در آغاز رمضان مسلمانان به مساجد روی میآورند و مفاهیم ایمان در دلهایشان جان میگیرد. از اینرو، روانها شفاف، سینهها گشوده، روحها متعالی و اشکها سرازیر میشوند و مسلمان روزهدار در متعالیترین لحظههای ایمان و خشنودی به سر میبرد. اما سپس به تدریج شمار نمازگزاران رو به کاهش میگذارد و چون رمضان پایان یابد، مساجد به وضعیت پیش از رمضان باز میگردند. این وضعیت علیرغم هشدارهایی است که سخنرانان همه ساله سر میدهند: «ربانی باشید نه رمضانی. اگر رمضان سپری شده، اما پروردگار رمضان و سایر ماهها خداوند است.»
اما چرا پس از رمضان در عبادات چنین شاهد عقبگرد هستیم؟ و چگونه میتوانیم میان خواستهای دین و آمادگی برای آخرت تعادل برقرار کنیم؟ برای مجاهده با نفس و واداشتن آن به مکارم و ثوابت ایمانی چه وسایل و راهکارهای تربیتی و عملی وجود دارد؟
برای پاسخ به این پرسش و امثال آن کتاب دکتر صلاحالدین سلطان را با عنوان «ثوابت الإیمان بعد رمضان» را در نظر گرفتهایم. این کتاب شمارهی پنجم مجموعه «قضایا اجتماعیة و اسلامیة» است که از طریق شورای عالی شئون اسلامی بحرین منتشر میشود.
این کتاب راهکارهای عملی را پیگیری میکند و دربارهی پدیدهی عقب گرد ایمان پس از رمضان نگاهی واقعنگر ارائه میکند و دربارهی آن پرسشهایی مطرح میکند که نه عتاب، بلکه نوعی بازنگری هستند. در ادامه مقایسهای میان امور ثابت دنیای زودگذر و آخرت پایدار صورت میدهد و چهار امر ثابت را پیشنهاد میکند که نباید هیچ مسلمانی هیچ کدام از آنها را اهمال کند و در نهایت نگاهی عملی ارائه میکند. این نگاه عملی به کسانی که میخواهند خود را رشد دهند و از عذاب نجات یابند و به خود، خانواده و جامعهی خویش نیکی روا دارند، کمک خواهد کرد و با این سستی بوجود آمده پس از نشاط و شادابی مبارزه خواهد کرد تا زیست ما رنگ خدایی به خود بگیرد و عبادات و شعایر به مراسم مناسبتی تبدیل نشوند. این پژوهش به گفته عبدالله بن خالد آل خلیفه، رئیس شورا در مقدمهی کتاب «متن و اندیشه، اصالت و واقعنگری، درد و امید، و عمل به این ثوابت را که انسان مسلمان در هر زمان و مکان آن را با خود داشته باشد، در خود جای داده است.»
رمضان میان امید و درد
دکتر صلاحالدین سلطان در این جا نشانههای امید و شادابی بسیار را که با فرا رسیدن رمضان در امت نمایان میشوند، بررسی میکند: روی آوردن به ادای نمازها در مساجد، قیام اللیل، برنامههای تبلیغی در مساجد و ماهوارهها، ضیافتهای عمومی در جاهای بسیار، دعوت خویشاوندان برای افطار و دیدار، صدقات فراوان، اشتیاق به سفر عمره، دیدار رهبران اسلامی برای بررسی دغدغههای امت مسایل مهم، سرزندگی، شادابی خیابانها با تزیین و تابلو و پارچههای تبریک و فعالیتهای بسیار که دلها را زنده میکنند و اقصای اسیر و مردم فلسطین را به خاطر میآورند.
