اولاً: اقوال علما و مفسرین در مورد معنا، مقدار و مصداق زینت در آیه [نور:31]
خداوند متعال به زنان مسلمان امر نموده زینت خود را به مردان بیگانه و نا محرم جز آنچه آیه استثنا نموده است به خاطر جلوگیری از فتنه آشکار نسازند. سپس آنچه را که از زینت خود به ‌خود آشکار می‌شود، استثنا نموده است؛ اما علما در مورد معنا و مصداق این مقدار از زینت که استثنا شده است اختلاف دارند آنان اقوالی را از برخی صحابه و تابعین نقل می‌‌‌کنند که مراد از زینت لباس ظاهر است. و برخی دیگر می‌‌‌گویند مراد از آن سرمه، انگشتر، دستبند و صورت و غیره است.
ابن مسعود می‌گوید؛ زینتی که خود به ‌خود ظاهر می‌شود لباس است. ابن جبیر صورت را هم به آن اضافه نموده است. همچنین سعید ابن جبیر، عطاء و أوزاعی می‌گویند: زینت زن صورت، کف دو دست و لباس است؛ و ابن عباس و قتاده و مسور بن محزمه می‌گویند: زینت زن شامل سرمه‌ی چشم و النگو و حنا تا نصف ذراع دست و گوشواره و انگشتری و مانند این‌ها، مباح است زن آن را برای هرکس که بر او وارد می‌شود آشکار سازد[1].
شوکانی اختلاف آراء بین مفسرین را درباره‌ی مقدار عورت در تفسیر عبارت: «إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» این‌‌‌‌گونه بیان می‌کند: «در مورد مقدار عورت زن آزاد اختلاف وجود دارد، برخی معتقدند همه بدن وی سوای صورت و کف دست‌ها عورت است. هادی و قاسم در یکی از دو قول خود و شافعی در یکی از اقوال خود و، ابوحنیفه در یکی از دو روایتش و مالک بر این عقیده‌اند؛ و برخی دیگر بر این باورند، عورت سوای صورت و کف دستان و نیز پاها و خلخال است، مانند قاسم و ابوحنیفه در قول دیگرشان و سفیان ثوری و ابوالعبّاس در روایت دوم از وی. و بعضی دیگر می‌گویند: همه‌ی بدن زن سوای صورت او عورت است، مانند احمد بن حنبل و داود (ظاهری مذهب)؛ گروه دیگری معتقدند، همه‌ی بدن زن، بدون استثناء، عورت است؛ برخی از فقهای شافعی و احمد در روایتی که از وی نقل‌شده است براین عقیده می‌باشند[2].
در یک جمع بندی کلی می توان اختلاف علما و مفسرین در مورد  معنا و مصداق این مقدار از زینت را که در آیه «إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» استثنا شده است، به سه قول نسبت داد:
1- مراد از زینت: دستبند، النگو، خلخال، گوشواره و گردنبند است. و مرد از «إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» لباس و جلباب است.
حاکم در المستدرک و ابن حبان در صحیحش و سعید بن منصور در سننش و ابن ابی شیبه در المنصف و دیگران با اسانیدشان از ابن مسعود آن را روایت نموده‌‌‌‌اند.
2- مراد از :« وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، حنای کف دست و انگشتر است.
عبدالزاق در منصف و عبد بن حمید در تفسیرش با سندشان از ابن عباس آن را روایت نموده‌‌‌‌اند.
3- مراد از «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» صورت و دو کف دست و انگشتر است. ابن ابی شیبه در منصفش و ابن ابی حاتم در تفسیرش با سندشان از ابن عباس آن را روایت نموده‌‌‌‌اند و سعید بن جبیر و عطا نیز بر این قول هستند.

خود زینت دو نوع است: زینت آشکار و زینت پنهان. زینت آشکار خود دو نوع است:
1- زینتی است که خارج از بدن زن است و وی خود را با آن آراسته و مزین می‌‌‌کند. و جایز نیست به آن نگاه شود چون رؤیت آن مستلزم رؤیت چیزی از بدن زن می‌‌‌شود. مانند؛ سرمه، حنا و انگشتر. زیرا رؤیت سرمه مستلزم رؤیت بدن و بعضی از آن است. و رؤیت حنا و انگشتر مستلزم رؤیت محل آن دو در بدن است و نیز لباس ظاهر، که زینتی اکتسابی و خارج از بدن زن است. و آن هم به حکم اضطرار آشکار است. و این قول ابن مسعود است چنانکه گذشت.

