خدای مهرورز در باب مقاصد رسالت انبیا (علیهم السلام) به ویژه رسول خاتم (صلیاللهعلیهوسلم) میفرماید:
(هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ) [جمعه: ۲]؛ «خدا کسی است که از میان بیسوادان پیغمبری را برانگیخته و بسویشان گسیل داشته است، تا آیات خدا را برای ایشان بخواند و آنان را پاک بگرداند؛ او بدیشان کتاب (قرآن) و شریعت (یزدان) را میآموزد؛ آنان پیش از آن تاریخ، واقعاً در گمراهی آشکاری بودند.»
تردیدی نیست که تزکیه و رشد معنوی و ایمانی، از مهمترین مقاصد خلقت و معنابخش حیات آدمی است که البته نیل به رضوان الهی نیز از این مسیر میگذرد. ایمان، حفاظ قلب است. آنگاه که ایمان تقویت گردد، میزان مصونیت قلب نیز در مقابل تمایلات نفسانی و گزندهای شهوانی بالاتر میرود؛ اما اگر ایمان، ضعیف و نحیف باشد، قلب نیز به سهولت تسلیم نفس میگردد و گردن برای شهوت خم میکند. این درحالیست که شرارههای ایمانسوز امیال نفسانی همواره در کمین آدمی بوده و مترصد فرصتی جهت خلع سلاح معنوی اوست که متاسفانه این تهدید جدّی، در روزگار ما بیش از روزگاران پیشین است؛ از این رو میطلبد که فرد مسلمان خود را در این عصر، مجهز به تسلیحات معنوی کرده و در راستای تقویت ایمان خویش اهتمام ویژه بورزد.
به یاد داشته باشیم که یکسانی احوال روحی و رکود فکری و اخلاقی برازندهی مؤمن نیست، چراکه رستگاری مؤمن، مرهون حرکت مستمر و مستدام بسوی کمال و احقاق مطلوبات الهی میباشد آندم است که حلاوت مقام آدمیت را از ژرفای جان میچشد:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که چه قدر است مقام آدمیت
و این همان مقام «احسان» است که آن الگوی هدایت (صلیاللهعلیهوسلم) وصفش نموده و بالاترین درجهی ایمان است: (الاحسان أن تعبد الله کأنّک تراه فإن لم تکن تراه فإنّه یَراک)؛ «خداوند را چنان عبادت کن که گویی او را میبینی و اگر (ایمان و استحضار تو چنان قوی نیست) که تو او را ببینی، با این تصور عبادت کن، که او تو را میبیند.»
از جمله باورهای اهل سنت این است که ایمان و معنویت، کم و زیاد میشود. ابن حجر در فتح الباری شرح صحیح بخاری از قول امام بخاری میگوید:
(لقیت أکثر من ألف رجل من العلماء بالامصار فما رأیت أحداً منهم یختلف فی ان الإیمان قول و عمل و یزید و ینقص)؛ «بیش از هزار صاحبنظر در نقاط مختلف دیدهام که هیچیک در این موضوع که ایمان آمیزهای از قول و عمل است و کم و زیاد میشود با هم اختلاف نداشتند.» نیز در گفتار پیشینیان آمده که (من فقه العبد أن یتعاهد ایمانه و ما ینقص منه، و من فقه العبد أن یعلم أیزداد إیمانه او ینقص؟ و إن من فقه الرجل أن یعلم نزغات الشیطان أنّی تأتیه؟)؛ «از نشان فقه و دانش انسان این است که همیشه ایمان خویش را مورد تفحص و وارسی قرار دهد و بنگرد که چقدر از آن کاسته میشود. از نشان دانش انسان این است که ایمانش را بسنجد که آیا در حال ازدیاد است یا از آن کاسته میشود؟ همچنین از علایم فقه و دانش انسان این است که بداند وسوسههای شیطان چگونه و چهوقت و از کجا بسوی او هجوم میآورند.»
با بررسی آیات قرآنی در مییابیم که ۶ آیه از آیات الهی به لفظ ازدیاد ایمان اشاره داشته که ما حصل بررسی آنها استنباط ۴ روش عملی جهت ارتقای ایمان و معنویت بوده است.
۱) انجام عبادت و شعائر دینی.