اما دیری نمیگذرد که در پی اینها دردی بزرگ نمایان میشود. گویی نماز عید فطر خط فاصلی است میان رمضان و پس از آن. مساجد چنان خالی میشوند که گویی پیش از آن کسی در آنها نبوده است. بسیاری از مسلمانان از نماز شب دچار رخوت و سستی میشوند. نشانههای خیر، نیکوکاری، صدقه دادن و ضیافتهای عمومی ـ جز به ندرت ـ ناپدید میشدند. خانوادهها، خویشاوندان و دوستان با هم جمع نمیشوند. برنامههای دینی در مساجد و شبکهی ماهوارهای اسلامی کمرنگ میشوند. سیگاریها دوباره به این عادت پلید باز میگردند و قرآن از طول هجران و نسیان از شوال تا شعبان شکوه میکند.
پرسشهایی برای اصلاح خویش.
دکتر صلاح مجموعه پرسشهایی را مطرح میکند که پیش از آن که پروردگار در روز قیامت آنها را از ما بپرسد، ما میباید آنها را از خود بپرسیم.
چه کسی از ما زندگی سختی داشته و به لقمهای بسنده میکرده و سپس خداوند به او رفاه داده و آن گاه دوباره به آن زندگی سخت بازگشته است؟
چه کسی از ما لباسها و ظروف را با دستان خود میشسته و سپس توانسته آنها را در لباسشویی و ظرفشویی بشوید و پس از مدتی از این امکانات احساس بی نیازی کرده و دوباره به شستن لباسها و ظروف با دستان خود، روی آورده است؟
چه کسی از ما برای دیدار دوستان و خویشاوندان و ملتها با شتر سفر میکرد و سپس نامه نگاری، تلفن، موبایل و اینترنت تا حد شگفت انگیزی فاصلهها را کم کرده، اما پس از چندی دوباره به پیاده روی روی آورده، یا برای رسیدن به مقصد از حیوانات استفاده میکند؟
چه کسی از ما تنها دو یا سه دست لباس داشته و تمام مناسبتها را با آنها سپری میکرده، اما اکنون هر روز لباس نو میپوشد، اما دوباره به زمان همان یک یا دو دست لباس بازگشته است؟
چه کسی از ما به خاطر میآورد که زیراندازش زمین و رواندازش آسمان بود و اگر میتوانست خیلی به خود رسیدگی کند، روی پوست بز یا گوسفندی میخوابید، اما سپس از نعمت خانه و اتاق برخوردار شد که در آن تخت و مبل و پشتی و فرشهای گرانبها وجود داشت، ولی پس از چندی دوباره به دورانی بازگردد که زیراندازش زمین و رواندازش آسمان باشد؟
دکتر صلاحالدین سلطان با بیان مصادیق بسیار، تناقضات و دگرگونیهای زندگی ما را بر میشمارد. همهی ما این مصادیق را داشتهایم. وی در ادامه ما را به زندگی پیامبر(ص) میبرد که الگو و سرمشق همگان است. او تبیین میکند که پیامبر(ص) چگونه میزیست.
خانهی پیامبر(ص) با فرش و اثاثیهی لطیف و نازک آشنا نبود. جز بالشی که از لیف خرما ساخته شده بود، چیز دیگری نمییافت که برای مهماناش بگستراند. خانهاش با مطبخ و فرآشنا نبود. گاه دو و سه ماه سپری میشد، بیآن که در خانهاش آتش برای پخت غذا روشن شود. خانوادهی محمد(ص) در تمام وعدهها خرما نمییافتند. تا هنگامی که دیده از جهان فرو بست، هیچگاه سه روز متوالی نانی که در خورشت ترید شده باشد، نخورد.
پس از بیان دگرگونیها و تحولات زندگی و بررسی نحوهی زندگی پیامبر(ص)، چه بسا پرسشی به ذهن متبادر شود. این پرسش کاملاً درست و منطقی است: آیا کام جستن از این اشیای پاک، مثل خوراک، پوشاک، سواری و اختراعات حرام است؟ پاسخ قطعاً منفی است. اما باید به این نکته بیندیشید که چگونه از اصل اشیای حلال دنیای زودگذر به گستردگی بهره بردهایم، اما اصل عمل برای آخرت ابدی را کمتر عملی کرده ایم. میباید بین آنها توازن و اعتدال برقرار کرد و برای هر کدام از انها عمل و اجتهاد لازم را انجام داد. در قرآن و سنت نصوص بسیاری وجود دارد که کام جستن از دنیا را مباح میشمارند و ارزش و جایگاه آنها را تبیین میکنند و از اغفال آخرت برحذر میدارند و پایداری و جایگاه آن را توضیح میدهند.