2-  زینتی است که آشکار نمودن آن  موجب رؤیت چیزی از بدن زن نمی‌‌‌شود. مانند؛ ردا و چادری که زن بر روی پیراهن و روسری می‌‌‌پوشد و نیز لباس. و این قول ابن مسعود و اکثر فقها است

اما مراد از زینت خارج از بدن
بر این اساس، علما و مفسرین در مورد مراد از زینت که در آیه «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، استثنا شده، دو دسته‌‌‌‌اند:
الف- گروه اول بر این رأی‌‌‌‌اند که تمام بدن زن عورت است و زن باید همه‌‌‌‌ی بدنش را از نامحرم به پوشاند.
ب- گروه دوم بر این رأی‌‌‌‌اند که صورت و دو دست زن عورت نیست. و جایز است زمانی که خوف فتنه وجود ندارد، زن آن را برای نا محرم آشکار سازد.
اقوال علما و مفسرین در مورد اینکه تمام بدن زن عورت است و زن باید همه‌‌‌‌ی بدنش را از نامحرم به پوشاند.
1- ابن جوزی در تفسیر آیه «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، می‌‌‌گوید: زینت همان لباس و پارچه است که زن با آن سرش را می‌‌‌پوشاند[3].
2 - زمخشری گوید: معنی آیه اینست که چادرهایشان را بر خودشان بیندازند و با آن صورت و بغل‌‌‌‌هایشان را بپوشانند، زمانی که جامه از صورت زن کنار برود گفته می‌شود جامه‌‌‌‌ات را به صورتت نزدیک کن. عبیده سلمانی می‌گوید: ردایش را بر بالای ابرویش بیندازد، سپس آن را به پیچد تا آن را بر روی بینی‌‌‌‌اش بکشاند. و سدی نیز می‌گوید: یک چشم و پیشانی و طرف دیگر صورتش را بپوشاند و چشم دیگرش را باز بگذارد[4].
3 - نیسابوری می‌‌‌گوید: « یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ »، چادرها و ملحفه‌‌‌‌هایشان را آویران نموده و با آن از بالای سرشان چهره‌هایشان را بپوشانند و تنها یک چشم را  ظاهر سازند[5].
4- بقائی می‌‌‌گوید: مراد از «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، یعنی؛ زیور آلات و لباس فاخرتان را آشکار نسازید، مگر آنچه که از آن ناچاراً آشکار می‌‌‌شود و پنهان کردن آن حرج و مشقت بوده و از روی قصد و عمد نباشد. مانند: دستبند، انگشتر و زیور. برای این موارد هم باید به اندازه‌‌‌‌ی نیاز کوشید آن را پنهان ساخت. و نیز به هنگام شهادت دادن جایزاست زن چهره‌‌‌‌اش پیدا باشد[6].
5- سعدی می‌‌‌گوید: مراد از « وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، یعنی؛ لباس ظاهر که عادتاً پوشیده می‌‌‌شود، و نباید به گونه‌‌‌‌ای باشد که موجب فتنه شود[7].
6 -  سیوطی می‌گوید: «یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ»، این آیه حجاب برای تمامی زنان نازل شده و همچنین بر زنان واجب است که سر و صورت خود را از مردان نامحرم بپوشانند[8].
7- ابوبكر جزائری می‌‌‌گوید: مراد از « وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، یعنی آن چه که به ضرورت آشکار می‌‌‌شود و به اختیار نیست، مانند کف دو دست هنگام گرفتن چیزی و یک یا هر دو چشم که با آن بنگرد، و لباس ظاهر مانند خمار، عبا یا پارچه‌‌‌‌ای که زن دور سر می‌‌‌پیچاند و بر صورتش می‌‌‌اندازد[9].
