مخاطبان گرانقدر قبل از آغاز سخن قصد دارم با يادآورى خاطره‌اى شيرين، موضوع مورد بحث را براى شما خوبان دلچسب‌تر نمايم. چندى پيش در معيّت استاد بزرگوارم ماموستا عبدالله ايرانى گفت‌وگويى دو نفره در باب قيامت و احوالات سخت آن داشتیم، كه جزو خاطراتى است كه هيچ وقت فراموش نمى‌كنم. در بخشى از اين گفت‌وگو ماموستا عنوان كردند: «كاک فرزاد! تصوّر كن روز قيامت است و همه در صحراى محشر منتظر حسابرسى هستند، ناگهان در ميان انبوه جمعيّت صدايى كه همه آن را مى‌شنوند، ندا سر مى‌دهد كه اى بنده‌ی خدا عبدالله ايرانى بيا بيرون! در آن لحظه ترس و نگرانى تمام وجودت را فرا گرفته، سراسيمه جلو آمده، در كمال احترام دوباره ندا مى‌آيد كه برو و در آخر آن صف بایست، سَرم را چرخانده و نگاهى به صف مى‌اندازم، در رأس صف، آدم عليه السلام قرار گرفته، بعد از آن تمامى پيامبران از ادريس و نوح و ابراهيم گرفته تا موسى و عيسى عليهم السلام، نگاهم را ادامه داده، اصحاب پيامبر صلّى الله عليه وسلم، ابوبكر، عمر، عثمان و على تا ابن‌عباس رضى الله عنهم و امامان اربعه و بزرگمردان ادوار مختلف تاريخ اسلام، تا بزرگمردانى همچون امام بنا و سيّد قطب و مودودى و كاك احمد مفتى‌زاده و كاک ناصر سبحانى و ديگران، در صف ايستاده‌اند، با وجود اين‌كه تمام وجودم لبريز از خوشحالى است دوباره ندا می‌آید: اى بنده‌ی خدا، عبدالله ايرانى، تو نیز برو و در انتهای آن صف قرار بگير و براى هميشه در بهشت برين در معيّت اين بزرگان به حيات ادامه بده.»

  ماموستا عبدالله با گفتن این سخنان اشك از چشمانش جارى شده و فرمودند: «قرار گیری در چنين صفى، تلاش مضاعف مى‌خواهد و ما بايد سعى كنيم كه نهايت استفاده را از حيات و عمر خويش ببريم.»
آن روز، لحظات ايمانى بسيار زیبایی را در خدمت ماموستا عبدالله تجربه كردم.
بنده از بازگویی اين خاطره، در پى آن هستم که درک و احساسى كه در روزهاى چهارشنبه و پنجشنبه ١١ و ١٢ خرداد ١٤٠١ در اردوى ماموستايان شعبه‌ی كردستان در مريوان داشته‌ام را بيان كنم.

افتخار آن را داشتم كه به‌عنوان فردى كه لياقت حضور در اردوى علما و ماموستايان شعبه‌ی كردستان را داشته، به اين اردو دعوت شوم و در معيّت مسؤول محترم شعبه‌ی كردستان ماموستا رئوف اصلاح‌جو و تنی چند از دوستان ایمانی، از سنندج راهى مريوان و باغى در لب مرز عراق شوم. شركت در اين همايش از همان لحظات نخست تا زمان برگشت از اردو لبريز از معنويّت، برادرى، همگرايى و نشاط ايمانى بود، و درس‌هاى زيادى از اردو برايم حاصل شد، كه مرا بر آن داشت تا گوشه‌هایی از آن را با شما مخاطبان گرامى به اشتراک گذارم.

به محض ورود به محلّ برگزارى اردو و مشاهده امكاناتى كه تدارک ديده شده بود، باور داشتم كه نتايج ثمربخشى حاصل خواهد شد، كه جا دارد از معاونت فرهنگى-اجتماعى و اداره‌ی علمای شعبه، و هيٲت اجرايى شهرستان مريوان نهايت تقدير و تشكر را داشته باشم كه چنين فضايى را براى برگزارى اردو فراهم كرده بودند، در كنار امكانات سخت‌افزارى، حضور ٣ نسل از ماموستايان در اردو، نويدبخش ثبت لحظات ناب ايمانى بود كه عدم واكاوى ابعاد متعدد اين نشست و اكتفا به انتشار خبرى کوتاه از برگزارى اردو در فضاى رسانه‌اى، آفتى بزرگ است كه نگارنده را بر آن نمود كه حداقلّ بخش كوچكى از اين را مراسم را به رشته‌ی تحریر درآورم.

