بسیاری از مردم به دنیا آمده و سپس میروند (به عنوان مثال یکی از آنها) در حالی که نمیداند چرا آمده است، بلکه هیچگاه نیز نمیکوشد تا جواب آن سؤال را بیابد، فقط به همراه دیگران در حرکت است... تمام تلاشش جمعآوری مال و ثروت و تأمین احتیاجاتش است از جمله خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی و مسکن. همچون دیگران ازدواج میکند و بچّهدار میشود و تلاشش را به خاطر تأمین آیندهی مالی آنان در دنیا بیشتر و بیشتر میکند.
کمکم پیر میشود و گمان میکند که نقشش را در دنیا ایفا نموده است سپس میمیرد تا ناگهان و غیر منتظره با حقیقت روبرو شود، خدا میفرماید: «لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِیدٌ» (ق: 22)
«(سپس به انسان بیباور خطاب میشود:) تو از این (دادگاه بزرگ و چیزهائی كه میبینی و خواهی دید) غافل بودی، و ما پرده از جلو چشمان تو به كنار زدهایم و امروز چشمانت كاملاً تیزبین شدهاند.»
این حقیقتی که ناگهان غافلان به هنگام مرگ با آن روبرو میشوند چیست؟ (حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ) (مؤمنون: 100-99)
«(كافران به راه غلط خود ادامه میدهند) و زمانی كه مرگ یكی از آنان فرا میرسد، میگوید: پروردگارا! مرا (به دنیا) باز گردانید. تا این كه كار شایستهای بكنم و فرصتهائی را كه از دست دادهام جبران نمایم. نه! (هرگز راه بازگشتی وجود ندارد). این سخنی است كه او بر زبان میراند (و اگر به فرض به زندگی دنیا برگردد، باز به همان برنامه و روش خود ادامه میدهد). در پیش روی ایشان جهان برزخ است تا روزی كه برانگیخته میشوند (و دوباره زنده میگردند و برای سعادت سرمدی یا شقاوت ابدی به صحرای محشر گسیل میشوند).»
این حقیقت، حقیقت دنیا و مهلتی است که به خاطرش آفریده شدهایم.
دنیا مکان آزمایش:
ما آدمیان به دنیا نیامدهایم که سالیانی دراز بخوریم و بیاشامیم، یا ازدواج کرده و بچّهدار شویم... بلکه به خاطر انجام کاری بزرگ آمدهایم که آسمانها و زمین از انجامش شانه خالی کردند: (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَن یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ) (احزاب: 72)
«ما امانت (اختیار و اراده) را بر آسمانها و زمین و كوهها (و همه جهان خلقت) عرضه داشتیم (و انجام وظیفه اختیاری همراه با مسؤولیت، و انجام وظیفه اجباری بدون مسؤولیت را بدیشان پیشنهاد كردیم. جملگی آنها اجبار را بر اختیار برتری دادند) و از پذیرش امانت خودداری كردند و از آن ترسیدند، و حال این كه انسان (این اعجوبه جهان) زیر بار آن رفت (و دارای موقعیت بسیار ممتازی شد. امّا برخی از) آنان (پی به ارزش وجودی خود نمیبرند و قدر این مقام رفیع را نمیدانند و) واقعاً ستمگر و نادانند.»
این امتحانی است در خصوص عبادت خداوند نهان از دیدگان، در عین اینکه به ما آزادی انتخاب داده شده و نفسی که متمایل به شهوات و دوستدار دنیای در دسترس است.
خداوند عزّ و جلّ چنین خواست که دنیا مکان این آزمایش باشد. (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ) (کهف: 7)
«ما همه چیزهای روی زمین را زینتِ آن كردهایم (و جهان پرزرق و برق، و پرنعمتی را برای انسانها آراستهایم) تا ایشان را بیازمائیم (و ببینیم از آنان) كدام یك كارِ نیكوتر میكند.»
خداوند سبحان نحوهی عبودیّتی را که از ما میخواهد از خلال 1. راه و روش آن. 2. وسایل آن مشخص نموده است. 1. راه و روش آن سهل و ساده بوده: تکالیف کم، اوامر و نواهیش در قرآن و شرح آن؛ یعنی کلام رسولش بیان گردیده است. 2. وسایل شامل هر آن چیزی است که خداوند به بندهاش عطا نموده یا او از آن محروم میدارد... به گروهی چیزهایی مانند مال و ثروت، تندرستی و منصب عطا شده... و گروهی از اینها محروم میشوند...
