انسان موجودی اجتماعی است و این امر بدین معنی است که ایشان به تنهایی قادر به تأمین نیازهای مادی و معنوی خویش نمیباشد. بدین خاطر خداوند حکیم استعدادات مادی و معنوی لازم برای ادارهی زندگی اجتماعی انسان را در میان انسانها تقسیم نمود. تا بدین وسیله همهی خواستههایشان تحقق یابند. بنابراین همهی انسانها به کمالات مادی و معنوی نیازمندند. در حالی که هیچ کدام از افراد بشر به تنهایی قادر به تأمین همهی نیازهایش نیست. زیرا هیچ کدام از انسانها دارای همهی استعدادات لازم برای زندگی مادی و معنوی خویش نیستند. و حتی در صورتی که دارای همهی استعدادات نیز میبودند، در میدان عمل قادر به تحقق آنها نبودند.
زبان اساسیترین و حیاتیترین وسیله برای ایجاد ارتباط در زندگی اجتماعی انسان به شمار میرود. و گفتوگو بارزترین ویژگی زبان به شمار میرود و انسانها به وسیلهی آن میتوانند مکمل هم شده و نیازهای یکدیگر را تأمین کنند.
همچنین زبان وسیلهی انتقال مفاهیم و تجربیات بشر است. نکتهی اساسی در این مورد این است که هرچه زبان سادهتر و گویاتر باشد، انتقال مفاهیم راحتتر صورت میپذیرد. اما در مقابل، هرچه زبان انتزاعیتر و پیچیدهتر باشد مطالب مورد نظر غیر قابل فهمتر خواهد شد. و در این حالت، زبان بیشتر به شعر نزدیک میشود. در نتیجه انتقال مفاهیم دشوارتر میشود.
مهمترین چیزی که برای مدیریت زندگی سعادتمند انسان لازم است، علم ودانش و کسب تخصص و مهارتهای زندگی است. لذا بر همگان لازم است به تناسب استعدادات خویش در صدد کسب مهارتهای مذکور برآیند. و بعد از انجام این کار مهم، چیزی که از اهمیت بسزایی برخوردار است ، این است که بایستی محصولات علمی حاصله مانند خون در بدنهی جامعه جریان یابد. که این امر مهم از طریق آموزش و گفتوگو میسر خواهد شد. لذا باید همگان این را بدانند که هیچ انسانی در همهی زمینهها صاحب نظر و متخصص نیست و در مقابل ، هیچ کدام از افراد بشر بیخاصیت نبوده و در یکی از امورات زندگی صاحب نظر است.
بنابراین همهی ما از جهتی معلم بوده و از جهاتی دیگر شاگرد و دانش آموز هستیم. با این وصف، دیگر دلیلی برای استغنا، تکبر، تفاخر، عجب و مجادله میان انسانها باقی نمیماند. و همگان به صورت مساوی به یکدیگر نیازمندند.
معنی گفتوگو از لحاظ لغوی:
گفتوگو از لحاظ لغوی امری دو طرفه در میان گوینده و شنونده است که در این روند از جانب یکی از آنها سخنی گفته شود و مطالب مورد نظر از جانب کسی دیگر شنیده شود. و به دنبال آن در صورت نیاز از جانب شنونده نیز اظهار نظر صورت گیرد. تا در نهایت، مراد گوینده به شنونده تفهیم شود.
معنی اصطلاحی گفتوگو:
گفتوگو در اصطلاح به سیکلی گفته میشود که موضوعی خاص از جانب دو یا چند نفر مورد بررسی قرار گرفته و پس از تبادل نظر در میان اعضای حاضر به نتیجهی مطلوب نایل شوند.
تفاوت گفتوگو با مجادله:
در حالت گفتوگو طرفین مباحثه به صورت محققانه و صمیمانه به دنبال کشف مجهول روان بوده و نقطهی مشترک میان آنها کشف حقیقت است. که در این میان هیچ کدام از طرفین در صدد شکست دیگری نبوده و به جای خصومت با یکدیگر همکاری مینمایند. و در جریان مذکور هیچ دلی آزرده نمیشود. که در نهایت، هدف گفتوگو محقق میشود.
اما در حالت مجادله از همان ابتدای کار، طرفین مباحثه در نزد خویش چنین مقرر مینمایند که کشف حقیقت به عنوان هدف، معین نشود. بلکه آنچه مورد نظر طرفین است شکست دیگری در جریان مباحثه است. که در نهایت، نه حقیقت کشف میشود و نه دلها از آزار مصون میگردند. لذا در این جریان ناصواب، هم حقیقت قربانی میشود و هم قلوب طرفین دچار آزار میگردند.
راهکارهای قرآن برای گفتوگو:
۱. باید همهی انسانها را اعم از مسلمان و غیره ( به استثنای ظالمین و کافران حربی) محترم دانست. لذا بایستی از بی احترامی قولی و عملی نسبت به دیگران خودداری نمود.
۞ وَلَقَد كَرَّمنا بَني آدَمَ وَحَمَلناهُم فِي البَرِّ وَالبَحرِ وَرَزَقناهُم مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلناهُم عَلىٰ كَثيرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضيلًا [اسراء ۷۰]
ما آدمیزادگان را (با اعطاء عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست، و غیره) گرامیداشتهایم، و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبهای گوناگون) حمل کردهایم، و از چیزهای پاکیزه و خوشمزه روزیشان نمودهایم، و بر بسیاری از آفریدگان خود کاملاً برتریشان دادهایم.
۲. باید همهی انسانها را اعم از مسلمان و غیره (به استثنای ظالمین و کافران حربی) دوست داشت.
وَما أَرسَلناكَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمينَ [انبیاء ۱۰۷]
(ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم.