8- شنقیطی می‌‌‌گوید: مراد از «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، یعنی؛ پارچه‌‌‌‌ای است که روی لباس انداخته می‌‌‌شود[10].
9- صالح بن فوزان می‌‌‌گوید: طبق صحیح‌ترین‌‌‌ها قول‌‌‌‌ها از مفسرین مراد از : «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، لباس و زیور آلات است نه زینت جسم[11].
10- ابن العثیمین می‌‌‌گوید: مراد از «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، جامه و لباس‌‌‌ها است،  چنانکه خداوند متعال می‌‌‌فرماید: « یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» و: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ». و در قرآن بیان نشده که زینت جزئی از بدن است و در لغت عرب هم به عنوان جزئی از بدن معروف نیست. و اما استثنا در این قول خداوند متعال: «زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، استثنای منقطع است و معنای آیه چنین است: اما آنچه از زینت آشکار می‌‌‌شود مانند لباس و مثل آن جایز است و ایرادی ندارد؛ امکان پنهان کردن آن وجود ندارد و آن جلباب (جامه یا چادر و مانند آن) است[12].
11- اسماعیل مقدم، می‌‌‌گویند: مراد از  «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، جامه و پارچه‌‌‌‌‌‌‌‌ای است که روی لباس انداخته می‌‌‌شود. و صحیح نیست معنای آن را به صورت و کف دو دست تعبیر کرد[13].
12- علمای نجد می‌‌‌گویند مراد از : « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »، طبق صحیح‌ترین قول، لباس ظاهر است[14].

اقوال علما و مفسرین در مورد اینکه صورت و دو دست زن عورت نیست و جایز است زمانی که خوف فتنه وجود ندارد، زن آن را برای نا محرم آشکار سازد:
1- طبری می‌گوید: صحیح‌ترین اقوال و نظرات در مورد «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، قول کسی است که می‌گوید: منظور از استثنا در آیه صورت و کف دو دست است. سرمه، انگشتر، النگو و حنا، در جایز بودن ظاهر صورت و دو دست داخل می‌شود. وی می‌گوید: از این‌ رو گفتیم این نظر صحیح‌ترین قول است، به دلیل اینکه اجماع همه‌ی علما بر این است که لازم است هر نمازگزاری عورتش را در نماز به پوشاند؛ اما زن واجب است غیر از صورت و کف دو دستش، همه‌ی بدنش را در نماز بپوشاند. لذا هرگاه اجماع علما براین است که واجب است زن غیر از صورت و کف دو دستش، همه‌ی بدنش را در نماز بپوشاند، در غیر نماز آشکار بودن صورت و کف دو دست حرام نیست[15].
2- رازی می‌گوید: علما در مورد مراد از آیه: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» اختلاف دارند، کسانی که زینت را حمل بر خلقت و سرشت نموده‌اند که اندام اوست، می‌گویند: معنی آیه این است که سوای آنچه در عادت جاری و روزمره آشکار می‌شود و آن صورت و کف دستان است تمامی بدن زن عورت است؛ زیرا آشکار شدن صورت و کف دو دست ضرورت و نیاز است، لذا به دلیل ناچاری و ضرورت علما اتفاق دارند که عورت نیستند؛ اما کسانی که زینت را حمل بر غیر خلقت می‌کنند، یعنی بر زیورآلات و وسایل آرایش، می‌گویند: خداوند متعال فقط زینت را بیان نموده است، زیرا خلافی در آن نیست که نگاه به زیورآلات که متعلّق به پنجه دست‌ها و صورت است و می‌تواند پیدا باشد، جایز است مادامی‌که به اعضاء زن متصل نباشد. هنگامی خداوند متعال نگاه به آن را جایز نمی‌داند که زینت به بدن زن چسبیده باشد و این مبالغه در حرمت نظر به اعضای بدن زن است. بر اساس این قول نگاه به زینت صورت زن مانند خال و رنگ و زینت بدنش مثل حنا، انگشتری و نیز لباس جایز است؛ و دلیل جایز بودن نظر به آن‌ها حرج و سختی است؛ زیرا زن ناچار است برای داد و ستد دست دراز کند. همچنین هنگام ادای شهادت و محاکمه و نکاح لازم است صورتش را ظاهر نماید[16].