هدف از دادن اینها: شکرگزاری (بنده)، و هدف از محروم کردن: صبر (بنده) است... کسی که صاحب مال و ثروتی میشود و شکر خدای را به جا نمیآورد در این امتحان مردود میشود. کسی که از داشتن فرزند محروم میشود و صبر پیشه نموده و راضی به قضای خداست در این امتحان پیروز و موفّق گشته و خواسته خدا را برآورده نموده است.
بندهی نیکوکار پذیرای هر عطایی است و در عین حال سرشار از این سخن خداوند است: (هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیبْلُوَنِی أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا یشْكُرُ لِنَفْسِهِ) (نمل: 40)
«این از فضل و لطف پروردگار من است. (این همه قدرت و نعمت به من عطاء فرموده است) تا مرا بیازماید كه آیا شكر (نعمت) او را بجا میآورم یا ناسپاسی میكنم. هر كس كه سپاسگزاری كند تنها به سود خویش سپاسگزاری میكند»
و در مقابل دیگری پذیرای نعمات گشته و چنین میگوید: (إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ) (زمر: 49)
«این نعمت در پرتو آگاهی و کاردانیم به من داده شده است...» در حالی که نمیداند این بخشش به جهت امتحان است: (بَلْ هِی فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یعْلَمُونَ) (زمر: 49)
«چنین نیست؛ بلكه این نعمت وسیله آزمایش است، ولیكن بیشتر مردم (این مسأله را) نمیدانند...»
خداوند این نکته را نیز به ما یادآوری میکند که هیچکس در دنیا نمیتواند چیزی را (به طور دایم) تملّک نماید، هر عطایی بازپس گرفته میشود، از درون این نعمات بیرون میآییم آنچنان که به داخلش رفتهایم، خداست که وارث زمین و همهی چیزهایی است که در آن است از جمله طلا و نقره... ما کاری جز تکرار این جمله نداریم: (اِنَّا للهِ وَ اِلَیْهِ رَاجِعُونَ) (بقره: 156)
«ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم...»
چرا میان مردم اختلاف وجود دارد؟!
هنگامی که این موضوع را توضیح دهیم جواب سؤالی که ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول داشته آسان میگردد، سؤال این است: چرا در این دادنها و محروم کردنها میان مردم تفاوت وجود دارد، کدام یک برترند، ثروتمند یا فقیر؟ کسی که فرزندانی دارد یا آنکه فرزند ندارد؟! (جواب این است:) انسان برتر کسی است که در امتحانش قبول شود... ثروتمندی که سپاسگزار نعمت خداوند است بهتر از فقیری است که ناراضی است و صبور نیست، کسی که از داشتن فرزند محروم است امّا صبور است از کسی که خدواند فرزندانی به او داده و به خاطر این نعمت خدا را سپاس نمیگوید، برتر است.
نکته اساسی در چگونگی برخورد ما با این «دادنها» و «ندادنها» نهفته است، خداوند آشکارا این موضوع را بیان داشته: (فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَكْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ * کَلاَّ) (فجر: 17-15)
« امّا انسان (آن انسانی كه در پرتو ایمان عقل و خردش رشد نیافته است، و شخص خود را مقیاس همه چیز میپندارد) همین كه پروردگارش او را بیازماید و برای این كار او را بزرگی ببخشد و بدو نعمت بدهد، خواهد گفت: پروردگارم مرا بزرگوار و گرامی و محترم و مكرم دیده است! (و این عزّت و نعمت، حق من و شایسته من است)... و امّا زمانی كه پروردگارش او را بیازماید و برای این كار روزی او را تنگ و كم نماید، خواهد گفت: پروردگارم مراخوار و زبون داشته است (و با فقر و فاقه، ذلیل و حقیرم نموده است)... هرگزا هرگز! (چنین نیست كه كرامت و ذلّت انسان در نزد یزدان به دارائی و ناداری باشد)...»