اصول ثابت ایمان در زیست ما
هرگاه انسان مسلمان به ارزش دین و جایگاه آخرت پی ببرد و در رمضان حلاوت طاعت را بچشد، چارهای جز آن نخواهد داشت که عبادات خود را در شبانه روز تثبیت کند تا آن که بخشی از وجود و نشانهی ایمان صادقانهی او شوند. دکتر صلاحالدین این چهار اصل ثابت را چنین برشمرده است:
نخست: از زیارت مساجد تا آباد ساختن آنها. برخی از مسلمانان با مسجد قطع رابطه میکنند. برخی نیز فقط به زیارت آن میروند و برخی دیگر چنان اند که دل در گرو مسجد دارند و بدون آباد ساختن خانهی خدا نمیتوانند زندگی کنند.
«إِنَّمَا یعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَـئِکَ أَن یکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ» «تنها کسانی مساجد خدا را آباد میکنند که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات بپردازند و از هیچکس غیر از خدا نترسند، پس امید است که اینان از هدایت یافتهگان باشند.» (توبه/18)
پس هیچ مسلمانی چارهای جز آن ندارد که با هدف کسب این پاداش بزرگ، خانههای خدا را آباد کند. این کار نیز به این شکل شدنی است که برای ادای نماز و کوشش در راستای گسترش نقش مسجد مثل دوران پیامبر(ص)، پیوسته به مساجد آمد و شد انجام شود.
دوم: ارتباط پیوسته داشتن با قرآن از طریق تلاوت و فهم آن و عمل و دعوت به آن. باید بدانیم که ما با دلهایی بیمار به خواندن قرآن میپردازیم، زیرا قرآنی که نسلی برجسته و تمدنی با شکوه ساخته، تغییر نکرده است، بلکه روانها و جاهای ما تغییر کرده است.
از اینرو میباید با قرآن تعاملی ویژه داشته باشیم. میباید احکام تجوید را فراگیریم و در تلاوت ورد روزانه با دقت برنامه ریزی کنیم. بهتر است که زمان آن نماز صبح باشد که زمان نزول برکت است. با آیات قرآن همزیستی کنیم و به تفکر و اندیشیدن تمرین کنیم.
می باید آیهای را که آینهی تمام نمای روح خویش یافتهایم، برگزینیم و در طول روز در آن تأمل کنیم تا به فتوحی بیمرز و بیپهنا نایل شویم. میباید در حلقهی درسی هفتگی برای فهم و درک و فراگیری قرآن عضو شویم و هر هفته مفهومی عملی را که روان ما نیاز به اجرای آن دارد، گزینش کنیم. در نهایت نیز چیزهایی را که از این کتاب فرا گرفتهایم، به دیگران بیاموزیم. از لحاظ شرعی ایراد ندارد که بخشی از نماز شب به خواندن از مصحف اختصاص یابد.
سوم: پس از رمضان برنامهای مشخص برای روزه گرفتن ایجاد شود، زیرا این نکته از اصول مهم و نتایج خوش رمضان است. انسان مسلمان در حالی رمضان را به پایان میبرد که حلاوت ایمان را چشیده و تاثیر آن را در گریستن و اشک ریختن و شفافیت درون و صفای دل و عقل، لمس کرده است. روزهی نذر، روزهای کفاره، روزهی شش روز شوال، روزهی روز عرفه، عاشورا، روزهی سه روز از هر ماه، روزهی دوشنبه و پنجشنبه، روزهی یک روز در میان، میتواند این برنامه را تنظیم کند. هم چنین در حدیث صحیح آمده است: «هر کس یک روز در راه خدا روزه بگیرد؛ خداوند چهرهاش را هفتاد سال از آتش دوزخ دور خواهد کرد.»