3- ابن عطیه می‌گوید: به ‌حکم الفاظ آیه آنچه من برداشت می‌کنم این است که زن باید بکوشد، هر آنچه که زینت است، بپوشاند و آن را آشکار نسازد، جز آنچه خود به ‌خود ظاهر می‌گردد. پس استثنا در آنچه به ‌حکم ضرورت ظاهر می‌شود، حرکتی است که به ‌ناچار انجام می‌شود و یا اینکه زن هنگام اصلاح شأن و وضع خود ممکن است حجابش کنار برود، و چهره‌‌‌‌اش ظاهر شود این موارد معفُوّ و و قابل بخشش است و اظهار شدن آن جایز است[17].
4- قرطبی در تفسیر مراد از «إلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، پس از بیان اختلاف علما و مفسرین در مورد معنا و مصداق این مقدار از زینت که در این آیه استثنا شده است، قول ابن عطیه را بر می‌‌‌گزیند و می‌‌‌گوید: این رأی و نظر خوبی است؛ زیرا غالباً صورت و کف دو دست طبق عادت و نیز در عبادات مانند نماز و حج ظاهر هستند، پس شایسته است که استثنا به جایز بودن دست و صورت برگردد[18].
5- ابن کثیر می‌گوید: از ابن عباس روایت ‌شده است که «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، صورت و دو کف دست است؛ و از ابن عمر و عطاء و عکرمه و سعید بن جبیر و أبی الشَّعْثَاءِ و ضحاک و ابراهیم النَّخَعی و غیره به همین‌گونه روایت‌شده است؛ و احتمال دارد ابن عباس و پیروان او خواسته‌اند تفسیر «مَا ظَهَرَ مِنْهَا» را بدانند و نزد جمهور هم این رأی مشهور است[19].
6- ابن عاشور می‌‌‌گوید: مراد از: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »، صورت و کف دو دست و دو پای زن است. و جمعی به صورت و کف دو دست و برخی هم به دو پا و مو تعبیر کرده‌‌‌‌اند[20].
7- سیوطی می‌‌‌گوید: مراد از: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »، صورت و کف دو دست. پس جایز است مردان نامحرم به آن بنگرند، زمانی که خوف فتنه وجود نداشته باشد.
8- شوکانی می‌گوید: قاضی عیاض از علمای معاصر خود نقل می‌کند؛ زمانی که زن در مسیرش راه می‌رود لازم نیست صورتش را بپوشاند، بلکه بر مردان واجب است بر اساس فرموده خداوند متعال چشمانشان را از نگاه به زنان نا محرم و بیگانه فروگیرند[21].
9 - جلال الدین المحلی و جلال الدین السیوطی در تفسیر «إلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، می‌‌‌گویند: یعنی؛ صورت و کف دو دست، و جایز است نا محرم به آن نگاه کند؛ وقتی که خوف فتنه وجود ندارد[22].
10- آلبانی در تفسیر «إلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، می‌گوید: استثنا در این آیه صورت و دو کف دست است و نیز شیوه‌‌‌‌ی عمل بسیاری از زنان در عهد پیامبر- صلى الله علیه وسلم-  که نصوص متواتری بر آن دلالت می‌‌‌کنند[23].
11- ناصر سبحانی می‌‌‌گوید: «وَ لایبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها»، زینت و آرایش خود را آشكار نكنند مگر آن مقدار و چیزهایى (زیور آلات) كه پیداست. یعنى آن چه غیر عمد بیرون و نمایان است. آیه مى‌‌‌‌فرماید: زنان زینت و آرایش خود را آشكار نكنند مگر آن زینت‌‌‌هایى كه خود به خود و بدون اراده و دخالت آنان آشكار است. در توضیح این آیه باید گفت: زینت و آرایش زن، دو گونه است؛ قسمتى زینت و آرایشى كه بدون دخالت و خواست زن و خود به خود ظاهر است؛ مانند : انگشترى یا سرمه‌ى چشم و هر زینتى كه بر دست و صورت زن است و ظاهر و آشكار است. نوع دیگر زینت و آرایشى است كه در دست و صورت نیست و اگر زن خود نخواهد به راحتى پوشیده مى شود. بر زن مسلمان واجب است در برابر افراد نامحرم به گونه‌اى ظاهر شود كه جز آن زینت‌‌‌هایى كه خود به خود آشكار است و بدون دخالت او نمایان است و مخفى كردن و پوشاندن آن ممكن نیست یا او را دچار تكلف مى‌‌‌‌كند، بقیه‌ى زینت‌‌‌ها را مخفى كند[24].
