افغانستان سیاست‌زده در درازای تاریخ سیاسی‌اش، همواره با سیاست‌ورزی‌های ناپایدار، سلیقه‌ای، استبدادی، قبیله‌ای ــ قومی و به دور از تئوری‌های مدرن سیاسی و فرایندهای جهانی دست به گریبان بوده و به عبارتی افسارِ شترِ قدرت همواره بر دُم خر بسته بوده است.
تاریخ سیاسی افغانستان موید این مدعاست؛ زمانی در زیر چماق امیرانِ بیگانه از دانش و معرفت و برهه‌ای در زیر چکمه‌های مجاهدانِ پوک از سیاست و دوره‌ای زیر چتر فساد و اختلاس جمهوری‌خواهان خود همه چیزپندار زندگی کرده است؛ و حالا هم که مدعیانِ دین و حکومت اسلامی بر صدر نشستند تا صدر ملت بشکافند و آخرین رمق‌های جان‌های خسته و به لب رسیده ملت افغان را بگیرند و آن را به کام نابودی بکشانند.
نظام کنونی افغانستان که امیرمحور و فردگرا است، وزیران، رئیسان، کارگزاران بزرگ و کوچک همه مکلف‌اند تا از رهبر طالبان که لقب "امیر المومنین" را برای خود برگزیده‌ است، اطاعتِ بی‌چون و چرا نمایند و یا اگر انتقادی هم دارند در پستوهای محرمانه و همراه با ادبیاتی بسیار ذلیلانه پیشکش کنند؛ تا مبادا خشم او برانگیزد و بساط منتقد را برچیند. اما با وجود این، چند وقتی است که برخی متنفذین طالبان زبان به مخالفت گشوده‌اند. مخالفت‌های آشکار وزیران مقتدر با هبت الله آخوندزاده، پرده از جنگ قدرت و اختلافات ژرفِ فکری در حکومت طالبان بر می‌دارد و نشانه دو قطبی شدن زودهنگام نظام طالبان است.
مخالفت‌های اخیر حقانی وزیر کشور، ملا یعقوب وزیر دفاع، عبدالسلام حنفی معاون نخست وزیر نمادی از منازعه قدرت و نزاع فکری مقام‌های ارشد طالبان است؛ حقانی که از دانه درشتان متنفذ طالبان است از انحصار قدرت، تحمیل دیدگاه بر مردم، و از بدل شدن انحصار قدرت به یک اساس و رویکرد انتقاد می‌کند.
او می گوید جو فعلی افغانستان قابل هضم نیست و تک نظری و خودحق انگاری دستگاه پیرامون امیر را احاطه کرده است. 
حنفی از ساختار سیاسی و جهانی‌سازی سیاست حرف می زند و حکومتی مبتنی بر گزاره‌های فقهی محض را نمی‌پذیرد و به بازگشت به دانش و اندیشه فرا می‌خواند. 
و اما ملا یعقوب نیز به جرگه منتقدین سرسخت رهبری طالبان پیوسته و مواضع خویش را در قبال عملکردهای انحصارگرایانه حکومت  بیان کرده است.
"امیر" و همفکرانش در ابتدای قبضه کردن حکومت، بنیان قدرت را بر "آخوندیزم افغانی" با خوانش دیوبندی هندی نهادند و آن را یگانه راه مهار زیردستان و این لشکرِ بی ثبات می‌پنداشتند که تا جایی هم کارگر افتاد، اما این اواخر گویی این راه به بن بست خورده است و کسانی قد علم کردند که مخالف این دیدگاه «البته در برخی زوایا»هستند. 
گفته می شود که هبت الله آخوند زاده در پی قانع ساختن منتقدان از طریق گفتگو است، ولی شواهد نشان داده است که این گفتگوها به بن بست خورده و گروه مخالف پیشنهاد برکناری رهبر طالبان را مطرح کرده است که این کار منجر به تنش‌های ژرف تری در بدنهٔ قدرت طالبان شده و از آن جایی که "امیر" فعلا توانایی حذف منتقدانش را ندارد، لابد در پی بسیج نیروهای بیشتر همفکر خویش و تنگ کردن عرصه بر مخالفان است تا لحظه مناسب حذف مخالفان سیاسی‌اش فرارسد. 
البته هنوز نمی‌توان با قطعیت سخن گفت و باید دید میان حذف، سازش، درگیری، کدام گزینه انتخاب خواهد شد؛  البته در این میان هم نمی‌توان نقش و تاثیرگذاری قدرت‌های خارجی از آمریکا، پاکستان و ایران در جنگ قدرت و توازن قوا در میان جنگ‌سالاران طالبانی و آینده آن را نادیده انگاشت.