شیطان از همان مدخلی به درون ما نفوذ میکند که به درون پدر و مادرمان نفوذ کرد: ملک و جاودانگی... نعمتهایی را که به ما عطا شده در نظرمان میآراید گویی ملک حقیقی ماست، دنیا را در برابر دیدگانمان تزیین میکند، دنیا محبوب دلمان شده و بدان میچسبیم و بر سر آن با هم پیکار میکنیم، ناگهان متوجّه میشویم که در پس پردهی آن حاصلمان، سرابی بیش نبوده است (یعِدُهُمْ وَیمَنِّیهِمْ وَمَا یعِدُهُمُ الشَّیطَانُ إِلاَّ غُرُوراً ) (نسا: 120)
«اهریمن بدانان وعدهها میدهد و به آرزوها سرگرم میكند، و اهریمن جز وعدههای فریبكارانه بدیشان نمیدهد...»
از گذشته این داستان تکراری وجود داشته است:
اگر روش (دادن یا ندادن نعمتها) اینچنین بوده و پاسخ مناسب (تفاوتها) این است، پس زمان امتحان چه وقتی است و چه کسی ناظر بر آن است؟!
خداوند به ما خبر داده که زمان امتحان، از زمان شروع بلوغ و تکلیف است و به هنگام خروج روح از بدن پایان مییابد، همچنین بیان داشته که در طول این مدّت در توبه و بازگشت، باز است، به نفع ماست تا هنگامی که روح به غرغره نرسیده است اشتباهات گذشته را پاک کرده و نیکیها را جایگزین آنها نماییم.
امّا ثبت کارها و مراقبتهای زمینی از چند سو صورت میگیرد، فرشتهها همهی کارهای ما را ثبت و ضبط میکنند: (مَا یَلْفَظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ) (ق: 18)
«انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیراند مگر اینکه فرشتهای، مراقب و آماده (برای دریافت و نگارش) آن سخن است...»
اعضای ما علیه ما شهادت میدهند: (یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ) (نور: 24)
«(آنان عذاب عظیمی دارند) در آن روزی كه علیه آنان زبان و دست و پای ایشان بر كارهائی كه كردهاند گواهی میدهند.»
همهی هستی مراقب ماست: (فَمَا بَكَتْ عَلَیهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِینَ) (دخان: 29)
«نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین، و نه بدیشان مهلتی داده شد (تا چند صباحی بمانند و توبه كنند و به جبران گذشتهها بپردازند).»
با این همه ناظر و مراقب، خداوند نیز بر همهی اینها احاطه دارد؛ زیرا او حاضر و ناظر –مراقب-شنوا-بینا- نزدیک و با اطّلاع از همه چیز است: (أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَا یكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَینَ مَا كَانُوا ثُمَّ ینَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ) (مجادله: 7)
«مگر ندیدهای كه خداوند میداند چیزی را كه در آسمانها و چیزی را كه در زمین است؟ هیچ سه نفری نیست كه با همدیگر رازگوئی كنند، مگر این كه خدا چهارمین ایشان است، و نه پنج نفری مگر این كه او ششمین ایشان است، و نه كمتر از این و نه بیشتر از این، مگر این كه خدا با ایشان است در هر كجا كه باشند (و رازشان را میداند). بعداً خدا در روز قیامت آنان را از چیزهائی كه كردهاند آگاه میسازد. چرا كه خدا از هر چیزی باخبر و آگاه است.»
با توجّه به شدّت نظارت، و نامشخص بودن زمان پایان امتحان؛ میطلبد که ما نیز بسیار هوشیار و بیدار باشیم و پیوسته خود را محاسبه کرده و از شیطان دوری بگیریم، همچنین استغفار بسیار نموده و به درگاه خدا بازگردیم.
سؤالی مطرح است: زمان حسابرسی و اعلان نتیجه چه وقت است؟
قرآن در دهها آیه به ما خبر داده که بعد از پایان امتحان آخرین گروه از آدمیان چه رویدادی برای زمین به وقوع میپیوندد (إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ * وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ * وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ * وَأَلْقَتْ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتْ * وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ) (انشقاق: 5-1)
« هنگامی كه آسمان میشكافد... و فرمان پروردگارش را میبرد، و چنین هم میسزد و حق هم همین است... و هنگامی كه زمین گسترده میشود (و با زدوده شدن فرازها و نشیبها و پستیها و بلندیهای آن، صاف و هموار میگردد)... و آنچه (از خزینهها و مردهها) در درون خود دارد بیرون میاندازد، و (از آنها) خالی میگردد... و فرمان پروردگارش را میبرد، و چنین هم میسزد و حق هم همین است...»
بعد از پایان یافتن نقش زمین همهی آدمیان از آنجا خارج شده، سپس زمین درهم کوبیده میشود تا حسابرسی در سرزمین محشر آغاز گردد.
