چند روز پیش، کتاب بیداری اسلامی تألیف محمد قطب (رحمهالله) را مطالعه میکردم. در این کتاب، نویسنده چگونگی بیداری اسلامی در قرن اخیر را بررسی کرده است و نکاتی که مطرح کرده، همچنان با شرایط کنونی ما همخوانی دارد. ذکر برخی از این مطالب میتواند برای بسیاری مفید و راهگشا باشد.
در دوران شکوفایی اسلام، مسلمانان میان فرهنگ و امور اجتماعی دوران جاهلی و تمدنهای فارس و بیزانس تمایز قائل شدند. آنها خیر را انتخاب کرده و شر را کنار گذاشتند و از سنتها و عادات ناپسند این تمدنها پیروی نکردند. بعدها، اروپا نیز به تفکیک تمدن اسلامی پرداخت و روش تجربی را از علوم اسلامی اقتباس کرد. آنها پیشرفت علمی مسلمانان را در حوزههای فیزیک، شیمی، طب، فلک و ریاضیات مورد مطالعه قرار دادند و از دانش دریانوردی و نقشههای مسلمانان بهره بردند، در حالی که خودشان از این علوم بیبهره بودند.
مدتی گذشت تا اینکه اروپا با استفاده از آنچه از اسلام آموخته بود، به قدرت رسید و کشورگشایی کرد. در معماری نیز، سبک اسلامی راهگشای مهندسان غربی شد. غرب همه چیز را از اسلام گرفت، اما اصل و اساس آن، یعنی دین اسلام، را کنار گذاشت. مشابه این روند، در دوران معاصر در ژاپن تکرار شد؛ این کشور پیشرفت علمی را از غرب گرفت، اما فرهنگ بومی خود را نیز حفظ کرد.
در همین حال، کشورگشایی علیه سرزمینهای اسلامی آغاز شد و همزمان، تهاجم فرهنگی غرب به اوج رسید. اسلام را عامل عقبماندگی معرفی کردند و چنین القا شد که دین قادر به بیداری و همگامی با تمدن نیست. برای فریب جوانان و روشنفکران مسلمان، تبلیغ کردند که تنها راه پیشرفت، کنار گذاشتن دین است. در این راستا، آنها کتابها، مقالات و محافل علمی ضد دین را افزایش دادند، فیلمهای مبتذل و داستانهای انحرافی را رواج دادند و مراکز فساد را در سرزمینهای اسلامی برپا کردند. هدف آنها این بود که اسلام را از هرگونه نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و پیشرفت دور نگه دارند.
نگاه جامعهی اسلامی به بیداری اسلامی
نگاه آن دوران، مشابه امروز، در دو گروه خلاصه میشد:
- غربگرایان داخل جهان اسلام: این افراد از اسلام ناامید شده بودند و غرب را قبله آرزوهای خود میدانستند. آنها خود را پیشاهنگ تمدن معرفی کرده و تصور میکردند که با پیروی از غرب، مشکلات جامعه حل خواهد شد.
- دشمنان خارجی اسلام: این گروه بیش از یک قرن تلاش کردند که با هر وسیله ممکن، مسلمانان را از اسلام دور کنند. آنها گمان میکردند که طی چند نسل، اسلام به کلی از بین خواهد رفت.
وضعیت مسلمانان پیش از بیداری اسلامی
مسلمانان در آن دوران به دو گروه اصلی تقسیم میشدند:
مؤمنان محافظهکار: رهبران این گروه، آموزشدیدگان مراکز اسلامی مانند الازهر بودند. آنها عمدتاً پیرمردانی شهرنشین بودند که از ترس تأثیر فرهنگ غربی، سنتهای اسلامی خود را حفظ کرده و از جامعه فاصله گرفته بودند. مردم روستاها نیز که کمتر در معرض تهاجم فرهنگی غرب قرار داشتند، در این گروه قرار میگرفتند.
غربگرایان: این گروه فرهنگ غرب را پذیرفته و آن را تنها راه پیشرفت میدانستند. آنان عقبماندگی مسلمانان را ناشی از اسلام تلقی کرده و معتقد بودند که باید فرهنگ غرب را، با تمام خوبیها و بدیهایش، پذیرفت.
این گروه خود به دو دسته تقسیم میشد:
- دینستیزان: کسانی که معتقد بودند دین باید به کلی کنار گذاشته شود، زیرا عامل اصلی عقبماندگی است.
- سکولارها: افرادی که معتقد بودند دین زیانی ندارد، به شرطی که تنها در حوزه فردی باقی بماند و در سیاست، اقتصاد و جامعه دخالتی نداشته باشد.
در آن دوران، روشنفکران غربزده، دین را امری کهنه و مخصوص پیران میدانستند. اما این گروه متوجه نبودند که فرهنگ غرب نیز نواقصی دارد، از جمله ضعف در حوزه اخلاق.
بازگشت روشنفکران به دین
همزمان، گروهی از روشنفکران مسلمان تصمیم گرفتند که با نگاهی عمیق به اسلام، بیماریهای جوامع اسلامی را تشخیص داده و درمانی برای آن بیابند. آنها با استناد به آیه:
"قُلۡ هَٰذِهِ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِي وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ"
(یوسف: 108)، با بصیرت و نیت پاک، جریان تازهای از روشنفکری اسلامی را پایهریزی کردند. این افراد، برخلاف روشنفکران گذشته، نه غرب را به کلی رد میکردند و نه آن را بینقص میدانستند. آنها معتقد بودند که میتوان پیشرفت علمی، فناوری، روحیه کار و برنامهریزی غرب را پذیرفت، اما در برابر فساد اخلاقی، الحاد و دیگر ویژگیهای منفی آن ایستادگی کرد.
در نتیجه، این روشنفکران اعلام کردند که عقبماندگی مسلمانان نه به دلیل پیروی از اسلام، بلکه به علت دوری از اسلام بوده است. آنها تأکید کردند که باید چهره حقیقی اسلام را از سرچشمههای اصلی آن، یعنی قرآن و سنت، شناخت.
نکته جالب این بود که این جریان نهتنها در حرف، بلکه در عمل نیز خود را نشان داد. پزشکان، مهندسان، معلمان، وکلا و دانشجویان، همگی به این بیداری اسلامی پیوستند. دشمنان اسلام که گمان میکردند روشنفکران هیچگاه به دین بازنمیگردند، از این روند شگفتزده شدند.
امروز، بیداری اسلامی همچنان ادامه دارد و شاهد حضور روشنفکران و دعوتگران اسلامی در سراسر جهان هستیم. اگرچه سیاستهای جدید و ابزارهای مدرن همچون فضای مجازی برای انحراف جوانان طراحی شدهاند، اما دعوتگران اسلامی با تلاش مضاعف و بهرهگیری از شیوههای نوین تبلیغ، در برابر این هجمه ایستادگی میکنند.
منبع: قطب، محمد، 1374. بیداری اسلامی. ترجمهی صباح زنگنه. تهران: اطلاعات.
نظرات