12- عبدالکریم زیدان در تفسیر آیه یاد شده می‌گوید: پس از عرض اقوال مفسرین در مورد معنای «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» و آنچه ما از اقوال آنان در خصوص مراد از آیه: «إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» برگزیده‌ایم، صورت و دو دست است و نیز از آنچه از احادیث نبوی شریف و اقوال علما برداشت نموده‌ایم، جایز است صورت و دو دستان زن ظاهر و آشکار باشد. قول راجح این است که صورت و دست ‌زن عورت نیست. لذا، جایز است آشکار باشند، اما این آشکار بودن صورت و دستان واجب نیست، بلکه فقط مباح است زمانی که با زینت عادی و معمولی پیدا باشد، نه افراط در زینت وجود داشته باشد، زیرا افراط در زینت افتادن در فتنه است و موجب برانگیختن شهوت می‌شود، در این صورت ممنوع است[25].

ثانیاَ: حدود پوشش زن از نظر مذاهب اربعه:
1- حدود پوشش زن از نظر مذهب حنفی:
عورت زن ازنظر مذهب حنفی: جصاص حنفی می‌گوید: اصحاب ما گفته‌اند: مراد از «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها»، صورت و دو دست است، زیرا سرمه، آرایش صورت است و حنا و انگشتر زینت کف دست است. پس هرگاه نگاه کردن به زینت صورت و کف دست مباح باشد، پس به ‌ناچار باید نگاه کردن به ‌صورت و کف دو دست مباح باشد[26].
ابن مودود از علمای حنفی می‌گوید: جایز نیست مرد به زن آزاده‌ی نامحرم نگاه کند، به جز صورت و کف دو دست و آن ‌هم زمانی است که بیم فتنه‌‌‌‌ی شهوت نرود. از ابوحنیفه روایت‌شده که پای زن عورت نیست؛ زیرا برای داد و ستد و معامله با بیگانگان کشف صورت و پا ضرورت دارد، به دلیل اینکه ممکن است غیر از خود کسی را برای تأمین مایحتاج زندگی نداشته باشد، به دلیل این آیه: «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» (النور: 31)[27].

2- پوشش زن از نظر مذهب مالکی
دردیر از علمای مالکی می‌گوید: عورت زن آزاده‌ی نامحرم برای مرد بیگانه، تمام بدن زن سوای صورت و کف دو دست است. صاوی در کتاب: الشرح الصغیر، موسوم به «أقرب المسالك لِمَذْهَبِ الْإِمَامِ مَالِكٍ» در حاشیه خود بر این کتاب می‌گوید: یعنی، نگاه کردن به‌ صورت و کف دو دست زن جایز است؛ و هیچ فرقی بین ظاهر و باطن آن‌ها وجود ندارد. مادامی‌که بدون قصد لذت و شهوت باشد؛ در غیر این صورت نگاه کردن حرام است[28].

3-  پوشش زن از نظر مذهب شافعی:
شیرازی از علمای شافعی می‌گوید: تمام بدن زن سوای صورت و کف دو دستش عورت است به دلیل آیه «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»[29]؛ و امام نووی از فقه‌ها و مجتهدین بلندپایه‌ی مذهب شافعی می‌گوید: همه‌ی بدن زن آزاده غیر از صورت و کف دو دستانش عورت است؛ زیرا صورت و کف دو دست نیاز به آشکار بودن دارند و غیر از آن‌ها ضرورتی برای کشف وجود ندارد. اگر صورت و دو دستان عورت می‌بودند، پوشاندن آن‌ها تحریم نمی‌شد؛ زیرا نیاز به آشکار کردن صورت برای خرید و فروش و آشکار کردن دست برای داد و ستد وجود دارد و بدون آشکار بودن آن‌ها معامله انجام نمی‌شود[30]. و در جای دیگر می‌‌‌گوید: بنابراین، جایز است هر یک از زن و مرد هنگام معامله به ‌صورت دیگری بنگرد، زیرا هریک برای مطالبه حقوقش هنگام بستن پیمان خرید و فروش و رجوع به ضمانت آن به دیگری نیاز پیدا می‌کند[31].

