الحمد لله رب العالمین و صلى الله و بارك على سیدنا محمد و على آله و أصحابه و أتباعه أجمعین، إلى یوم الدین. أمّا بعد: 

«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» [سوره آل‌عمران: آیه 18] 

«خداوند (با نشان دادن جهان هستی به گونه یك واحد بهم پیوسته و یك نظام یگانه و ناگسسته، عملاً) گواهی می‌دهد این كه معبودی جز او نیست، و این كه او (در كارهای آفریدگان خود) دادگری می‌كند، و فرشتگان و صاحبان دانش (هر یك به گونه‌ای در این باره) گواهی می‌دهند. جز او معبودی نیست كه هم توانا است و هم حكیم.» ‏‏

بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست كه: توحید اساسی‌ترین حق خدا بر بندگانش و مهمترین ركن عقاید و باورهای اسلامی، و ركن اصلی دعوت انبیا (صلوات الله علیهم أجمعین) و لبّ و هسته‌ی دعوت قرآن، و بقیه‌ی كتب آسمانی است، لذا فهم و شناخت حقیقت آن واجب اوّل هر مسلمان موحّدی است. 

امام ابن قیم جوزی: در بیان اهمیت توحید فرموده است:

«پیام و رسالت قرآن، یا خبر از خدا و اسماء و صفات و افعال و اقوال اوست، و این توحید علمی خبری است. یا دعوت به عبادت خدای یكتای بی‌همتا و بی‌شریك و ترك هر آنچه كه بغیر از او پرستش می‌شود است، كه این هم توحید ارادی طلبی نامیده می‌شود. یا امر و نهی، و الزام به طاعت و امر و نهی اوست، كه حق توحید و مكمل آن نامیده می‌شود. یا خبر از اكرام اهل توحید، و آنچه در دنیا با آنان می‌شود و اكرام و احترامی كه در آخرت از آنان به عمل می‌آید است، كه جزای توحید است. یا خبر از اهل شرك و آنچه در دنیا بر سر آنان می‌آید از انتقام، و آنچه در آخرت بر سرشان می‌آید از عذاب، كه این هم جزای كسی است كه از حكم توحید خارج شده باشد. با این وصف كل قرآن بیان توحید، و حقوق توحید و جزای توحید، و در شأن شرك و اهل شرك و جزای آن است.»[1] 

 با توجّه به این جایگاه رفیع، و این اهمیت که توحید در عقیده‌ی اسلامی از آن برخوردار است بر هر مسلمانی واجب است در راستای تقویت اصول و بنیان‌های این رکن رکین در عقاید اسلامی تلاش ورزد و از شرک و موجبات و مقدّمات آن در حدّ توان خودداری نماید و لازمه‌ی این مهم نیز شناخت حقیقت «توحید» و«شرک» است. لذا این رساله‌ی مختصر در راستای چگونه تقویت كردن «عقیده» و «ایمان» توحیدی تقدیم همه‌ی موحّدان خدا جوی می‌شود. به امید این‌كه ابتدا مورد استفاده‌ی این حقیر سراپا تقصیر و در مرحله‌ی بعد خوانندگان عزیز و ارجمند واقع شود و بعد از أخذ بهره از مفاد و مضمون آن مرا مشمول دعای خیر خود قرار دهند. ان شاء الله

* * *

تعریف لغوی توحید

واژه‌ی توحید در لغت مصدر باب تفعیل مشتق از «وَحَّدَ»، ثلاثی مجردش «وَحَدَ» (فعل ماضی) است و اسم فاعل آن «واحد» است. گفته می‌شود «وَحَّدَهُ وَ اَحَّدَه» (او را یكی دانست) و «هُوَ مُتَوَحِّدٌ» یعنی او منفرد و تاك است.

جرجانی در کتاب «التعریفات» گوید: «توحید، در لغت یعنی حکم به اینکه شیء واحد است. و علم به اینکه آن شیء واحد است.