۳. باید همهی انسانها را اعم از خودی و غیر خودی (به استثنای ظالمین و کافران حربی) به عنوان برادر خویش تلقی نمود. زیرا ما در پنج حالت مختلف با همه ی انسانها برادر هستیم:
الف) برادری انسانی
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا [نساء ۱]
ای مردمان! از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی (بر روی زمین) منتشر ساخت. و از (خشم) خدائی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند میدهید؛ و بپرهیزید از این که پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید (و صلهی رحم را نادیده گیرید)، زیرا که بیگمان خداوند مراقب شما است (و کردار و رفتار شما از دیدهی او پنهان نمیماند).
ب) برادری وطنی
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ [حدید ۲۵]
ما پیغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن (به میان مردم) روانه کردهایم، و با آنان کتابهای (آسمانی و قوانین) و موازین (شناسائی حق و عدالت) نازل نمودهایم تا مردمان (برابر آن در میان خود) دادگرانه رفتار کنند. و آهن را پدیدار کردهایم که دارای نیروی زیاد و سودهای فراوانی برای مردمان است. هدف (از ارسال انبیاء و نزول کتب آسمانی و همچنین آفرینش وسائلی چون آهن) این است که خداوند بداند چه کسانی او را و فرستادگانش را بگونهی نهان و پنهان (از دیدگان مردمان) یاری میکنند. خداوند نیرومند و چیره است.
ج) برادری قومی
قالَ رَبِّ إِنَّ قَومي كَذَّبونِ [شعراء ۱۱۷]
(نوح به پیشگاه خدا عرض کرد و) گفت: پروردگارا! قوم من، مرا دروغگو نامیدند (و دعوتم را نپذیرفتند)!
د) برادری خانوادگی
قالَ يَا ابنَ أُمَّ لا تَأخُذ بِلِحيَتي وَلا بِرَأسي ۖ إِنّي خَشيتُ أَن تَقولَ فَرَّقتَ بَينَ بَني إِسرائيلَ وَلَم تَرقُب قَولي [طه خق]
(هارون) گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه موی سرم را (بر دست بپیچ). من ترسیدم که (اگر با ایشان شدّت عمل نشان دهم) بگوئی میان بنیاسرائیل تفرقه انداختی و سفارش مرا به کار نبستی.
ه) برادری ایمانی
إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ فَأَصلِحوا بَينَ أَخَوَيكُم ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُرحَمونَ [حجرات ۱۰]
فقط مؤمنان برادران همدیگرند، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید، و از خدا ترس و پروا داشته باشید، تا به شما رحم شود.
۴. باید نظرات همهی آگاهان را شنید و در نهایت، آن را که مستدلتر و مفیدتر است ، پذیرفت.
وَالَّذينَ اجتَنَبُوا الطّاغوتَ أَن يَعبُدوها وَأَنابوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ البُشرىٰ ۚ فَبَشِّر عِبادِ الَّذينَ يَستَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ أَحسَنَهُ ۚ أُولٰئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولٰئِكَ هُم أُولُو الأَلبابِ [زمر ۱۷ و ۱۸]
کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند، و (با توبه و استغفار) به سوی خدا باز میگردند، ایشان را بشارت باد (به اجر و پاداش عظیم خداوندی). مژده بده به بندگانم. آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند.
۵. نباید در امری که صاحب نظر نیستیم، اظهار نظر نماییم.
وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا [اسراء ۳۶]
از چیزی دنبالهروی مکن که از آن ناآگاهی. بیگمان (انسان در برابر کارهائی که) چشم و گوش و دل همه (و سایر اعضاء دیگر انجام میدهند) مورد پرس و جوی از آن قرار میگیرد.
۶. باید روش نادرست مجادله را از زندگی خویش حذف نمود.
وَقالوا أَآلِهَتُنا خَيرٌ أَم هُوَ ۚ ما ضَرَبوهُ لَكَ إِلّا جَدَلًا ۚ بَل هُم قَومٌ خَصِمونَ [زخرف ۵۸]
(مشرکان ادامه دادند) و گفتند: آیا (به نظر شما) معبودهای ما بهترند یا عیسی؟ (به عقیدهی شما او به دوزخ میرود، پس بگذار ما و معبودهایمان که از او هم بدترند به دوزخ برویم!). آنان این مثال را جز از روی جدال بیان نمیدارند. بلکه ایشان گروهی کینهتوز و پرخاشگرند (و برای مبارزهی با تو و جلوگیری از حق، به استدلال باطل متوسّل میشوند).
۷. باید در امورات زندگی خویش به متخصصین مربوطه مراجعه و به صورت محترمانه از ایشان سوال نمود.
وَما أَرسَلنا قَبلَكَ إِلّا رِجالًا نوحي إِلَيهِم ۖ فَاسأَلوا أَهلَ الذِّكرِ إِن كُنتُم لا تَعلَمونَ [انبیاء ۷]
(تنها تو نیستی که پیغمبری، و در عین حال انسان. بلکه) پیش از تو جز مردانی را برنینگیختهایم که بدیشان (دین آسمانی را) وحی کردهایم. از (اهل علم و) آشنایان به کتابهایآسمانی بپرسید اگر این را نمیدانید.
۸. قرآن، کتمان حق را به عنوان گناهی بزرگ معرفی نموده و انسان مسلمان، مجاز به ارتکاب آن نیست.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ [بقره ۱۵۹]
بیگمان کسانی که پنهان میدارند آنچه را که از دلائل روشن و هدایت فرو فرستادهایم، بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب (تورات و انجیل) بیان و روشن نمودهایم، خدا و نفرینکنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جان)، ایشان را نفرین میکنند (و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد).
