پیشگفتار:
سپاس بیکران نثار خداوند جلّجلاله و درود بیپایان بر سرور کائنات، حضرت محمد مصطفی(ص) و پیروان و یاران باوفایش.
تربیت، به عنوان یکی از کلیدیترین ابزارهای سازماندهی شخصیت و بهسازی روان، در مکتب اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است. تربیت -چه به مثابهی یک فرایند و چه بهعنوان یک محصول- آثار ارزشمندی را در همهی عرصههای زندگی متربی بهنمایش میگذارد. در همین راستا، با واکاوی صدر اسلام، میتوان به بزرگمردانی چون ابوبکر صدیق(رض)، عمر فاروق(رض)، عثمان ذیالنورین(رض) و علی کرّار(رض) و سایر یاران همدل و همراز رسول خدا دستیافت که بهعنوان خروجیهای کار عمیقِ تربیتی در مکهی مکرّمه و پرورشیافتگانِ مدرسهی رسولالله(ص)، پرچمدار دعوت اسلامی شدند و در راه ارزشهای والای آن حضرت، نهایت تلاش خویش را به کار گرفتند.
همنشینی تأثیر فراوانی در فرایند تربیت دارد؛ زیرا همنشینی خواسته و نیاز درونی و روانی هر انسانی است و در دورهی جوانی این نیاز بیشتر احساس میشود؛ چون در این دوره جوانان برای تبادل اندیشهها، آگاهیها، اظهار آمال و آرزوها و مشارکت در احساسات و عواطف، بیشتر وقت خود را با دوستانشان میگذرانند.
بسیاری اوقات جوانان از منش و روش دوستانشان در مسائل مهم و حوزههای مؤثر و نقشآفرینِ متعلق به شیوههای رفتاری تأثیر میپذیرند و آنچه را میآموزند به سرعت در قالب رفتار و کردار نشان میدهند. بر این اساس مربی باید تلاش کند تا اعتماد جوانان را به دست آورد، آنان را جذب کند، با آنان همنشین شود و به آنان اطمینان دهد که زمان و مکان مناسب و کافی برای فعالیت آنان و بررسی مسائل، حل مشکلات و توجه به نیازهایشان وجود دارد.
یکی از عوامل موثر بر کارآمدسازی همنشینی مربی و متربی در فرایند تربیت، داشتن فعالیتهای عملی است که به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی تربیت نوین شناخته میشود. در عصر کنونی، مربیان حرفهای توجّه ویژهای به تعریف فعالیتهای برنامهریزیشده و نقش مؤثر آن در تحقق اهداف تربیتی دارند. آنان بر این باورند که تأثیرگذاری در تربیتِ نوین به منظور پرورش و پیشرفت فراگیر افراد، تنها به کلاسها و نشستهای نظری وابسته نیست؛ بلکه گسترهی تربیت از گفتار و تئوری محض فراتر میرود و فعالیتهای متربی را در خارج از کلاسها و نشستها در برمیگیرد.
جوامع امروزی در معرض تهدیدهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، فکری و تکنولوژیکی قرار دارند و امواج تحولات و دگرگونیهای مختلف در همهی عرصهها، آنان را در مینوردد؛ به ویژه با وجود عوامل تأثیرگذاری مانند رسانهها، مدرسه، دوستان و... این تهدیدها و تحولات، هر روز بیشتر میشود و به همین سبب نقش مربی با توجه به شرایط بیانشده، بسیار دگرگون گشته و وظایفش نیز فراوانتر شده است؛ وظایفی که مربی با انجام آنها در تلاش است تا تربیت اسلامیِ کامل و همهجانبهای را محقق نماید.
با این پیشگفتار که اهمیت نقش همنشینی، نشاط و فعالیت را بهویژه در عصر کنونی در حوزهی تربیت روشن میسازد، ضرورت بررسی و پژوهش دربارهی نقش فعالیتهای تربیتی در کارآمدسازی همنشینی مربی با متربی به شیوهای استدلالی، آشکار میگردد .در انتخاب موضوع این پژوهش، انگیزهها و عوامل متعددی نقش داشتهاند؛ از جمله:
1) جایگاه والای مربی و سنگینی بار امانتی که بر دوش دارد او را وادار میکند تا همهی تلاش و توان خود را به کارگیرد بلکه اهداف تربیتی خود را با در پرتو دلسوزی، خیرخواهی، ارشاد و ارتقای شخصیت متربیان، تحقق بخشد.