چهارم: مشارکت فعال در کارهای نیک و عام النفعه، در ماه رمضان کارهای نیک، بسیار انجام میشوند. کسی که حلاوت کار خیر را بچشد، شایسته است که پس از رمضان نیز راهش را ادامه دهد. پاداش انفاق و کارهای خیر برای همگان روشن است. ما در زندگی روزمرهی خود از خستگی و ملال و اوقات فراغتی که هدر میدهیم، بسیار مینالیم. بهتر است که این اوقات را در راه کارهای خیر و عام النفعه به کار بندیم. با این کار بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی ما رفع خواهند شد.
از نقاط قوت این کتاب آن است که در بررسی اوضاع عینی و رویارویی با خود با طرح پرسشهای واقعی و صریح بسنده نکرده، بلکه راه نجات و هدایت را برایمان ترسیم کرده است. وی با ما از گامهای عملی سخن گفته که از طریق آنها میتوانیم از ایمان خویش پاسداری کنیم و پیوسته آن را رشد و افزایش دهیم. دکتر صلاحالدین سلطان دو گام مهم را مطرح کرده است: دانش، مجاهدهی نفس.
گام نخست: دانش
فضیلت دانش و جایگاه دانشوران در دنیا و آخرت معروفتر از آن است که ما در اینجا آنها را مطرح کنیم. دانش، نخستین دروازهی شناخت خداوند و فهم رسالت اسلام و آشنایی با راههای نفوذ شیطان است. از این رو گمراه کردن یک دانشور برای شیطان از هزار عابد دشوارتر است.
دکتر سلطان پیشنهاد میکند که در حلقههای آموزش قرآن عضو شویم و به فراگیری تجوید، تفسیر و حفظ قرآن مشغول شویم. کتابهای اربعین نووی و ریاض الصالحین را بخوانیم. سیرهی پیامبر(ص) را از طریق کتاب الرحیق المختوم یا هر کتاب معتبر دیگر فرا بگیریم. دربارهی اخلاق اسلامی مطالعه کنیم. کتاب «خلق المسلم» اثر محمد غزالی در این باره بهترین کتاب است. به فراگیری نظام اعتقادات دینی بپردازیم. این کار را میتوانیم از کانال کتاب «العقیدة الطحاویة» و «العقیدة الاسلامیة» اثر سید سابق انجام دهیم. با اصطلاحات حدیث از طریق کتاب «تیسیر مصطلح الحدیث» اثر محمود طحان آشنا شویم. اصول فقه را از طریق کتاب «تیسیر اصول الفقه» اثر دکتر عبدالله جدیع و «مدخل للفقه الاسلامی» اثرمحمد مصطفی شلبی فرا بگیریم.
تعمیق ارتباط با زبان عربی و نظم و نثر آن برای تشکیل ملکهی زبانی و ادبی، و خواندن کتاب «شمس اللله تشرق علی الغرب» اثر بانو زیگرید هونکه. این کتاب بهترین کتابی است که دربارهی شگرفیهای تمدن اسلامی نوشته شده است. میباید عموماً به خواندن آثار عالمان موثق، به ویژه نویسندگانی که استدلالهای شرعی و خشیت قلبی را در کنار هم دارند و به روش اسلام دربارهی اعتدال پایبند هستند، بپردازیم. میباید اخبار را نیز پیگیری کنیم تا بدانیم که در جهان چه رخ میدهد و به اوضاع عینی مسلمانان اهتمام بورزیم.
گام دوم: مجاهدهی نفس
اگر دانش، شبههها را برطرف میکند، مجاهدهی نفس شهوات را مهار میکند و آنها را وا میدارد که طبق رضای خدا حرکت کنند. دکتر سلطان مجاهدهی نفس را چنین تعریف کرده است: وا داشتن نفس به ادای واجبات، پایبندی به مکارم، ترک محرمات و دست نیازیدن به امور پست و ناپسند.