۹. خداوند، از همهی نیات درونی انسانها باخبر است و در صورت تخلف پنهانی یا ظاهری ایشان ، آنها را مورد مواخذه قرار میدهد.
وَلَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ ۖ وَنَحنُ أَقرَبُ إِلَيهِ مِن حَبلِ الوَريدِ (ق ۱۶]
ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که به خاطرش چه میگذرد و چه اندیشهای در سر دارد، و ما از شاهرگ گردن بدو نزدیکتریم.
لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ ۖ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [بقره ۲۸۶]
آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین است، از آن خدا است، و (لذا) اگر آنچه را که در دل دارید آشکار سازید یا پنهان دارید، خداوند شما را طبق آن محاسبه میکند، سپس هر که را بخواهد (و شایستگی داشته باشد) میبخشد و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد) عذاب میکند، و خدا بر هر چیزی توانا است.
۱۰. قرآن، مؤمنین را از قضاوت ارزشی دربارهی انسانها منع نموده و مسئولیت آنها را نسبت به یکدیگر تنها در بلاغ مبین محصور نموده است.
فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ [غاشیه ۲۱ و ۲۲]
تو پند و اندرز بده و (مردمان را به وظائفشان) یادآوری کن. چرا که تو تنها پند دهنده و یادآوری کنندهای و بس. تو بر آنان چیره و مسلّط نیستی (تا ایشان را به ایمان واداری).
۱۱. قرآن کتاب دیالوگ و گفتوگو با مخالفان (شیاطین، کافران، منافقان، فاسدان، فاسقان، ظالمان، مستکبران) و موافقان (ملائکه، پیامبران، مؤمنان) خویش میباشد. پس ما نیز بایستی همچون قرآن از دریچهی گفتوگو با طبقات مذکور تعامل کنیم.
قالَ يا إِبليسُ ما مَنَعَكَ أَن تَسجُدَ لِما خَلَقتُ بِيَدَيَّ ۖ أَستَكبَرتَ أَم كُنتَ مِنَ العالينَ [ص ۷۵]
فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را بازداشت از این که سجده ببری برای چیزی که من آن را مستقیماً با قدرت خود آفریدهام؟ آیا تکبّر ورزیدهای یا اصلاً از متکبّران بودهای؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ولَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ولَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ولَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ [سوره کافرون]
به نام خداوند بخشندهی بخشایشگستر بگو که ای کافران (مشرک). من آن بتان را که شما به خدایی میپرستید هرگز نمیپرستم. و شما هم آن خدای یکتایی را که من پرستش میکنم پرستش نمیکنید. نه من هرگز خدایان باطل شما را عبادت میکنم. و نه شما یکتا خدای معبود مرا عبادت خواهید کرد. پس اینک دین (شرک و جهل) شما برای شما باشد و دین (توحید و خدا پرستی) من هم برای من (تا روزی که به امر حق شما را از شرک برگردانم و به راه توحید خدا و خدا پرستی هدایت کنم).
إِذا جاءَكَ المُنافِقونَ قالوا نَشهَدُ إِنَّكَ لَرَسولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعلَمُ إِنَّكَ لَرَسولُهُ وَاللَّهُ يَشهَدُ إِنَّ المُنافِقينَ لَكاذِبونَ [منافقون ۱]
هنگامی که منافقان نزد تو میآیند، سوگند میخورند و میگویند: ما گواهی میدهیم که تو حتماً فرستادهی خدا هستی! - خداوند میداند که تو فرستادهی خدا میباشی - ولی خدا گواهی میدهد که منافقان در گفتهی خود دروغگو هستند (چرا که به سخنان خود ایمان ندارند).
وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ۚ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّـهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ [اعراف ۵۶]
در زمین بعد از اصلاح آن (توسّط خدا یا بر دست انبیاء علیالخصوص محمّد مصطفی) فساد و تباهی مکنید. و خدا را بیمناکانه و امیدوارانه به فریاد خوانید؛ (بیم از عدم پذیرش، و امید به رحمتش). بیگمان رحمت یزدان به نیکوکاران نزدیک است. (پس نیکوکار باشید تا دعای شما پذیرفته گردد و رحمت خدا شامل شما شود).
قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ [توبه ۵۳]
(ای پیغمبر! به منافقانی که برای پنهان داشتن نفاق خود به بذل و بخشش میپردازند) بگو: چه از روی اختیار و چه از روی اجبار به بذل و بخشش بپردازید، در هر حال از شما پذیرفته نمیگردد، چرا که شما قوم فاسقی هستید (و بر دین خدا میشورید و از فرمان او به در میروید و نفاقتان اعمال نیکتان را پوچ و بیسود میگرداند).
قُل لَّوْ أَنَّ عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۗ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ [انعام ۵۸]
بگو: اگر آنچه که در وقوع آن (که عذاب خدا است و از روی استهزاء) شتاب میورزید، در قدرت من بود (در وقوع آن شتاب میکردم و از شرّ شما خلاص میشدم و) کار من با شما پایان میپذیرفت، ولیکن (کار در دست خدا است و) خدا آگاهتر از (هر کسی بدان چیزی است که در دنیا یا آخرت در خور) ستمکاران است.
قُل أَرَأَيتُم إِن كانَ مِن عِندِ اللَّهِ وَكَفَرتُم بِهِ وَشَهِدَ شاهِدٌ مِن بَني إِسرائيلَ عَلىٰ مِثلِهِ فَآمَنَ وَاستَكبَرتُم ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمينَ [احقاف ۱۰]
بگو: به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و شما بدان ایمان نیاورید، و کسانی از بنیاسرائیل بر همچون کتابی گواهی دهند و ایمان بیاورند، و شما تکبّر بورزید (و خویشتن را بزرگتر از این بدانید که از آن پیروی کنید، آیا شما به خود ظلم نمیکنید؟). بیگمان خداوند ظالمان را (به سوی خیر و به راه سعادت) رهنمود نمیسازد. (ظالمانی که راستای راه حق را میبینند و آن را در پیش نمیگیرند).