4- پوشش زن از نظر مذهب حنبلی:
ابن قدامه می‌گوید: مذهب حنبلی اتفاق دارد، کشف صورت زن در نماز جایز است؛ و بین اهل علم در این مورد نظر مخالفی وجود ندارد؛ بنابراین زن نمی‌تواند غیر از صورت و دو کف دستانش را آشکار نماید. در مورد کشف کف دو دست، دو روایت وجود دارد. علمای اسلام در این ‌باره اختلاف دارند. اکثر آنان اتفاق دارند، زن می‌تواند با آشکار بودن صورت نماز را ادا کند؛ و نیز اتفاق دارند که زن آزاده هنگام ادای نماز باید سرش را بپوشاند. همچنین اتفاق‌نظر دارند، هرگاه زن نمازش را با سرو صورت برهنه ادا نمود باید نمازش را اعاده نماید. نظر ابوحنیفه بر این است که دو پای زن جزء عورت نیست، زیرا آن‌ها مانند صورت غالباً آشکار می‌شوند. مالکی، أوزاعی و شافعی می‌گویند: همه‌ی بدن زن غیر از صورت و کف دو دستش عورت است و سوای این دو مورد واجب است در نماز پوشیده شود، زیرا ابن عباس گفته است در این سخن خداوند متعال که می‌فرماید: «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» (النور: 31). مراد صورت و کف دو دست است[32].

عورت زن از نظر ابن حزم:
ابن حزم که از ظاهری مذهبان و مقید به معانی تحت لفظی نصوص است در تفسیر: «وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» (النور: 31). می‌گوید: از ابن عباس روایت‌شده که مراد از «إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، کف دستان، انگشتر و صورت است. ابن عمر می‌گوید: صورت و کف دو دست است. انس می‌گوید: کف دستان و انگشتر است. ابن حزم می‌گوید: همه‌ی این موارد با سند صحیح از صحابه‌ی کرام نقل‌شده است. همچنین از حضرت عایشه – رضی‌الله‌عنها - و تابعین روایت‌شده است[33].

بنابراین جز بعضی از علمای شافعی و روایتی از امام احمد، هیچ فقیه و عالم دیگری صورت زن را عورت نمی‌دانند.
اینکه بسیاری از فقه‌ها حکم به پوشاندن صورت داده‌اند؛ چنانکه أبوشقه می‌گوید: این رأی و نظر فقه‌ها فقط به ‌منزله‌ی اجتهاد آنان است برای در امان ماندن از فتنه و حکم اصلی که نصوص در شأن صورت واردشده باشد وجود ندارد. شارع فقط ستر عورت را واجب نموده است، اما وجوب پوشاندن صورت، فقط حکم اجتهادی فقهی است که مجتهد مصلحت موضوع مشخصی را رعایت نموده است[34].

نتیجه‌گیری:
چنانکه گذشت به طور کلی علما در مورد معنا، دلالت و مصداق زینت، در آیه: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، دو گروه‌‌‌‌اند. گروه نخست می‌‌‌گویند: زینت چیزی است خارج از اصل خلقت زن و وی خود را با آن ‌‌‌‌می‌‌‌آراید و آن زینت اکتسابی است. اما آنان در مورد مقدار و مصداق زینت که جایز است آشکار شود اختلاف دارد. ابن مسعود زینت ظاهرى را لباس و جلباب می‌‌‌داند که خارج از خلقت زن است و به حکم اضطرار آشکار است. زینت باطنی هم از نظر وی دستبند، النگو، خلخال، گوشواره، گردنبند، انگشتری وآرایش‏هایی مانند سرمه و خنا است که به بدن زن متصل است و از اصل خلقت زن نیست. مانند سرمه و خضاب. از این رو، به نظر این گروه از علما مراد از زینت آشکار که در آیه: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، استثنا شده؛ لباس ظاهری و جلباب است. بنابر این، زینت جزئی از بدن نیست و استثنا در آیه، استثنای منقطع است. و معنای آیه چنین است: آنچه از زینت مانند؛ جامه و چادر و امثال آن آشکار است مانعی ندارد و گناهی نیست.
