تحول و دگرگونی (مثبت باشد یا منفی)، از شاخصه‌های مهم انسانی و وجه متمایز انسان از دیگر مخلوقات است و کسانی که در رکود درجا می‌زنند و همه‌ی ایامشان با هم برابراست، نتوانسته‌اند انسانیّت خود را فعلیّت بخشند. 

از سوی دیگر هر انسانی که خواهان تحول است باید تحول را از خود آغاز کند؛ چرا که فرد تحول نیافته منشأ تحول نخواهد شد. «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛ لذا تحوّل و اراده مفاهیمی کاملاً مرتبط به هم و لازم و ملزوم هم هستند. نه بدون اراده شاهد تحول و تغییر خواهیم بود و نه بدون ایجاد تغییر در خویش صاحب همّت و اراده خواهیم بود. ضرورت تحول و آغازیدن آن از خویش دو مقوله‌ای هستند که به وفور در سیره‌ی پیامبر عظیم الشأن (ص) یافت می‌شوند که پرداختن به آن از حوصله‌ی این مقال خارج است.  

ایجاد تغییرات مثبت در خویش، خانواده، جامعه، نظام سیاسی و... همچون گرفتن ماهی از آب است که هر دم بدان اقدام کنیم تازه، نیکو و پسندیده است و ماندن در اعتقادات و عادات نکوهیده، به مرور زمان آن‌ها را به ملکه‌ی وجودی ما بدل نموده و آفت جانمان خواهند شد. با این وجود برخی اوقات نسبت به برخی دیگر برای رسیدن به این مهم (تحول) اولی ترند چنانکه پیامبر (ص) فرموده است: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَ‌ها، لَعَلَّهُ أَنْ یُصِیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْهَا فَلَا تَشْقَوْنَ بَعْدَهَا أَبَدًا» (رواه الطبرانی). یعنی: پروردگارشما در برخی از ایام روزگارتان فرصت‌ها و خیر و برکاتی را قرار داده است خود را در معرض آن‌ها قرار دهید و این فرصت‌ها را غنیمت شمارید چه بسا رائحه‌ای به شما برسد و از آن به بعد شقاوت و بدبختی دیگر به سراغتان نیاید. 

ماه مبارک رمضان یکی از این اوقات شریف برای ایجاد تحول مثبت در مسلمانان شمرده می‌شود که خداوند از باب فضل خویش هر سال این فرصت گرانقدر را برای بندگان صالحش فراهم می‌آورد. عوامل فراوانی دست به دست هم داده و این ماه را به ماه نزول خیر، رحمت و برکات الهی ونیز بستن دروازه‌های دوزخ و به غلّ و زنجیر کشیدن شیاطین تبدیل نموده‌اند. خوشا آنان که ارزش این وقت شریف را درک نموده و رائحه‌ی آن را استشمام نموده و از لحظه‌های آن در راستای ذخیره‌ی توشه‌ی آخرتشان بهره می‌برند و خسارت دیده آنان که پایان رمضان و عیدشان همانند آغاز آن باشد، در یک حالت باقی بمانند و از رمضان به عنوان وسیله‌ای برای ایجاد تحول در خویش استفاده ننمایند. 

بی‌شک قرآن فلسفه‌ی روزه‌ی ماه مبارک رمضان را کسب تقوا معرفی می‌نماید آنگونه که در آیه‌ی ۱۸۳ بقره می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.» تقوا به معنای خودداری و حفظ نفس است از هرآنچه بدان ضرر می‌رساند. انسان موجودی دو بعدی است که هم بعد جسمی دارد و هم بعد روحی، ولذا موظف است که در حفظ هر دو بعد وجودیش تلاش نماید. اگر در راستای حفظ جسم خویش از کم خوری، پرخوری و بدخوری خودداری می‌نماید و توصیه‌های پزشکان را ارج نهاده و بدان عمل می‌نماید، باید در راستای حفظ و نگه داری روح و روان خویش نیز دریغ ننماید چرا که اهمیت حفظ این بعد اگر ازبعد جسمی بیشتر نباشد، کمتر نیست. فلذا باید توصیه‌های قرآن، سنت نبوی و متخصصان در زمینه‌ی بعد روحی و روانی و اخلاقی را در ماه مبارک رمضان جدّی گرفت و از اموری در این باب که باعث بطلان یا کم شدن ثواب روزه می‌شوند، خودداری کرد و نسبت به هر آنچه باعث تقوات و افزایش هدف روزه (تقوا) می‌شود، پایبند بود. 