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ [بقره ۳۰]
زمانی (را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم (تا به آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معیّن داشتهام به اتمام رساند و آن انسان است. فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزههای سرشتی زمینیاش فساد و تباهی برپا میدارد. پس برای دانستن نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند: آیا در زمین کسی را به وجود میآوری که فساد میکند و تباهی راه میاندازد و خونها خواهد ریخت، و حال آن که ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت: من حقائقی را میدانم که شما نمیدانید.
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ ۛ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ ۖ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَـٰذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا ۚ وَمَن يُرِدِ اللَّـهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّـهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ [مائده ۴۱]
ای پیغمبر! مایهی اندوه تو نشود (کار کافرانی که) در کفر بر یکدیگر سبقت میگیرند. کسانی (از منافقان گولخوردهای) که به زبان میگویند مؤمن هستیم، ولی از دل مؤمن نمیباشند (و گفتارشان با کردارشان و بیرونشان با درونشان همخوانی ندارد)، و کسانی که خویشتن را یهودی میدانند و پیوسته گوش به دروغ فرا میدارند (و اکاذیب و اباطیل اَحبار را باور مینمایند و سخنان یاوهی) گروه دیگری (از خود) را میپذیرند که (به سبب کبر و غرور و بغض و حسد) به پیش تو نمیآیند و سخنان (آسمانی تورات) را از جاهای خود به دور و تحریف میکنند (و به پیروان خود) میگویند: اگر این (چیزهائی را که ما میگوئیم، توسّط محمّد) به شما گفته شد، آن را بپذیرید، و اگر چنین به شما گفته نشد (از پذیرش هرگونه سخن دیگری) خویشتن را برحذر دارید. اگر خداوند (بر اثر گناهان پی در پی) بلای کسی را بخواهد، تو نمیتوانی اصلاً ازطرف خدا برای او کاری بکنی. آنان کسانیند که (در ضلال و عناد اسراف کردهاند و) خداوند نمیخواهد دلهایشان را (از کثافت کفر و شرک) پاک گرداند. بهرهی ایشان در دنیا خواری و رسوائی، و در آخرت عذاب بزرگی است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ [بقره ۱۵۳]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بردباری و نماز (در برابر حوادث سخت زندگی) کمک بگیرید (و بدانید که) خدا با بردباران است (و یار و یاور ایشان است).
پیش شرطهای گفتوگوی موفق:
۱. همزبانی طرفین
۲. همدلی طرفین
۳. محبت متقابل
۴. احترام متقابل
۵. حق خواهی متقابل
۶. داشتن دانش لازم از جانب طرفین
۷. پرهیز طرفین از مجادله
۸. داشتن اخلاق انسانی متقابل
۹. داشتن حسن ظن و حسن نیت متقابل
۱۰. وجود زمان لازم و کافی
۱۱. داشتن اعتماد متقابل
۱۲. عدم تداخل در بیانات یکدیگر
۱۳. یادداشت برداری از نتایج حاصله
۱۴. پرهیز طرفین از تفاخر و فضل فروشی بر یکدیگر
۱۵. داشتن تفکر کارکردگرایی از جانب طرفین
۱۶. داشتن انصاف در ارزیابی از جانب طرفین
۱۷. پرهیز طرفین از قضاوت ارزشی دربارهی یکدیگر
موانع پیش روی گفتوگو:
در این مورد برای پرهیز از اطالهی کلام و تکرار غیر ضروری میتوان به عدم رعایت طرفین گفتوگو در زمینهی موارد ۱۷ گانهی مربوط به پیش شرطهای گفتوگوی موفق اشاره نمود.
آیا گفتوگو سبب تقرب و وصول به حقیقت میشود؟
در صورتی که گفتوگو با اسلوب اخلاقی و علمی لازم اداره شود، تقرب و وصول به حقیقت ممکن میشود. زیرا همهی انسانها در حد توان خویش در این زمینه دارای تجاربی خاص بوده که در صورت تجمیع آنها در روند گفتوگوی سالم، قابل انتقال میشوند. در غیر این صورت به جای تقرب و وصول به حقیقت، سرگردانی و نا امیدی از وصول به حقیقت، دامنگیر طرفین خواهد شد.
وَالَّذينَ اجتَنَبُوا الطّاغوتَ أَن يَعبُدوها وَأَنابوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ البُشرىٰ ۚ فَبَشِّر عِبادِ الَّذينَ يَستَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ أَحسَنَهُ ۚ أُولٰئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولٰئِكَ هُم أُولُو الأَلبابِ [زمر ۱۷ و ۱۸]
کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند، و (با توبه و استغفار) به سوی خدا باز میگردند، ایشان را بشارت باد (به اجر و پاداش عظیم خداوندی). مژده بده به بندگانم. آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند.
نقش گفتوگو در ایجاد گفتمان اخلاقی، همگرایی، همافزایی اجتماعی، خرد جمعی و شورا:
بر همگان واضح است که در صورت ایجاد فضای سالم در گفتوگو و حصول نتایج مفید آن، احساس نیاز انسانها نسبت به داشتههای یکدیگر از امور مسلم برای همگان خواهد بود. که این امر باعث ایجاد علاقه میان طرفین شده و برای حصول چنین امر مفیدی لازم است که اصول اخلاقی مشترک را مراعات نمود. در غیر این صورت دستیابی به آن ناممکن خواهد شد.