اما از نظر گروه دوم، مراد از زینت، در آیه مذکور زینت؛ خِلقتی و سرشتی است که همان اندام و بدن زن است. و از اندام‌‌‌‌های بدن جز کف دستها و صورت را نباید برای غیر همسر و افراد نامحرم آشکار سازند. همچنین، جایز نیست زینت پنهانش را جز برای همسر و افراد محرم آشکار سازد. بنابراین، مراد از زینت آشکار که در آیه: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، استثنا شده؛ همان صورت و دو دست  است. و ابن عباس هم در قولی گفته است؛ مراد از زینت ظاهرى صورت و دو کف دست است. بر این اساس، به نظر این گروه از علما مستثنى، از جنس مستثنى منه است و مراد از زینت محل  و جای آن در بدن است.
بنابر این، حاصل کلام این است که خداوند متعال بر زن واجب نموده زینتش را از نامحرم بپوشاند، مگر آن چیزی را که استثنا نموده است. و زینت هم دو نوع است، نوعی که امکان پنهان کردن آن وجود دارد، و به زنان امر شده آن را از مردان نا محرم پنهان دارند. و نوع دیگر امکان اخفاء آن وجود ندارد. یا اینکه امکان پنهان کردن آن وجود دارد اما ممکن است به غیر عمد آشکار شود یا ضرورتی پیش آید که زن آن مقدار از زینت را آشکار سازد. از نظر گروه اول مراد آیه: « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا » این نوع از زینت است و زن از ظاهر نمودن آن بازخواست نمی‌‌‌شود. اما از نظر گروه دوم مراد از آیه صورت و کف دو دست است که نیاز به آشکار بودن دارند.

پاورقی‌ها و ارجاعات:
[1] القرطبی، أبو عبدالله محمد بن أحمد بن أبی بكر: تفسیر القرطبی. تحقیق: أحمد البردونی وإبراهیم أطفیش، القاهرة: دار الكتب المصریة، 1384، ط 2، الجزء 12 ص 229
[2] الشوکانی، محمد بن علی بن محمد: نیل الأوطار، مصر: دار الحدیث، 1993 م، ط 1، الجزء 2 ص 80
[3] ابن الجوزی، جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی. تذكرة الأریب فی تفسیر الغریب (غریب القرآن الكریم). تحقیق: طارق فتحی السید. بیروت: دار الكتب العلمیة،ط1، ص256
[4] الزمخشری، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد: الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل. بیروت: دار الكتاب العربی، 1407 هـ، ط 3، الجزء3 ص559
[5]النیسابوری،محمد بن علی الواحدی. الوجیز فی تفسیر الكتاب العزیز. تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت: دار القلم،ط1، 1415 هـ، الجزء 1 ص 783
[6] البقاعی، إبراهیم بن عمر بن حسن الرباط بن علی. نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور. القاهرة: دار الكتاب الإسلامی، الجزء 13 ص259
[7] السعدی، عبد الرحمن بن ناصر بن عبد الله. تیسیر الكریم الرحمن فی تفسیر كلام المنان. تحقیق: عبد الرحمن بن معلا اللویحق، مؤسسة الرسالة،ط1، 2000 م ص566
[8] االسیوطی، عبدالرحمن بن أبی بكر: االدر المنثور. بیروت: دار الفكر، الجزء 2 ص 433
[9] أبوبكر الجزائری،، جابر بن موسى بن عبد القادر. أیسر التفاسیر لكلام العلی الكبیر. المدینة المنورة: مكتبة العلوم والحكم،ط5،2003م(، الجزء 3ص565
[10] الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد المختار. أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن. بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع،1995 مـ، الجزء 63 ص255
