یکی از مفاهیم بنیادی مربوط به مسألهی قدر و قضا که نادیده گرفتن و کج فهمیدن آن در طول تاریخ مشکلات زیادی برای مسلمانان بهوجود آورده است، مفهوم «دفع قدر به قدر» است؛ به این معنی که میتوانیم از یک قدر به قدر دیگری پناه میبریم، بدون اینکه به اصل «ایمان به قدر و قضای الهی» لطمهای وارد شود، مثلاً بیماری یک قدر الهی است که برای رهایی از آن میتوان به قدر دیگری که مراجعه به پزشک و استفاده از دارو است، پناه برد. یا وقتی که جامعهی اسلامی دچار انحطاط و عقبماندگی علمی، فرهنگی و فکری میشود، نباید به بهانهی تسلیم شدن در برابر قدر و قضا دست روی دست بگذاریم و تسلیم وضعیت موجود شویم بلکه باید به منظور رهایی از این قدر الهی و این وضعیت نامطلوب دست بهکار شویم و در عرصههای مختلف علمی، فکری و فرهنگی دست به جهاد و مبارزه بزنیم چون خداوند متعال میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ. [۱] یعنی:در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر ندهند.
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا... [۲] یعنی:و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههای خود را بر آنان مینمایانیم.
در واقع تعارض میان تسلیم در برابر تقدیر الهی و تلاش برای تغییر اوضاع نابسامان موجود وجود ندارد، خواه سبب این اوضاع نابسامان خود مردم باشند و یا مردم در آن مسؤولیتی نداشته باشند. مثلاً در غزوهی «اُحد» که مسلمانان به علت سرپیچی از فرمان خدا و پیامبر او شکست خوردند، هم مسلمانان باعث آن بودند و هم در عین حال تقدیر الهی بود:
أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * وَمَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ [۳] یعنی:آیا چون به شما (در نبرد احد) مصیبتی رسید - (با آنکه در نبرد بدر) دو برابرش را (به دشمنان خود) رساندید- گفتید: این (مصیبت) از کجا (به ما رسید)؟ بگو: آن از خود شما (و ناشی از بیانضباطی خودتان) است. آری! خدا به هر چیزی تواناست. * و روزی که (در اُحُد) آن دو گروه با هم برخورد کردند، آنچه به شما رسید به اذن خدا بود (تا شما را بیازماید) و مؤمنان را معلوم بدارد.
خداوند متعال از مؤمنان خواسته است که در برابر این تقدیر الهی تسلیم شوند و فرموده است:
}... فَأَثَابَکُمْ غَمّاً بِغَمٍّ لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلا مَا أَصَابَکُمْ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ * ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاساً یَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ... [۴] یعنی:پس (خداوند) به سزای (این بیانضباطی) غمی بر غمتان (افزود)، تا سرانجام بر آنچه از کف دادهاید و برای آنچه به شما رسیده است اندوهگین نشوید، و خداوند از آنچه میکنید آگاه است. * سپس (خداوند) بعد از آن اندوه، آرامشی (به صورت) خواب سبکی، بر شما فرو فرستاد، که گروهی از شما را فرا گرفت.
ولی خداوند(ج) هرگز از آنان نخواسته است که در برابر این شکست تسلیم شوند؛ بلکه تلاش کنند که این موقعیت ناخوشایند و دردناک را تغییر دهند. پیامبر اکرم(ص) بهعنوان اسوه و الگوی مسلمانان با وجود اینکه هنوز آثار شکست بر تن و جانشان باقی مانده بود، برای برخورد با دشمنان مسلمانان را گرد آورده و دوباره با توکّل بر خداوند و با انتقال از «قدر» شکست ـ به سبب نافرمانی ـ به «قدر» جهاد و تلاش و مبارزه پناه بردند، که خداوند هم اقدام آنها را میستاید و میفرماید:
الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمْ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ * الَّذِینَ قَالَ لَهُمْ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنْ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ [۵] یعنی:کسانی که پس از (آن همه) زخمهایی که خوردند و جراحتهایی که برداشتند، فرمان خدا و پیغمبر را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که (چنین کار) نیکی کردند و (از نافرمانی خدا و رسول ترسیدند و) پرهیز نمودند، اجر و پاداش بس بزرگی است. * آن کسانی که مردمان بدیشان گفتند: مردمان (قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم دادهاند و) بر ضد شما گرد یکدیگر فراهم آمدهاند، پس از ایشان بترسید؛ ولی بر ایمان ایشان افزود و گفتند: خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است پس با نعمت و بخششی از جانب خدا، (از میدان نبرد) باز گشتند، در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود، و همچنان خشنودی خدا را پیروی کردند، و خداوند دارای بخششی عظیم است. [۶]
به این ترتیب میبینیم که «قَدَر» الهی «شکست در جنگ احد» اصحاب پیامبر(ص) را از جستوجوی «قَدَر» جدید باز نمیدارد، بلکه با توکّل به خدا(ج) و لبیک گفتن به فرمان خدا(ج) و رسولش(ص) تلاش میکنند که موقعیت ناخوشایند و دردناک موجود را تغییر دهند.
نمونهی دیگری از «دفع قدر به قدر»، خودداری عمر فاروق(رض) از رفتن به شام به علت شیوع بیماری طاعون در آنجا است که وقتی ابوعبیده بن جراح در مقابل این تصمیم به او گفت: «آیا از قدر الهی میگریزی؟» در جواب فرمود: بله از قدر الهی به قدر الهی میگریزم. این بیان رسایی است که نشان دهندهی عمق فهم عمر(رض) از مسألهی قدر و قضا است.
پانوشتها
--------------------------------------------------------------------------------
[۱] - قرآن کریم، سورهی رعد، آیهی۱۱.
[۲] - قرآن کریم، سورهی عنکبوت، آیهی۶۹.
[۳] - قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیات ۱۶۵ و ۱۶۶.
[۴] - قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیات ۱۵۳ و ۱۵۴.
[۵] - قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیات ۱۷۲ تا ۱۷۴.
[۶] - محمد قطب، مفاهیم بنیادی اسلام، ترجمهی لقمان محمودپور، چاپ اول ۱۳۷۹، نشر احسان.

نظرات