2) اهمیت همنشینی در زندگی انسان به گونهای است که در حال و آیندهی وی تأثیر میگذارد.
3) نگارنده در نتیجهی تجربهی میدانی به این باور رسیده که تربیت فقط انباشته کردن ذهن و فکر متربیان و دانشجویان از اطلاعات و معلومات نیست؛ بلکه لازم است معلومات نظری محض، در میدان عمل و کردار تجربه شوند تا در دل جای گیرند و رابطهی میان مربی و متربی را تقویت کنند.
بر همین اساس در این اثر پژوهشی، به دو موضوع مهم، کلیدی و تخصصی، یعنی «تربیت» و «همنشینی» پرداخته میشود که امید است مورد استفادهی مربیان و پژوهشگران و کُنشگران حوزهی تربیت اسلامی قرار گیرد.
1-1- ماهیت تربیت
بنیان کار تربیتی بر اصل خودآگاهی استوار است؛ یعنی مربی در فرایند تربیت، متربی را در شناخت استعدادها و قابلیتهای خود آگاه و توانمند نماید و از این طریق، زمینه را برای شکوفایی ظرفیتها و استعدادهای متربی، در زمینههای گوناگون فکری و رفتاری فراهم آورد. در این صورت است که امر خلافت و جانشینی خداوند در زمین محقق میگردد و رشد و توسعه و آبادانی به ارمغان میآید.
مفهوم، اهداف و معنای تربیت در بستر تاریخ، بر اساس ارزشها و جهانبینی انسانها و جوامع، هیچگاه ثابت نبوده و ممکن است در معرض تغییر قرار گرفته باشد؛ امّا با این وصف، معانی و مضامین بیان شده برای تربیت، در عین متفاوت بودن، دارای اشتراکاتی نیز میباشد.
2-1- تعریف تربیت
برای تعریف تربیت، به مفهومشناسی لغوی و اصطلاحی این عبارت میپردازیم.
1-2-1-تربیت در لغت
با بررسی لغتنامهها در مییابیم که تربیت در معانی لغوی ذیل به کار رفته است:
رَبَا: «رَبَا یَربُو» بر وزن «نَما، یَنمُو»؛ یعنی زیاد شدن و رشد یافتن. وقتی گفته میشود «رَبَا الشئُ، یَربُو رُبُوّاً و رباءً» یعنی آن چیز فزون شد و رشد کرد. یا مثلاً وقتی گفته میشد «اَرْبَیتُهُ» یعنی آن را افزون کردم و رشد دادم[1]. لذا تربیت در اصل یعنی ایجاد گامبهگام چیزی تا رساندنش به حد کمال[2].
1) رَبِیَ: «رَبِیَ یَربَی» یعنی پرورش و رشد یافتن؛ بر وزن «خَفِیَ یَخفَی»[3].
2) رَبَّ: «رَبَّ یَرُبُّ» بر وزن «مَدَّ یَمُدُّ» به این معنای پرورش دادن است. مثلاً وقتی گفته میشود «رَبَّ الصبیَّ» یعنی بچه را چنان پرورش داد که به حد فهم و درک رسید[4].