[11] ابن فوزان،صالح ابن عبد الله الفوزان. مجموع فتاوى فضیلة الشیخ صالح بن فوزان،، الجزء 2ص 599
[12]  ابن العثیمین، محمد بن صالح. مجموع فتاوى ورسائل فضیلة الشیخ محمد بن صالح العثیمین. دار الثریا: دار الوطن،1413 هـ، الجزء 12ص289
[13] إسماعیل المقدم، محمد أحمد. عودة الحجاب. الإسكندریة: دار الإیمان،ط2،2004 م،، الجزء 3ص216
[14] علماء نجد الأعلام: الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم،1996م الجزء 15 ص 106
[15] الطبری، محمد بن جریر: جامع البیان فی تأویل القرآن. تحقیق: أحمد محمد شاكر، مؤسسة الرسالة، 2000 م، الجزء 19 ص 159
[16] الرازی، أبو عبدالله محمد بن عمر بن الحسن: التفسیر الكبیر. بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1420 هـ، ط 3، الجزء 23 ص 364
[17] ابن عطیة، أبو محمد عبد الحق بن غالب. المحرر الوجیز فی تفسیر الكتاب العزیز، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد حقق: عبد السلام عبد الشافی محمد، بیروت: دار الكتب العلمیة،1422 هـ، الجزء 4ص178
[18] القرطبی، أبو عبد الله محمد بن أحمد بن أبی بكر: تفسیر القرطبی، المرجع السابق، الجزء 12 ص 229
[19] ابن كثیر، إسماعیل بن عمر: تفسیر القرآن العظیم. تحقیق: محمد حسین شمس الدین. بیروت: دار الكتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، 1419 هـ، ط 1، الجزء 6 ص 45
[20] ابن عاشور، محمد الطاهر. تونس، الدار التونسیة للنشر، 1984 هـل، الجزء 18ص 207
[21] الشوکانی، محمد بن علی بن محمد: نیل الأوطار، المرجع السابق، الجزء 6 ص 137
[22] أحمد المحلی، جلال الدین محمد؛ السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن: تفسیر الجلالین. القاهرة: دار الحدیث،ط1 ص 463
[23] الألبانی،أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین. جلباب المرأة المسلمة،دار السلام للنشر والتوزیع،ط3،2002 م، ص 52
[24] مجموعه كتابهای استاد شهید سبحانی،ص 286، عن مكتبة الشاملة
[25] زیدان، عبدالکریم: المفصل فی احکام المرأه و البیت المسلم، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1997، ط 3، الجزء 3 ص 93
[26] الجصاص، أحمد بن علی أبو بكر الرازی: أحكام القرآن. تحقیق: محمد صادق القمحاوی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1405 هـ، الجزء 5 ص 171
[27] ابن مودود، عبد الله بن محمود: الاختیار لتعلیل المختار، بیروت: دار الكتب العلمیة، 1937 م،الجزء 4 ص 156
[28] الصاوی، أبو العباس أحمد بن محمد الخلوتی: حاشیة الصاوی على الشرح الصغیر، دار المعارف، بدون طبعة وبدون تاریخ، الجزء 1 ص 289
[29] الشیرازی، أبو اسحاق إبراهیم بن علی بن یوسف: المهذب فی فقة الإمام الشافعی، دار الكتب العلمیة، الجزء 1 ص 124
[30] النووی، أبو زكریا محیی الدین یحیى: المجموع شرح المهذب، دار الفكر، الجزء 3 ص 167
[31] النووی، أبو زكریا محیی الدین یحیى: المجموع شرح المهذب، المرجع السابق، الجزء 16 ص 133
[32] ابن قدامة، أبو محمد موفق الدین عبدالله بن أحمد: المغنی، مكتبة القاهرة، بدون طبعة، 1968 م، الجزء 1 ص 431-430
[33] ابن حزم، أبو محمد علی بن أحمد بن سعید: المحلی. بیروت: دار الفكر، الجزء 2 ص 252
[34] عبدالحلیم، أبوشقة: تحریر المرأة فی عصر الرسالة، کویت: دارالقلم،2002 م، ط 6، الجزء الرابع، ص 143