این‌ها توصیه‌هایی برای عموم مسلمانان است که می‌خواهند بهره‌ی کافی از فرصت پیش آمده‌ی رمضان ببرند اما برای کسانی که خود را داعی الی الله می‌دانند، کفایت نمی‌کند؛ زیرا دعوتگران علاوه بر خویش باید بر تقوای دیگران هم بیفزایند و منشأ تحولات در جامعه هم باشند. آنان مسئولیت بیشتری بر دوش دارند و بیش از دیگران باید به فکر استفاده‌ی بهینه از فرصت پیش آمده باشند. آنان رمضانی نیستند، بلکه ربانی‌اند؛ با این وجود حریص‌اند که بیشترین بهره را از نسیم برخاسته از منبع فیض الهی دریافت نمایند. به همین دلیل برای تمامی لحظات آن برنامه ریزی می‌کنند و با عمل نه فقط با زبان الگویی نیکو برای دیگران می‌شوند. 

آنان نه «علم زده» می‌شوند، طوری که تمام اوقات خویش را صرف مطالعه‌ی کتب و رسانه‌ها کنند بدون اینکه در عمل منشأ خیری برای دیگران باشند و به روشنفکری بی‌خاصیت بدل شوند و نه به دام «عوام زدگی» مبتلا می‌گردند که همه‌ی همّ و غمشان مسائل روزمره و تکراری زندگی دنیوی باشد و دعوت دینی را به حاشیه‌ی زندگی خود برانند. 

آنان نه به بهانه‌ی عبادات خاص چون نماز و روزه و حج و اعتکاف در مساجد و شب زنده داری و...، انزوا می‌طلبند و خدمات اجتماعی را به دست فراموشی می‌سپارند و نه به بهانه‌ی امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، درانجام امور عبادی خاص کوتاهی می‌کنند. 

آنان نه به بهانه‌ی اشتغال به دعوت عمومی، نظم در امور را فراموش می‌کنند و نه تنظیم را - که وسیله‌ای بیش برای دعوت نیست-، برای خود هدف قرار می‌دهند. 

آنان نه به منظور جلب افکار عمومی و منافع حزبی به تفریط گراییده و از اصول دینی خویش عدول می‌کنند و نه به بهانه‌ی حفظ اصول دینی نسبت به مصالح مردم بی‌توجه می‌گردند و به تندروی می‌گرایند. 

آنان ماه رمضان را آغاز سال عبادی خود تلقی می‌کنند و بدین بهانه زندگی خود در سال گذشته را از هر نظر مرور می‌کنند و به رفع معایب و تقوات محاسن خویش می‌پردازند. 

آنان سعی می‌کنند که اعتدال و میانه‌روی را در همه‌ی امور زندگی از مسائل اعتقادی گرفته تا مسائل عبادی و اجتماعی و... رعایت کنند و از هر لحاظ نقش الگویی خویش را حفظ نمایند. 

آنان به اصلاح خویش پرداخته، در خود تحول ایجاد می‌کنند و به افزایش تقوای خویش همت می‌گمارند، آنگاه و همزمان با آن به اصلاح، ایجاد تغییر و تقوا در دیگران می‌پردازند که رطب خورده نتواند منع رطب از دیگران کند.