بزودی همگان حسابرسی میشوند: (یقُولُ الْإِنسَانُ یوْمَئِذٍ أَینَ الْمَفَرُّ* كَلَّا لَا وَزَرَ * إِلَى رَبِّكَ یوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ * ینَبَّأُ الْإِنسَانُ یوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ) (قیامة: 13-10)
«انسان در آن روز خواهد گفت: راه گریز كجا است؟ (گریز میسّر نیست). * خیر ! (اصلاً گریزگاهی در میان نیست، و گریز ممكن نیست و) هیچ گونه پناهگاهی وجود ندارد... در آن روز، قرارگاه (بهشت و دوزخ) در دست پروردگار تو است... در آن روز انسان را آگاه میسازند از چیزهائی كه پیشاپیش فرستاده است و از چیزهائی كه برجای گذاشته است...»
همهی ما در روز حسابرسی آماده میشویم امّا هر کدام به تنهایی و بدون اطرافیان یا دوستان و یا آشنایانی به دادگاه فراخوانده میشویم: (وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَرْدًا) (مریم: 95)
«و همهی آنان روز رستاخیز تک و تنها (بدون یار و یاور و اموال و اولاد و محافظ و مراقب) در محضر او حاضر میشوند...»
به همراه ما نامهی اعمالمان وجود دارد که بیانگر هر چیزی است: (وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ كِتَاباً یلْقَاهُ مَنشُوراً * اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْیوْمَ عَلَیكَ حَسِیباً) (اسرا: 14-13)
« ما اعمال هركسی را (همچون گردنبند) به گردنش آویختهایم (و او را گروگان كردار و عهدهدار رفتارش ساختهایم) و در روز قیامت كتابی را (كه كارنامه اعمال او است) برای وی بیرون میآوریم كه گشوده به (دست) او میرسد . * (در آن روز بدو گفته میشود :) كتاب (اعمال) خود را بخوان (و سعادت یا شقاوت خویش را بدان) . كافی است كه خودت امروز حسابگر خویشتن باشی. (چه مسائل روشناست و نیازی به شاهد و حسابرس دیگری نیست)...»
آن روز اوضاع وخیم و بحرانی است: (یَجْعَلُ الْوِلْدَانِ شِیبًا) (مزمل: 17)
«(ترس و هراس آن) کودکن را پیر میسازد.»
(یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ * لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ)(عبس: 37-34)
« در آن روز كه انسان فرار میكند از برادر خود... و از مادر و پدرش!... و از همسر و فرزندانش... در آن روز هركدام از آنان وضعی و گرفتاری بزرگی دارد كه او را به خود سرگرم میكند و از هر چیز دیگری باز میدارد...»
در آن روز خداوند خود قاضی دادگاه است: (وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَینَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِینَ) (انبیا: 47)
«و ما ترازوی عدل و داد را در روز قیامت خواهیم نهاد، و اصلاً به هیچ كسی كمترین ستمی نمیشود، و اگر به اندازه دانه خردلی (كار نیك یا بدی انجام گرفته) باشد، آن را حاضر و آماده میسازیم (و سزا و جزای آن را میدهیم) و بسنده خواهد بود كه ما حسابرس و حسابگر (اعمال و اقوال شما انسانها) باشیم.»
و بعد از حسابرسی نتایج اعلام شده و کارنامهی هر کس به دستش داده میشود: (فَأَمَّا مَنْ أُوتِی كِتَابَهُ بِیمِینِهِ * فَسَوْفَ یحَاسَبُ حِسَاباً یسِیراً * وَینقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً * وَأَمَّا مَنْ أُوتِی كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ یدْعُو ثُبُوراً * وَیصْلَى سَعِیراً) (انشقاق: 12-7)
« در آن وقت، هركس نامه اعمالش به دست راستش داده شود... با او حساب ساده و آسانی خواهد شد... و خرّم و شادان به سوی كسان و خویشان مؤمن خود برمیگردد... و امّا كسی كه از پشت سر نامه اعمالش بدو داده شود... مرگ را فریاد خواهد داشت و هلاك خود را خواهد طلبید... و به آتش سوزان دوزخ در خواهد آمد و خواهد سوخت...»