براى ترسیم هرچه بهتر فضاى حاكم بر نشست براى شما مخاطبان گرامى، از صحبت‌هاى ماموستا عبدالله ايرانى در آغاز سخن فاكتور گرفته و به خود باليدم كه در چنين فضای آكنده از معنويت و برادرى قرار گرفته‌ام.
حضور در كنار افرادى كه خالصانه حيات خود را صرف اعتلا و اشاعه‌ى دين و شريعت كرده و به حدّاقل‌ّهاى زندگى اكتفا و چيزى جز رضايت خداوند متعال را نخواسته‌اند، بسيار خوشايند است و نشئه‌اى از شميم «وَ حَسُن اولئك رفيقاً» را مى‌توان در كنار ايشان در همين دنياى فانى احساس كرد، كه به باور نگارنده چنين فضايى بر اين نشست حاكم بود.

ارزشيابى و نكات ارزنده در اردوى دو روزه علما و ماموستايان شعبه‌ی كردستان از نگاه نگارنده:

١- صرف‌نظر از مباحث ارایه‌شده توسط اساتيد گرانسنگ و بیان نكات بسيار مفيد و آموزنده، اين بار مى‌خواهم به نكته‌ی بسيار مهم‌ترى اشاره كنم كه بسيار خوشحال‌كننده و نشان از درک بالاى جمع حاضر در جلسه بود.
معمولاً ماموستايان به‌عنوان قشرى كه خود غالباً در جامعه سخنران هستند و كمتر به عنوان مستمع در جلسات شركت مى‌كنند و تجربه‌ی كمترى در اين حوزه دارند، تجربه نشان داده است كه ايشان به‌عنوان شنونده، تاب‌آورى كمترى داشته و زود خسته مى‌شوند، اين در حالى بود كه در تمامى لحظات، جمعيتى بيش از ١٢٠ نفر از علما و ماموستايان - كه هر كدام خود در حوزه‌هاى مختلف يد طولایی دارند - سراپا گوش بودند و بيش از ۵ ساعت به‌عنوان مستمع بدون هيچ‌گونه خستگى به مباحث توجّه نموده و با نشاط خاصّى مباحث ارائه‌شده را پيگيرى و همراهى مى‌كردند.

٢- با توجّه به حضور ماموستايانى جوان و پر آوازه از اقصى نقاط استان كردستان در اردو، لحظه لحظه ايشان را رصد مى‌كردم كه حتّى براى لحظه‌اى جهت رفع تشنگى و... جلسه را ترک نكنند كه مبادا مباحث مفيد و نابى را كه توسط اساتيد ارائه مى‌شود از دست بدهند و از درون، خداوند متعال را شكر مى‌كردم كه اين طيف از ماموستايان در اردو حضور يافته‌اند؛ چرا كه اين حضور سبب رشد و تعالى و انتقال تجربيّات در حوزه‌هاى مختلف براى ايشان خواهد شد و به‌حق، با توجّه به اين‌كه اين طيف از ماموستایان در دوران طلبگى خویش جزو سرامدان و شاگردان ممتاز بوده - و طبيعى است كه نشاط جوانى ايشان رفتارهايى عجولانه را به دنبال داشته باشد- امّا خضوع و عدم ظهور و خودستايى ايشان در تمامى لحظات اردو، پويايى و مديريت موفّق مدارس و حجره‌هاى علوم دينى در كردستان را مى‌رساند. از همین رو، باورى در ذهنم تقويت شد كه راه را درست پيموده‌ايم كه عنوان نوشتار نيز مأخوذ از همین موضوع است.

٣- در تمامى لحظات اردو، حتّى يكبار نشنيدم كه ماموستايى با اسم كوچک ديگرى را صدا بزند؛ حتّى دوستان صميمى دوران طلبگى يا افرادى كه با هم نسبت فاميلی داشتند؛ بلكه در كمال ادب و احترام با لفظ و واژه‌ی «ماموستای عزیز» يكديگر را خطاب قرار مى‌دادند. اين در حالى بود كه به واسطه‌ی سطح بالای علمى و بالطبع وجود اختلاف نظر میان هر یک از این بزرگواران نسبت به مسائل مختلف امری بدیهی می‌نمود؛ امّا به باور نگارنده، عدم خودبزرگ‌پنداری و تواضع، زمینه‌سازی چنین تفاهم و تسامحی ميان چنین جمع کثیری از ماموستایان شده بود كه در نوع خود قابل توجّه و درخور ستايش است.

٤- يكى ديگر از مسائلى كه چه بسا كمتر كسى بدان توجّه كرده باشد، حسّ اعتماد به نفس و باور راسخ به مسيرى بود كه این بزرگواران براى زندگى خويش برگزيده‌اند و اين مهمّ را در بازخورد و پيگيرى فعاليّت‌هاى چندين گروه از اين بزرگواران در حين برگزارى اردو رصد كرده، كه همگى با شور و نشاط قابل وصفى از تلاش‌ها و فعاليّت‌هايشان سخن به ميان آورده و سعى در به اشتراک‌گذاری تجربيّات خويش با همقطارانشان داشتند.