 

تعریف شرعی توحید

توحید در اصطلاح علمای شرع؛ یعنی: «الوهیت و ربوبیت را تنها در خدا منحصر و منفردكردن، و اعتقاد به اینكه خداوند دارای اسماء حسنی و صفات عُلیا است، و اعتقاد به رسالت محمد -صلی الله‌ و بارک علیه‌ وسلّم- و اعتراف به اینكه، او خاتم پیغمبران است و لزوم پیروی از وی، در هر آنچه از سوی خداوندآورده است این تعریف شامل هرسه نوع توحید می‌شود و همه‌ی این انواع در این آیه گرد آمده‌اند:

« رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا» [سوره مریم: آیه 65]

«پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان این دو است. پس (حال كه چنین است و همه خطوط بدو منتهی می‌شود) تنها او را پرستش كن، و بر عبادت او بر دوام و شكیبا باش. مگر شبیه و همانندی برای خدا (كه خالق، رازق، عالم، قادر، حی، قیوم و... باشد) پیدا خواهی كرد (تا دست نیاز به سوی او دراز كنی‌؟)»

صاحب «التعریفات» می‌گوید: «توحید در اصطلاح اهل حقیقت عبارت است از تجرید ذات الهیه از هر آنچه در افهام تصوّر شود و در اذهان و اوهام به تخیُّل در آید و آنهم در سه چیز تحقُّق می‌یابد: معرفتِ الله همراه با اذعان به ربوبیّت او، و اقرار به وحدانیتش، و نفی انداد و شریک از وی بکلّی.»

 

مراد و مقصود از توحید چیست؟

«توحیدی كه پیغمبران آنرا آورده و تبلیغ کرده‌اند متضمن اثبات و انحصار الوهیت؛ برای خدای یگانه است و بس و اینكه گواهی دهند كه خدایی جز او وجود ندارد (لااله الا الله)، و جز برای او بندگی نكنند، و اعتماد و توكّلشان تنها بر او باشد، و ولاءشان تنها برای او باشد و بس، و دشمنی‌شان تنها در راه خدا باشد، و به هیچ كاری بر نخیزند جز برای رضای او، و مراد از توحید مطلوب، تنها مجرّد توحید ربوبی نیست و بس. آنهم اعتقاد به این كه خداوند این هستی را آفریده است، چنانكه برخی از اهل كلام و متصوّفه گمان برده‌اند.»[2]  

 توحید ملاک قبول و پذیرش اعمال است و هرعملی كه با توحید مرتبط نباشد و برگرفته از توحید نباشد هیچ وزن و ارزش و اعبتاری ندارد و به هدر می‌رود؛ خداوند متعال می‌فرماید:

«مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ»

[سوره ابراهیم: آیه 18]‏

«حال و وضع اعمال كسانی كه به پروردگار خود ایمان ندارند، همچون حال و وضع خاكستری است كه در یك روز طوفانی، باد به تندی بر آن وزد (و آنرا در هوا پخش و پراكنده كند و چیزی از آن برجای نگذارد. چنین كافرانی هم در روز قیامت) به چیزی از آنچه در دنیا (از اعمال نیك) انجام داده‌اند دست نمی‌یابند (چرا كه گِردباد كفر بر خاكستر اعمالشان وزیده است و آن را به غارت برده است) این (تلاش و كوشش بیراهه و بی‌بهره) گمراهی سختی (و حاصل سرگردانی و سرگشتگی شگفتی) است.» 

* * *‏

حكم یادگیری توحید

تعلّم و یادگیری توحید بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است خداوند متعال می‌فرماید:

« فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ » [سوره محمد: آیه 19]‏

«بدان كه قطعاً هیچ معبودی جزالله وجود ندارد برای گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه خدا ازحركات و سكناتتان كاملاً آگاه است (و می‌داند به كجا می‌روید و در كجا زندگی می‌كنید وچه می‌كنید وچه نمی‌كنید).» ‏

چگونه امکان دارد که یادگیری توحید واجب نباشد در حالی که همه‌ی انبیا (صلوات الله علیهم) بخاطر تبلیغ و تبیین آن مبعوث گشته‌اند. 

خداوند می‌فرماید: ‏

« وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ» [سوره انبیا: آیه 25]

«ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم، مگر این كه به او وحی كرده‌ایم كه: معبودی جز من نیست، پس فقط مرا پرستش كنید.» ‏

 

* * *

اقسام توحید

توحید بر سه قسم است: 

1ـ قسم اوّل، توحید ربوبی:

توحید ربوبی یعنی: اعتقاد و باور به اینكه خداوند سبحانه و تعالی خالق و روزی‌ رسان و زنده‌كننده و میراننده‌ی بندگان است، او در همه‌ی كارهایش‌، چون آفرینش، روزی‌دهی، زنده نگه‌داشتن و میراندن، تاك و بی‌نیاز از دیگران است مشركان در زمان رسول الله -صلی الله‌ وبارک علیه‌ وسلّم- به این نوع از توحید اعتراف و اقرار می‌كردند، یهود، نصاری و مجوسی‌ها نیز، به این نوع توحید اعتراف داشتند، جز «دهریون» در گذشته و«ماتریالیست‌ها» در این زمان، كسی منكر توحید ربوبی نبوده است.