ضمناً گفتوگوی سالم میتواند موجب همکاری انسانها نسبت به یکدیگر شود. زیرا استعدادات لازم برای زندگی سعادتمند در میان همهی افراد بشر تقسیم شده است. و بدون مبادلهی متقابل از طریق گفتوگوی سالم نمیتوان بدان دست یافت. و البته تحقق این امر سبب همافزایی، رشد و کمال طرفین گفتوگو نیز خواهد شد. به عبارت دیگر چون دانش لازم برای زندگی سعادتمند در نزد همگان است، برای حصول آن بایستی از ابزار مهمی به نام گفتوگوی سالم بهره جست. قضیهی شورا نیز در این زمینه، از موارد بسیار ضروری است. زیرا در هنگام تشکیل شورا، همگان بر این باور هستند که با همفکری محترمانه از طریق گفتوگوی سالم میتوان از موضوع مورد نظر شناخت درستی را حاصل نمود. به عبارت دیگر انسانها با تکیهی صرف بر خرد فردی قادر به کسب سعادت مادی و معنوی خویش نخواهند شد. زیرا دانش کامل زندگی سالم در نزد همگان بوده و حصول این امر، تنها از طریق خرد جمعی ممکن میشود.
وَالَّذينَ استَجابوا لِرَبِّهِم وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَأَمرُهُم شورىٰ بَينَهُم وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ [شوری ۳۸]
و کسانیند که دعوت پروردگارشان را پاسخ میگویند، و نماز را چنان که باید میخوانند، و کارشان به شیوهی رایزنی و بر پایهی مشورت با یکدیگر است، و از چیزهائی که بدیشان دادهایم (در کارهای خیر) صرف میکنند.
ویژگیهای اخلاقی طرفین گفتوگوی:
در این مورد نیز میتوان برای پرهیز از دوبارهگویی از فاکتورهای اخلاقی ۱۷ گانهی مندرج در موضوع پیش شرطهای گفتوگو استفاده نمود.
نقش گفتوگو در آموزش و تربیت فردی، خانوادگی و اجتماعی:
پر واضح است که همهی موارد آموزشی موجود در میان افراد بشر از طریق گفتوگوی سالم در میان معلم و متعلم منتقل میشود. به گونهای که نمیتوان راهی دیگر را به جای آن پیشنهاد نمود. حتی مطالعات شخصی و دیدن فیلمهای آموزشی نیز به طور غیر مستقیم بر مبنای همین روال صورت میگیرد. در مورد تربیت فردی نیز بایستی رابطهی مذکور در میان مربی و متربی به صورت مداوم برقرار باشد تا بدین وسیله استعدادات متربی از طریق گفتوگوی سالم میان ایشان و مربی مربوطه شکوفا شوند.
در ضمن، ضرورت فضای سالم در گفتوگو در میان اعضای خانواده از اهم واجبات زندگی خانوادگی است. زیرا برای ادارهی امورات مربوط به خانواده، تقسیم وظایف و آسیب شناسی وقایع ناگوار موجود در آن راهی به جز گفتوگو و مشاورهی جمعی وجود ندارد.
البته در صورتی که تربیت فردی و خانوادگی به درستی انجام شود، قسمت اعظم تربیت اجتماعی نیز خود بخود صورت خواهد گرفت. زیرا در این حالت، قبلاً قسمتی از مهارتهای لازم برای همزیستی اجتماعی کسب شده است. و با تداوم آنها در مقاطع مختلف زندگی اجتماعی به رشد لازم خویش خواهند رسید. در غیر این صورت تربیت اجتماعی سالم، محقق نخواهد شد.
نقش گفتوگو در فرهنگ اختلاف و زوال تفرق:
با کمال تأسف امت اسلامی بعد از خلافت راشده و حذف شورای اولی الامر (شوراهای تخصصی در همهی موارد)، بر اساس شواهد تاریخی دچار اختلافات فکری، سیاسی، فقهی و کلامی شد. که این امر نه تنها باعث رشد اندیشهی اسلامی نشد ، بلکه موجب افول تمدن اسلامی نیز گردید. به نحوی که نمیتوان در عالم واقع، چهرهای موفق از امت اسلامی مورد نظر قرآن را مشاهده نمود. و به جای آن افرادی متفرق را خواهیم دید که با بیانصافی در صدد تخریب، تضعیف و حذف یکدگر هستند. در حالی که مسلمانان با بهرهگیری از گفتوگوی سالم میتوانستند رشد و بالندگی همه جانبه را به نمایش بگذارند.زیرا برای ایجاد این امر مفید از سرمایههای فکری بالایی برخوردار بودند. اما به خاطر وجود اشتباه در روش گفتوگو با تفرقهی موجود مواجه شدند. البته برای برون رفت از این وضعیت ناگوار چارهای جز این وجود ندارد که مسلمانان به عنوان اولویت ضروری دینی، مهارتهای لازم برای گفتوگوی سالم را کسب و در عمل بدان پایبند باشند. تا در محیطی سالم از داشتههای یکدیگر، کمال استفاده را ببرند. به عبارت دیگر بایستی مسلمانان به ویژگیهای لازم برای گفتوگوی سالم آراسته شده و از جدل، تخریب، تضعیف و حذف یکدیگر جدا خودداری نمایند. تا بدین وسیله مجدداً تمدن اسلامی شکوفا شود.
مهمترین فاکتور در راستای تحقق این امر این است که باید این را دانست که دانش زندگی در انحصار هیچ کدام از افراد بشر نبوده و هر کدام از آنها سهمی از آن را در اختیار دارند. لذا بایستی به جای اعمال روش نادرست مجادله از طریق گفتوگوی سالم نسبت به مبادلهی آن اهتمام نمود.
وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ [انفال ۴۶]
و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید و (در میان خود اختلاف و) کشمکش مکنید، (که اگر کشمکش کنید) درمانده و ناتوان میشوید و شکوه و هیبت شما از میان میرود (و ترس و هراسی از شما نمیشود). شکیبائی کنید که خدا با شکیبایان است.
در اینجا لازم است به بعضی از راهکارهای لازم برای همزیستی مسالمتآمیز اشاره نمود تا در این فضای سالم به رشد و شکوفایی تمدن اسلامی نایل شد.
ارکان اساسی زندگی مسالمتآمیز در جامعه
۱. خداوند، انسانها را اعم از مسلمان و غیره محترم دانسته، پس بایستی از طریق زبان و رفتار، یکدیگر را (چه با هم دارای عقیده ی مشترک باشیم و چه نباشیم) محترم بدانیم.
۞ وَلَقَد كَرَّمنا بَني آدَمَ وَحَمَلناهُم فِي البَرِّ وَالبَحرِ وَرَزَقناهُم مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلناهُم عَلىٰ كَثيرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضيلًا [اسراء ۷۰]
ما آدمیزادگان را (با اعطاء عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست، و غیره) گرامیداشتهایم، و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبهای گوناگون) حمل کردهایم، و از چیزهای پاکیزه و خوشمزه روزیشان نمودهایم، و بر بسیاری از آفریدگان خود کاملاً برتریشان دادهایم.
۲. هرگز نباید دربارهی یکدیگر داوری کنیم. خصوصاً باید به شدت از داوری منفی خودداری کنیم.
إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ ثمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ [غاشیه ۲۵ و ۲۶]
مسلّماً بازگشت آنان (پس از مرگ و رستاخیز) به سوی ما خواهد بود. آن گاه حساب (و کتاب و سروکار) ایشان با ما خواهد بود.
۳. هرگز نباید با یکدیگر مجادله کنیم.
وَقالوا أَآلِهَتُنا خَيرٌ أَم هُوَ ۚ ما ضَرَبوهُ لَكَ إِلّا جَدَلًا ۚ بَل هُم قَومٌ خَصِمونَ [زخرف ۵۸]
(مشرکان ادامه دادند) و گفتند: آیا (به نظر شما) معبودهای ما بهترند یا عیسی؟ (به عقیدهی شما او به دوزخ میرود، پس بگذار ما و معبودهایمان که از او هم بدترند به دوزخ برویم!). آنان این مثال را جز از روی جدال بیان نمیدارند. بلکه ایشان گروهی کینهتوز و پرخاشگرند (و برای مبارزهی با تو و جلوگیری از حق، به استدلال باطل متوسّل میشوند).
۴. بایستی از گلایه و شکوه در زمینهی فقر خویش در نزد دیگران خودداری کنیم.
قالَ إِنَّما أَشكو بَثّي وَحُزني إِلَى اللَّهِ وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ [یوسف ۸۶]
گفت: شکایت پریشان حالی و اندوه خود را تنها و تنها به (درگاه) خدا میبرم، (و فقط به آستان خدا مینالم و حلّ مشکل خود را از او میخواهم) و من از سوی خدا چیزهائی میدانم که شما نمیدانید.
۵. بایستی انتظارات خویش از دیگران را در حد عالم واقع تنظیم کنیم.
أَم تَسأَلُهُم أَجرًا فَهُم مِن مَغرَمٍ مُثقَلونَ [قلم ۴۶]
چه بسا تو از ایشان (در برابر تبلیغ رسالت، بدون این که ما بدانیم) مزدی خواستهای و پرداخت آن برای آنان سنگین است (و از ادای آن در رنج هستند؟!).
۶. بایستی از طعنهورزی نسبن به افکار و رفتار دیگران بپرهیزیم.
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ [الهمزة ۱]
وای به حال هر که عیبجو و طعنهزن باشد!
۷. هرگز نباید از یکدیگر غیبت کنیم.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجتَنِبوا كَثيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثمٌ ۖ وَلا تَجَسَّسوا وَلا يَغتَب بَعضُكُم بَعضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُم أَن يَأكُلَ لَحمَ أَخيهِ مَيتًا فَكَرِهتُموهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوّابٌ رَحيمٌ [حجرات ۱۲]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، که برخی از گمانها گناه است، و جاسوسی و پردهدری نکنید، و یکی از دیگری غیبت ننماید؛ آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهی خود را بخورد؟ به یقین همهی شما از مردهخواری بدتان میآید (و از آن بیزارید، غیبت نیز چنین است و از آن بپرهیزید و) از خدا پروا کنید، بیگمان خداوند بس توبهپذیر و مهربان است.
۸. بایستی در زمان شادیها و موفقیتهای یکدیگر نسبت به همدیگر تبریک بگوییم.
لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ [توبه ۱۲۸]
بیگمان پیغمبری (محمّد نام)، از خود شما (انسانها) به سویتان آمده است. هرگونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد، بر او سخت و گران میآید. به شما عشق میورزد و اصرار به هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان دارای محبّت و لطف فراوان و بسیار مهربان است.
۹. بایستی در هنگام وقوع مصائب، در کنار یکدیگر بوده و در رفع آن یکدیگر را در حد توان یاری دهیم.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [آلعمران ۲۰۰]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر شدائد و ناملایمات) شکیبایی ورزید و (در مقابل دشمنان) استقامت و پایداری کنید و (از مرزهای مملکت خویش) مراقبت به عمل آورید و از (خشم) خدا بپرهیزید، تا این که رستگار شوید.