٥- يكى از نگرانى‌هاى سال‌هاى اخير، عدم فعاليّت قدرتمند مدارس علوم دينى برخلاف سالیان گذشته و عدم علاقه‌ی خانواده‌ها به تحصيل فرزندانشان در اين حوزه بوده است، كه بسى جاى تأمّل دارد، و به باور نگارنده، اين دغدغه به قوّت خود باقى است و برون‌رفت از این وضعیت مستلزم طرح راهكارهايى جدّی است؛ امّا آنچه بارقه‌ی اميد را در دل‌ها زنده نگه مى‌دارد؛ فعّاليّت‌های ارزشمند ماموستايان شركت‌كننده در اردو در اين حوزه بود، به‌گونه‌ای كه تعدادى از اين عزيزان يک يا دو نفر را به‌عنوان طلبه پذيرفته و با روش‌هاى مختلف، تمام سعى و تلاش خود را به كار بسته‌اند؛ تا شخصیّت‌های توانمندى را براى آيندگان تربيت نموده و دَيْن خود را در اين وادی خطیر به نیکی ادا كرده باشند و تعدادى ديگر از ماموستایان همچون گذشته به‌عنوان مدرّس يا مدير در مدارس علوم دينى مشغول فعّاليّت هستند که خود نويدبخش تربيت نسلى از ماموستايان  توانمند براى آينده‌ی كردستان بودند.

۶- يكى ديگر از نقاط قوّت بسيار حائز اهمّيّت اردو، که درس‌هاى عملى بزرگى براى مدعوين، نگارنده و مخاطبان گرامى دارد، به مجرى برنامه‌ها بر مى‌گردد.
معمولاً افراد با توانايى علمى بالا از پذیرش جایگاه مجریگری در چنين اردوهايى امتناع می‌ورزند و ما درصدد قبول يا ردّ چنين ديدگاهى نيستيم؛ امّا حضور برادر و استاد گرانقدر كاك جميل فاروقى كه يد بالايى در علوم دينى بالأخص زبان و ادبيات عربى و كُردى دارد، به طورى كه قريب به سى هزار بيت از اشعار كردى، فارسى و عربى در ذهن و قلب ایشان نقش بسته است، به‌عنوان مجرى در اين نشست، نشان از تواضع و درک بالاى ايشان داشته و اثبات‌كننده‌ی اين مهمّ است كه راه را درست پيموده‌ایم.

كاك جميل فاروقى در آغاز برنامه با چنين ادبيات و جملات پرنغزى روح و دل شنوندگان را نوازش و به استقبال آنان رفتند:

«سڵاوێ بە گەرمی زرێباری فرمێسکی مەولەوی و بە بەرزی دەماخی میراجی قانع و بەشەرمێونی وەنەوشەی کانی خاتو خورشید و بە هەست و نەستی حەڵقەی زیکر و دەرزی مزگەوت و حوجرەی مزگەوتە سورەی هەڵوخان و ڕەوانی تەبعی شەککەرباری کاکە حەمەی بێلو ناری و بە بەرزەدەماخی قەڵای هۆزی گەلی شاخی هەورامان و تەڕ و ناسکتر لە گوڵانی ئاویەر و فێنکتر لە شنەبای ئاڕبەبا  و چل‌چەمە و سەرسەوزتر لە لارە سێبەر و دەشت و نزاکانی ساراڵ و زوڵاڵتر لە بەفراو و شەتاوەکانی شاهۆ و داڵانپەر پێشکەش بە باڵابەرزانی نیشتمان و دڵ و هەس‌پاکانی زێد و ماوای ماڵەباوان و دڵ لەمێزەر سپی‌ترانی وڵات و جامەدانی ڕەش و سپی وەک بناری قەندیل‌لەسەرانی کوردستان، جێگەدارانی موسەننیف و تەختییەکان و کاژاوی و مەلایانی قەرەداغ و تورجانم، میراتگرانی بزاڤی شێخی نەهری و نورسی و قازی موکریان و موفتی‌زادەی هەیکەلی بەرخودان و پێشەواکەی دوریسان و گوڵەبرایمەکەی مەریوانم.
پێشکەشتان بێ ئەی دڵسۆزانی زێد و وڵات ئەی خەمخورانی ژین و دینی مرۆڤ لە وەرزی بەختەساڵ و خۆشی و هات، هاوخەمانی هەژاران و نەداران و لێوبەباران لە وشکەساڵی پڕ لە زام و نەهامەتی و ئێش و نەهات.»

و در آخر: دستبوس مسؤول محترم هيٲت اجرايى شهرستان مريوان كاك خالد احمدى و همكارانشان هستم كه با رفتار و اخلاق پسندیده و در كمال تواضع و فروتنى خویش حين برگزارى اردو، درس‌هاى بسیاری را به من آموختند و بسيارى موارد ديگر كه پرداختن به آن در اين مجال نمى‌گنجد.