این نوع از توحید باعث دخول انسان در دین اسلام و سبب عصمت خون و مالش نخواهد گردید و در آخرت نیز او را ازعذاب دوزخ نجات نخواهد داد، مگر به شرطی كه همراه با آن، توحید الوهی نیز وجود داشته باشد آن (توحید الوهی) هم در فطرت و نهان انسان‌ها بودیعه نهاده شده است. چنانكه در فرموده‌ی رسول الله -صلی الله‌ و بارک علیه‌ وسلّم- آمده است: 

«كُلُّ مَوْلُودٍ یولَد عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ یهَوِّدَانِهِ أوْ ینَصِّرَانِهِ أَوْ یمَجِّسَانِهِ» (متفق علیه)

«هر مولود (به دنیا آمده)ی برسرشت و فطرت پاك توحیدی به دنیا می‌آید، بعد پدر و مارش او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می‌گردانند.»

 ادلّه‌ی این نوع از توحید فراوانند از جمله این آیه:

« قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ (31) فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُون » [سوره یونس/ آیه‌31 و 32] ‏

«بگو: چه كسی از آسمان (به وسیله اشعّه و باران) و از زمین (به وسیله فعل و انفعالات خاك و رویش گیاهان و درختان و میوه آنها) به شما روزی می‌رساند؟ یا چه كسی بر گوش و چشمها توانا است (و آن‌ها را می‌آفریند و بدانها نیروی شنوائی و بینائی می‌دهد)؟ یا چه كسی زنده را از مُرده، و مُرده را از زنده بیرون می‌آورد (و حیات و ممات در دست او است)؟ یا چه كسی امور (جهان و جهانیان) را می‌گرداند؟ (پاسخ خواهند داد و) خواهند گفت: آن خدا است (چرا كه آفریدگار جهان و روزی‌رسان مردمان و مدبّر كار و بار هستی، به اقرار وجدان بیدار خداوند دادار است). پس بگو: آیا نمی‌ترسید و پرهیزگار نمی‌شوید؟ ‏ آن خدا است كه پروردگار برحق شما است (و او چنین كارهائی را می‌كند و ربوبیت و وحدانیت او با براهین و دلائل قاطعانه ثابت می‌باشد به همین سبب پرستش او حق است و پرستش جز او باطل) آیا سوای حق جز گمراهی است‌؟ پس چگونه باید از راه به در برده شوید؟» ‏

* * *

قسم دوم: توحید الوهی 

 توحید الوهی یعنی: تنها خداوند را پرستش‌كردن و در عبادت غیر او را شریك او قرار ندادن، معنای این توحید این است كه همه‌ی افعال بندگان، امثال دعا نذر قربانی خوف و رجا توكُّل رغبت و رهبت و انابه‌ برای خدا باشد و بس.

این نوع از توحید است كه در قدیم و هم اكنون نیز، مورد اختلاف واقع شده است و همه‌ی پیغمبران خدا این توحید را به اُمّت‌هایشان تبلیغ كرده‌اند؛ زیرا پیغمبران (علیهم الصلاة والسلام) توحید ربوبی را ـ كه امّت‌هایشان بدان اعتقاد داشتند ـ تقریر و تأ كید می‌بخشیدند، امّا لبّ دعوتشان دعوت به توحید الوهی‌ بود؛ خداوند در مقام اخبار از نوح (علی نبینَا و علیه الصلاة و السلام) می‌فرماید:

« وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ (25) أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيم» [سوره هود: آیه 25و26] 

«(همان گونه كه تو را به پیش قومت فرستادیم و گروهی به دشمنی و سركشی پرداختند) نوح را (هم) به پیش قومش فرستادیم (و او بدیشان گفت:) من بیم‌دهنده (شما از عذاب خدا و) بیانگر (راه نجات) برای شما می‌‏‌باشم. ‏(همچنین بدیشان گفت:) جز الله (یعنی خدای واحد یكتا) را نپرستید. بی‌گمان من از عذاب روز پررنج (قیامت) بر شما می‌ترسم.» ‏

أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ

«(تنها) خدا را عبادت كنید و (بس. و هیچ كس و) هیچ چیزی را شریك او مكنید.»

این نوع از توحید حق واجب خداوند بر بندگان، و مهم‌ترین اوامردین، و پایه و اساس اعمال است. در حدیث معاذ -رضی الله عنه - آمده است.

عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ قَالَ كُنْتُ رِدْفَ رَسُولِ اللهِ -صلی الله‌ و بارک علیه‌ وسلّم- عَلَى حِمَارٍ، یقَالُ لَهُ عُفَیرٌ قَالَ، فَقَالَ: [یا مُعَاذُ تَدْرِی مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ وَمَا حَقُّ الْعِبَادِ عَلَى اللهِ؟] قُلْتُ اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ: [فَإِنَّ حَقَّ اللهِ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ یعْبُدُوا اللهَ وَلَا یشْرِكُوا بِهِ شَیئًا وَحَقُّ الْعِبَادِ عَلَى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا یعَذِّبَ مَنْ لَا یشْرِكُ بِهِ شَیئًا] قَالَ قُلْتُ: [یا رَسُولَ اللَّهِ أَفَلَا أُبَشِّرُ النَّاسَ؟] قَالَ: [لَا تُبَشِّرْهُمْ فَیتَّكِلُوا]مسلم 

از معاذ بن جبل -رضی الله عنه - روایت شده گوید: من هم ردیف رسول خدا بر الاغی بنام عفیر سوار شده بودم، گوید: رسول خدا -صلی الله‌ و بارک علیه‌ وسلّم- فرمود: «ای معاذ! آیا می‌دانی حق خدا بر بندگان و حق بندگان بر خدا چیست؟» گفتم: خدا و فرستاده‌اش بهتر می‌دانند، فرمود: «حق خدا بر بندگانش این است كه او را پرستش كنند و برای او هیچ چیزی شریك قرار ندهند و حق بندگان بر خدا این است كه؛ كسی را كه چیزی برای او شریك قرار ندهد، عذاب ندهد.» عرض کردم: ای رسول خدا! آیا این مژده را به مردم بدهم! فرمود: «نه! اگراین را بشنوند سستی و تنبلی می‌ورزند.»

لبّ دعوت قرآن كریم تقریر این توحید است. خداوند مقرّر فرموده و بیان كرده كه نجات و سعادت تنها در گرو توحید الوهی، و از طریق آن بدست می‌آید.

* * *

قسم سوم: توحید در اسماء و صفات

توحید در اسماء و صفات به این معنا است كه، خداوند سبحانه و تعالی را تنها به اسماء و صفاتی نام ببریم و متّصف گردانیم كه خود در كتابش یا برزبان پیغمبرش -صلی الله‌ و بارک علیه‌ وسلّم- خود را بدان‌ها نام برده است، این هم از طریق اثبات آنچه او برای خودش ثابت كرده، و نفی چیزی كه او از خودش نفی كرده است ـ بدون تحریف و تعطیل، و بدون تكییف (كیفیت دادن) وتمثیل (مثال زدن) ـ تحقّق می‌یابد. خداوند می‌فرماید:

«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [سوره اعراف: آیه180]

«خدا دارای زیباترین نامها است (كه بر بهترین معانی و كاملترین صفات دلالت می‌نمایند. پس به هنگام ستایش یزدان و درخواست حاجات خویش از خدای سبحان) او را بدان نام‌ها فریاد دارید و بخوانید، و به ترك كسانی بگوئید كه در نام‌های خدا به تحریف دست می‌یازند (و واژه‌هائی به كارمی‌برند كه از نظر لفظ یا معنی، منافی ذات یا صفات خدا است)، آنان كیفر كار خود را خواهند دید.» ‏‏ 

« هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ (22) هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (23) هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم» [سوره حشر: آیه‌ 24ـ22]

«خدا كسی است كه جز او پروردگار و معبودی نیست. آگاه از جهان نهان و آشكار است (و ناپیدا و پیدا در برابر دانشش یكسان است). او دارای مرحمت عامه (در این جهان، در حق همگان)، و دارای مرحمت خاصه (در آن جهان، نسبت به مؤمنان) است. ‏خدا كسی است كه جز او پروردگار و معبودی نیست. او فرمانروا، منزّه، بی‌عیب و نقص، امان‌دهنده و امنیت بخشنده، محافظ و مراقب، قدرتمند چیره، بزرگوار و شكوهمند، و والامقام و فرازمند است. خداوند دور و فرا از چیزهائی است كه انباز او می‌كنند. او خداوندی است كه طراح هستی و آفریدگار آن از نیستی و صورتگر جهان است. دارای نام‌های نیك و زیبا است. چیزهائی كه در آسمانها و زمین هستند، تسبیح و تقدیس او می‌گویند، و او چیره كار بجا است.»‏

ادامه دارد ...