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ) [انفال: ۲-۳]؛ «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان میگردد (و در انجام نیکیها و خوبیها بیشتر میکوشند) و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده میشود، بر ایمانشان میافزاید، و بر پروردگار خود توکّل میکنند (و خویشتن را در پناه او میدارند و هستی خویش را بدو میسپارند)؛ آنان کسانی هستند که نماز را چنان که باید میخوانند و از آنچه بدیشان عطا کردهایم، (مقداری را به نیازمندان) میبخشند.»
در این دو آیه، رویکردهای تقویت ایمان را «ذکر خدا»، «شنیدن آیات خدا»، «توکل بر خدا»، «اقام نماز» و «صدقه در راه خدا» برشمرده است. در حدیثی که امام احمد و نسائی روایت کردهاند، پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) میفرماید: «ایمانتان را تازه کنید»؛ اصحاب عرض کردند: چگونه یا رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم)؟ ایشان فرمود: زیاد لا إله إلا الله بگویید. لذا کلمهی توحید بهترین ذکرهاست.
ابن عباس میگوید ذکر دو ویژگی دارد:
- بالاترین و برترین یادهاست که بنده به آن مشغول میشود؛
- بالاترین عبادت هاست.
ابوالحسن وراق میگوید: «حیات قلب بسته به ذکر زنده است (یعنی خداوند متعال) که مرگ را نشاید.»
در باب نماز واجب نیز پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) میفرمایند: (و ما تقرب إلیَّ عبدی بشیءٍ أحبّ إلیَّ ممّا افترضتُه علیه.)؛ «محبوبترین چیزی که بنده من به وسیله آن به من نزدیک میشود چیزی جز فرائض نیست که بر او واجب کردهام.»
در قرآن آیات زیادی رابطه بین انفاق و تزکیه را بیان میکند از جمله:
(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ) [توبه: ۱۰۳]؛ «(ای پیغمبر!) از اموال آنان (که به گناه خود اعتراف دارند و در صدد کاهش بدیها و افزایش نیکیهای خویش میباشند) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را (از رذائل اخلاقی و گناهان و تنگچشمی) پاک داری، و (در دل آنان نیروی خیرات و حسنات را رشد دهی و درجات) ایشان را بالا بری، و برای آنان دعا و طلب آمرزش کن که قطعاً دعا و طلب آمرزش تو مایه آرامش (دل و جان) ایشان میشود (و سبب اطمینان و اعتقاد بیشترشان میگردد) و خداوند شنوای (دعای مخلصان و) آگاه (از نیّات همگان) است.»
و به طور کلی هر عبادت و شعائری موجب ازدیاد ایمان و طاعت میشود در صورتی که شروط لازم مدنظر گرفته شوند. علما برای اطاعت و بندگی شروطی را ذکر کردهاند که عبارتند از:
۱. خالص گردانیدن اعمال برای خداوند؛
۲. تبعیت از برنامه خداوند و اطاعت از سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم)؛
۳. توفیق اطاعت و بندگی را احسان و منتی از جانب پروردگار بدانند؛
۴. به تقصیر و کوتاهی در مسیر نیز اقرار داشته باشد.
ابن قیم میگوید: «اطاعت و بندگی انسان را بزرگی و عزت میبخشد و وی را به اشرف مخلوقات و بزرگترین و عزیزترین آنها تبدیل میکند.»
۲) استماع آیات الهی.
خداوند در آیهی ۱۲۴ سورهی توبه، شنیدن آیات الهی را سبب ازدیاد ایمان و یقین و آرامش میخواند. استاد سعید حوی میگوید: «تلاوت قرآن از جوانب مختلفی نفس را پاک و نورانی میگرداند و انسان را با مراد و مفهوم قرآن آشنا میسازد و تمامی معانی و راههای تزکیه از آن سرچشمه میگیرد.»
برای درمان ضعفهای ایمان انسان دارویی بزرگ و قوی نهفته است که با تدبر و تفکر در معانی قرآن این ضعفها تبدیل به قوت میشود:
(وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَاراً) [اسراء: ۸۲]؛ « (حق چگونه نیرومند و پیروز نمیگردد؟ وقتی که) ما آیاتی از قرآن را فرو میفرستیم که مایه بهبودی (دلها از بیماریهای نادانی و گمراهی، و پاکسازی درونها از کثافات هوی و هوس و تنگچشمی و آزمندی و تباهی) و رحمت مؤمنان (به سبب در برداشتن ایمان و رهنمودهای پرخیر و برکت یزدان) است، ولی بر ستمگران (کافر، به سبب ستیز با نور حق و داشتن روح طغیان) جز زیان نمیافزاید.»
