دنبال هم به تدریج نابسامانیهای شخصیّتی انسان را زدوده، و پله پله انسان روزهدار را به پلهی ترقی و کمال انسانی و مقام «تقوا» میبرند. چیزی که خداوند به صراحت برای روزهداران ترسیم نموده است. اگر از منظر مدیریتی هر کدام از این منازل را ارزیابی کنیم، یک «استراتژی» هستند برای تحقّق یک هدف والا که همانا «تقوا» است؛ و هدف و غایت نهایی را خداوند تعیین نموده، و استراتژیهای تدوین شده، سنّت عملی پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) در راستای این هدف والا میباشد. فراموش نکنیم هدف والای «تقوا» خاصّ پیامبراسلام(ص) و امّت ایشان نبوده است، بلکه بشریت در طول حیات اجتماعی در هر جامعهای بدان نیازمند بوده، حال چه اندازه در میان جمع و فرد، محقّق شده است، (والله اعلم)؛ برای همین خداوند نیاز به «تقوا» را به درازای حیات بشری بیان میکند، این امر هم در گرو روزه ی رمضان و انجام سنّت های آن می باشد:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » بقره/۱۸۳
(ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بوده اند واجب بوده است، تا باشد که پرهیزگار شوید).
منزلهای ده گانه در ماه مبارک رمضان، که هر صحنهی آن بار معنویت خاص خود را دارد، به دنبال هم به تدریج نابسامانیهای شخصیّتی انسان را زدوده، و پله پله انسان روزهدار را به پلهی ترقی و کمال انسانی و مقام «تقوا» میبرند.
اللَّهُ أَکْبَرُ و لِلَّهِ الْحَمْدُ
نظرات