مجاهدهی نفس اهمیت بالایی دارد. انسان هر مقدار که در تالارهای بهترین دانشگاهها بنشیند و روش سخنرانی، شنا و رانندگی را آموزش ببیند، یا متون شرعی را دربارهی فضیلت شب زنده داری و روزهی توأم با خضوع و خشیت به خاطر بسپارد، صلاح و اصلاح و استقامت نفس جز با یا مجاهده امکان پذیر نخواهد بود. میباید قلب خودرا بفشارد و پیوسته خدا را ذکر کند و گناهاناش را به خاطر آورد و به یاد آورد که روزی در برابر خدا خواهد ایستاد. در این هنگام تلاوت مجاهده را خواهد چشید و حیات طیبهای خواهد داشت.
دکتر صلاحالدین از رهگذر داستان طالوت و جالوت و اعراب دوران جاهلی پس از مسلمان شدن و داستانهای جهاد و فداکاری نسل صحابه، تصاویری از مجاهدهی نفس در طول تاریخ ارائه میکند و یادآوری شود که این امور جز با مجاهدهی نفس امکانپذیر نبودهاند. هم چنین داستانهایی از بسیاری از مسلمانان نقل میکند که به غرب هجرت کردهاند و در برابر شهوات و اغواگریهای فراوان ایستاده اند و از رهگذر مجاهدهی نفس شبانه روزی و فعالیت تبلیغی پیوسته به دین، امت و اخلاق خود وفادار ماندهاند.
دکتر صلاحالدین عضو شوراهای ققهی امریکا، اروپا و هند، در پایان کتاب قواعد و روشهای ویژهای را ذکر میکند که به مجاهدهی نفس یاری میرسانند و همه ضروری هستند. وی این قواعد را به قواعد عام و قواعد خاص تقسیم بندی کرده است.
بخشی از قوعد عام: احیای محبت خدا در دل از طریق عبادات گوناگون،مثل ذکر، نماز، روزه، تفکر و غیره، احیای خوف خدا از طریق تدبر در سرنوشت ظالمان و فاسقان، استحضار نعمتهای بزرگ خدا و قصور ما در برابر آنها، نیروی اراده در مواجهه با نفس با دو بال خوف و رجاء، و رهبت و رغبت.
قواعد و روشهای خاص بر صادق بودن بنده با خدا و شناخت نقاط قوت و ضعف خود، تکیه دارد. بنابراین آدمی نباید خود را در جایی قرار دهد که میداند به سوی هوا و هوس گرایش خواهد یافت و با راه هدایت مخالفت خواهد کرد.
دکتر مثالهایی برای این منظور ذکر میکند. مثلاً میگوید انسان مسلمان نباید خود را اسیر یک عادت مثل چای و قهوه کند. گه گاه که نوع خوشمزهای از غذا را دوست دارد و در میز غذاخوری وجود دارد، نخورد تا نفس خود را در کامجویی ازغذا تهذیب کند، در هزینهها اعتدال بورزد، با همسر خود سخن خوش بگوید و از حالت سکوت بیرون بیاید و پاداش این کار را نیز مدنظر قرار دهد. خود را به مطالعه عادت دهد، پیوسته دارای وضو باشد، هر گاه طاعتی از او فوت شد، خود را جریمه کند و بر خود کیفر سختی بگذارد، اگر کیفر از جنس کاستی باشد که در آن تفریط شده، بهتر است.
این کتاب با وجود حجم اندک، مفاهیم مهمی در بر دارد و شایسته است که هر مسلمانی در آن بیندشد. به ویژه که نویسنده هم شالودههای شرعی را مدنظر داشته و هم ابعاد تربیتی، ایمانی، و عمومی و تشکیلاتی را رعایت کرده است.
نظرات