تأثیر آیات قرآن بر روح و روان انسان را میتوان در زندگی نبی اکرم (صلیاللهعلیهوسلم) و سلف صالح جستجو کرد، آنجا که پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) میفرماید: (شیَّبتنی هود و اخواتها قبل المشیب)؛ «سورهی هود و خواهرانش مرا قبل از پیری جسمی، پیر کردند». چون این سورهها حاوی حقایق ایمان و در برگیرندهی تکالیف و مسؤولیتهای بزرگ هستند.
حضرت عثمان (رضیاللهعنه) در باب تأثیر قرآن میفرمایند: «اگر قلبهایمان پاک و طاهر میبود هیچ وقت از تلاوت کلام الله سیر نمیشد.»
سید قطب میگوید: «اندیشیدن درباره قرآن و بررسی مطالب آن، پرده را کنار میزند و سوراخهای پنجرهی دید را باز میکند و نور را به درون میتاباند و ذهن و شعور را به تکان در میآورد و دلها را به جوش و خروش میاندازد. درونها را پاک و پاکیزه میدارد و جان را حیات میبخشد. حیاتی که جان بدان به پویش و کوشش میافتد و میدرخشد و نورانی میگردد. قرآن جلوههایی تأثیرپذیر از آیات را برای ما بیان داشته است از جمله میفرماید:
(اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ) [زمر: ۲۳]؛ «خداوند بهترین سخن را (به نام قرآن) فرو فرستاده است. کتابی را که (از لحاظ کاربرد و گیرائی الفاظ، و والائی و همآوایی معانی، در اعجاز) همگون و (مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص، و مسائل مقابل و مختلفی همانند: ایمان و کفر، حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شر، حسنات و سیّئات، بهشت و دوزخ، البتّه هر بار به شکلی تازه و به شیوهای نو، در آن) مکرّر است. از (شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان (و همه وجودشان) نرم و آماده پذیرش قرآن خدا میگردد (و آن را تصدیق و بدان عمل میکنند).»
لذا قلب تأثیر پذیرفته و آرام میگردد، و پوست لرزیده و آرام میگردد... و این چیزی جز نشانی از تأثیرگذاری قرآن بر قلب، و ایجاد شوکی سخت بر احساسات نیست. و تنها همین نیست بیشک مؤمنی که قرآن را تلاوت میکند و در فضای آن زندگی میکند به طور حتم احساس شکوه و هیبت و عظمت خداوند بر قلب او سیطره مییابد و نمیتواند که بر این احساس تسلط یابد لذا میبینی که ناخودآگاه در برابر پروردگارش سجده میبرد:
(قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّداً * وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً * وَیَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعاً) [اسرا: ۱۰۷-۱۰۹]؛ «بگو: (ای کافران! میخواهید) به قرآن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید، (اختیار خوشبختی و بدبختی خودتان را دارید، ولی بدانید که اعجاز و حقیقت قرآن روشن است) و کسانی که قبل از نزول قرآن، دانش و آگهی بدیشان داده شده است (و با تورات و انجیل راستین سروکار داشتهاند)، هنگامی که قرآن بر آنان خوانده میشود، سجدهکنان بر رو میافتند (و سر تسلیم در برابر خدا فرود میآورند و او را سپاس میگویند که ایشان را با نعمت ایمان نواخته است). و (در حال این سجده عاشقانه) میگویند: پروردگارمان پاک و منزّه است (از اینکه در وعده نعمت بهشت و وعید عذاب دوزخ خلاف کند) مسلّماً وعده پروردگارمان انجامشدنی است. و (بار دیگر) بر چهرهها فرو میافتند و میگریند و (اشک شادی میریزند، و مواعظ قرآن) بر تواضع آنان (در برابر خدا) میافزاید.»
کسی که به شیوهای صحیح پذیرای قرآن میگردد این انتظار از او میرود که:
(إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّداً وَبُکِیّاً) [مریم: ۵۸]؛ «هر زمان که آیات خداوند مهربان پیش ایشان تلاوت میشد، سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند.»