قبولشدگان به سوی بهشت میروند تا از ملک و جاودانگی بهرهها ببرند: (وَإِذَا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نَعِیماً وَمُلْكاً كَبِیراً) (انسان: 20)
«هنگامی كه بنگری، در آنجا نعمت فراوانی و سرزمین فراخی و پادشاهی بزرگی را خواهی دید.»
و مردود شدگان به سوی آتش جهنّم میروند تا حبس و عذاب دردناک را بچشند: (نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُونَ) (تحریم: 6)
«آتش دوزخی که افروزینهی آن انسانها و سنگها است. فرشتگانی بر آن گمارده شدهاند كه خشن و سختگیر، و زورمند و توانا هستند. از خدا در آنچه بدیشان دستور داده است نافرمانی نمیكنند، و همان چیزی را انجام میدهند كه بدان مأمور شدهاند...»
قرآن و داستان آفرینش
قرآن داستان آفرینش را به یادمان آورده و آنچه را برای ما روی میدهد بیان داشته است، همچنین قیامت و صحنههای هولناکش را به تصویر کشیده و بهشت و جهنّم را با جزئیاتش برایمان توصیف نموده است. همهی اینها بدین خاطر است که آستین همّت بالا زده و برای دستیابی به رستگاری در بهشت و نجات از آتش جهنّم با هم رقابت کنیم.
براستی یادآوری مدام روز حسابرسی سبب میشود تا زندگی آدمی روالی دیگر به خود گیرد و مدام آدمیان را در ترس و هراس (مثبت و کارساز) از آن روز قرار دهد و (تمایل به) دنیا (طلبی) را در برابر دیدگانش خوار و سبک مینماید، دنیاطلبی از قلبهایشان رخت بربسته و با آن به گونهای برخورد میکنند که خداوند میخواهد؛ یعنی دنیا را مزرعهی آخرت مینمایند.
دید و تصوّر ما نسبت به جزء به جزء دنیا از جمله روزی، همسر، فرزندان و آینده... معتدل خواهدشد. از این رو به خاطر ثروتاندوزی نخواهیم جنگید، و تلاشهایمان را صرف تأمین آیندهی واقعی فرزندان مان در بهشت خواهیم کرد.
این سخن خداوند را شعار خود میسازیم که: (وَابْتَغِ فِیمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَكَ مِنَ الدُّنْیا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیكَ) (قصص: 77)
« به وسیله آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را بجوی (و بهشت جاویدان را فرا چنگ آور) و بهره خود را از دنیا فراموش مكن (و بدان كه تو هم حق حیات داری و باید از امتعه و لذائذ حلال استفاده بكنی و به خویشتن برسی)، و همان گونه كه خدا به تو (بخشیده است و در حق تو) نیكی كرده است، تو نیز (به دیگران ببخش و بدیشان) نیكی كن...»
واضح است که مهمّترین منافذ ورود شیطان به درون آدمیان غافل کردنشان از روز قیامت است؛ زیرا بعد از این اغفال است که به سادگی میتواند آنان را گمراه کند. خداوند میفرماید: (إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ) (ص: 26)
«بیگمان كسانی كه از راه خدا منحرف میگردند عذاب سختی به خاطر فراموش كردن روز حساب و كتاب (قیامت) دارند.»
لذا قرآن فضای گستردهای را به داستان آفرینش، روز حسابرسی، و وعده و وعیدهای بعد از آن، اختصاص دادهاست تا این شیوهی بیان ما را در یادآوری پیوسته آنها یاری رسانده و ناگهانی در اثر مرگ و بدون هیچ آمادگی قبلی با آنها روبهرو نشویم.
همچنین نمونههایی از مؤمنینی را که در طول تاریخ پاسخ صحیحی به این تذکرات دادهاند برایمان بیان داشته تا ما نیز با الگو قرار دادن آنها، در دنیا به حرکت پرداخته و امتحانهای گوناگون آن را پس دهیم.