با بررسیهای فوق میتوان بیان داشت که ریشهی واژهی «تربیت»، دو حرف اصلی «راء» و «باء» یعنی «رَبّ» است. «ترکیب این دو حرف به معنای عظمت، اصلاح و توانمند کردن ذات و جوهر چیزی دلالت دارد. هرچند تفاوتهایی در این دلالتِ معنایی با توجه به کاربرد آن وجود دارد؛ مثلاً وقتی «رَبا، یَربُو» برای امور مادی و محسوس به کار میرود، دلالت بر افزونی مادی و حسی دارد؛ در صورتی که «رَبّی یُرَبِّی» بر وزن «خَفَّی یُخَفِّی» برای انسان و جاندار استعمال شود و به معنای رشد یافتن و بزرگ شدن در یک محیط معیّن است. همچنین «رَبأ یَربَأ» برای بزرگداشت و تکریم شخصیت آدمی و محفوظ داشتنش از آلودهشدن به پستیها میباشد. «رَبَّ یَرُبُّ» نیز که بر وزن «مَدَّ یَمُدُّ» است برای تعالی بخشیدن و به اوج رساندن به کار میرود، تا جایی که ذات آدمی به پروردگارش برسد؛ پروردگاری که آفریننده، مراقب و ساماندهندهی انسان است. رساندن انسان به پروردگارش یعنی تربیتی شامل و کامل[5].
2-2-1- تربیت در اصطلاح
برای تربیت، تعریفهای متعددی ذکر شده است که از مهمترین آنها میتوان به مضمونی که از واژهی «رَبّ» برداشت میشود اشاره نمود که بر این اساس، تربیت یعنی چیزی را به تدریج به کمال رساندن. این واژه به جهت مبالغه به عنوان وصف خداوند به کار رفته است[6]. در بیان مفهوم تربیت گفته شده که « تربیت شبیه کار برزگری است که خارها و علفهای هرز را از میان کشت خود بر میکند تا کشتش به نیکی و تمامی رشد کند و بزرگ شود»[7]. کسانی هم در تعریف تربیت گفتهاند: «تربیت یعنی آماده کردن عقل برای آموزش، به مانند آماده کردن زمین برای کشت»[8]. عدهای دیگر گفتهاند: «تربیت همهی جوانبی را در برمیگیرد که سبب رشد متوازن و هماهنگ انسان برای رسیدن به کمال میگردد و نیز درست کردن رفتار، تهذیب اخلاق، اصلاح همهی گرایشها و رغبتهای موروثیِ منحرف شدهی انسان و توجیه درست آنها را شامل میشود»[9].
تربیت از دیدگاه گروهی دیگر یعنی «کار منسجم، ارادی و هدفدار برای انتقال دانستنیها، ایجاد شایستگیها، ساختن انسان و در مسیر کمال و رشد قرار دادن او در همهی جوانب و برای همیشه»[10]. در تعریفی دیگر تربیت یعنی «آماده کردن فرد برای حضور در عرصهی زندگی، آن طوری که باید در جامعهی مشخصی زندگی کند»[11]. از این نگاه تربیت، وسیلهی اصلاح جمعی جامعه و ابزاری است که جامعه با بهرهگرفتن از آن، میراث فرهنگی خود را به نسلهای آن جامعه منتقل میکند. در جریان تربیت، جامعه انتظار دارد فرهنگ و روش زندگیش را به نسل جدید منتقل گرداند.
در تعریف تربیت از این جهت که تهذیب شخصیت است گفتهاند: «تربیت یعنی رشد دادن و رساندن فرد متربی به بالاترین مرحلهی ممکن بر اساس توانمندیها و استعدادهایش، طوری که فردی خَلّاق، نوآفرین و مُوَلّد باشد و بتواند برای خود، جامعه و محیط زندگیاش تغییر و پیشرفت ایجاد کند»[12]. تربیت از منظر تعامل با دیگران، عبارت است از «بهترین و مناسبترین روش در تعامل با فطرت انسانی با به کارگیری گفتار و کردار بر اساس برنامهای مخصوص و بهکارگرفتن ابزاری ویژه به منظور ایجاد تغییر در انسان و رساندنش به وضعیتی بهتر»[13].
از بررسی تعاریف مذکور دربارهی تربیت به این نتیجه میرسیم که تربیت، فعالیتی است آگاهانه و هدفمند به منظور اصلاح متربی که به صورت پیوسته، تدریجی و هماهنگ پیش میرود.