۳) علم و دانش
(وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً) [مدثر: ۳۱]؛ «مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیدهایم، و شماره آنان را نیز جز آزمایش کافران نساختهایم. هدف این است که اهل کتاب یقین و اطمینان حاصل کنند (که آنچه قرآن درباره خازنان دوزخ میگوید، از طرف خدا است) و بر ایمان مؤمنان نیز بیفزاید.»
طلب علم و شناخت آن با رعایت آداب و شرایط خاص خود از وسایل مهم تقویت ایمان به شمار میرود و برای شأن و منزلت علم همین کافی است که خداوند متعال علما را خاشعترین انسانها معرفی میکند و میفرماید:
(إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء) [فاطر: ۲۸]؛ «تنها بندگان دانا و دانشمند، از خدا، ترس آمیخته با تعظیم دارند». به همین خاطر اگر معرفت و شناخت کامل باشد، ثمره و نتیجه آن خوف از خداوند است و اثر آن در قلب جای میگیرد و آثار آن بر جوارح و رفتار ظاه میشود.
۴) تلاش و جهاد در راه اعتلای دین
(الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ) [آلعمران: ۱۷۳]؛ «آن کسانی که مردمان بدیشان گفتند: مردمان (قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم دادهاند و) بر ضدّ شما گرد یکدیگر فراهم آمدهاند، پس از ایشان بترسید؛ ولی (چنین تهدید و بیمی به هراسشان نیانداخت؛ بلکه برعکس) بر ایمان ایشان افزود و گفتند: خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است.»
بعد از جنگ احد و زمانی که مسلمانان دچار آسیب شدند ابوسفیان لشکری را به سوی مسلمانان روانه کرد تا در دل آنها ترس ایجاد کند اما زمانی که مسلمانان این خبر به گوششان رسید از روی اعتقاد گفتند: «حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ.»
در آیهای دیگر چنین آمده:
(وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَاناً وَتَسْلِیماً) [احزاب: ۲۲]؛ «هنگامی که مؤمنان احزاب را دیدند، گفتند: این همان چیزی است که خدا و پیغمبرش به ما وعده فرموده بودند. (خدا و رسول او به ما وعده داده بودند که نخست سختیها و رنجها، و به دنبال آن خوشیها و گنجها است) و خدا و پیغمبرش راست فرمودهاند. این سختیها جز بر ایمان (به خدا) و تسلیم (قضا و قدر شدن) ایشان نمیافزاید. »
این آیه موضعگیری مؤمنین در برابر هجوم کفار در نبرد احزاب را نقل میکند، درمانده نشده و نترسیدند، بلکه گفتند: این همان است که خدا و رسولش وعدهی آن را داده بودند، و خدا و رسولش راست میگویند... و ایمانشان به خداوند و تأییدشان نسبت به سخن او، و تسلیم شدن در برابر تقدیر او، و پایداریشان در جنگ با دشمنان او، افزایش یافت. در جایی دیگر آمده:
(هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیما) [فتح: ۴]؛ «خدا است که به دلهای مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند (و یقین و باور خویش را تقویت نمایند). لشکرهای آسمان و زمین از آن خدا است، و خداوند بس آگاه و فرزانه است».
این آیه زمانی نازل شد که قریش تلاش داشتند هنگام صلح حدیبیه، بین صفوف مسلمانان تفرقه بیندازند و آرامش را از آنها سلب کرده و مسلمانان را دچار پریشانی و تردید نمایند.
دکتر سلمان العوده میگوید: «بدون شک حرکت برای دین خدا بزرگترین وسیله برای حفظ ایمان داعی و و بلکه از بزرگترین اسباب رشد و زیادت ایمان و جاگرفتن ایمان در قلب داعی میباشد.»
______
مراجع:
۱. فی ظلال الایمان، عبدالفتاح الخالدی
۲. عوامل ضعف ایمان، محمد صالح المنجد
۳. ایجاد ارتباط میان قلب و قرآن، مجدی الهلالی
۴. بازگشت به قرآن چرا و چگونه؟، مجدی الهلالی
۵. تزکیه ضرورت، وسایل، موانع، نبیل حامد المعاذ
نظرات