۱۰. بایستی میزان احترام بیشتر نسبت به یکدیگر را در تقوا و خدمت رسانی بیشتر قرار دهیم نه ثروت، قدرت و شهرت انسانها.
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناكُم مِن ذَكَرٍ وَأُنثىٰ وَجَعَلناكُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ [حجرات ۱۳]
ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّاء) آفریدهایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید (و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخّص شود، و در پیکرهی جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد). بیگمان گرامیترین شما در نزد خدا متّقیترین شما است. خداوند مسلّماً آگاه و باخبر (از پندار و کردار و گفتار شما، و از حال همهکس و همه چیز) است.
۱۱. هرگز نباید یکدیگر را با القابی همچون کافر، مشرک، فاسق، خائن، جاهل، فاسد، بدنیت، ظالم و ... در حضور و غیاب همدیگر مورد خطاب قرار دهیم.
إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ ثمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ [غاشیه ۲۵ و ۲۶]
مسلّماً بازگشت آنان (پس از مرگ و رستاخیز) به سوی ما خواهد بود. آن گاه حساب (و کتاب و سروکار) ایشان با ما خواهد بود.
۱۲. بایستی از صمیم قلب، عذرهای یکدیگر را بپذیریم.
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ [آلعمران ۱۵۹]
از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان (که سر از خطّ فرمان کشیده بودند) نرمش نمودی. و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت و رایزنی کن. و هنگامی که (پس از شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست به کار شو و) بر خدا توکّل کن؛ چرا که خدا توکّلکنندگان را دوست میدارد.
۱۳. بایستی از سوء ظن و جاسوسی نسبت به یکدیگر بپرهیزیم.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجتَنِبوا كَثيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثمٌ ۖ وَلا تَجَسَّسوا وَلا يَغتَب بَعضُكُم بَعضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُم أَن يَأكُلَ لَحمَ أَخيهِ مَيتًا فَكَرِهتُموهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوّابٌ رَحيمٌ [حجرات ۱۲]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، که برخی از گمانها گناه است، و جاسوسی و پردهدری نکنید، و یکی از دیگری غیبت ننماید؛ آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهی خود را بخورد؟ به یقین همهی شما از مردهخواری بدتان میآید (و از آن بیزارید، غیبت نیز چنین است و از آن بپرهیزید و) از خدا پروا کنید، بیگمان خداوند بس توبهپذیر و مهربان است.
۱۴. بایستی از دورویی و نفاق نسبت به یکدیگر بپرهیزیم.
إِذا جاءَكَ المُنافِقونَ قالوا نَشهَدُ إِنَّكَ لَرَسولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعلَمُ إِنَّكَ لَرَسولُهُ وَاللَّهُ يَشهَدُ إِنَّ المُنافِقينَ لَكاذِبونَ [منافقون ۱]
هنگامی که منافقان نزد تو میآیند، سوگند میخورند و میگویند: ما گواهی میدهیم که تو حتماً فرستادهی خدا هستی! - خداوند میداند که تو فرستادهی خدا میباشی - ولی خدا گواهی میدهد که منافقان در گفتهی خود دروغگو هستند (چرا که به سخنان خود ایمان ندارند).
۱۵. بایستی دل آزاری یکدیگر را به عنوان عمل حرام و منطقهی ممنوعه مقرر داریم.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا يَسخَر قَومٌ مِن قَومٍ عَسىٰ أَن يَكونوا خَيرًا مِنهُم وَلا نِساءٌ مِن نِساءٍ عَسىٰ أَن يَكُنَّ خَيرًا مِنهُنَّ ۖ وَلا تَلمِزوا أَنفُسَكُم وَلا تَنابَزوا بِالأَلقابِ ۖ بِئسَ الِاسمُ الفُسوقُ بَعدَ الإيمانِ ۚ وَمَن لَم يَتُب فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّالِمونَ [حجرات ۱۱]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگری را استهزاء کنند، شاید آنان بهتر از اینان باشند، و نباید زنانی زنان دیگری را استهزاء کنند، زیرا چهبسا آنان از اینان خوبتر باشند، و همدیگر را طعنه نزنید و مورد عیبجوئی قرار ندهید، و یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند مخوانید و منامید. (برای مسلمان) چه بد است، بعد از ایمان آوردن، سخنان ناگوار و گناهآلود (دالّ بر تمسخر، و طعنه زدن و عیبجوئی کردن، و به القاب بد خواندن) گفتن و بر زبان راندن! کسانی که (از چنین اعمالی و اقوالی) دست برندارند و توبه نکنند، ایشان ستمگرند (و با سخنان نیشدار، و با خردهگیریها، و ملقّب گرداندن مردم به القاب زشت و توهینآمیز، به دیگران ظلم میکنند).
۱۶. نباید در شرایط عادی از مردم چیزی را طلب کنیم . مگر در مواقع بسیار اضطراری، آنهم از افراد توانمند.
اتَّبِعوا مَن لا يَسأَلُكُم أَجرًا وَهُم مُهتَدونَ [یس ۲۱]
پیروی کنید از کسانی که پاداشی (در برابر تبلیغ خود) از شما نمیخواهند و آنان (از کردار و گفتارشان پیدا است که) افرادی راهیاب و هدایت یافتهاند.
۱۷. بایستی در هنگام دل آزاری همدیگر به زودی از یکدیگر دلجویی نموده و عذرخواهی نماییم.
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ [آلعمران ۱۵۹]
از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان (که سر از خطّ فرمان کشیده بودند) نرمش نمودی. و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت و رایزنی کن. و هنگامی که (پس از شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست به کار شو و) بر خدا توکّل کن؛ چرا که خدا توکّلکنندگان را دوست میدارد.