تربیت با تولد فرد آغاز شده و به شکلی هماهنگ و متوازن تا آخرین لحظهی حیات او ادامه مییابد؛ طوری که همهی جوانب شخصیت انسان را در برگیرد و در شکل دادن به شخصیت وی از هیچ جنبهای از جوانب روحی، عقلی و جسمی فرد غفلت نشود و همهی موضعگیریها، عملکردها، احساسات، انگیزهها، اندیشهها وکردارهای فرد متربی در آن، لحاظ گردد.
3-1- ضرورت تربیت
با توجه به نکات زیر ضرورت تربیت در زندگی فردی و اجتماعی آشکار میگردد.
نکتهی اول: در بسیاری از آیات قرآن، به صورت آشکار و با تأکید بیان شده است که هستی با همهی امکانات و نعمتهایش برای انسان و بهرهوری او آفریده شده و رام و مسخر وی گردیدهاست: ﴿سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مِّنۡهُۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ﴾؛ یعنی «آنچه را در آسمآنها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد، همه از اوست. قطعاً در این امر برای مردمی که میاندیشند نشانههایی است»(الجاثیه: 13). این آیات همچنین بیان میدارند که انسان محور و اساس آفرینش، همان آفریدهی ارجمندی است که همهی قوانین هستی در راستای خدمت به او نظم یافتهاند تا همهی امکانات جهان آفرینش را در جهت خدمت به انسانیت و مصلحت انسان به کار گیرد و از همهی اراده و توانش برای بندگی و رسیدن به خشنودی و رضایت پروردگار استفاده کند و همزمان با بندگی پروردگار به امکانات مادی و ابزار عمران و آبادانی جهان توجه لازم را داشته باشد؛ زیرا انسان با بهرهگیری از امکانات و ابزار مادی میتواند زمین را آباد کند و رسالت و وظیفهی خود را به خوبی انجام دهد[14]. همچنین باید توجه داشتهباشیم که در ظهور و افول تمدنها تربیت انسان، رکن اساسی است و ایستایی، واپسگرایی و عدمپیشرفت در هر تمدنی، پیش از هر چیزی نتیجهی آفتزدگی و نابودی ارزشهای تربیتی در وجود افراد آن جامعه است؛ زیرا انسان اساس و محور پیشرفت، پسرفت، قدرت، پویایی، ضعف و ایستاییِ هر تمدنی میباشد، به همین سبب است که میبینیم پیامبران، اهتمام ویژهای به تربیت و تهذیب انسان داشتهاند[15]؛ چرا که مسألهی خلافت انسان در زمین، پس از تحقق امر تربیت، معنا مییابد و انسان پس از آراستگی به زیور تربیت میتواند با جهان آفرینش پیوند صحیحی برقرار کند و در پدیدآوردن تمدن مطلوب و کارامد مشارکت داشته باشد. وجود چنین رسالت و مسؤولیت خطیری میطلبد که تربیت انسان از لحاظ فکری، روانی و اخلاقی مورد اهتمام ویژهای قرار گیرد تا برای ادای رسالت و مسؤولیت سنگین خود آمادگی و شایستگی لازم را احراز نماید.
نکتهی دوم: انسان به هنگام تولد از زبان، اندیشه، اخلاق و احساس آگاهانه بهرهای ندارد و در نتیجهی تربیت خانوادگی و اجتماعی همهی این ویژگیها را به دست میآورد. تأثیرات تربیت وقتی آشکارتر میگردد که مقایسهای داشته باشیم میان انسانی که در یک مرکز تحقیقاتی فعالیت دارد یا خلبانی که با هواپیمایی پیشرفته به راحتی پرواز میکند و انسانی که به دور از تربیت و آموزش در جنگلی بزرگ شده و مهارتی جز چیدن میوهی درختان ندارد. پیشرفتهای برقآسای تمدن بشری در عصر کنونی، شکاف میان تواناییهای ذاتی کودکان را با توانمندی هایی که باید در آینده داشته باشد، بسیار زیاد و چشمگیر کرده است. به همین سبب دوران کودکی انسان امروزی تا سی سالگی استمرار دارد. انسان امروزی برای اینکه شغل و کار مناسبی را بیابد و همچنین برای این که به خوبی زندگی پیرامون خود را درک کند و از دنیای اطرافِ خود شناخت درستی داشته باشد، باید دورههای آموزشی و پرورشی لازم را بگذراند و تا 28 یا 30 سالگی مهارتهای مورد نیاز زندگی در دنیای کنونی را به دست آورد؛ مهارتهایی که بهدست آوردنشان جز با تربیت ممکن نخواهد شد و این امر، نقش و اهمیت تربیت را در رشد و تکامل انسان امروزی بیش از پیش نمایان، و ما را متوجه میسازد که کوتاهی و بیتوجهی به امر تربیت در عصر کنونی زیانها و تهدیدهای بزرگتر و بیشتری را نسبت به گذشته متوجه انسان و جامعهی انسانی خواهد کرد[16].