خداوند میفرماید: (وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً * وَالَّذِینَ یبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِیاماً * وَالَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَاماً * إِنَّهَا سَاءتْ مُسْتَقَرّاً وَمُقَاماً* وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَكَانَ بَینَ ذَلِكَ قَوَاماً * وَالَّذِینَ لَا یدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ وَلَا یقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یزْنُونَ وَمَن یفْعَلْ ذَلِكَ یلْقَ أَثَاماً * یضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَیخْلُدْ فِیهِ مُهَاناً * إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً * وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَإِنَّهُ یتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَاباً * وَالَّذِینَ لَا یشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً * وَالَّذِینَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یخِرُّوا عَلَیهَا صُمّاً وَعُمْیاناً * وَالَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً * أُوْلَئِكَ یجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیةً وَسَلَاماً * خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرّاً وَمُقَاماً * قُلْ مَا یعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یكُونُ لِزَاماً) (فرقان 77-63)
«و بندگان (خوب خدای) رحمان كسانیند كه آرام (و بدون غرور و تكبّر) روی زمین راه میروند (و تواضع در حركات و سكنات ایشان و حتی در راه رفتن آنان آشكار است)، و هنگامی كه نادانان ایشان را مخاطب (دشنامها و بد و بیراههای خود) قرار میدهند، از آنان روی میگردانند و به ترك ایشان میگویند... و كسانیند كه (بخش قابل ملاحظهای از شب، و گاهی تمام) شب را با سجده و قیام به روز میآورند (و با عبادت و نماز سپری میكنند)... و كسانیند كه پیوسته میگویند: پروردگارا! عذاب دوزخ را از ما به دور دار . چرا كه عذاب آن (گریبانگیر هر كس كه شد از او) جدا نمیگردد (و تا ابد ملازم وی میشود)... بیگمان دوزخ بدترین قرارگاه و جایگاه است... و كسانیند كه به هنگام خرج كردن (مال برای خود و خانواده) نه زیادهروی میكنند و نه سختگیری، و بلكه در میان این دو (یعنی اسراف و بخل، حد) میانهروی و اعتدال را رعایت میكنند... و كسانیند كه با الله، معبود دیگری را به فریاد نمیخوانند و پرستش نمینمایند، و انسانی را كه خداوند خونش را حرام كرده است، به قتل نمیرسانند مگر به حق، و زنا نمیكنند. چرا كه هر كس (یكی از) این (كارهای ناشایست شرك و قتل و زنا) را انجام دهد، كیفر آن را میبیند... (كسی كه مرتكب یكی از كارهای زشت و پلشت شرك و قتل و زنا شود) عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و خوار و ذلیل، جاودانه در عذاب میماند... مگر كسی كه توبه كند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، كه خداوند (گناهان چنین كسانی را میبخشد و) بدیها و گناهان (گذشته) ایشان را به خوبیها و نیكیها تبدیل میكند، و خداوند آمرزنده و مهربان است (و نه تنها كه سیئات را میبخشد، بلكه آنها را تبدیل به حسنات مینماید)... (آخر) كسی كه توبه كند و كار شایسته انجام دهد، كاملاً به سوی خدا باز میگردد (و تبدیل سیئات به حسنات تعجّبی ندارد. زیرا كار خدا بیمثال، و پاداش خدا بیحساب و دریای مهرش بیكران است)... و (بندگان خدای رحمان) كسانیند كه بر باطل گواهی نمیدهند، و هنگامی كه كارهای یاوه و سخنان پوچی را ببینند و بشنوند، بزرگوارانه (از شركت در بیهودهكاری و یاوهسرائی كنارهگیری میكنند و از آنها) میگذرند... و كسانیند هنگامی كه به وسیله آیات پروردگارشان پند داده شدند همسان كران و نابینایان بر آن فرو نمیافتند (و غافلوار بدان گوش فرا نمیدهند. بلكه با گوش دل میشنوند و با چشم عقل بدان مینگرند، و درسها و اندرزهای قرآنی را آویزه گوش جان میكنند و نیروی ایمان خود را بدان تقویت میسازند)... و كسانیند كه میگویند: پروردگارا! همسران و فرزندانی به ما عطاء فرما (كه به سبب انجام طاعات و عبادات و دیگر كارهای پسندیده، مایه سرور ما و) باعث روشنی چشمانمان گردند، و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان (به گونهای كه در صالحات و حسنات به ما اقتداء و از ما پیروی نمایند)... به اینان بالاترین درجات و عالیترین منزلگاههای بهشت داده میشود در برابر صبر و استقامتشان (بر انجام طاعات و دوری از منكرات)، و در آن (جایگاههای والای بهشت، از هر سو) بدانان درود و سلام گفته میشود... در آنجاها جاودانه میمانند. چه قرارگاه خوب و چه جایگاه زیبائی!!... بگو: اگر عبادت و دعایتان نباشد، پرورگار من اعتنائی به شما ندارد (و برایتان كوچكترین ارزشی قائل نیست. چرا كه نعمتهای والای بهشت را بندگان خوب خدا در پرتو پرستش او به دست خواهند آورد). امّا شما (كفّار، رسالت آسمانی را) تكذیب میكنید و (نتیجه بد) آن ملازم شما خواهد شد (و سزای كفر و عصیان خود را خواهید دید)...»
