اگر انسان در جستوجوی مال و جاه و مقام دنیوی، خود را رها کند و برای دستیابی و دلبستگی به آنها زیادهروی نماید، این نشانهای از تباهی قلب و فساد دینش است؛ اگرچه از بهترین علمای عامل و از دعوتگران و مجاهدان برگزیده و از پارسایان باشد.
دین به انسان قناعت میآموزد و طلب مال و ثروتاندوزی، شکمپرستی را به او میآموزد.
دین به او میآموزد که مشتاق کسب امور حلال و پاک باشد و حرص بر مال او را به شبهات و از آنجا به محرّمات میکشاند.
دین، مال را در حدّ وسیله میخواهد نه هدف، اما حبّ و عشق به مالاندوزی، آن را هدف و بلکه معبود انسان میگرداند.
دین، انسان را به بذل مال در راه خدا دعوت میکند اما فزونخواهی و حرص بر مال، انسان را به فدا نمودن دین به خاطر دنیاطلبی میکشاند.
دین به مهربانی و ایثار دعوت میکند و عشق به مال، بیرحمی و خودخواهی را میآموزد.
دین به تواضع و فروتنی فرا میخواند و جاهطلبی، به برترطلبی وخود بزرگبینی دعوت میکند.
دین، ترس از مناصب و حذر از آنها را میآموزد؛ امّا جاهطلبی، تلاش برای دستیابی به پست و مقام و چنگ زدن به آن را میآموزد.
دین به ما متّهمساختن نفس و مخالفت با آن را میآموزد اما حبّ بزرگی و احترام، انسان را به متّهم ساختن دیگران و راضی شدن به نفس و سوار شدن هوای آن بر روح، سوق میدهد.
دین به ما دلبسته شدن به پاداش الهی و اموری که سعادت ابدی را در پی دارد میآموزد؛ امّا شهرتطلبی و مقامدوستی، دلبسته شدن به مدح و ستایش مردم و اعمالی که تکریم و بزرگداشت آنها را به دنبال دارد میآموزد.
مالدوستی و حبّ مقام، دو گرگ درّنده هستند.
نظرات