نکتهی سوم: انسان فقط در پرتو تربیت میتواند شایستگی لازم برای زندگی در هر جامعهای را پیدا کند. غالباً هر انسانی بهرههایی را که از جامعهی محل زندگی و رشدش به دست آورده است به خوبی درک میکند، بهرههایی که شاید آن اندازه ارزشمند و بزرگ باشند که وصفشان در بیان نگنجد. انسان وحشتزده اساساً در محیطی با ویژگیهای وحشتآفرین بزرگ شده است و انسان خوشاخلاقِ نرمخویِ خوشطبع نیز در محیطی اجتماعی با آن ارزشهای اخلاقی پرورش یافته و رشد کرده است. دو چیز سبب فروپاشی و نابودی هر جامعهای میشود: یکی پافشاری بیش از اندازه برای از بین بردن تنوع تربیتی و دیگری تنوع تربیتی فراوان و بدون حد و مرز. با توجه به این مسأله برای نتیجهبخش بودن تربیت باید قانونها و معیارهای واضح و معینی وجود داشته باشد که به کارگیری آنها میان تنوع و تشابه تربیتی در جوامع اسلامی اعتدال برقرار سازد[17].
نکتهی چهارم: انسان در زندگی، سختیها و دگرگونیهای فراوانی را تجربه میکند که برای رویارویی با آنها نیازمند پیشرفت و تغییر است؛ کاری که بزرگترها در همهی زمانها برای کوچکترها و فرزندان خود انجام دادهاند تا آنان را برای زندگی -با توجه به شرایط عصر خود و با توجه به نیازها و مقتضیاتش- تربیت کنند و آماده سازند[18].
نکتهی پنجم: حفظ میراث و ارزشهای فرهنگی و افتخار به آنها، با تربیت رابطهای مستقیم دارد و هر جامعهای که خواستار حفظ میراث و ارزشهای فرهنگی خود است باید آنها را در خلال تربیت، به نسلهای تازه منتقل کند[19].
ادامه دارد…
پاورقیها:
1 ـ لسان العرب[ربا]؛ 14/ 304.
2 ـ المفردات في غريب القرآن[ربّ]؛ 1/ 184.
3 ـ لسان العرب؛ 1/ 403
4 ـ القاموس المحیط [ربّ]؛ 112
1 ـ محاضرات فی الأصول الإسلامیة للتربیة؛ 18
2 ـ أنوار التزيل وأسرار التأويل؛ 1/ 8
3 ـ أيّها الولد؛ 128
4- أصول التربية الوعي الإنساني؛ 61
5 ـ بناء الشخصية من خلال التربية الإسلامية [با تصرف]؛ 15
1 ـ اصول التربیة؛ 16
2 ـ دور التربية في مستقبل الوطن العربي؛ 19
3 ـ التربية والمجتمع، دارسة في علم اجتماع التربية؛ 8
4 ـ وسائل التربية عند الإخوان المسلمين؛ 15
1 ـ مدخل إلى التنمية المتكاملة [باتصرف]؛ 158
2 ـ شخصية المسلم بين التراث والوافد؛ 346
1 ـ مدخل إلى التنمية المتكاملة؛ 20
1-همان[باتصرف]؛ 23
2- أصول التربية، الوعي الإنساني؛ 63
3- همانجا [با تصرف].
نظرات