به همراه این نمونههای پاک، قرآن همچنین تصاویری از پاسخهای اشتباه را بیان میدارد تا از تکرار و انجام نمونههای آن دوری بکنیم.
از جمله خدا میفرماید: (إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ * وَلَا یسْتَثْنُونَ * فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ * فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِیمِ * فَتَنَادَوا مُصْبِحِینَ * أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِینَ * فَانطَلَقُوا وَهُمْ یتَخَافَتُونَ * أَن لَّا یدْخُلَنَّهَا الْیوْمَ عَلَیكُم مِّسْكِینٌ * وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ * فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ * بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ) (قلم: 27-17)
«ما آنان را آزمودهایم، همان گونه كه صاحبان باغ را آزمودهایم. هنگامی كه سوگند یاد كردند كه میوههای باغ را بامدادان (دور از انظار مردم) بچینند... و هیچ چیز از آن بر جای نگذارند... شب هنگام كه آنان در خواب بودند، بلای بزرگ و فراگیری از جانب پروردگارت سراسر باغ را در بر گرفت و باغ (سوخت و) همچون شب (تاریك و سیاه) گردید!... سحرگاهان همدیگر را ندا در دادند... اگر میخواهید میوههای خود را بچینید، صبح زود حركت كنید و خویشتن را به كشتزار خود برسانید... آنان پچ پچ كنان به راه افتادند (تا فقراء سخن ایشان را نشنوند و متوجّه آنان نشوند)... نباید امروز بینوائی در باغ پیش شما بیاید... بامدادان بدین قصد كه میتوانند (از ورود بینوایان به باغ) جلوگیری كنند و (ایشان را) باز دارند (به سوی باغ) روان شدند... هنگامی كه باغ را دیدند، گفتند: ما راه را گم كردهایم! (این باغ ما نیست)... (بعد از اندكی تأمّل، گفتند: ما درست آمدهایم و راه را گم نكردهایم) بلكه ما محروم (از حاصل و بهره) هستیم. (ای وای ما! ما همه چیز خود را از دست دادهایم!).... »
نکته قابل توجّه آنکه بسیاری از اوقات قرآن دنیا را با اوصافی مشمئزکننده به تصویر میکشد، آن هم به همراه بیان حقیقت دنیا، تا حبّ دنیاپرستی از دلهای مردمان خارج گشته و دلبستهی آن نگردند، علاقه به دنیا در رأس همهی خطاهاست، از جمله خداوند میفرماید: (مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ) (آل عمران: 185) « زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.»
و این سخن خدا: (وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَیءٍ مُّقْتَدِراً * الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَالْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَخَیرٌ أَمَلاً) (کهف: 46-45)
«(ای پیغمبر!) برای آنان (كه به دارائی دنیا مینازند و به اولاد و اموال میبالند) مثال زندگی دنیا را بیان كن كه همچون آبی است كه از (ابر) آسمان فرو میفرستیم. سپس گیاهان زمین از آن (سیراب میگردند و به سبب آن رشد و نمو میكنند و) تنگاتنگ و تودرتو میشوند. (عطر گل و ریحان با آواز پرندگان درهم میآمیزد و رقص گلزار و چمنزار در میگیرد. ولی این صحنه دلانگیز دیری نمیپاید و باد خزان وزان میگردد، و گیاهان سرسبز و خندان، زرد رنگ و) سپس خشك و پرپر میشوند و بادها آنها را (در اینجا و آنجا) پخش و پراكنده میسازند! (آری! داشتن را نداشتن، و بهار زندگی را خزان در پی است، پس چه جای نازیدن به وی است. این خدا است كه نعمت و حیات میدهد و هر وقت كه بخواهد نعمت و حیات را بازپس میگیرد) و خدا بر هر چیزی توانا بوده (و هست)... دارائی و فرزندان، زینت زندگی دنیایند (و زوالپذیر و گذرایند). و امّا اعمال شایستهای كه نتایج آنها جاودانه است، بهترین پاداش را در پیشگاه پروردگارت دارد، و بهترین امید و آرزو است...»
نظرات