۱۸. بایستی در هنگام شنیدن غیبت دیگران به صورت جدی از آنها دفاع نموده و ایشان را تبرئه نماییم.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجتَنِبوا كَثيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثمٌ ۖ وَلا تَجَسَّسوا وَلا يَغتَب بَعضُكُم بَعضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُم أَن يَأكُلَ لَحمَ أَخيهِ مَيتًا فَكَرِهتُموهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوّابٌ رَحيمٌ [حجرات ۱۲]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، که برخی از گمانها گناه است، و جاسوسی و پردهدری نکنید، و یکی از دیگری غیبت ننماید؛ آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهی خود را بخورد؟ به یقین همهی شما از مردهخواری بدتان میآید (و از آن بیزارید، غیبت نیز چنین است و از آن بپرهیزید و) از خدا پروا کنید، بیگمان خداوند بس توبهپذیر و مهربان است.
۱۹. باید همهی انسانها (به جز مستکبرین و کافران حربی) را اعم از مسلمان و غیره صمیمانه دوست بداریم.
وَما أَرسَلناكَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمينَ [انبیاء ۱۰۷]
(ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم.
۲۰. باید در هنگام تشخیص نیاز دیگران با سرعت و در حد توان نسبت به یاری آنها بشتابیم.
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا [نساء ۷۵]
چرا باید در راه خدا و (نجات) مردان و زنان و کودکان درمانده و بیچارهای نجنگید که (فریاد برمیآورند و) میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری که ساکنان آن ستمکارند (و بر ما بیچارگان ستم روا میدارند) خارج ساز، و از جانب خود سرپرست و حمایتگری برای ما پدید آور، و از سوی خود یاوری برایمان قرار بده (تا ما را یاری کند و از دست ظالمان برهاند).
۲۱. از همکاریهای یکدیگر صمیمانه قدردانی و تشکر نماییم.
وَمَن أَرادَ الآخِرَةَ وَسَعىٰ لَها سَعيَها وَهُوَ مُؤمِنٌ فَأُولٰئِكَ كانَ سَعيُهُم مَشكورًا [اسراء ۱۹]
و هر کس که (دنیای جاودانهی) آخرت را بخواهد و برای (فراچنگ آوردن) آن، تلاش سزاوار آن را از خود نشان دهد، در حالی که مؤمن باشد، این چنین کسانی، تلاششان بیسپاس (و بیاجر) نمیماند.
نحوهی تعامل رهبران مذاهب اسلامی و الگو برداری از آنها:
آنچه در سیره و آثار بزرگان مذاهب در زمینهی دیدگاه ایشان در مورد تعامل با آراء سایرین باقی مانده، احترام متقابل و پرهیز از انحصار حقیقت در آراء صادره از جانب ایشان بوده است. به طوری که به عنوان نمونه میتوان به کتاب «الام» امام شافعی اشاره نمود که در آن آراء فقهی خویش را در قالب جملهی مشهور( چنین می پندارم) بیان داشته است. و دربارهی آراء فقهی خود و دیگران مواردی را بیان داشته است :
۱. گمان میکنم که رای صادره از جانب من حدوداً ۹۰ درصد درست باشد و امکان دارد ۱۰ درصد نادرست باشد.
۲. در همان اوایل کتاب خویش این را بیان داشته: «هر کس از دلایل آراء من جویا نشود و کورکورانه آنها را بپذیرد مورد رحمت خداوند قرار نمیگیرد.
۳. هرگاه حدیثی را یافتید که با رای بنده مخالف است، رای بنده را بر دیوار بکوبید.
۴. از جهت عملی نیز در هنگام حضور در مسجد امام ابو حنیفه و امامت نماز صبح به خاطر احترام به رای ایشان از قرائت قنوت خودداری میکند.
و نمونههای مشابه دیگری که در این مقال نمیگنجد.
بزرگان سلف به خاطر بهرهوری از تربیت قرآنی به صورت بسیار محترمانه با مخالفان خویش تعامل نموده و هرگز گرفتار مجادله نمیشدند. که این امر باعث آن همه برکات علمی و عملی شده است. بنابراین با عنایت به موارد مذکور بر ما لازم است با تأسی از آنها ، از خودخواهیهای نفسانی خودداری و به جای آن از داشتههای یکدیگر کمال استفاده را ببریم. تا بدین وسیله مجدداً تمدن اسلامی احیا شود. به امید آن روز.
در خاتمه بیان این نکته حائز اهمیت است که مهمترین مانع بزرگ گفتوگوی سالم، داشتن تفکر ایدئولوژیک است. زیرا در این حالت از تفکر، صاحبان آن چنین میاندیشند که مالک مطلق حقیقت اند و چیزی از آن در نزد دیگران یافت نمیشود. لذا بایستی رهبری فکری بشریت، نیز تنها در صلاحیت ایشان باشد و دیگران بایستی خود را با اندیشه های ایشان هماهنگ نمایند. در غیر این صورت باید بایکوت یا حذف شوند. که از اولین علایم آن میتوان به داوری ارزشی دربارهی دیگران و صدور احکام اشاره نمود. و این در حالی است که تنها خداوند عالم، دارای کمال مطلق بوده و انسان در هر حدی از درجات دانش قرار گیرد، باز دارای محدودیت علمی است. و همیشه بالاتر از هر دانشمندی کسی دیگر وجود دارد. لذا بایستی قدر خود را شناخت و برای همهی دیدگاهها احترام قائل شد. و از داوری ارزشی دربارهی دیگران پرهیز نمود. بنابراین بر همهی ما لازم است اندیشههای خود را از این عامل تنش آفرین و تفرقزا پاکسازی نماییم. در غیر این صورت هرگز قادر به اعمال گفتوگوی سالم نخواهیم بود.
نظرات